صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۲۰:۰۷ - ۲۲ آذر ۱۳۹۴
کریم مجتهدی:

دانشجویان ایرانی اگر پژوهش نکنند علم را کشته‌اند/ عباس میرزای گرفتار جنگ با روسیه و عثمانی، از غربی‌ها سلاح می‌خواست نه فلسفه

چهره ماندگار فلسفه، امروز یکشنبه 22 آذر در تالار شریعتی دانشگاه تهران درباره تاملات تاریخی و اجتماعی ایرانیان بر فلسفه های جدید غرب سخنرانی کرد.
کد خبر : 55430

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دکتر کریم مجتهدی چهره ماندگار فلسفه به مناسبت هفته پژوهش درباره تامل تاریخی و اجتماعی ایرانیان در فلسفه جدید غرب گفت: منظور از این عنوان این نیست که ایرانیان با فلسفه جدید غرب آشنایی ندارند، بلکه آشنایی آنها بر می گردد به دوران پیش از اسلام یعنی زمان ساسانیان که فلسفه یونان در ایران رواج داشته است.


مجتهدی افزود: در نیمه اول قرن ششم میلادی استادان یونانی بنا به دستور امپراطور زمان خود که حوزه آتن را تعطیل کرد، آتن را ترک کردند و به تیسفون آمدند و در دستگاه خسرو اول انوشیروان خدمت کردند و یادداشت هایی از خود بر جا گذاشتند.


این استاد فلسفه اظهار کرد: یکی از فیلسوفان که داماسکیوس (دمشقی) نام داشت و از آتن آمده بود در یادداشت های خود از علاقه مندی انوشیروان می نویسد که خواستار دانستن درباره افلاطون و نظام جمهوری او بوده است.


او اضافه کرد: در ادیان مانوی، مانویان به احتمال زیاد متاثر از افکار افلاطون بودند همچنین مزدکیان با جریان فکری «جامعه بدون طبقه» که توسط افلاطون مطرح شده بود آشنایی داشتند.


مجتهدی خاطر نشان کرد: در قرون وسطی غربی ها توسط فلاسفه مسلمان بود که دوباره به فلسفه یونان توجه نشان دادند.


او همچنین ادامه داد: در قرن دوازدهم در اسپانیا آثار ابن سینا از عربی به لاتین ترجمه شد و این نشان دهنده تاثیر فلسفه غرب از ایرانیان و فلسفه شرق است.


چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: مسلمانان نقش بسیاری در آگاهی غربی ها به ریشه های غربی خودشان داشتند به طور مثال در قرن چهاردهم به کمک ابن رشد فیلسوفی که در ایران توجهی به آن نشان داده نشد در اروپا توسط همین فیلسوف به ارسطو نگاه ویژه ای شد. به عبارت دیگر غرب را ابن رشد ساخته است.


مجتهدی گفت: ابن رشد در کنار سیاستمدارانی پرورش یافت که از تفکر او ابن رشدیان لاتینی بسیاری در غرب به وجود آمدند و همچنین در سال 1275 به همین خاطر بسیاری از ابن رشدیان محاکمه می شدند.


او تاکید کرد: دانشجویان ایرانی اگر پژوهش نکنند علم را کشته اند. ذهنتان را مرور کنید و علم و فرهنگ این مرز و بوم را غنی سازید کیفیت را بالا ببرید و راکد نمانید.


مجتهدی در بخش دیگری از سخنانش مطرح کرد: چگونه ما ایرانیان با افکار غربی روبرو شدیم؟ آیا واقعا سعی کردیم آنها را بفهمیم یا فقط مقلد بودیم؟ این جریان فکری در 150 سال اخیر چگونه دکارت و بیکن آشنا شدند. فلاسفه جدید با فلاسفه قرون وسطی چه فرقی دارند؟


او افزود: متکلم قرون وسطی می خواهد توماس باشد یا آلبرت کبیر تفاوتی ندارد. عقربه ذهنی متکلم قرون وسطی بین وحی و عقل حرکت می کند. برخی می گویند اصل عقل است پس از آن وحی، اما برخی دیگر می گویند وحی همان عقل است و برخی هم می گویند عقل قادر نیست احکام خداوند را بشناسد.


وی گفت: اختلاف سر جایگاه وحی و عقل است. فیلسوف عصر جدید غرب نوسان عقربه فکری اش از یک طرف به علوم جدید حرکت می کند و در آن طرف کلامش سنتی است. شخصی مثل بیکن فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم که انگلیس در احاطه او بوده است، پس از تهمت های فراوان از وزارت کنار می رود و به تالیف آثارش می پردازد که به دو زبان لاتین و انگلیسی نوشته شده است.


مجتهدی تصریح کرد: بیکن عقربه فکرش اصل را بر علوم تجربی می گذارد. کلام سنتی را انکار نمی کند اما پایه را بر شناخت علوم تجربی می گذارد. همیشه عقل اهمیتش کمتر از تجربه برای بیکن بوده است، از نظر او علم شناخت حقیقت نیست، بلکه باید ایجاد قدرت بکند و کشورهایی که به علم جدید رجوع می کنند می خواهند قدرتمند شوند.


او در ادامه افزود: پس از بیکن دکارت فرانسوی را داریم که در اواسط قرن هفدهم فوت کرد. دکارت از لحاظ اهداف علوم با بیکن موافق است، اگر عمل مفید نباشد، به آن نیازی نداریم. البته روش دکارت عمیق تر از بیکن است. از نقطه نظر بیکن، بشر اگر می خواهد در رفاه باشد، باید به علوم تجربی جدید یعنی تطابق، تباین و درجات متصل باشد.


مجتهدی عنوان کرد: ذهن انسان در چه زمانی عقلانی تر جلوه می کند؟ به نظر دکارت، منطق صوری افلاطون تا یک حدودی راهنمای ماست، وقتی می گوییم «انسان فانی است، سقراط انسان است، پس سقراط فانی است» از نظر دکارت چیز جدیدی نگفته ایم. بیکن می گوید بدون ریاضی نمی توان کاری کرد زیرا حقیقت طبیعت توجه به امتداد است. ممتد بودن را نمی شود از جسم گرفت اصل طبیعت امتداد و حرکت است اگر بخواهیم عالم را عقلانی بشناسیم باید هندسی بشناسیم.


او افزود: این لحظه ای است که علم جدید به وجود می آید، به طور مثال مکانیک یا علم مکانیک در جسم می شود علم کالبد شناسی یا پزشکی جدید، پس علم از لحاظ تاریخی در حال تغییر است.


استاد فلسفه تصریح کرد: دکارت به علوم ریاضی به این صورت توجه کرده است، چرا که دکارت بنیان گذار هندسه تحلیلی است. یعنی نگاه ویژه ای هم به فلسفه دارد و هم به علم. همانطور که بنیان گذار علم جدید نیوتن بوده است و علوم جدید از کتاب «اصول ریاضی فلسفه طبیعت و نظام آن» نشأت گرفته است.


او اضافه کرد: قرن هجدهم عصر روشنگری بود که منورالفکران اروپایی مدعی بودند علم با فیزیک نیوتن کامل شده است، فرهنگ علمی، فرهنگ انسانی به یک دایرة المعارف تبدیل می شود حال که اصول علم از غیر علم مشخص شده باید به جمع آوری و اعمال این اصول در تمام رشته ها بپردازند.


فلسفه نظری کانت بر اساس فیزیک نیوتن


مجتهدی گفت: کانت آن جا که از علم جدید صحبت می کند نیوتن است و در طرف دیگر به اخلاق رجوع می کند به این عنوان که انسان خالقی دارد. البته نه به لحاظ فیزیکی بلکه به عنوان جایگاهی که برای پیدا شدن جستجو می کند.


او افزود: فلسفه نظری کانت بر اساس فیزیک نیوتن است.


جایگاه تفکر مسیحیت به عنوان تنها تفکر غربی در ایران


چهره ماندگار فلسفه گفت: غرب برای ایران تا اوایل قرن نوزدهم یعنی دوره قاجار، در درجه اول غرب مسیحی بود و غیر از مسیحیت تفکر دیگری نمی دانستند. اما اگر بخواهیم غربیان را بهتر بشناسیم باید مسیحیان را هم بشناسیم. آن چه که در عصر جدید دیده شد، این بود که در اوایل دوره قاجار همزمان با شروع جنگ ها با روسیه و عثمانی تماس با غربیان به وجود می آید. غربی ها اسلحه داشتند و ایران هم به دلیل اینکه عباس میرزا گرفتار جنگ با روسیه و عثمانی شده بود از غربی ها فقط سلاح می خواست نه فلسفه.


او افزود: در اروپا هم در زمان ناپلئون به دلیل جنگ با روسیه و برای مبارزه با روسیه به فکر دوستی با ایران افتادند. ناپلئون در آن زمان یکی از ژنرال هایش را با هیاتی به آذربایجان می فرستد که این ژنرال در کتابی که چاپ کرده می گوید «وقتی شاه ایران از من پرسید مملکتم را چگونه نجات دهم؟ به او گفتم من با یک ورد نمی توانم تو را نجات دهم علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد.»


او افزود: این ژنرال بعد ها در یادداشت های خود نوشت که ایرانیان تنها ظاهر علم را می شناسند و از باطن علم غافل هستند.


مجتهدی اضافه کرد: علم باید زیربنا داشته باشد باید درست فکر کرد که چگونه باید علم را بدست آورد و تنها نگاه مصرفی به علم نباید داشت.


او در پایان سخنانش را با مقدمه ای از کتاب افضل الملک کرمانی به پایان رساند و گفت: در این مقدمه آمده که ما در وقایع تاریخی هر عصر که بنگریم و اسباب دقیقه و علل ترقی آن عصر را کاوش کنیم، ناشی از اخلاقیات آن عصر می بینیم که موجبات ترقی هر عصری افکار عالی علمیه فیلسوفان آن عصر بوده و هر وقت تجدید گردیده، به کائنات شکلی نو داده است.


گفتنی است نشست «تاملی تاریخی و اجتماعی بر آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غرب» بر گرفته از کتابی با همین عنوان نوشته دکتر کریم مجتهدی، از سوی انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی با همکاری گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران، در تالار دکتر شریعتی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.


انتهای پیام/

ارسال نظر