صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۱۳ - ۲۵ آبان ۱۳۹۹
ماجرای مجسمه‌های بی‌قواره چهره‌های ایرانی؛

نساز آقا، نساز!

محمدحسین مأموریان، مجسمه‌ساز راز بی‌قواره بودن برخی مجسمه‌های یادبود را فاش کرد.
کد خبر : 540723

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، نصب سردیس‌های بزرگان هنر کشورمان در باغ مجسمه خانه هنرمندان ایران، طی چند روز گذشته با واکنش‌های زیادی در فضای مجازی مواجه شد.


برخی از این سردیس‌ها، شباهتی به چهره هنرمند ندارد و بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است تا یک سردیس ماندگار برای تجلیل از بزرگان هنر. این اتفاق در طول سال‌های گذشته، نه تنها درمورد شخصیت‌های بزرگ هنری که در مورد چهره‌های اجتماعی، سیاسی و ... نیز اتفاق افتاده است. به همین بهانه، درباره مجسمه‌های عجیب ساخته‌شده نوشتیم و با محمدحسین مأموریان، هنرمند و مجسمه‌ساز، درباره علت ساخت مجسمه‌های این‌چنینی گفتگو کردیم.



مأموریان، دانش‌آموخته دانشگاه هنر‌های زیبا تهران است و از آثار او می‌توان به مجسمه خیام در بولوار خیام مشهد، مجسمه جهان‌پهلوان تختی در میدان تختی مشهد و مجسمه عطار در ساحل سیمرغ کیش اشاره کرد.


سردیس‌هایی که باعث خنده می‌شوند!


داوود رشیدی، عباس کیارستمی، کریستیانو رونالدو و استیو جابز، از معروف‌ترین چهره‌هایی هستند که از مجسمه‌سازی زخم خوردند. این مجسمه و تندیس‌ها، هیچ‌کدام به چهره اصلی فرد شبیه نبودند و بیش از آن‌که به معرفی و جاودانگی فرد کمک کنند، باعث ایجاد یک جریان طنز در فضای مجازی شدند.سردیس‌های نصب‌شده در خانه هنرمندان، آخرین نمونه این شاهکار‌های عجیب است.



چند روز قبل، مسئولان شهرداری تهران در جریان دومین سمپوزیوم مجسمه‌سازی مفاخر معاصر، از ۲۲ سردیس رونمایی کردند. سردیس‌هایی برگرفته از چهره بزرگانی مانند عباس کیارستمی، داوود رشیدی، جمیله شیخی، مجید انتظامی و محمدعلی کشاورز.


اما موضوعاتی مانند شبیه‌نبودن سردیس‌ها به چهره اصلی یا حذف ویژگی‌هایی مانند عینک در شخصیت عباس کیارستمی که جزو یکی از المان‌های اصلی شخصیت او بود، بحث‌برانگیز شد و برخی مانند علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران، آن را کج‌سلیقگی و مایه تاثر دانستند.


محمدحسین مأموریان دل پردردی از شیوه‌های مجسمه‌سازی و سفارش‌دادن آن‌ها دارد. او درباره این مجسمه‌های عجیب می‌گوید: مجسمه‌سازی فیگوراتیو، به صورت کلی از سیستم آموزشی حذف شده است. چهره ساختن قواعدی دارد که هیچ‌وقت هیچ‌کس به ما یاد نداده است. این مجسمه‌سازی‌های عجیب حتی برای سردار سلیمانی هم اتفاق افتاد. مجسمه‌هایی که ساخته شد، واقعاً یک آبروریزی بود. چه اشکالی دارد فرصتی را برای مجسمه‌ساز‌ها فراهم کنند تا دوره‌هایی را در کشور‌های دیگر بگذرانند و بعد از بازگشت، آموخته‌هایشان را به دیگران منتقل کنند؟



هیچ‌کس آموزش درست این کار را ندیده است. چیز دیگری که به نظرم به اشتباه، رایج و مُد شده، سمپوزیوم‌های پرتره است که بیشتر شهرداری‌ها آن را برگزار می‌کنند. بدون تعارف می‌گویم که این سمپوزیوم‌ها، یک سیرک است.


یعنی هدفش بیشتر نمایش یک واقعه هیجان‌انگیز برای مردم عادی است. هدفش هم خوب است، یعنی مردم بیایند و ببینند هنرمندان چطور کار می‌کنند؛ ولی واقعاً سخت‌ترین قسمت مجسمه‌سازی، شباهت‌سازی و از آن بالاتر، کاراکترسازی است. اغلب شهرداری‌ها معمولا به خاطر شوآف این نمایش‌ها را برگزار می‌کنند در حالی که هر هنرمند در کارگاه شخصی خود، خیلی راحت‌تر و عالی‌تر عمل می‌کند.


سردیس‌ها باید غربالگری شود


لازم نیست همه آثار ساخته‌شده در یک سمپوزیوم در سطح شهر جانمایی شوند؛ این عقیده مأموریان است. او درباره آثار ساخته‌شده در این سمپوزیوم‌ها می‌گوید: اگر به خانه حجم سازمان زیباسازی شهرداری تهران بروید، با انبوهی از پرتره‌ها مواجه می‌شوید. درستش هم این است که همه این پرتره‌ها نباید در سطح شهر نصب شود، چون واقعا ممکن است در هر سمپوزیوم، ۴ یا ۵ کار خوب از آب در بیاید.



چه اشکالی دارد این آثار غربالگری شوند و اگر ارزش این را ندارد که وارد عرصه شهری شود، اثر برای کار بیشتر به کارگاه هنرمند فرستاده یا از نو ساخته شود. اصلا بگویند ما نمایش‌مان را برگزار کردیم، حالا برو این را بساز! این فرصت را هم نمی‌دهند و خود من بار‌ها شاهد این ماجرا بوده‌ام. اصلا چه نیازی ا‌ست که یک‌مرتبه ۲۰ سردیس نصب شود، سه سردیس نصب کنید، اما خوبش را نصب کنید.


تغییر ماهیت، پس از برنزه کردن


سازنده مجسمه خواجه نصیرالدین توسی، غیبت هنرمند در زمان قالب‌گیری را دلیل مهم خلق سردیس‌های عجیب می‌داند. او می‌گوید: وقتی متریال برنز، براق می‌شود، دقیقا مثل این می‌ماند که یک صورت را با روغن چرب کنید. برق‌هایی روی آن صورت می‌افتد که علت ایجاد مشکل است. یعنی اگر عکس همین چهره‌ها را در زمان برگزاری سمپوزیوم که با خمیر ساخته‌اند ببینید، به مراتب شباهت بیشتری با هنرمند دارد.



وقتی این سردیس‌ها برنزه می‌شوند، مثل این است که فردی ناگهان سرش را در کیسه آرد فرو ببرد و دربیاورد. چون متریال آن فرم عوض شده، کاملا غریب می‌شود و شباهتش را هم از دست می‌دهد. امیدوارم این خبر‌ها دست به دست هم بدهد تا ما بتوانیم سیستم آموزشی‌مان را در این‌جا اصلاح کنیم؛ چون توقع جامعه این است که مجسمه‌ساز بتواند تندیس انسانی را خوب بسازد، اما بعد می‌بینید در جشنواره‌ها، مجسمه‌ای با فرم انتزاعی انتخاب می‌شود که برای عوام جامعه نامفهوم است.


ماجرای تلخ حذف عینک کیارستمی


حذف عینک از سردیس عباس کیارستمی یکی از پرحاشیه‌ترین واکنش‌ها در روز‌های اخیر بود. مأموریان در این باره می‌گوید: هنرمندی که این سردیس را ساخته، آن را با عینک به دوستان حاضر در سمپوزیوم داده است. احتمالا قالب‌گیری که این را قالب می‌گرفته، عینک را حذف کرده است. متاسفانه دلیلش را هم می‌دانم.



عینک‌هایی که با برنز برای مجسمه‌ها می‌سازند، به راحتی با یک پیچ‌گوشتی از مجسمه جدا می‌شود و افرادی مانند دزد‌ها و معتادها، می‌توانند به راحتی آن را بردارند و بفروشند. به همین دلیل خیلی وقت‌ها در مجسمه‌های برنزی، این اضافه‌ها را حذف می‌کنند تا در کهنه‌فروشی‌ها به دنبالش نباشند! ضعفی که در این پرتره‌ها می‌بینید، در تمام هنر ایران است؛ منتها، چون بقیه را مخاطب عام نمی‌شناسد و نمی‌فهمد، قبول می‌کند.


منبع: روزنامه خراسان


انتهای پیام/


انتهای پیام/

برچسب ها: سردیس
ارسال نظر