صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

تاجیک: دینی که آزاد پذیرفته نشود، دین نیست/ نباید اجازه دهیم از آزاداندیشی دینی بهره‌برداری ابزاری شود

دکتر محمدرضا تاجیک با طرح سوالات چالشی در مورد آزادی و قلمرو آن در گفتمان دینی گفت: «هیچ رابطه ممتنعی میان دین و آزادی اندیشه نیست.»
کد خبر : 55610

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی مطرح کرد: «آیا قلمرو و یا حد و حدود اندیشه آزاد یک امر درونی است یا برونی؟ به بیان دیگر یک اندیشه آزاد خود می گوید که قلمرو و حدودش کجاست یا نه؟ یک امر بیرونی می آید و این حد و حدود را مشخص می کند.؟آیا آزادی خودش راوی خودش است ؟ اگر از آزادی بشنویم باید به خودش رجوع کنیم یا باید به مکاتب و گفتمان ها رجوع کنیم ؟»


تاجیک ادامه داد: «آزادی در یک بیان و زبان خاص است , کسی نمی تواند محدودش کند , قلمش تا جایی می رود که اراده کند , هیچ نظریه و مکتبی نمی تواند به آن حدود و کرانه بدهد. اگر این حدود و این حد را از یک عامل بیرونی جستجو کنیم آن عامل حدود خودش را حدود آزادی قرار می دهد.برای اینکه آزادی را تعریف کند اول آن را به حصار می کشد.»


او اضافه کرد: « وقتی می گوییم آزادی حدودش در گفتمان مشخص می شودهر گفتمانی چه سکولار , چه دینی , چه غیر دینی , چه لیبرالیستی و چه سوسیالیستی, تعریف خود را از آزادی دارند و معنا و مفهومش این است که محدودیت خویش را بر مفهوم آزادی بار کنند.»


عضو هیئت علمی دانشگاه علوم سیاسی با طرح سوالاتی اظهار کرد: « آیا چاره ای هست ؟ راه برون رفتی وجود دارد ؟ یعنی ما می توانیم راجع به آزادی و حدودش از خود بپرسیم ؟ آزادی تا جایی آزاد است که خود نقیض خود واقع نشود. »


او افزود: « آزادی امری بیکرانه است , حدود ندارد , قلمرو ندارد, اگر دارد این قلمرو را مشخص می کند؟ چه کسی از اقتدار مشروع و مقبول برخوردار است که آزادی را به حصار بکشد , منطق و زبان شناسی به ما می گوید : چیزی که بیکرانه است قابل تعریف نیست, پس آزادی اگر بیکرانه است قابل تعریف نیست .»


تاجیک عنوان کرد: « زبان شناسی می گوید هر مفهومی برساخته گفتمانی است , هیچ مفهومی بیرون گفتمان معنا ندارد , بیرون گفتمان دنیایی بی معناست , پس گفتمان ها هستند که آزادی را تعریف می کنند , اما گفتمان ها هم حدود دارند هم کرانه دارند , اجازه نمی دهند آزادی فراسوی کرانه آنها و حدود آنها معنا پیدا کند , به بیان دیگر آزادی به حصار کشیده می شود تا معنا پیدا کند , چاره ای جز این نیست , پس قلمرو آزادی قلمرو گفتمان و سعه صدر و وسعت یک گفتمان وسعت آزادی می شود.»


این استاد دانشگاه در بحث گفتمانهای مختلف موجود در باره آزادی هم گفت : «گفتمان ایدئولوژیک ارتدکس آزادی را در قد و قواره خودش تعریف می کند , انسانها آزاد نیستند بر آن بشورند , انسانها وقتی در ساحتش قرار بگیرند آزاد نیستند آن را مورد نقد قرار بدهند , از منظر این گفتمان می توان هر آن کسی را که دگرتعریف می شود مورد نقد قرار داد. درون گفتمان حصارهای بی شماری به دور آن کشیده می شود و آزادی محصور و محدود می شود. »


او تشریح کرد: « با این بیان آیا ما می توانیم آزادی را با دین جمع کنیم یا یک امر پارادوکسیکال است؟ آزادی یک امر فرا دینی است؟ یعنی ماهیت آزادی با دین نمی خورد؟ آزادی یک امر انسانی فرادینی است؟ کدامیک صادق است ؟اگر فرض کنید آزادی یک امر فرادینی و یک امر انسانی فرادینی است هیچ منعی وجود ندارد که کسی نتواند از منظر دینی راجع به آزادی صحبت نکند , هیچ منعی وجود ندارد که دین آستر خود را بر روی مفهوم آزادی نکشد , هیچ حصر منطقی وجود ندارد که دین مدلول خودش را به دار آزادی نکشد , هیچ حصر زبان شناسی و منطقی وجود ندارد , بنابراین همانگونه که می توان راجع به نواندیشی دینی صحبت کرد و پارادوکسیکال نیست , راجع به روشنفکری دینی صحبت کرد و پارادوکسیکال نیست , راجع به دمکراسی دینی صحبت کرد و پارادوکسیکال نیست , می توان راجع به آزادی از منظر دین صحبت کرد و پارادوکسیکال (متناقض) هم نیست , چون در فضای زبان شناسی دال آزادی هم یک دال تهی است , شناور است , یک دال چند منظوره است , دال بزرگ ندارد , اصطلاحا توپر نیست , توخالی است, می تواند با مدلول های متفاوت در بستر گفتمانی متفاوت رابطه برقرار کرد .»


تاجیک ادامه داد: « بنابراین یک دیندار مجاز است از منظر دینی راجع به آزادی صحبت کند , چون خود مفهوم آزادی مفهوم برساخته است , گوهری و جوهری نیست , موضوع تعریف و بازتعریف نیست , موضوع ساختن است , آزادی را مفهوما نمی توان به بند کشید و در حصار کشید و بگویید این معنا را دارد و لاغیر, این به حصار کشیدن آزادی است این جفاست به آزادی , آزادی باید مفهوما آزاد باشد تا بتواند با مدلول های مختلف رابطه برقرار کند.»



  • هیچ رابطه ممتنعی میان دین و آزادی اندیشه نیست


عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی شهید بهشتی درباره حضور در ساحت های مختلف گفتمانی اظهار کرد: «در ساحت های مختلف گفتمانی , اگر حصار این گفتمان را به رویش بستی یعنی آزادی را محصور کردی , اگر گفتی آزادی این معنا را می دهد ولاغیر، آزادی را محدود کرده اید , بنابراین ما اجازه این کار را نداریم. به گفته فوکو" خشونت گفتمانی است " این کریه ترین چهره خشونت است که ما یک دال آزادی که یک مدلول دارد و یک تعریف دارد و فقط هم در ساحت یک گفتمان معنا پیدا می کند از هیچ منظر گفتمان دیگر نمی توان راجع به آن سخن گفت اگر گفتیم پارادوکسیکال است و اجازه نمی دهد که آزادی در آن معنا پیدا کند , من منطقا این را قبول ندارم , هیچ استدلالی وجود ندارد که ما رابطه ممتنع میان دین و آزادی و اندیشه آزاد برقرار کنیم .»



او با طرح این سوال بیان کرد: «اما آیا معنای آن این است که آزادی درون دینی و برون دینی یکی هست ؟ آیا یک انسان قبل از پذیرش دین همان قدر آزاد است که بعد از پذیرش دین ؟ و معنای آن این است که یک نوع قرائت از دین وجود دارد و چون یک نوع قرائت از دین وجود دارد همگان یک نوع رابطه میان آزادی و دین برقرار می کنند , یا نه , به تعداد قرائت ها و خوانش هایی که از دین وجود دارد و به تعداد قرائت ها و خوانش هایی که از آزادی وجود دارد ما رابطه بین آزادی و دین داریم , به بیان دیگر, آزادی ها داریم و دین ها داریم .»



  • قرائت معرفت شناسانه یا ایدئولوژیک از دین


این استاد دانشگاه در مورد رابطه دین و آزادی گفت: «به تعداد دین ها و به تعداد تعاریفی که از آزادی داریم ما می توانیم رابطه بین آزادی و دین برقرار کنیم . می توانیم قرائتی از دین داشته باشیم که یک آزادی بسیار محدودی را برای دینداران قائل شده باشد و اجازه ندهد که فراسوی اعتقادات , فرامین , احکام , نص , حتی اندیشه کند , اندیشه را مترادف اعتقاد قرار دهد , همانطور که در مورد اعتقاد تردید و پرسش کرد , در عرصه اندیشه هم نباید پرسش کرد , یا پرسش های هستی شناسانه را اجازه نمی دهد , تا جایی که می توان قرائتی از دین داشت که نه تنها پرسش ها ی معرفت شناسانه بلکه پرسش های هستی شناسانه را هم اجازه می دهد , در هرحال اندیشه را آزاد می گذارد , حتی اندیشیدن به خدا , محکمات , و یا آنچه که شکل نص به خود گرفته است .»


تاجیک اظهار کرد: «این دامنه وسیعی است که وجود دارد , آیا اگر کسانی باشند که قرائتی ایدئولوژیک از نوع ارتدکس آن ( متصلب و منجمد ) از دین دارند, همانگونه به رابطه آزادی نگاه می کنند یا کسانی که ساحت دین را هم ساحت بازی های زبانی گوناگون می دانند ؟ ساحت تفسیر و بازتفسیر می دانند ؟ حتما این دو نوع به رابطه آزادی و دین نگاه نمی کنند , و اینجاست که اختلاف ایجاد می شود.»



  • تفکیک بین آزادی عقیده و اندیشه


او تاکید کرد: «آیا می توان تعریفی از دین داد که علاوه بر آزادی تکوینی , آزادی تشریعی را هم پذیرا باشد ؟ نه تنها انسانها در خلقتشان آزادند, وقتی در ساحت دین قرار می گیرند می توانند آزاد باشند یا نه , اینجا دیگر آزادی وجود ندارد , اگر بخواهیم به بیان شهید مطهری تفکیکی کنیم بین آزادی عقیده و اندیشه , بی تردید اندیشه صورت نمی گیرد , و متولد نمی شود مگر در شرایط آزاد .تفکر فقط در پرتوی پرسش ممکن است , پرسش فقط در پرتوی تردید و تشکیک ممکن است , کسی که تردیدی نداشته باشد پرسشی ندارد , کسی که پرسشی نداشته باشد تفکری ندارد . اینکه باب تفکر در میان ایرانیان از یک زمانی بسته شد و تفکر رو به انحطاط رفت هم ناشی از همین است که پرسش گری در میان ما تعطیل شد , ما اقبال به فلسفه نشان ندادیم , چون فلسفه پرسش گری داشت , ما اقبالی نشان ندادیم که راجع به آن چیزی که مسلم فرض کرده بودیم , پرسش کنیم .»


تاجیک ادامه داد: «همواره فرض کردیم که زیست جهان ما , بافته و تافته از مسلمات است یعنی چیزی که در مورد نص بود را راجع به اندیشه و معرفت خودمان نسبت به دین صادق هم می دانستیم . در مورد قرآن " هذالکتاب لاریب فیه " فرق می کند تا بگوییم " هذاالاندیشه لا ریب فیه " " هذاالقرائت لا ریب فیه " مشکل از کجا بروز می کند در جامعه ما و بعد بازخوردهای سیاسی آن ؟ , کسانی معتقد هستند که قرائت آنان از دین عین دین است , دین در فضای قرائت اینان و خوانش اینان از دین فهم صادقی است , فهم صادق نسبت به دین , به نسبت دوری و نزدیکی از این قرائت مشخص می شود , بنابراین اینجا , آزادی اندیشه معنا ندارد , همگان باید خود را شبیه کنند , و خودشان را در فضای آن قرائت قرار بدهند که عده ای فرض می کنند , اینجاست که مشکل ایجاد می شود.»



  • زبان سمبلیک ادیان


عضو هیئت علمی علوم سیاسی گفت: «خود آن دین اجازه قرائت و بازقرائت داده , خود آن دین نضجی و نصی است , خود آن دین زبانی دارد که سمبلیک است ( به تعبیر مرحوم شریعتی). اجازه می دهد با نسل ها و عصر های خاص با زبان های خاص صحبت کند , اجازه تفسیر و بازتفسیر می دهد و یک جا متوقف نمی شود .اما عده ای باب تفسیر را در تفسیر خود می بندند, عبد تفسیرها می شوند , و هر آنچه در فضای اندیشگی , زیبا و حق و صادق است و هر آنچه بیرون از آن وجود دارد تباهی و سیاهی و تاریکی است .اینجاست که این نوع از قرائت ها و معرفت درجه دوم به دور دین حصار می کشد و دین را به قد و قامت کوتاه گفتمان خود در می آورد , گفتمان خود را به وسعت دین در نمی آورد , دین را کرانه می دهد , دین را تصغیر می کند و تقلیل می دهد تا فهمش کند , از این اقیانوس به اندازه دلق خود بر میدارد , سیراب می شود و فرض می کند آنچه که در دلق خود دارد , اقیانوس است , این بستن باب اندیشه و تعقل است که اینقدر در دین به آن سفارش شده است , جا به جا به تعقل راجع به هستی , راجع به کائنات , راجع به خدا دعوت شده است. »



  • دینی که مبتنی بر آزادی نباشد دین نیست


تاجیک اظهار کرد : « دینی که آزاد پذیرفته نشود دین نیست , دینی که مبتنی بر آزادی و انتخاب آزاد انسان ها نباشد که دین نیست .بنابراین اگر حصاری و حصر و حدودی است آن چیزی است که قرائت ها و خوانش های ما, گفتمان های ما , بار می کنند بر دین.بار می کنند بر آزادی, گاه آزادی را به تعبیر " آیزابرلین" خلاصه می کنند بر آزادی منفی , نبود محدودیت در هیچ زمینه ای . گاه هم در یک آزادی مثبت , همه چیز مهیا , گاه آزادی خلاصه می شود در این که شما آزادید و مانعی وجود نداشته باشد که شما قرب به خدا پیدا کنید , آزادی یعنی عبودیت خداوند.آزادی اصیل یعنی شما عبودیت خداوند داشته باشید و آزادید که به این قرب برسید, گاهی نه . یک فضای دیگری ایجاد می شود که این قرب هم با اندیشه و تعقل و آزادانه باید انتخاب شود به این معنا که این اجازه را داشته باشید که در این مسیر به چیزهای دیگر هم بیاندیشید و نهایتا احسن را انتخاب کنید.»



  • قرائت‌های دینی عجین با قدرت و سیاست


او در جمع بندی سخنرانی خویش با اشاره به آزاداندیشی و قرائت‌های متفاوت و حدود و ثغور آن در جامعه تشریح کرد: « در جامعه ما آن چیزی که می‌گذرد, به نظر من نیازمند آن است که ما نه‌تنها در فضای قرائت‌هایی که دارد صورت می‌گیرد قرائت‌هایی که با این قدرت و سیاست عجین می‌شوند, حکم قانون پیدا می‌کند , حکم شریعت و دین پیدا می‌کند و بلافاصله بعداز آن تجویز می‌شود و اجازه نقد و عبور از خود را نمی‌دهد. سریع بیرون از خودش را دگر تعریف می‌کند و حکم دگر تعریف هم مشخص است , آزادی فقط برای خودی‌هاست , آن‌هایی که پژواک صدا می‌دهند, آن‌ها که پژواک صداهایشان توازی و هم‌پوشانی دارد , حتی در آن فضا هم کسی اگر کوچک‌ترین زاویه را بگیرید ناخودی تعریف می‌شود , این‌چنین گفتمانی , چون حوصله ندارد , دگرسازهای قهاری هستند, هرلحظه دارند تولید و بازتولید می‌کنند , خودی‌های دیروز به دگرهای امروز تبدیل می‌شوند.»


تاجیک اضافه کرد: «باید فکری برای این شکل گفتمان‌هایی که به نام نامی دین صورت می‌گیرد و بالاخره از آن زاویه می‌خواهد به آزادی نگاه کند و این را به نام دین خرج کند کرد. باید راجع به این مساله فکر کنیم و زاویه بگیریم و اجازه ندهیم از آزاداندیشی دینی یک نوع بهره‌برداری ابزاری کند , و اجازه ندهیم آزاداندیشی را به‌مثابه امر سیاسی بکار بگیرد, یک‌راه برون‌رفت , یک‌راه نشان دادن این‌که دانشگاه آزاد است , یک‌راه این‌که انسان‌ها در یک شرایطی قرار بگیرند که به نام آزاداندیشی دینی همان حرف‌هایی را تکرار کنند که بعضی از گفتمان‌های مسلط می‌خواهند و غیر از آن باشد با ما مواجه می‌شوند.


گفتنی است نشست قلمرو آزادی در گفتمان دینی با حضور دکتر تاجیک عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و واحد علوم تحقیقات تهران ، دکتر مطهرنیا رئیس پژوهشکده علوم اجتماعی و انقلاب اسلامی، ریاست واحد تهران غرب، خانم دکتر داداندیش و معاونین وی با مشارکت دانشجویان در دانشکده مدیریت واحد تهران شمال برگزار شد. این جلسه با پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویان به پایان رسید.


انتهای پیام/

ارسال نظر