صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۳۲ - ۳۰ آبان ۱۳۹۹

آمریکا در حال افول خوب یا بد!

آمریکایی‌ها نمی‌توانند با واقعیت به شکل عقلانی برخورد کنند، مگر آنکه بتوانند گذشته را به خاطر آورده و با آن مواجه شوند.هیچ کدام از هر دو حزب بزرگ سیاسی آمریکا تمایل یا توان این کار را ندارند.
کد خبر : 541959

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، گور ویدال، نویسنده برجسته آمریکایی زمانی آمریکا را این چنین توصیف کرد: «ایالات متحده فراموشی» (the United States of Amnesia). در این توصیف یک انتقاد بسیار جدی نهفته است؛ ناکامی آمریکا به عنوان یک ملت نتیجه سر باز زدن آن از به خاطر آوردن گذشته و درس گرفتن از آن است. این نویسنده در توضیح عبارت خود می‌نویسد: «ما چیزی یاد نمی‌گیریم؛ زیرا چیزی را به خاطر نمی‌سپاریم.»


واکنش‌هایی که در سراسر طیف سیاسی ایالات متحده و در پی شکست دونالد ترامپ در انتخابات نزدیک مشاهده کردیم، به خوبی معنای نهفته در این کنایه را برای ما آشکار می‌سازد. جمهوری‌خواهان از مقاومت ترامپ در برابر پذیرش شکست و تلاش او برای به چالش کشیدن نتایج انتخابات حمایت کردند. جای تعجب ندارد.


ترامپ توانست در سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری را برای حزب جمهوری‌خواه به ارمغان آورد و تلاش این حزب برای تبدیل شدن به یک حزب پوپولیست، بسیار پیش‌تر از آنکه ترامپ هدایت آن را برعهده گیرد، آغاز شده بود. این فرایند به سال‌های ریاست جمهوری بیل کلینتون، تی پارتی و سارا پالین باز می‌گردد. در آن زمان حزب جمهوری‌خواه آشکارا نشان می‌داد که تمایلی به رها کردن این تمایلات پوپولیستی ندارد.


البته ترامپ چیزی جز حقارت به دموکراسی اضافه نکرد، اما برخی انتظار داشتند که جمهوری‌خواهان برجسته پس از شکست او به انتقاد از رفتار وی برخیزند. این کار بدون شک مشروعیت جایگاه ریاست جمهوری را زیر سؤال می‌برد و کل نظام سیاسی دموکراتیک در آمریکا را به سخره می‌گرفت.


جمهوری‌خواهان ظاهراً فراموش کرده‌اند که کنار گذاشتن اصول بنیادین دموکراتیک تا چه حد بیانگر مسئولیت‌گریزی و سرکشی است، آن هم در کشوری همچون آمریکا که به شدت دچار تفرقه و انشقاق است؛ به ویژه در میانه بحران شیوع کرونا که از کنترل خارج شده است.


جمهوری‌خواهان نیز از فقدان خاطره رنج می‌برند. تد کروز که در سال ۲۰۱۶ ترامپ را «بزدل گریان» نامید و از کمپین ریاست جمهوری وی حمایت نکرد، با اشتیاق فراوان دعاوی بی‌پایه و اساس ترامپ در مورد تقلب در انتخابات را تأیید کرد.


کروز ظاهراً می‌خواهد پس از کنار رفتن ترامپ از قدرت، به عنوان رهبر پوپولیست جدید پذیرفته شود و می‌کوشد استعداد و شایستگی خود را به «پایگاه» جمهوری‌خواهان ثابت کند.


حتی آن عده معدودی از جمهوری‌خواهان که از رفتار ترامپ انتقاد می‌کردند، همراهی خود را در رساندن او به قدرت فراموش کرده‌اند. جرج دبلیو بوش شاید از ترامپ بدگویی کند، اما این بوش بود که آمریکا را وارد دو جنگ خارجی خطرناک کرد و مانع آن شد تا آمریکا مشکلات فراگیر داخلی خود را حل کند.


میت رامنی نیز از ترامپ انتقاد می‌کند و ظاهراً فراموش کرده که خود او بود که چند ماه پیش در موضوع نامزدی «امی کانی بارت» برای هدایت دیوان عالی از ترامپ حمایت کرد. البته باید توجه داشت که متأسفانه این فقط جمهوری‌خواهان نیستند که دچار فراموش می‌شوند.


در یک کنفرانس خبری زمانی که از جو بایدن پرسیدند که اگر جمهوری‌خواهان نخواهند او را به عنوان رئیس جمهور منتخب تأیید کنند، چگونه با آنان همکاری خواهد کرد؛ او فقط گفت: «ایشان مرا تأیید خواهند کرد.» بایدن ظاهراً فراموش کرده که جمهوری‌خواهان در تمام هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما با برنامه‌های او برای تصویب قوانین همواره مخالفت کرده و با پیشنهادات وی برخوردی متعصبانه داشتند.


مخالفت جمهوری‌خواهان با بایدنِ رئیس جمهور بدون شک شدیدتر خواهد بود. او واقعاً تصویری را که دستگاه تبلیغاتی حزب دموکراتیک از او ساخته باور کرده است؛ او واقعاً خود را یک مذاکره‌کننده قدرتمند سنا تلقی می‌کند.


این تصویر شاید در دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ صحت داشت، اما کنگره اکنون بسیار فرق کرده است. بایدن فراموش کرده که در تمام چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، تفرقه و انشقاق در کنگره تا چه حد افزایش یافت.


واقعیت این است که بایدن توانست ترامپ را شکست دهد، زیرا شمار نسبتاً اندکی از رأی‌دهندگان در چند ایالت غربی که در سال ۲۰۱۶ به ترامپ رأی دادند، اکنون پس از چهار سال تشنج و ناآرامی ترامپی، به بایدن رأی دادند. اوباما بیش از هر کس دیگری در این جا مقصر است. دو دوره ریاست جمهوری او سال‌های هدر رفته در عرصه سیاسی آمریکا است.


وی همواره خود را بسیار صبور معرفی می‌کند، اما توضیح نمی‌دهد که چرا در دوره ریاست خود هیچ توجهی به انشقاق فرهنگی، نژادی و اقتصادی نداشت که همچنان دامن‌گیر مردم آمریکاست.


در مقابل تعدیل رویکرد‌های نخبگانی و تلاش برای بازگرداندن حامیان ترامپ به پایگاه دموکراتیک، نخبگان دموکرات به عمد چشم خود را بستند و فقط به انشقاق سیاسی و فرهنگی در داخل آمریکا در چهار سال ریاست جمهوری ترامپ دامن زدند.


اگر الکساندریا اوکازیو-کورتز، رهبر شاخه رادیکال دموکرات‌ها در دوره بایدن بیش از پیش قدرت پیدا کند، بدون شک این انشقاق تشدید خواهد شد. کورتز بر این باور است که ترامپ و ۷۰ میلیون آمریکایی که به او رأی دادند به واسطه پیروزی شکننده بایدن از تاریخ آمریکا حذف شدند و انتظار دارد که بایدن چهار سال آینده را صرف اجرای برنامه‌های مدنظر وی کند.


در هر رویدادی در این کشور نشانه‌های اعتراضات سیاسی و اجتماعی بی‌پایان در آمریکا همواره به چشم می‌خورد. آمریکایی‌ها نمی‌توانند با واقعیت به شکل عقلانی برخورد کنند، مگر آنکه بتوانند گذشته را به خاطر آورده و با آن مواجه شوند.


هر دو حزب بزرگ سیاسی آمریکا تمایل یا توان این کار را ندارد. تا زمانی که یک رهبری سیاسی مسئولیت‌پذیر در آمریکا روی کار نیاید، البته اگر چنین امری در اساس امکان‌پذیر باشد، وضعیت خطرناک کنونی مردم آمریکا، یعنی قرار گرفتن در سرازیری تفرقه، منازعه و افول، تغییر نخواهد کرد و بلکه بدتر خواهد شد.


منیع: نسیم آنلاین


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر