به یاد علامه کرد خراسانی
این عالم مبرز و جلیل القدر خراسانی از محققین فوق العاده سخت کوش، قانع و با اعتماد به نفس عالی و کم نظیر بود. با دست خالی و در عین حال با همت عالی وصف ناپذیری که داشت از فرصت ها بهره می جست و همیشه از عمر پر برکت خودش در راه تحقیق و جمع آوری اطلاعات, تدوین و تألیف آنها استفاده می کرد.از شاگردان حضرات آیات میلانی، حکیم و خویی و بزرگانی از قبیل آقابزرگ تهرانی و علامه امینی بود و از آنها اجازه نقل حدیث داشت. سندهای اصلی اجازه نقل حدیث او از بزرگان یاد شده در کتابخانه و مرکز اسناد او موجود است.
وی در طول عمر هشتاد و شش ساله خود توانست میراث گرانبهایی را به یادگار بگذارد.آثار ارزشمندش مشتمل بر هفتاد عنوان فاخر و ماندگار، در یکصد و شصت جلد کتاب، در زمینه های حدیث و مسندهای ائمه علیهم الصلاة و السلام، نهج البلاغه، جغرافیا، ادبیات، فهرست نگاری، سفرنامه و ترجمه متون کهن عربی است.در مسیر پژوهش و تحقیق کوچکترین چشم داشتی به تکریم و کمک دیگران نداشت. مشقت سفرهای کاهنده و پر خطر در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا و بهره برداری از هزاران نسخه از کتابهای خطی و آثار نفیس ممالک دیگر هیچگاه او را خسته نکرد. روی همین جهت بود که مجاهدت علمی پایدار و عاشقانه او همیشه مورد توجه مراجع تقلید، رهبر معظم انقلاب اسلامی و بزرگان کشورمان بود.
به عنوان نمونه مرحوم استاد شهید آیت ا... مطهری در کتاب با ارزش خود «خدمات متقابل اسلام و ایران»؛ ایشان را از فضلای ارزشمند و کتابشناسی عالیقدر و بی سابقه توصیف کرده است.
رهبر معظم انقلاب آیت ا... خامنه ای مدظله العالی با گرامیداشت یاد و خاطره این عالم پارسا به مناسبت وفاتشان فرمود: ثمرات علمی ایشان، پهنه گسترده ای از تاریخ و حدیث، تراجم و کتاب شناسی را در بر می گیرد.
نگارنده افتخار می کند که سال های متمادی به عنوان معتمد این عاشق اهل بیت و پژوهشگر توانا در محضرش بوده وقت و بی وقت افتخار ملاقات با او نصیبم می شد. گاهی هم در خطه خراسان در سفرهای تحقیقاتی او را همراهی می کردم. جای بسی شکر است که در کنگره جهانی امام رضا علیه السلام برای چاپ مجدد کتاب شریف مسند الرضا (ع) در دو جلد و همچنین تنظیم و چاپ کتابهای مسند الجواد (ع) و مسند الکاظم (ع) با ایشان همکاری داشتم و تجربه های گران سنگی را اندوخته کردم. وظیفه دانستم در بزرگداشت ملی یاد این استاد فرزانه اطلاعات و ابراز ارادت خود رادر اختیار علاقه مندان قرار داده و علو درجات ایشان را از خدای منان مسئلت نمایم .
بد نیست بدانیم که مرحوم استاد حاج شیخ عزیزا... عُطاردی در روز پنجم آذرماه سال 1307 برابر با هشتم جمادی الثانی 1347 (ه.ق) در روستای بگلر از توابع شهرستان قوچان در خراسان بزرگ که نام قدیم آن شهر خبوشان بود، در خانواده ای سنتی دیده به جهان گشود. نام قدیمی زادگاهش،در پسوند نام خانوادگی او در کتابها و آثارشان درج گردیده است. پدر و جد پدری وی از خانواده بزرگ عشیره حمزوی و در اصطلاح محلی «حمز کانلو» بودند که به زبان کردی تکلم می کردند. این عشیره از زمان صفویه در خبوشان «قوچان امروز» و در محدوده رادکان و چناران زندگی می کردند. مادرش شیرین خانم نیز از عشیره بادلو از کرمانج های همین منطقه بود.روستای بگلر در زمان نادرشاه افشار ایجاد شده و در دامنه کوه معروف محمد بیگ و سلسله جبال کوه شاه جهان "ارغیان" قرار دارد که در یکی از سرچشمه های رود اترک واقع شده و از نقاط خوش آب و هوای خراسان شمالی است.وضع حال کودکی و خردسالی این استاد مبرز کرد زبان در مقدمه کتاب روایت عشق ایشان اینگونه بیان شده است: از کودکی و خردسالی عشق به کتاب و خواندن و مطالعه داشتم و همواره با کتاب مأنوس بودم در آن ایّام که مقارن با سال 1312 شمسی بود من کودکی چهار ساله بودم و در مکتب خانه سنتی نزد معلم روحانی دهکده درس می خواندم. عشق و علاقه خاصی به آموختن داشتم . از درس و مطالعه لذت می بردم و هیچ گاه خسته نمی شدم یادم نمی رود شب هنگام در منزل هم پیوسته کتاب می خواندم و تمام اوقات مرا مطالعه و خواندن کتاب فرا گرفته بود. درست به خاطر دارم مادرم که خداوند او را رحمت کند و با حضرت زهرای اطهر سلام ا... علیها محشور گرداند مکرر می آمد و کتاب را از من می گرفت . او می گفت : اندکی کتاب را از خود دور کن و با همسالان خود رفت و آمد داشته باش ولی من همچنان کتاب و مطالعه را دنبال می کردم و از هم نشینی با کودکان هم سن و سال خود دوری می نمودم.
یکی از روزها هنگام فصل زمستان بود و ما در کنار کرسی گرم نشسته بودیم تعدادی از افراد فامیل هم پیرامون کرسی گرد آمده بودند و با هم سخن می گفتند، من هم سخت مشغول مطالعه یک کتاب بودم و به گفتگوی آنها توجه نداشتم. در این هنگام مادر آمد کتاب را از دست من گرفت و گفت: تو آخر دیوانه می شوی کتاب خواندن هم حدّ و حدودی دارد.به جز روخوانی کتاب؛ مرحوم استاد خط و نگارش را در مکتب خانه روستا آموخته است. در این رابطه می گوید: برای نوشتن معلم مهربان به ما سرمشق داد. خودش در این رابطه می گوید: درست به خاطر دارم که نخستین سرمشق ما این بود:
قلم گفتا که من شاه جهانم قلم زن را به دولت می رسانم .
ما یک هفته هر روز ساعاتی از روی سرمشق که به خط جلی نوشته می شد خط می نوشتیم و بعد سرمشق دیگر را که عنوانش این بود داد.
هر که ز ٱموختن ندارد ننگ دُر بر آرد ز آب و لعل از سنگ
او پس از روخوانی و آشنایی با خط و نگارش،قرآن و جامع المقدمات را در روستا فرا گرفته و برای ادامه تحصیل راهی مدرسه علمیه شهرستان قوچان شده است . زمان ترک روستا آذرماه 1325 بود. پس از ورود به قوچان حدود یک سال شبها در خانه یکی از بستگان استراحت می کرد و روزها برای تحصیل به حوزه می رفت. در مدرسه علمیه عوضیه کتاب سیوطی و ادبیات عرب را خوانده و با قواعد و اصول آشنائی پیدا می کند.
در تاریخ 20/9/1326 در مدرسه علمیه حجره ای به او داده می شود حکم دریافت حجره با یک متن رسمی اینگونه صادر شده است:
بسم ا... الرحمن الرحیم
چون نصف اطاق شماره 31 که مال آقای مختاری و تعطیل شده و آقای عزیزا... عطاردی طلبه ای است محصل لذا نصف حجره مزبور به مشارالیه واگذار و اجازه ادامه تحصیل داده است مشروط بر اینکه در ظرف یک سال بیش از چهل یوم باستثناء از اول محرم تا چهاردهم آن و از اول فروردین تا چهاردهم آن غیبت ننماید.
متولی و متصدی مدرسه عوضیه قوچان
امضاء
شیخ محمد تقی رئیسی 20/9/1326
نسخه اصلی این حکم که به خط مرحوم حاج شیخ علی اکبر صاحب الزمانی مدیر دفتر مدرسه عوضیه قوچان نوشته شده در کتابخانه مرکز فرهنگی خراسان واقع در خیابان دربند تهران نبش سه راه جعفری موجود است.
مهاجرت به مشهد
مشهد به عنوان حوزه قدیمی در بین حوزه های علمیه شیعه در ایران معروفیت خاص داشت بعد از مدتی اقامت در قوچان استاد عطاردی هم به مثل دیگر افراد مشتاق و طالب علم علاقه شدید به حضور در مشهد و جوار قدس رضوی پیدا کرده و با اجازه پدرش به مشهد مشرف می شود . پس از حضور در مشهد با وساطت یکی از دوستان پدرش، متولی مدرسه علمیه بالاسر اطاقی را در آن مدرسه به او واگذار می کند. این مدرسه به جهت اینکه در جوار بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه الاسلام قرار داشت و در قسمت بالاسر قبر آن حضرت واقع شده بود معروف به مدرسه بالا سر بود.
این مدرسه نزدیکترین مکان مسکونی به حرم مطهر امام رضا علیه السلام بود و از پشت بام مدرسه به دارالسیاده و گنبد حضرت ارتباط داشت این مدرسه پس از انقلاب اسلامی با کسب مجوز تولیت عظمای آستان قدس رضوی مورد تخریب قرار گرفت و دارالولایه به جای آن ساخته شد و فی الحال از رواقهای شیک و زیبای حرم است. مرحوم استاد خودش به بنده فرمود: مدتی در همین مدرسه بالا سر در اطاقی سکونت داشت که مرحوم شیخ بهاءالدین عاملی (ره) هنگام اقامت در شهر مشهد در آن اطاق به ریاضت مشغول می شده و معروف بود مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در پشت بام این اطاق که متصل به گنبد مطهر رضوی بود به ریاضت و عبادت مشغول می گردید. آنجور که در سابقه مدرسه مضبوط است این اطاق ، اطاق کوچکی بود که آن را با کاشیهای الوانی آراسته بودند و سقف اطاق هم نقاشی و رنگ آمیزی شده بود. یک دیوار باریک به اندازه یک خشت معمولی آن را از دارالسیاده و حرم مطهر جدا کرده بود. روزنه ای در آنجا بود که از آن روزنه ضریح مطهر دیده می شد. و از آنجا شب و روز می شد با ضریح و مضجع شریف امام رضا علیه السلام ارتباط و أنس معنوی برقرار کرد. خود استاد عطاردی در یک سفر زیارتی با بیان خاطراتی به بنده می گفت : من هر چه دارم از همین حجره و حالات معنوی زاید الوصفی است که در زمان سکونت و تحصیل و ارتباط معنوی در این حجره برایم فراهم می گشت و یک لحظه خاطره آمیز و عاشقانه آن به تمام دنیا ارزش دارد. آن سفر زیارتی استاد مقدمه ای شد تا بعدها با خواهش بنده با کنگره جهانی امام رضا(ع) همکاری چندین ساله داشته باشد و نتیجه آن آثار علمی متنوعی است که از استاد به چاپ رسیده است.
مرحوم استاد در زمان سکونت در مدرسه بالاسر در نزد مشاهیر علماء مشهد همچون ادیب نیشابوری و دیگر بزرگان شاگردی کرد و ادبیات، فقه،اصول، منطق و تفسیر را فراگرفت .
مهاجرت به تهران
خود استاد می گفت : در سال 1331 از مشهد به روستای محل سکونت پدر و مادرش در قوچان برای حال پرسی رفته و پدرش اصرار به بازگشت به روستا و ازدواج داشت . ایشان با استنکاف از هر دو مورد به مشهد باز می گردد و در صدد بر می آمد تا به تهران مهاجرت کند قصد خودش را با هیچ کس در میان نمی گذارد . او بیم داشت که اگر پدرش از موضوع اطلاع پیدا کند ، مانع از سفر وی شود. بدون اطلاع به کسی در سن 23 سالگی با نوشتن نامه ای به پدر و بیان خبر سفر به تهران ، در آذرماه 1331 با اتوبوس راهی تهران می شود. آن روزها هنوز راه آهن به مشهد کشیده نشده بود و جاده تهران مشهد هم خاکی بود. در تهران مدتی را در منازل تعدادی از هم محلی های تهران نشین سپری می کند و سرانجام با کسب اجازه از آقای شیخ علی اکبر برهان در حوزه علمیه برهان در جوار حرم حضرت عبدالعظیم سکونت پیدا می کند در همان مدرسه ، ادبیات عرب و کتابهای حوزوی را تدریس کرده تا اینکه پس از گذشت حدود دو سال مدیر مدرسه شیخ عبدالحسین در تهران فردی بنام محسنی کبیر، حجره کوچکی در کنار ایوان قبله در اختیار او قرار می دهد.حضور در این مدرسه که در بازار تهران قرار داشت آشنایی با بازاریان را برایش فراهم می کند. او در جلسات مذهبی و سیاسی بازاریان و علماء تهران شرکت نموده و با گروه هایی از منبری ها، رجال سیاست و فرهنگ آشنا می شود. دوستی با آنها بسیار برایش مغتنم بوده است.
با کتاب فروشیها و کتابخانه های شخصی و عمومی پیوند خورده و عمده وقت خودش را به تحقیق و ارتباط با اهل قلم و اندیشه سپری می کند. در این میان آشنایی با محقق عالی مقام مرحوم آقای غفاری مؤسس مکتبه الصدوق برایش بسیار تعیین کننده بود. همکاری در تصحیح و مقابله متون ، با آقای غفاری نقطه آغاز پژوهشگری مرحوم استاد عزیزا... عطاردی است.
مرحوم غفاری مردی پر کار و در تصحیح متون بسیار ماهر و امانت دار بود. کتاب فروغ کافی را در پنج جلد و یک جلد روضه کافی را با تصحیح آقای غفاری به چاپ می رسانند در چنین شرایطی بود که این دستیار جوان آقای غفاری خود در جایگاه استاد تصحیح متون علمی عربی و فارسی شناخته شد و در صدد بر آمد تا کتابخانه های ایران و کشور های دیگر را هدف تحقیق برای موضوعات مورد نظر خودش قرار بدهد . تحقیق و تفحص در متون خطی ایران و خارج کشور، جهان وسیعی را به روی او می گشاید و او را راغب به این کار می کند. بطوریکه در اواخر عمرشان در پایان مقدمه کتاب روایت عشق که سفرهای علمی و پژوهشی او به کشورهای مختلف را به تصویر کشیده با یادآوری خاطره مورد اشاره مادرش می نویسد: کتابی که اکنون به نظر خوانندگان می رسد خود گواه بر این مدعاست . مادرم که خداوند او را رحمت کند، فرزند خردسالش را به خوبی شناخته بود و آینده فرزندش را به خوبی مشاهده می کرد. فرزند او هم چنان که در خردسالی دیوانه کتاب بود در سنین هشتاد سالگی هم همچنان عاشق و شیدای کتاب است.
لا تَعْجَبُوا مِنْ حَدیثِ عِشْقی - لَاِنّ هذَ الْهَواءِ قَدیمٌ
از حدیث عشق من تعجب نکنید . در واقع این حال و هوای قدیمی من است که از کودکی به سر داشتم.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
*معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/