مستند «1919»؛ روایتی از یک قرارداد ننگین که اجرایی نشد
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سینمای مستند در قیاس با نوع داستانی سینما بسیار مهجور و مغفول مانده است. از آن همه هیاهو و جنجال و حاشیههایی که حول سینمای داستانی وجود دارد، در سینمای مستند خبری نیست و به نوعی مستندسازان در غربت و با سختیِ کار فراوان مشغول فعالیت هستند تا شاید خروجی کارشان بتواند به آگاهسازی طیفی از جامعه منجر شود.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا قصد دارد، با تعریف پروندهای حول فیلمهای مستندی که در چند سال اخیر موفق عمل کردهاند، نسبت به معرفی آن فیلمها و گفتگو با عوامل و سازندگانش اقدام کند. در نخستین شماره از این «باکس مستند» مستند تازهساخت 1919 به کارگردانی مهدی صلواتچی که حول ماجرایی تاریخی میچرخد معرفی میشود.
تاریخ دویستساله اخیر ایران سرشار از رویدادها، جنگها، تصمیمات سرنوشتساز و حوادث تلخ و شیرینی است که میتواند مایه عبرت و درسآموزی باشد. این کارکرد مهم تاریخ، زمانی برای عبرتگیرندگان معنای بیشتری مییابد که در قالبی همهفهم و جذاب ارائه شود. در این میان، فیلم مستند که دو خصلت «روایت مبتنی بر واقعیت» و «ارائه هنرمندانه» را در خود دارد، جایگاه ویژهای دارد.
مستند نیمهبلند «1919» به کارگردانی مهدی صلواتچی و تهیهکنندگی محمدرضا امامقلی که با حمایت مؤسسه «سفیر فیلم» تهیهشده ازجمله آثاری است که با همین رویکرد یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر ایران را واکاوی میکند. حادثهای که در سال 1919م (1298ش) رخ داد.
در این سال (1919) و چند سال پیش از آن، ایران دورانی پرآشوب و پرتنش را پشت سر میگذاشت. قرارداد 1919 در سالهای پایانی سلسله قاجار و پیش از روی کارآمدن رضاخان منعقد شد. این قرارداد از صفحات مبهم، تاریک و تأسفبرانگیز تاریخ کشورمان است. قراردادی که با وجود ظاهر نسبتاً معقول، پشتپردهای چندلایه و پرابهام دارد و اگر روشنگری و افشاگری جمعی از نخبگان سیاسی آن دوره رقم نمیخورد، معلوم نبود با عملیاتیشدن آن چه بر سر ایران و ایرانی میآمد.
حامی و عامل اصلی این قرارداد «میرزا حسن وثوقالدوله»، نخستوزیر وقت و از رجال سیاسی طرفدار انگلستان بود که با روشن شدن زوایای پنهان این قرارداد سیاسی، به یک چهره منفور تبدیل شد.
آغازی خوب برای یک مستند تاریخی
مستند «1919» با جریان خودکشی «کلنل فضلاللهخان آقاولی» در نوروز سال 1299ش آغاز میشود. او یکی از اعضای هیئت چهاردهنفره دولت ایران درکمیسیون نظامی قرارداد ۱۹۱۹ بود. طبق ماده سوم قرارداد، این کمیسیون مشترک قرار بود «عده و تعداد ضرورت صاحبمنصبان و ذخائر و مهمات لازم جهت تشکیل قوه متحدالشکل» را بررسی و تعیین کند.
در ابتدای فیلم، جریان خودکشی این مقام نظامی در قالب چند تصویر نقاشیشده به نمایش در میآید و همراه با آن گوینده مستند نیز از مبهم بودن دلایل و چگونگی این اتفاق خبر میدهد. موسیقی زمینه به ایجاد حس تعلیق و ابهام میافزاید و درنهایت آنگونه که راوی میگوید تکهکاغذی در جیب متوفی در غسالخانه پیدا میشود که از دلیل خودکشی این نظامی عالیرتبه دولتی پرده برمیدارد؛ جاییکه او با چند بیت شعر ناخرسندی خود از قرارداد 1919 و نقض استقلال ایران را ابراز کرده است.
این مستند در ادامه به زمینههای تاریخی و شرایط داخلی و خارجی منتهی به عقد قرارداد میپردازد. وقوع جنگ جهانی اول، نقض بیطرفی ایران و اشغال این کشور، قحطی فراگیر و آشفتگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ ایران را به ورطه هولناکی از فقر و بیثباتی و آشفتگی کشانده بود. قرارداد 1919 در چنین شرایطی و پس از چندماه مذاکره بین طرف ایرانی و نمایندگان دولت انگلستان بسته میشود.
بررسی بندهای قرارداد جنجالی
سازندگان مستند خیلی زود سراغ موضوع اصلی یعنی مفاد قرارداد میروند. در این میان، معرفی چندانی از «میرزا حسنخان وثوقالدوله» ارائه نمیشود و اگر مخاطب مطالعات پیشینی از این مقطع تاریخی نداشته باشد، دچار مشکل خواهد شد. بررسی بند به بند قرارداد یکی از نکات مثبت مستند است که البته به نظر میرسد به خاطر محدودیت زمانی، سازندگان با عجله از کنار آن رد شدهاند. به جز یک بند که مرتبط با فروش تسلیحات انگلیسی به ایران است از سایر بندها آن عبور میشود. تمرکز فیلم بر موضوع فروش سلاحهای مستعمل و کارکرده انگلیسی به ایران است و در نتیجه سایر بندها و بهویژه حضور مستشاران انگلیسی در ایران به وضوح بیان نمیشود. به عبارت دیگر آن بخش از قرارداد که نافی استقلال ایران شده و بعدها مورد انتقاد نخبگان ایرانی قرار میگیرد، برای مخاطب مبهم میماند.
استفاده درست از موسیقی و نقاشی
اما فراتر از محتوای فیلم، باید به ویژگیهای شکلی «1919» نیز اشاره کرد. انتخاب موسیقیهایی که حس تعلیق و تأمل را به مخاطب منتقل میکند از جمله نکات مثبت فیلم است؛ بهویژه در بخشهای ابتدایی که به دوران محنت و قحطی پس از جنگ جهانی اول میپردازد، موسیقی انتخابی از آثار حسین علیزاده بهخوبی روی کار نشسته و تلخی آن دوران را در ترکیب با تصاویر و فیلمها به بیننده منتقل میکند.
از سوی دیگر، نقاشیهایی هم که برای تشریح برخی رویدادها طراحی شده نیز به جریان فیلم تنوع بخشیده و بهخوبی فضای متشنج و شکننده وقایع سیاسی را منعکس میکند و از بابت رنگ و بوی بدیعی به فیلم داده است.
این مستند بر پای گفتار متن بر روی فیلمهای آرشیو، عکسهای تاریخی و البته تصاویر نقاشیشده است. با این که راوی فیلم یعنی سعید مقدممنش، از صداپیشگان شناختهشده است و او نیز بهخوبی فراز و فرودهای متن را رعایت کرده، اما یکنواختبودن شکل مستند بیننده را خسته میکند. گویی که صرفاً یک متن جمعآوریشده از کتابهای تاریخی روی یک سری تصویر و فیلم گذاشته شده است.
یک مطالعه تطبیقی و تکرار تراژیک تاریخ
از طرف دیگر، به نظر میرسد هدف غایی سازندگان «1919» ارائه یک الگوی تطبیقی بین دوران قاجار و شرایط فعلی کشور و قضیه برجام باشد. حتی در بخشی از فیلم، در توصیف شرایط نامطلوب ایران به صراحت این جمله بیان میشود که «جنگ جهانی اول به پایان رسیده و دوره سازندگی آغاز شده است». در ادامه نیز به تلاش برخی نخبگان برای نزدیکشدن به انگلستان برای اصلاح این وضع اشاره میشود. اطلاق دوره سازندگی به روزگار آشفته پس از جنگ جهانی، در ذهن بیننده قیاس با دوران پس از جنگ تحمیلی را متبادر میسازد. قیاسی که چندان منطقی نیست.
با این حال نباید از برخی مشابهتهای شگفتانگیز میان دوران انعقاد قرارداد 1919 و برجام نیز که در مستند به خوبی برجسته شده نیز غافل شد. وضعیتی که چه در زمان مذاکرات وثوقالدوله با نمایندگان دولت انگلستان و چه در شیوه برخورد متولیان قرارداد با منتقدان آن خودنمایی میکند.
معرفی چهرههای مختلف و متنوعی که با پایگاههای اجتماعی و فکری گوناگون به روشنگری درباره قرارداد پرداختند نیز از نکات قابل توجه این مستند است. طیف گستردهای از فعالان و شاعران و نویسندگان و نخبگان سیاسی همچون شیخ محمد خیابانی، میرزا کوچکخان، میرزاده عشقی، دکتر مصدق، فرخی یزدی، محمدتقی بهار، یحیی دولت آبادی و در نهایت شهید مدرس هر یک به زبانی با این قرارداد مخالفت میکنند. همین مخالفتها و روشنگریهاست که سرانجام لغو قرارداد را به دنبال دارد.
مستندی که از روایت فراتر نمیرود
مستند«1919» حرف تازه یا کشف تاریخی قابلتوجهی درباره این قرارداد به مخاطب ارائه نمیکند. در نهایت میتوان آن را ارائه اطلاعات و یافتههای تاریخی از پیشگفته با زبان تصویر دانست. حتی قضیه رشوه گرفتن وثوقالدوله، صارمالدوله و نصرتالدوله فیروز و اطرافیانش هم که بعدها توسط مطبوعات انگلیسی فاش میشود، چیزی بیشتر از آنچه در منابع تاریخی آمده نیست. شاید وجود یک یا دو کارشناس که زوایای دیگری از این قرارداد و فرجام و پیامدهای آن را تبیین میکردند، هم به غنای محتوایی این اثر میافزود و هم آن را از شکل یکنواخت و خستهکننده خارج میکرد.
به نظر میرسد آنچه بهعنوان پژوهش در جریان تولد مستند میشناسیم، در ساخت «1919» به یک بررسی کتابخانهای صرف خلاصه شده و همین موضوع تا اندازهای از کیفیت آن میکاهد. شاید بتوان با اندکی اغماض، هوشمندی سازندگان در برقراری برخی مشابهتهای تاریخی را یکی از نقاط قوت این اثر دانست. با این حال اگر به سیاق آثار پژوهشی دانشگاهی این مستند را در حد یک تلنگر یا طرح موضوع برای پژوهش های بعدی بدانیم، میتوان به آن نمره قبولی داد، اما برای در نظر گرفتن آن به عنوان یک مستند جریانساز یا حتی اثری که حرف تازهای را بیان میکند باید بیشتر تأمل کرد.
انتهای پیام/4104/پ
انتهای پیام/