سرنوشت ایستگاه مطالعه چه شد؟/ بودجههای میلیاردی فرهنگ از کجا سر درمیآورد؟
هادی حسینینژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا: بحث بر سر معضلات فرهنگی و معضلاتی که طی سالهای اخیر بخشهای اصلی بدنه فرهنگ در کشور را به چالش جدی کشانده است، به موضوعی همیشگی تبدیل شده و خوشبختانه مدیران تراز اول فرهنگ در کشور نیز بر آن مهر تایید زدهاند. بخش کتاب و کتابخوانی یکی از اصلیترین این بخشهاست و بحرانهایی که امروزه در این حوزه متوجه آمارهای نشر، بحران مخاطب و سرانه مطالعه و همچنین اقتصاد ورشکسته نشر در کشور است، مورد تایید مدیران مربوطه و در راس آنها سید عباس صالحی، معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد قرار دارد. آنچنان که ایشان چندی قبل در خطابهشان در مراسم افتتاح هفته کتاب جمهوری اسلامی، پرده از زوایای مختلفی از این بحران برداشتند، مثل سهم 12 صدم درصدی نشر از اقتصاد کشور.
ذهن سلیم در مواجهه با این اخبار ناگوار و زنگهای هشدار، ابتدای امر با این سوال مواجه میشود که: «پس چه باید کرد؟» و دقیقا اینجاست که کلمات و تعابیری مانند مدیر، مسئول، مسئولیت و... احضار میشوند! اما دست برقضا گویا دیوار توجیه و توضیح و شانه خالی کردنها همچنان بلند است. با این حساب انگشت گذاشتن روی درد، و گفتن این جمله که درمان آن نیازمند همکاری، همیاری، تعامل، همافزایی و چه چه است، تبدیل به نمایهای ثابت از شمایل رسانهای مدیران فرهنگی در کشور شده است. بیشتر که پاپی شوی، میگویند: «بودجه نداریم که! کسری بودجه فراوان است. تحریمها را که یادتان هست؟ همچنان هم یادتان باشد. باید بخش خصوصی بیاید و رویههای دولتی را نجات بدهد...»
در ادامه و با این اشارات مختصر (مشتی که نشانه خروار است)، به بررسی یکی از اقدامات صورت گرفته در سالهای اخیر با توجیه نجات سرانه مطالعه و سطح فرهنگ عمومی در مقابله با معضلات موجود پرداخته میشود تا به قول معروف، به جز عیب، هنرش را هم نادیده نگیریم!
چنانچه معلوم است و از اساسنامهها و آییننامهها و ضوابط وضع شده در دوایر ادارات فرهنگی برمیآید، یکی از پایههای اصلی حفظ و نگهداری موقعیت مطالعه در کشور و ارتقاء نرخ کتابخوانی در جامعه، نهاد کتابخانههای عمومی کشور است. در این راستا، این نهاد در دوره ریاست منصور واعظی، پروژهای را تحت عنوان «ایستگاه مطالعه» کلید میزند، با این تعریف:
طرح «ایستگاه مطالعه» یکى از برنامه هاى نهاد کتابخانههای عمومی کشور براى عمومى نمودن و ارتقاى سرانه مطالعه مفید در راستاى تحقق رهنمودهاى مقام معظم رهبرى است. هر فرد میتواند با مراجعه به این ایستگاه، کتاب مورد علاقه خود را انتخاب و در محل ایستگاه و یا هر محل دیگرى مطالعه کرده و حداکثر پس از پانزده روز به همین ایستگاه یا هر یک از ایستگاههای مطالعه در سراسر کشور و یا به یکى از کتابخانههاى عمومى تحت پوشش نهاد کتابخانههاى عمومى باز گرداند. در قسمت پایین هر ایستگاه مطالعه، محلى براى بازگرداندن کتابهاى مطالعه شده تعبیه شده است .انتظار مجریان طرح از مردم فهیم و فرهنگمدار ایران اسلامى، دقت در حفظ و نگهدارى و تحویل به موقع کتاب است. چنانچه علاقه مند به نگهدارى کتابها براى خود باشید می توانید بابت هر جلد کتاب مبلغ دو هزار تومان به حساب 123 به نام موسسه انتشارات کتاب نشر نزد بانک تجارت و ملى در کلیه شعب کشور و یا به شماره کارت ملى 6037991199516588 به نام موسسه انتشارات کتاب نشر واریز نمایید. (منبع: سایت ایستگاه مطالعه http://www.imketab.ir).
در این مسیر، نصب و جاگذاری ایستگاههای مطالعه در کشور آغاز میشود و مطابق با اظهارات جناب واعظی، مقرر میشود این طرح تا پایان سال 1392، به نصب هزار ایستگاه در سراسر کشور منتج شود: «ایجاد ایستگاههای مطالعه در کشور یکی از برنامههای اصلی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در امسال است و امیدواریم تا پایان سال تعداد این ایستگاهها به یک هزار برسد.» البته مطابق با اطلاعات سایت ایستگاه مطالعه، تعداد این ایستگاهها از 611 تجاوز نکرده است.
از طرفی چنانچه در توضیح طرح آمد، انتشار کتابهای مورد نیاز برای تجهیز این ایستگاهها، به موسسه انتشارات کتاب نشر واگذار میشود، ناشری که به گواه بانک اطلاعاتی خانه کتاب، نخستین کتاب خود را در آذرماه سال 90 منتشر کرده و در ادامه، کارنامه این نشر پر شده است از دهها عنوان کتاب «فرهنگ عمومی؛ طرح بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور (به تفکیک استانهای مختلف)». لازم به توضیح است که این مجموعه کتابها توسط شورای فرهنگ عمومی کشور و با مسئولیت شخص منصور واعظی تهیه و توسط این انتشارات، منتشر شده است.
علیایحال این مرکز نشر، از اسفند 91 (به گواه بانک اطلاعاتی خانه کتاب) انتشار کتابهای مختص ایستگاههای مطالعه را آغاز میکند و به گواه سایت ایستگاه مطالعه، این رویه تا 6 مجموعه، که هر مجموعه شامل 15 عنوان کتاب (مجموعا 90 عنوان) پیش میرود. خب طبیعی است که تجهیز هزار ایستگاه مطالعه، تیراژ بالایی را میطلبد و اینگونه است که این کتابها هرکدام با تیراژ خارقالعاده 120 هزار نسخه منتشر میشوند.
با یک حساب سرانگشتی، اگر چاپ هر هزار نسخه را دستکم یک میلیون تومان درنظر بگیریم، برای انتشار هریک از این عناوین، 120 میلیون تومان هزینه شده که اگر آن را در تعداد عناوین این کتابها که 90 است ضرب کنیم، به عدد ده میلیارد و 800 میلیون تومان میرسیم. حالا اگر هزینه ساخت و جاگذاری ایستگاههای مطالعه را هم لحاظ کنیم که دیگر جای خود دارد!
به هرتقدیر این طرح بعد از انتشار سری ششم از کتابهای ایستگاه مطالعه، به حالت راکد درآمد و متوقف ماند،تاجایی که محمد حسین ملکاحمدی، دبیرکل تازه نهاد در گفتوگویی که مردادماه سال جاری داشت، گفت: «طرح ایستگاه مطالعه هنوز ارزیابی نشده است اما باید این طرح بررسی و گزارش آن در جلسه هیات امنای نهاد کتابخانههای عمومی کشور ابلاغ شود.» حال آنکه دوره مدیریت ملکاحمدی بسیار کوتاه بود و مطابق با نظر مدیران و مسئولان ارشاد، کمی بعد با حضور علیرضا مختارپور، جایگزن شد.
سوال اول: بودجه
بدون شک آنطور که در تعریف طرح ایستگاه مطالعه آمده، نهاد کتابخانههای عمومی و انتشارات کتاب نشر، به امید پولی که مخاطبان احتمالی پس از برداشتن کتاب از این ایستگاهها به شماره حساب مشخص شده میریزند (بریزند یا نه؟) دل خوش نکردهاند. ضمن اینکه این بودجه چشمگیر در بدو کار، سرمایه نشر قرار گرفته است. حالا سوال اینجاست که چرا این بودجه تنها باید از کانال یه ناشر منجر به ایستگاه مطالعه شود؟ این مرکز نشر که در میان ناشران مطرح و سرشناس، محلی از اعراب ندارد، چرا و چگونه انتخاب شد؟ اصلا رابطه نهاد و آقای واعظی با این نشر (با درنظر گرفتن پیشینه انتشار کتابهای فرهنگ عمومی) به کی و کجا برمیگردد؟ مگر نه این است که تزریق این بودجه به بدنه واقعی نشر، میتوانست بخش قابل توجهی از اقتصاد بحرانزده نشر در طول این سالها را التیام ببخشد؟
سوال دوم: تولید محتوا
هر سری از کتابهای مختص ایستگاههای مطالعه که در حوزههای مختلف و سنین کودک و نوجوان و بزرگسال در نظر گرفته شده، مطابق با چه شاخصههایی انتخاب شدهاند؟ آیا نهاد کتابخانههای عمومی کشور دقیقا کتابهایی را برای انتشار انتخاب کرده که مورد استقبال و علاقه مخاطبان قرار بگیرد؟ طبیعی است که هدف از چنین طرحی که تعبیری است از دل به دریا زدن، تنها با هدف جلب توجه عمومِ کتابنخوان جامعه به کتابخوانی معقول به نظر میرسد. پس شرط است که این انتخابها بر اساس روانشناسیمخاطب و جزئیات و مختصاتی انجام شود که منتج به بهترین نتیجه شود.
سوال سوم: نتیجه؟!
حالا که این دل به دریا زدن اتفاق افتاده، خوب است مدیران نهاد کتابخانههای عمومی کشور، گزارشی مبسوط و همراه با جزئیات کافی از این اقدام و سرمایهگذاری کلان ارائه میدادند تا بدانیم این حرکت، چقدر موفق بوده؟ تا بدانیم این طرح، در کوران معضلات نشر و کتابخوانی در کشور، چه جایگاهی داشته و اگر اصلا عملی نمیشد، وضعیت امروزمان چقدر از چیزی که هست، بدتر بود؟ اما گویا مطابق با سنت از سر بازکردن مسئولیتها و عدم بازررسی و کارشناسیهای لازم که در انجام پروژههای اینچنینی مرسوم است، اصلا ضرورتی به بررسیهای متعاقب و ارائه نتایج وجود نداشته است.
بدون شرح:
ملک احمدی (دبیرکل وقت نهاد-کمی قبل از تودیع) با تاکید بر این که هنوز مطالعه جامعی درباره این که از ابتدا تا کنون چقدر برای ایستگاه های مطالعهها هزینه صرف شده؛ صورت نگرفته است، گفت: «باید بررسی شود که این طرح تا چه اندازه توانسته در بحث توسعه سطح سرانه مطالعه و افزایش آن در کشور تاثیر گذار باشد.»
و آخر اینکه:
لازم به ذکر است خبرنگار فرهنگی آنا، طی تماسهاس متعددی که ظرف یک هفته با مدیران نهاد کتابخانههای عمومی کشور داشته، پیگیر دریافت جزئیات و نتایجی درباره این طرح، اعم از سرنوشت آن، توقفش و باقی قضایا شد اما مشخصا با عقب انداختن وقت گفتوگو از سوی مسئولان مربوطه، این امکان محقق نشد. براین اساس امید است انتشار این گزارش، زمینه پاسخگویی بیشتر را مهیا کند.
انتهای پیام/