منزلت «گفتوگو» نزد امام رضا (ع)
دو مرحله در ارتباط انسانها با یکدیگر کاملاً باید تفکیک شود؛ گاهی ارتباط با دیگران به منظور تربیت و استفاده از یافتههای طرف مقابل به عنوان معلم اخلاق و مربی است. در این مرحله نمیتوان سرسپرده هر کسی شد و بدون شناخت از صلاحیتهای لازم، روح و جان را در اختیار هر کس نهاد. زیرا طبق فرمایش امامان هر کس زمین مردهای را زنده و احیا کند مالک آن خواهد شد. عقل و خرد ایجاب میکند که انسان مربی و معلم اخلاق و تربیت خود را از میان خودساختهترین انسانها برگزیند. در این زمینه روایتی در اصول کافی شریف در باب مجالسه العلماء آمده است؛ امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمود: حواریون (اصحاب خاص حضرت عیسی(ع)) به حضرت عیسی(ع) گفتند: ای روح خدا با چه کسی بنشینیم؟ فرمود: کسی که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و عملش شما را به آخرت تشویق کند.
پس این یک مقام تعامل و تأثیرپذیری است که باید از دین، اعتقاد، روح و جان و باور معلم و مربی کاملاً آگاه بود. اما مقام دیگر تأثیرپذیری یا تأثیرگذاری، مقام «کشف حق» است. اینجا دیگر هیچ توجهی به دین، آئین، خلق و خوی طرف، گرایشها، نیات و مقاصد او نمیشود و نمیتواند باشد. بسیار روشن است در موضوع حقایق تکوینی، عقلی و دینی مانند حقایق علمی، ریاضی و فنی به هیچ روی نمیتوان به دین و آئین طرف کاری داشت. آیا در میان کاشفان حقایق علمی از عرضه پزشکی گرفته تا تازهترین کشفیات هستهای و مانند آن و توفیقات شگرف و پیچیده دیگر کسی که میخواهد از این واردات گسترده و دستاوردهای بزرگ علمی بهره گیرد به کاشف این حقایق و پدیدآورنده و اختراعهای بشری از حیث نیت، دین، آئین و مانند آن توجه دارد؟ قطعاً چنین نیست.
سابقه و تنوع «گفتوگو» در قرآن
قرآن مجید «گفتوگو»های گوناگونی را در زمینههای اعتقادی، اجتماعی بیان کرده است که هر یک از منظری حائز اهمیت است. شاید از نظر زمانی در آیات قرآن آنچه نقل شده است اولین گفتوگو، «گفتوگوی خداوند با فرشتگان» در مورد خلقت انسان باشد که آموزههای گوناگون تربیتی و انسانی و سیاسی از آن قابل استفاده است. قطعاً این گفتوگو به منظور مشورت خداوند با فرشتگان در مورد خلقت انسان نبوده است. اما نشان از جایگاه رفیع انسان دارد که تنها موضوعی است که خداوند درباره آن با ملائکه «گفتوگو» کرده است و جالب است که مشاهده میکنیم فرشتگان در مورد خلقت و آفرینش انسان پرسشی اعتراضی مطرح کردهاند. اما خداوند به فرشتگان که از مرتبه وجودی فوق مادی برخوردارند مهلت و اجازه داد تا کاملاً سخن و اعتقاد خود را مطرح سازند. برخی از مفسران از این گفتوگو نتیجه گرفتهاند که هیچگاه هیچ مقامی در هیچ موقعیتی نباید ابا و امتناع داشته باشد از اینکه موضوعی را با زیردستان خود مطرح کند حتی اگر احساس میکند که در آن نیازی به مشورت ندارد و اجازه دهد تا زیردستان نظر و عقیده خود را مطرح سازند که خداوند چنین کرد.
و چون معیار، «حق» و «حقیقت» است؛ مشاهده میکنیم که خداوند حتی سخنان شیطان را در این صحیفه بزرگ خود نقل کرده است. از جمله اینکه در سوره ابراهیم «گفتوگوی شیطان با کسانی که به دام او افتادهاند در روز قیامت» که شیطان به آنان میگوید خداوند شما را وعده داد وعده صادقانه و من شما را وعده دادم اما به دروغ و متخلفانه، شما وعده راستین خدا را رها کرده و دنبال وعده دروغین من آمدید؛ پس مرا ملامت نکنید بلکه خود را ملامت کنید. (سوره ابراهیم/22) در قرآن نمونه دیگری که از گفتوگوها و مناظرات آزاد آمده است «گفتوگوهای پیامبران بزرگ الهی است با دشمنان اصلی خود» مانند گفتوگوی حضرت موسی(ع) و برادرش هارون(ع) که خداوند میفرماید: به سوی فرعون بروید و با او با زبان نرم سخن بگویید که شاید او متذکر شده یا راه خشیت پیشه گیرد. (سوره طه/ 43-44)
و نیز گفتوگوی حضرت ابراهیم(ع) که در سوره بقره نقل شده است با حاکم زمان خود نمرود که حضرت ابراهیم(ع) برای اثبات مبدأ هستیبخش از برهان حیات و نیز برهان حرکت نظام هستی طبیعی بهره میگیرد و سرانجام او مات و مبهوت میشود. (بقره/ 258) و این است حقیقت «مناظره آزاد» که هیچگونه پیش شرطی از نظر دین و آئین طرف گفتوگو، تعیین نشود.
در حیات مبارک امام هشتم(ع) یکی از نقاط قابل توجه و بسیار مهم، «مناظره کاملاً آزاد آن حضرت با معروفترین علمای ادیان» مانند رأس الجالوت و جاثلیق و نیز علمای بزرگ اسلام یعنی علمای اهل سنت درباره مسائل مختلف الهی و نیز ابعاد دین و معارف دینی مانند مسأله وحی و نبوت و جایگاه اهل بیت(ع) و واقعیت ادیان دیگر و استفاده از کتب آسمانی مانند تورات و انجیل در این گفتوگوهای طولانی و جالب است. در هیچ مرحلهای از این گفتوگوها و مناظرهها، در بیان امام هشتم(ع) هیچگونه ضعف و ناتوانی علمی مشاهده نمیشود، یا به گونهای مناظره پیش رود که امام(ع) را بتوانند به موضع انفعال وادارند. بلکه پیروز فعال و قطعی این صحنههای پر فراز و نشیب علمی، بدون استثنا امام هشتم(ع) بوده است. اما در هیچ مرحله ایشان از «منطق گفتوگو و مناظره» خارج نشدهاند. البته در اولویت اول از راه و طریقه برهان قطع و یقینآور بهره گرفته است و در برخی از موارد نیز امام(ع) از موقعیت «جدال احسن» نیز بهره گرفته است. جدال احسن به این معنا است که مقبولات و مسلمات طرف را گرفته و در قالب دلیل به او برگردانید.
نمونه جدال احسن امام رضا(ع)
در گفتوگو و مناظره نسبتاً طولانی امام هشتم(ع) با جاثلیق، رئیس وقت دین مسیح، که امام(ع) ابتدا با روش «برهان قطعی» مناظره را پیش برد ولی وقتی ایشان مشاهده کرد فعلاً این طریق جواب نمیدهد از طریق «جدال احسن» گفتوگو را پیش بردند. همین که درباره حضرت مسیح(ع) صحبت میکردند و جاثلیق همچنان او را به عنوان معبود مطرح میکرد، امام(ع) بدون اینکه او متوجه شود که مقصود امام(ع) از این کلام چیست، فرمود تنها چیزی که در مورد مسیح وجود دارد این است که عبادت او کم بود (این کلام میتواند به گونهای قصد شود که دروغ در آن نباشد مثلاً نسبت به عبادات پیامبر اسلام(ص) جاثلیق تا این جمله را شنید، ناراحت شد و خطاب به آن حضرت گفت: تا به حال بسیار پخته و سنجیده سخن میگفتی اما اکنون علم و دانش خود را باطل کردی. امام(ع) فرمود: چرا؟ گفت: زیرا حضرت مسیح(ع) از سر شب تا به صبح خدا را عبادت میکرد و روز، روزه میگرفت حال شما از قلت و کمی عبادات او سخن میگویید؟
امام(ع) فرمود: پس شما این واقعیت را قبول داشته و به آن معترفید که او عبادت میکرده است. جاثلیق گفت: قطعاً. امام رضا(ع) فرمود: پس قطعاً مسیح بنده خدا بوده است و نه خدا و معبود؛ زیرا اگر موجودی در مرحله خدایی باشد دیگر معنا ندارد که پرستش کند بلکه باید پرستش شود. لازمه پرستش و بندگی نفی خدایی و معبود بودن است. به روایت مرحوم طبرسی وقتی که ناخودآگاه جاثلیق دید امام هشتم(ع) از اعتراف او چنین نتیجهای گرفت در سخن ناتوان شد و سخن او قطع شد. تعبیر روایت این است: «خرس و انقطع» یعنی «لال شد و از سخن گفتن بازماند.» (احتجاج طبرسی ج 2 / 418)
منبع: روزنامه ایران
*استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/