عبدالحمید شهرابی
در مورد تحولات ونزوئلا، در مورد انتخابات، در مورد اینکه الان پارلمان و دولت این کشور کاملاً در دست حزب مادورا هستند و چه دیدگاهی نسبت به اینکه اینها یکدست شدهاند و به هر صورت این پنج سالی که بین دولت و پارلمان اختلاف وجود داشت به پایان رسیده و کارهایی که میخواستند انجام دهند صورت نپذیرفته است.
- مرور کنیم اتفاقاتی که در انتخابات پارلمانی ونزوئلا افتاد چه بود. در این انتخابات 6 میلیون نفر از شهروندان ونزوئلایی شرکت کردند که قریب به 30 درصد از جمعیت واجد شرایط برای رأی دادن بود. 277 نفر نماینده را به پارلمان فرستادند که از این تعداد 253 نماینده از طرف حزب متحد سوسیالیستی برنده انتخابات شدند، یعنی قریب به 70 درصد آرا را حزب مدافع فرآیند انقلاب و دولت بولیواری، حزب متحد دولت کسب کرد. حدود 70 درصد 253 نماینده به مجلس فرستاد، یک چیزی کمتر از 30 درصد را نمایندگان اپوزیسیون توانستند کسب کنند. قویترین حزبشان 18 نماینده به پارلمان فرستاد. این در شرایطی است که میزان مشارکت در انتخابات کمتر از یک سوم واجدین شرایط آرا بود که اگر این را با انتخابات قبلی ونزوئلا که سال 2015 برگزار شد، در آن انتخابات 74 درصد در انتخابات شرکت کردند که چیزی حدود دو برابر جمعیتی که در انتخابات اخیر شرکت کردند که مهمترین عاملش این بود که در انتخابات قبلی، احزاب اپوزیسیون نهتنها بایکوت نکردند بلکه کمپین خیلی وسیعی را با کمک ایالات متحده و ابزار و امکاناتی که داشتند، در آن شرکت کردند و توانستند برنده انتخابات شوند. بنابراین اینجا یک افت این شکلی را در میزان مشارکت آرا داریم.
ولی هم حزب متحد سوسیالیستی که برنده انتخابات شد و هم اپوزیسیون در قیاس با انتخابات قبلی 2015 میزان کمتری از رأی را آوردند. یعنی آرای حزب متحد سوسیالیستی 20 درصد و آرای اپوزیسیون 77 درصد آرایشان افت داشت.
نکته دیگری در کنار این آماری که صحبت میکنیم این است که انتخابات پارلمانی مثل خیلی از کشورهای دیگر، جایگاهی که دارد حالا متناسب با موقعیتها و شرایط مختلف به هر جهت از درجه کمتری از اهمیت در قیاس با انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است و کلاً نوسانات خودش را داشته.
مثلاً سال 2010 انتخابات پارلمانی که در ونزوئلا برگزار شد 66 درصد جمعیت واجد شرایط شرکت کردند در صورتی که انتخابات قبلی که 2005 بود (پنج سال قبل از آن) 25 درصد بود و این نوسانات را داشتیم. حالا این آمار را شاید یک مقدار پشت سر هم که بیاوریم گیجکننده باشد.
برسیم به ملاحظات اساسی در رابطه با انتخاباتی که شکل گرفت؛ مهمترین چیزی که اینجا مطرح است این است که در نظر داشته باشیم که این انتخابات در کشوری برگزار شد که با ایالات متحده آمریکا در حال جنگ است. یک تلقی غلطی که ناشی از درک ما از دورانهای گذشته است اینکه جنگ را فقط به صورت بمب و موشکباران و سنگربندی نظامی، این تلقی را از جنگ داریم؛ در صورتی که جنگی که الان از طرف نظام سلطه و مشخصاً ایالات متحده علیه کشورهای مختلف در حال انجام است، با واژه جنگ ترکیبی شناخته شده است. یعنی بیشتر از اینکه تیراندازی مستقیم صورت گرفته و باعث خونریزی شود، خونریزی به مرور انجام میشود.
اجازه دهید با آمار صحبت کنیم. بین سالهای 2017 و 2018 چیزی حدود 40 هزار نفر در اثر تحریمهایی که آمریکا علیه این کشور اعمال میکند جان خودشان را از دست میدهند. بنابراین این کشورها از شرایط خاص و ویژهای برخوردارند، نمیشود آن را با کشوری که در جنگ و تحت تحریم نیست قیاس کرد.
اینجا وقتی از جنگ صحبت میکنیم، جنگ اقتصادی است. تحریم، مخصوصاً به شکلی که الان دارد از سوی ایالات متحده اعمال میشود به معنای واقعی جنگ است. باعث فقر، گرسنگی و از دست دادن جان انسانها میشود. راه دور نرویم، الان در کشور خودمان برای مقابله با کرونا ما به بعضی از داروها و ابزارهای پزشکی نیاز داریم که به خاطر تحریم از آنها محروم هستیم. در رابطه با ونزوئلا هم صادق است که اولاً در شرایط تحریم، مضاف بر آن در شرایط پاندمی و بیماری فراگیر و همهگیر کرونا ایجاد میشود.
اگر ملاحظات اساسی دیگری را در رابطه با انتخابات ونزوئلا بخواهیم بررسی کنیم یکیاش این است که حزب متحد دولت پیروز انتخابات میشود. میرسیم به اینکه این پیروزی شکننده است. ولی مهم است که این پیروزی را تشخیص دهیم، چرا؟ چون یک سال از ژانویه سال 2019 شاهد کودتای نافرجام نظامی علیه دولت بولیواری بودیم که شکست میخورد و متعاقب آن است که این انتخابات شکل میگیرد. برخی از احزاب اپوزیسیون انتخابات را تحریم میکنند، بعضیهایشان شرکت که میکنند، افت آرای خیلی شدید چیزی حدود 80 درصد در قیاس با انتخابات قبلی دارند که پیروز انتخابات مجلس شدند و این شکستی که صحبت میشود فقط یک لفظ نیست، دلایلش را اگر بخواهیم ببینیم همین است که اقدامات ایالات متحده برای سرنگون کردن دولت بولیواری در دوره قبل به شکست منجر میشود، در نتیجه ابتکار عمل از دست نیروهای برخوردار از حمایتهای ایالات متحده خارج بوده، دولت یک کمپین موفقی را در انتخابات شکل میدهد، با شعار تغییر و بهبود وضعیت معیشت مردم میتواند انتخابات را ببرد؛ اگرچه میزان مشارکت پایین است و میزان آرایی که حزب برنده هم اخذ میکند در قیاس با آرای گذشتهاش پایین است که این وضعیت دو قطبی شدید را در ونزوئلا نشان میدهد، وضعیت شکننده پیروزی حزب مدافع دولت را نشان میدهد.
مهمتر از همه اینها نارضایتی شدید قاطبه مردم را از وضعیت اقتصادی و معیشتی که الان در آن کشور وجود دارد نشان میدهد که مسبب و بانی این را باید شناخت. همینطوری وقتی داریم صحبت میکنیم که چنین بحرانی وجود دارد، میتوانیم ریشهیابی هم کنیم. بیشتر از هر چیز این وضعیت نابسامان اقتصادی که در تورم فوقالعاده شدید و کمبود کالا خودشرا متبلور میکند، الان در ونزوئلا مردم آن چیزی که بیشتر از هر چیزی کمابیش بهش دسترسی دارند برنج و آرد (نان) است و از بسیاری از کالاهایی که برای تغذیه روزمره لازم هست، محروم هستند که بانی این کمبود و نابسامانی اقتصادی به این واقعیت برمیگردد که ونزوئلا از امکان داد و ستد کالا در صحنه تجارت بینالمللی محروم است.
شما در نظر بگیرید یک خانوادهای که فرض کنیم مسئول خانواده پول هم دارد ولی نمیتواند خرید کند. تمام سوپرمارکتها و بقالیهایی که دور و برش هستند، تحریمش کنند که به تو چیزی نمیفروشیم، پولت را هم از تو نمیگیریم، اصلاً قبول نمیکنیم، کارتت برای ما اعتباری ندارد؛ این وضعیت، وضعیت حاکمیت ونزوئلا است که امکان فروش مهمترین کالایی که منبع اصلی درآمد مملکت است که نفت است را ندارد، همینطور کالاهای دیگر معدنی که محل درآمد ونزوئلا هست.
داریم ریشهیابی میکنیم این نارضایتی که صحبتش را میکنیم علتش چیست؟ تحریم اقتصادی ایالات متحده است؟ همدستی طبقه اشراف خود ونزوئلا با ایالات متحده در ایجاد این نابسامانی است؟ در احتکار؟ در عدم عرضه کالاهایی که باید به بازار عرضه شود؟ در همدستی آشکار و علنی با وال استریت برای ایجاد بحران ارزی و پولی در کشور؟ و در کنار اینها ضعف بنیادین اقتصاد ونزوئلا در این حوزه که اساساً متکی به یک کالا (نفت) بوده است و از فرصتهایی که بوده آنطور که باید استفاده نشده که اقتصاد متنوع باشد و تولیدات بومی، حداقل آن حوزههایی که میتواند در خود ونزوئلا تولید باشد، آنطور که باید به آن توجه نشده، تشویق و ترغیب نشده و این وضعی ته را به وجود آورده است.
عرض کردم که این وضعیت شکننده است. در این انتخابات سؤال شما این است که حالا یکدست شده، دولت و مجلس، این چه تأثیراتی دارد؟
طبعاً وقتی مجلس در اختیار اپوزیسیون است، دست و بال دولت را برای اینکه اهدافش را جلو ببرد، نهاد قانونگذاری که همسو با او نیست میبندد، با همسو شدن اینها همانطور که رئیس جمهور ونزوئلا هم متذکر شده که وارد یک دوران جدیدی میشویم که این اتفاق نظر میتواند گشایشهایی را با خودش بیاورد یا قوانینی در جهت تأمین منافع مردم وضع شود، با اینحال اوضاع شکننده است به خاطر اینکه بعد از این انتخابات قطعاً اپوزیسیون به این سمت میرود که نیروهای خودش را متحد کند و در صورت اینکه نیروهای اپوزیسیون متحد شوند، سرنوشت انتخابات بعدی ونزوئلا آنطوری که اینجا شاهد پیروزی حزب متحد سوسیالیستی بودیم، فرق داشته باشد و مجدداً دولت بولیواری، نهادهای قدرت را از دست بدهد و چاره اجتناب از این موضوع این است که همانطور که بعضیها در خود حزب متحد سوسیالیستی پیشنهاد کردند و گلایه دارند، مخاطبان دولت از حامیان محدود خودش باید فراتر برود، فرآیند مشارکت مردم باید تعمیق شود، اقدامات علیه اولیگارشی و این طبقه اشراف که شریانهای اقتصادی ونزوئلا را تحت کنترل دارند و کشور را در مضیقه قرار دادهاند، این شریانها قطع شود و این کنترل کاهش پیدا کند تا بتواند چشمانداز روشنتری را در مقابل کشور ونزوئلا قرار دهد.
نکته پایانی؟
- نکته تکمیلی این است که مبارزهای که دولت بولیواری با آمریکا دارد، همانطور که مبارزهای که جمهوری اسلامی با نظام سلطه دارد، مبارزه مرگ و زندگی است، مبارزه حیاتی و سرنوشتساز است، تشخیص اینکه دشمن داریم و دشمن چه اقداماتی میکند یک جنبه قضیه است، در کنار آن و شاید مهمتر از آن این است که ما در این مقابله چه کار باید کنیم؟ که زمینه توسعه کشور را فراهم کنیم، طبیعی است الان ونزوئلا به سرمایهگذاری خارجی احتیاج دارد همانطور که ایران احتیاج دارد، این از ایران و ونزوئلا دریغ میشود، در نتیجه گسترش تعاملات کشورهای تحت تحریم و یا به عبارتی پیشنهادی که سالیان سال است ما در خانه آمریکای لاتین ارائه کردیم و اخیراً دولت ونزوئلا این پیشنهاد را پذیرفت و اعلام کرد، اتحاد کشورهای تحت تحریم به وجود بیاید.
سیاستهای داخلی در جهت تأمین اجتماعی و رفاه برای قاطبه مردم که تحت فشار شدید در این تحریمها هستند، اتخاذ شود.
اختلاف طبقاتی؛ کشوری که تحت تحریم است، من در روزنامهها پریروز میخواندم که آپارتمان در همین کشور خودمان در شرایط فوقالعاده سرسخت تحریم، صحبت از این است که هموطنان و همشهریانی داریم که آپارتمانهای دور و بر یک هزار میلیارد تومان، 600 میلیارد تومان، یک هزار میلیارد تومان، 2 هزار میلیارد تومان که شکم دهها و دهها هزار نفر را هر کدام از این واحدها میتواند تأمین کند، در صورت اخذ مالیات، در صورت اتخاذ اقداماتی در جهت برقراری عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد. این هم یکی دیگر از محلهای ضعف کشورهایی است که با نظام سلطه مقابله میکنند. اگر زمینه نفوذ فساد را نبدند، با آن مقابله جدی نکنند، انقلاب دائماً در معرض خطر و ساقط شدن است.
انتهای پیام/