صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۵۱ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۹

کلاهبرداری 1/1 میلیارد دلاری اسرائیل از نفت ایران

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فاصله پرداخت‌های اسرائیل به ایران، بیشتر شد، تا جایی که از مرز شش‌ماه نیز گذشت. با این‌حال، رژیم پهلوی درباره این کلاهبرداری آشکار، واکنشی از خود نشان نمی‌داد.
کد خبر : 562164

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، سپتامبر سال 2020 بود که «جاناتان فرزیگر»، گزارشگر و مقاله‌نویس پایگاه خبری و تحلیلی «فارین پالیسی»، هنگامی‌که می‌خواست طی یادداشتی در این پایگاه، به همکاری‌های نفتی امارات و رژیم صهیونیستی اشاره کند، به سراغ تاریخ روابط شاه با رژیم صهیونیستی در این زمینه رفت؛ آن‌جا بود که بعد از گذشت حدود پنج‌سال از صدور حکم دادگاهی در سوئیس، دوباره ماجرای سوءاستفاده صهیونیت‌ها و کلاه گشاد نفتی آن‌ها بر سر محمدرضا پهلوی، موردتوجه قرار گرفت. سال 2015، دادگاهی در سوئیس علیه رژیم صهیونیستی حکمی صادر کرد که بر اساس آن، این رژیم باید یک‌میلیارد و 100 میلیون دلار، بابت نفتی که شاه به آن‌ها داده‌بود تا در اروپا بفروشند، به دولت ایران بپردازد.


هرچند که اسرائیل این حکم را نپذیرفت و با استفاده از ابزارهای فشاری که در اروپا داشت، اجازه رسانه‌ای شدن موضوع را نداد، اما یادآوری این موضوع در «فارین پالیسی»، دوباره پرونده قطور روابط شاه و رژیم صهیونیستی را به یاد آورد؛ پرونده‌ای که مشحون از کمک‌های گسترده محمدرضا پهلوی به صهیونیست‌ها و خرج‌کردن از کیسه ملت ایران به نفع آن‌هاست؛ رویکردی که هیچ رهاورد اقتصادی یا امنیتی برای ایران نداشت.


از جوجه یک‌روزه تا پروژه موشک‌سازی


شناسایی دوفاکتوی رژیم صهیونیستی در زمان دولت ساعد مراغه‌ای باعث شد که صهیونیست‌ها، روابط گسترده‌ای را با رژیم پهلوی برقرار کنند. این روابط هرچند فراز و فرودهایی داشت و در جریان نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، به کمترین حد خود رسید، اما سیاست شاه که تحت‌تأثیر سیاست منطقه‌ای آمریکا قرار داشت، خیلی زود توانست سطح ارتباط با رژیم جعلی اسرائیل را به بالاترین میزان ممکن برساند؛ تا جایی که عملاً پای دیپلمات‌ها، بازرگانان و گردشگران صهیونیست به ایران باز شد؛ پیمانکاران اسرائیلی، اواخر دهه 1340 و پس از زلزله سنگین بوئین‌زهرا، توانستند مقاطعه بازسازی کشاورزی در دشت قزوین را به دست آورند و بر همین اساس، تزریق پول نفت ایران به ساختار مالی رژیم صهیونیستی، آن هم در شرایطی که همه دولت‌های اسلامی و عربی، نسبت به آن موضعی خصمانه داشتند، به داد صهیونیست‌ها رسید.


در ابعاد نظامی هم، اسرائیل توانست سود سرشاری از رابطه با رژیم پهلوی به دست آورد؛ صهیونیست‌ها با خرج ایران و در خاک کشور ما، مراکز تحقیقاتی می‌ساختند و البته کارشناسان ایرانی را به آن راه نمی‌دادند و ظاهراً نتیجه تحقیقات به صورت مشترک مورد استفاده قرار می‌گرفت! پروژه «شکوفه» یکی از معروف‌ترین کلاهبرداری‌های رژیم صهیونیستی در این عرصه بود؛ پروژه‌ای با هزینه ایران که قرار بود حاصل آن، تولید فناوری موشک‌های دوربرد باشد؛ اما عملاً همه چیز به اسرائیل رسید و از این نمد، کلاهی برای شاه ساخته نشد!


رژیم صهیونیستی در این دوره، صادرات خود را به ایران افزایش داد؛ حتی این صادرات به اجزایی مانند «جوجه یک‌روزه»، میوه‌هایی که نمونه داخلی داشتند، «هورمون افزایش شیر گاو» و مانند آن هم رسید. رژیم پهلوی بدون واهمه از واکنش مردم مسلمان ایران، به طور فزاینده روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود را با رژیم اسرائیل افزایش داد و در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رساند.


ماجرای کلاهبرداری نفتی چیست؟


ماجرای انتقال نفت ایران از طریق سرزمین‌های اشغالی فلسطین به اروپا، در دهه 1960 و با افزایش میزان محبوبیت جمال عبدالناصر در خاورمیانه اتفاق افتاد. شاه که از تهدیدهای مصر و احتمال همه‌گیری نفوذ ناصر در جهان اسلام بیمناک بود، با اسرائیلی‌ها برای ایجاد یک خط لوله نفتی از بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی و کرانه‌های دریای سرخ به بندر عسقلان (اشکلون) در کرانه‌های دریای مدیترانه به توافق رسید.


پهلوی بخش عمده هزینه احداث این خط‌ لوله 42 اینچی را برعهده گرفت. طبق نوشته «آوی.بار.الی»، نویسنده روزنامه صهیونیستی هاآرتص در سال 2014، شرکت مشترک رژیم پهلوی و صهیونیست‌ها، «EAPC» خوانده شد؛ نفتکش‌های ایران وارد دریای سرخ می‌شدند و بار خود را در پایانه ایلات خالی می‌کردند تا از طریق خطوط حمل و نقل صهیونیست‌ها به اروپا صادر شود. «بار.الی» می‌نویسد که این اقدام، برای اسرائیل یک فرصت طلایی بود؛ صهیونیست‌ها هم می‌توانستند نفت خود را به راحتی تأمین کنند و هم سود سرشاری از این انتقال به دست می‌آوردند.


طبق همین گزارش، ایران باید نیمی از درآمد فروش نفت را دریافت می‌کرد؛ سازوکاری که عملاً به ضرر کشور بود چون می‌توانستیم با قیمتی کمتر، نفت خود را در اروپا بفروشیم و تمام سودش را در اختیار داشته باشیم. نکته جالب این‌جاست که صهیونیست‌ها پول نفت را با فاصله زمانی چندماهه به ایران پرداخت می‌کردند و عملاً از گردش این سرمایه سنگین، طی چندماه، سود گزافی را به دست می‌آوردند.


طبق گزارش «فرزیگر» در «فارین پالیسی»، مزیت این طرح برای اسرائیل آن بود که اشکلون و ایلات را با خرج ایران، تبدیل به اَبَرمخازن نفتی در خاورمیانه می‌کرد و می‌توانست تا روزانه دومیلیون بشکه نفت را در شریان‌های اقتصادی و صنعتی رژیم صهیونیستی جاری کند؛ چیزی که اسرائیلی‌ها حتی به خواب شبشان هم نمی‌دیدند.


در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فاصله پرداخت‌های اسرائیل به ایران، بیشتر شد، تا جایی که از مرز شش‌ماه نیز گذشت. با این‌حال، رژیم پهلوی درباره این کلاهبرداری آشکار، واکنشی از خود نشان نمی‌داد. بعدها و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، معلوم شد که میلیون‌ها دلار از نفت متعلق به ایران، با چراغ سبز پهلوی‌ها، در اختیار رژیم صهیونیستی است و این رژیم هم، بدون اعتنا به حقوق بین‌المللی، چنان‌که روش و منش ساختاری آن است، از پرداخت طلب سر باز زد.


آن‌چه در سال 2015، با عنوان طلب یک‌میلیارد و 100 میلیون دلاری ایران از محل کلاه گشاد صهیونیست‌ها بر سر شاه مطرح شده، تنها بخشی از این سوءاستفاده است و در آینده باید منتظر اسناد کامل‌تری درباره این مسئله باشیم.


منبع: روزنامه خراسان


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر