وقتی کرباسچی حجتالاسلام شد
محمدعلی ابطحی در قسمت یازدهم از خاطرات مدیریت رادیو در دهه ٦٠ به ماجرای جالبی اشاره کرد.
کد خبر : 55768
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، ابطحی در روزنامه اعتماد نوشت: در اوج جنگ، درگیریهای مسلحانه منافقین، اختلافات داخلی تند بین جریان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی و نیز اختلاف بین نیروهای راست و چپ که در آن ایام با تیتر خط سوم جریان داشت. جریان خط سه در یک تعریف نانوشته جریان چپتر و بنا به معیارهای آن روزها مترقیتر شناخته میشد. حمایت ضمنی آیتالله منتظری و بیت ایشان و نیز حمایت ضمنی مرحوم حاج سید احمد آقای خمینی از جریان خط سه از یک سو و جریان مقابل آن که بیشتر مستظهر به محوریت آیتالله مهدوی کنی بود، فضای سیاسی تند ولی مخفی را در اردوگاه داخل انقلاب ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی رادیو که پر مخاطبترین رسانه بود، برنامه مهمی داشت به نام سخنرانی ساعت یک بعدازظهر که در آن میشد این خط و خطوطها به صورت نامریی مشهود باشد.
این تنها برنامه سیاسی داخلی بود. اخبار که در اختیار حوزه معاونت سیاسی بود و به مدیریت رادیو مرتبط نبود و تنها برنامه پرشنونده رادیو که قبل از اخبار ساعت دو بود و در بین سیاسیون موردتوجه ویژه بود، سخنرانیها بود. برنامه «سخنرانی ساعت یک تا دو» بخش مهمی بود. از روزهای اول ورود به رادیو تمرکز سفارشات مثبت و منفی توسط مسوولانی که میدیدم در مورد سخنرانی بود. این نکته را هم باید توجه داشت که بیشتر مسوولان سخنران بودند و تلویزیون هم کمتر سخنرانی پخش میکرد. آن زمان جنگ بود و ساعت دو اخبار داشت و رادیو بسیار تعیینکننده بود. شاید تنها جایی که به سرعت مشخص کرد که رادیو یک مرتبه از نظر گرایش سیاسی متفاوت شده و معلوم شد که از این پس رادیو متعلق به جناح دیگری است، سخنرانیهای ساعت یک تا دو بود. من البته صادقانه میگویم که جز این حوزه به عنوان یک آدم سیاسی، بقیه حوزهها را اصلا به سیاست آلوده نکردم ولی مسوولیت مستقیم برنامه سخنرانی ساعت یک تا دو را در اختیار خودم گرفتم. یعنی اصلا برنامه سخنرانی را در زیر هیچ گروهی نگذاشتم و در دوران من این گونه شد که گروه مستقلی به نام گروه سخنرانی درست کردم و در گروه سخنرانی هم مسوولی نگذاشتم وخودم مسوول آن بودم.
دوستی به نام آقای بیرانوند بود که الان شنیدم بازنشست شده، خیلی پسر آرامی بود. ایشان را به عنوان مسوول اجرایی خودم در گروه سخنرانی گذاشتم ومسوول مستقیمش خودم بودم. هر روز ساعت ١٠، ١١ صبح که میآمدم نیم ساعتی سخنرانی را مرور میکردم و لیستهایم را چک میکردم و از میان نوار سخنرانان یکی را انتخاب میکردم. در خیلی از موارد سخنرانیها از شهرستانها میآمد و در خیلی از مواقع هم خودم ضمن هماهنگی با سخنران، گروه میفرستادم تا سخنرانی را ضبط کنند تا آماده پخش شود. گاهی هم اصلا به خاطر موضوعی که علاقهمند بودیم در کشور مطرح شود سفارش سخنرانی میدادیم. به افراد مورد نظر میگفتیم که در این حوزه، ما سخنرانی شما را پخش میکنیم. سخنران هم مهم نبود که در کجا حرف میزند، گاهی در یک مسجد کوچک محل حرف میزد و بیتوجه به جو جلسه برای کل کشور حرف میزد و ما پخش میکردیم. این برنامه گرچه یک ساعت از بیست و چهارساعت رادیو بود، ولی از نظر سیاسی رادیو را در بلوکبندی سیاسی متحول کرد و چشم سیاسیون مختلف داخلی به آن بود. البته زمان پخش شدن سخنرانیها هم خیلی مهم بود. صادقانه، اگر اعتراف کنم، در این برنامه بیشتر سراغ کسانی که هم جناح سیاسی خودمان که آن زمان هم جناح دفتر امام تلقی میشدند، میرفتیم. سخنرانیهای حساسی را که در دعواها خیلی تعیینکننده بود پخش میکردم یا آدمهایی که اصلا خیلی اهل سخنرانی نبودند ولی من دوست داشتم به نحوی در کشور مطرحشان کنم. یک نمونه به یاد دارم از آقای غلامحسین کرباسچی که از نزدیکان مرحوم احمد آقا بود و در آن دوران تازه استاندار اصفهان شده بود با عنوان حجتالاسلام والمسلمین کرباسچی سخنرانی پخش کردم چون معمولا سخنرانیها از روحانیون منتشر میشد و علاقهمند بودیم که از ایشان سخنرانی پخش کنیم و نمیشد به عنوان یک استاندار از او سخنرانی پخش کرد، از عنوان حجتالاسلام استفاده کردیم.
در ابتدای انقلاب مجموعهای از روحانیون بودند که همان اوایل انقلاب لباسشان را درآوردند؛ مثل آقایان دکتر هادی و کرباسچی. این بحث سخنرانیها خیلی بالا گرفت و چند بار به یاد دارم که احمد آقای خمینی ما را به دفتر امام خواست و در حقیقت نوعی تشویق میکرد که این خط را جلو بروید و خیلی خوب است. کار پخش سخنرانی آنقدر پراهمیت شد که ملاک قضاوت در مورد عملکردمان در بین سیاسیون شد.
جریان خط سه و دفتر امام که تفکر مشترکی داشتیم تشویق و تقدیر میکردند و به همان میزان جناح راست که در مجلس بودند و حامیان قدرتمندی هم داشتند میانه خوبی با من نداشتند. اما واقعیت این است که به دلیل حمایت دفتر امام از کار ما، جرات این کارها را داشتیم. هیبت و جایگاه امام هم به اندازهای بود که کسی نمیتوانست به آن تفکر که جناح دفتر امام حامی آن بودند، کاری داشته باشند. مهمترین اتفاق سخنرانیها مسالهای بود که رادیو به تشویق حاج احمد آقا روبهروی رییسجمهور وقت قرار گرفت که در شماره آینده مطرح خواهم کرد. این نکته هم قابل توجه بود که به خاطر ارتباطات من و موافقت کلی آقای محمد هاشمی، مدیرعامل صدا وسیما هم در این امر دخالت زیادی نمیکرد.
انتهای پیام/