گمانهزنیها درباره علل تشدید حضور نظامی آمریکا در منطقه/ ایران راه را بر توطئههای سیاسی و نظامی بسته است
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، با توجه به گزارشهای اخیر در مورد افزایش حضور جنگافزارهای استراتژیک در منطقه خلیجفارس، دریای عمان و اقیانوس هند ازجمله بمبافکنهای بی – 52، زیردریایی هستهای، رزمناوها و حتی گروههای ضربت نیروی هوایی میتوان به دو گمانیزنی در این خصوص بیش از دیگر حدس و گمانها اعتنا کرد.
پوشیده نیست که ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در سیزدهم دیماه سال گذشته و نیز ترور چند هفته اخیر محسن فخری زاده دانشمند هستهای بهخودیخود از قصد واشنگتن و متحدان منطقهای کاخ سفید برای ضربه زدن به هستههای دفاعی و علمی ایران خبر میدهد.
آمریکا به دلایل فراوان در چهار دهه اخیر از تقابل نظامی با ایران طفره رفته است
گمانهزنی اول در خصوص تحرکات ضد ایرانی آمریکاییها در منطقه با توجه به اینکه رویکرد آمریکا در دهههای بعد از انقلاب اسلامی در خصوص ایران به ادعای کاخ سفید ذاتاً رویکرد "مهار" بوده است تا "حمله نظامی گسترده"، میتواند اینگونه شکل گیرد که حمله راکتی به منطقه سبز بغداد و هشدار دونالد ترامپ به ایران یا به ادعای وی گروههای تحت حمایت ایران در عراق و سپس تشدید حضور نظامی در منطقه همه به دلیل این است که استراتژیستها در واشنگتن تنها درصدد این هستند که با این تحرکات بهزعم خودشان ایران را از اقدام به انتقام شهادت سردار سلیمانی و فخری زاده منصرف کنند. به این مفهوم که تمام توان عملیاتی و اطلاعاتی ایران را متوجه دفاع از مرزهای هوایی و دریایی خود کرده و در ضمن با امنیتی کردن جو کلی منطقه، تهران را مجبور کنند که از نفوذ خود در عراق و سوریه استفاده کرده و راه را بر حمله گروههای مقاومت علیه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه ببندند.
لازم به توضیح است که آمریکا پس از انقلاب اسلامی از سال 1979 به بعد به عقیده کارشناسان و تحلیلگران علوم سیاسی و نظامی به دلایل متعدد استراتژیکی از پافشاری بر عملیات گسترده نظامی علیه ایران طفره رفته است و سیاست به ادعای خودش مهار را که کاستن از دوستان منطقهای و افزودن بر دشمنان منطقهای ایران، فشار اقتصادی و حمایت از مخالفتهای داخلی است را در سرلوحه امور قرار داده تا بهتدریج ایران را ضعیف کندو
در ضمن آمریکا با این رویکرد از افتادن در مرداب جنگی نافرجام نیز رهایی یافته است. میبینیم که سیاست مهار اصلاً در عراق، لیبی، افغانستان و بسیاری از دیگر اهداف آمریکا انجام نشد. اتخاذ سیاست مهار به اعتقاد تحلیلگران در ابتدا ریشه در ترس آمریکا و متحدانش از درگیر شدن با کشوری دارد که از قابلیتهای دفاعی، جمعیتی و اقتصادی بالایی برخوردار است. آمریکا اطمینان دارد که ایران میتواند در صورت درگیری نظامی با واشنگتن قدرتهای جهانی همچون چین و روسیه را با خود همراه کند.
بیشتر بخوانید:
پهپادهای انتحاری سوار بر قایقهای تندرو سپاه؛ کابوسی جدید برای ناوهای آمریکایی
زمانی که آمریکاییها در داخل منطقه حضور دارند بیشتر دم دست نیروهای مسلح ایران هستند
بههرحال ایران بارها اعلام کرده است که در خصوص تقابل با حضور آمریکا در منطقه، راهبردی درازمدت دارد و بزرگترین انتقام شهادت سرداران نظامی و دانشمندانش این است که به مقاومت ادامه داده تا آخرین سرباز آمریکایی از منطقه اخراج شود.
این گمانهزنی وقتی قوت بیشتری مییابد که آرایش نیروهای آمریکایی در منطقه در 40 سال اخیر را بررسی میکنیم و میبینیم که در مواقعی آمریکاییها چند برابر نیروهای فعلیشان در منطقه سرباز و ادوات جنگی مستقر کرده بودند اما با توجه به ادعای پیروی از استراتژی مهار یا وحشت از درگیری با کشوری متحد هرگز به فکر تقابل نظامی با تهران نیفتادند.
گمانهزنی دوم این است که دونالد ترامپ که بهاحتمالزیاد تا بیستم ژانویه باید کاخ سفید را ترک کند و قدرت را به جو بایدن تحویل دهد بخواهد تحتفشار رژیم صهیونیستی و حاکمان بعضی از کشورهای عرب منطقه ازجمله سعودیها دست به یک اقدام سریع برای حمله به اهدافی در داخل ایران ازجمله سایتهای هستهای بزند تا به خیال خود ایران را برای مدتها درزمینهٔ فعالیتهای هرچند صلحآمیز هستهای زمینگیر کند.
حتی با فرض اینکه دونالد ترامپ فردی عجول با اقداماتی غیرعاقلانه باشد این گمانهزنی غیرمحتمل به نظر میرسد. حمله به یک کشور تنها به دلیل اینکه شاید روزی آن کشور که فعالیتهای هستهایاش تحت نظارت سختگیرانِه آژانس بینالملل انرژی اتمی است بخواهد فعالیت نظامی هستهای داشته باشد مقبول هیچ محکمه بینالمللی نیست. در ضمن حمله راکتی به منطقه سبز بغداد هم نمیتواند بهانه حمله نظامی به یک کشور باشد زیرا سالهاست که منطقه شاهد حضور گروههای مسلحی است که اصلاً هیچ سنخیتی با سیاستهای منطقهای ایران ندارند که از چشم ناظران بینالمللی هم پوشیده نیست.
خروج ناو آمریکایی «یو اس اس نیمیتز» از غرب آسیا نتیجه آمادگی نظامی و سیاسی
در هرصورت برای دامن زدن به گمانهزنی دوم بعضی از رسانهها یا قلمبهدستها هم وارد معرکه میشوند. از این باب افراد میتوان به "تریتا پارسی" رئیس شورای ملی ایرانی-آمریکاییها (نیاک) اشاره کرد که در مقالهای که وبسایت "آنتی وار" منتشر کرده به زوایای مختلفی از تحولات منطقه، تشدید حضور نظامی آمریکا در منطقه و درنهایت حمله نظامی به ایران پرداخته است. "اریک اشمیت" ستون نویس برجسته هم در مقالهای که در نیویورک تایمر منتشر کرده است قصد این را دارد که با ارتباط دادن وقایع غیر مرتبط به یکدیگر به مخاطب القا کند که احتمال بروز یک جنگ بزرگ در خلیجفارس افزایش یافته است.
بههرحال شاهد بودیم که "کریستوفر میلر"، سرپرست وزارت دفاع آمریکا دستور خروج «یو اس اس نیمیتز» از خاورمیانه و بازگشت آن به ایالاتمتحده را صادر کرده است. وی گفته است٬ «یو اس اس نیمیتز» مستقیماً به آمریکا بازمیگردد.
میبینیم که بسیاری از این تحرکات نظامی دشمنان را میتوان با مانور سیاسی تنشزدا خنثی کرد. در کنار آمادگی کامل نیروهای نظامی ایران برای صیانت از کشور و مردم، اقدامات هشداردهنده ایران در چند روز گذشته باعث شد که راه بر به چالش کشیدن امنیت منطقه بسته شود.
برخی از کارشناسان خروج «یو اس اس نیمیتز» از خلیج فارس و بازگشت آن به ایالاتمتحده را نتیجه همین آمادگی نظامی و سیاسی ایرانیان میدانند.
انتهای پیام/4155/
انتهای پیام/