صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
علی عسکری *

«مدرس» نماد فقاهت و نمایندگی ملت است

کد خبر : 53384

دهم آذر به یاد مرحوم شهید مدرس روز مجلس نامگذاری شده است؛ چهره‌ای فقیه و عالم خود ساخته‌ای که نماد ایثار، مجاهدت و شهادت است. چراغ فروزان عشق به خدا و خادم ملت در سنگر مجلس. کسی که سهم بزرگی از مجاهدت و ستیز علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی بر دوش کشید و عاقبت در مسیر حرکت مبارزاتی، جان خود را تقدیم خدا کرد.


شهید خوشنام و بزرگی که بر تارک تاریخ درخشید و عظمت و رادمردی را به نام خود ثبت کرد. او از مصادیق عینی کلام ، رسول خدا(ص) در تفسیر آیه:یجاهدون فی سبیل‌الله و لا یخافون لومة لائم است.فقیه فقیدی که در راه خدا جهاد کرد و از ملامت هیچ ملامت‌گری هم ذره‌ای ترس به دلش راه نداد. چهره‌ای که فوق العاده سخت کوش، قانع و با اعتماد به نفس عالی بود و با دست خالی از راه ایمان، عقلانیت و عشق به خدا از فرصت‌ها بهره جست و تلاش کرد زنجیر اسارت و بردگی را از دست و پای ملت ایران بزداید.


سرمشق عالمان دین و سیاست بود و بدین جهت نزد امام خمینی(ره) جایگاه و منزلتی والا داشت. ساده زیستی، شجاعت، حریت و آزادگی، آگاهی، اجتهاد و زمان شناسی او زبان زد خاص و عام بود. عالمی که شاخص و تراز اول فقیهان و نماینده واقعی مراجع عظام تقلید در مجلس شناخته شده بود و در کسوت نمایندگی ملت ویژگی‌های مخصوص به خودش را داشت. بعضی از معیارهای بدست آمده از کارکردهای او در مجلس که بسیار درس آموز است عبارتند از:


1.شرافت و بزرگی: مدرس بنا به عقلانیت و خودساختگی دینی که داشت به عنوان یک فقیه عامل، اسوه شرافت و بزرگی بود. این را همگان در موردش بازگو می‌کردند بسیاری از افراد نخبه بویژه انسان‌های آزاده همچون امام راحل(ره) افتخار می‌کردند به اینکه مدرس نماینده آنان در مجلس باشد. زیرا که او نماد شرافت و بزرگی ملت در مجلس بود.


در این رابطه امام(ره) می گوید: «مدرس یک ملای دیندار بود. چندین دوره زمامداری مجلس را داشت و از هرکس برای او استفاده مهیاتر بود، بعد از مردن چه چیزی گذاشت، جز شرافت و بزرگی؟ ما می گوییم مدرس‌ها باید بر رأس هیئت تقنینیه و قوای مجریه و قضایی واقع شود تا کشور از این حالت فلاکت بیرون بیاید.»


2.نترسی و شجاعت: به جهت توکل فوق‌العاده به خدا و درس آموزی که از مکتب عاشورا و امام حسین (ع) داشت نترس و شجاع بود. از مرگ ابائی نداشت. نه تنها ذره ای تن به عافیت گرایی نمی داد بلکه از جانش در مقابله با قدرتها و رضاخان دریغ نمی کرد.


امام خمینی(ره) به مناسبت حکمی که برای بازسازی آرامگاهش در شهریور 1363 خطالب به تولیت آستان قدس رضوی صادر کرد فرمود: «در زمانی که قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی‌کرد. در آن روزگار که در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدری هتاک در سطح کشور باز، و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علماء و طبقات مختلف آغشته بود.»


این عالم ضعیف‌الجثه با جسمی نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانی چون شمشیر حیدر کرار، رویا رویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایت را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان کذایی تنگ و روزگارش را سیاه کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد.


آن یار سفر کرده و شیفته شخصیت مدرس در دوران جوانی، در سخن دیگری فرمود: «رضا شاه از مرحوم مدرس می‌ترسید، آنقدری که از مدرس می‌ترسید از دزدهای سرگردنه نمی‌ترسید، از تفنگدارها نمی‌ترسید، از مدرس می‌ترسید، مدرس مانع بود از اینکه یک کارهای زشتی را انجام بدهد و آخر کار هم مدرس را گرفت و کشت.»


3.سیاستگذاری بر مبنای نفی طاغوت: نظر به شرافت فکری و شجاعتی که داشت در نقش یک مصلح دینی تلاش کرد هم به عنوان مجتهد تراز اول و هم به عنوان نماینده و وکیل مردم تهران، ابعاد حکومت و جریان سیاسی و اجتماعی دین را بر مبنای الگوی ملت اسلامی در افکار عمومی بویژه عالمان و نخبگان نهادینه کند.


ریشه‌های مقدماتی تفکر و اندیشه امام (ره) و پی‌ریزی حکومت بر مبنای جمهوری اسلامی توسط ایشان به افکار شهید مدرس بازگشت پیدا می‌کند بطوری که امام(ره) مدرس را به عنوان یک سلف راستین می‌ستاید. او را الگوی تمام عیار معرفی کرده و تلاش می‌کند اهداف کلی و سیاست‌های مورد نظر او را عملی سازد. دوران فکری و فعالیت‌های پارلمانی مدرس(ره) الهام بخش و زمینه ساز درخشش مکتب فکری امام(ره) در نفی سلطه طاغوت و تأسیس حکومت بر مبنای مردم سالاری دینی بود. پررنگ شدن جایگاه ملت در طرح فکر شهید مدرس و نوگرایی مثال زدنی ایشان قدم اول، کاری او بود. مدرس(ره) در پاسخ به یک استعلام سیاسی نوشت: «اهالی ایران مسلمان، و مملکت، مملکت مشروطه است.»


«من هم خادم مسلمانان و هم دولت مشروطه هستم.»او در ادامه با شکستن شوکت شاهانه پادشاهان و با ارج نهادن به حقوق اساسی ملت در نطقهای پی در پی می‌گفت: «پادشاه هم مثل سایر اشخاص است. تمام این مقامات که از سلسله‌های مختلف هستند، شاه، رئیس‌الوزراء، پارلمان، حجت الاسلام تمام اینها نوکر خلقند چرا که در حقیقت مملکت اصل مبنایش ملت است»


این همان چیزی است که بعدها امام(ره) فرمود: «میزان رأی ملت است و رهبری فرمود رأی مردم حق‌الناس است.»


4.درس‌آموزی از تاریخ: شاخص و ویژگی دیگری که مرحوم مدرس داشت، استفاده از تاریخ و نگاه به گذشته برای درس‌آموزی از آن است. چیزی که قرآن، ما مسلمانان را بدان سفارش کرده ولی ما و حتی بسیاری از بزرگان دینی و عالمان مسلمان به آن کمتر می‌پردازیم. اثری که از ایشان در این رابطه بیادگار مانده و بسیار قابل استفاده است«کتاب زرد است». در این کتاب از قرآن و نهج‌البلاغه الهام گرفته و گفتنی‌ها را گفته است. در یک فراز از سخنش به سه مقوله درک، حفظ و به کارگیری تاریخ ارج نهاده و با اظهار تأسف می گوید: «ملل اسلامی تاریخ ندارد.»


تاریخ را هم مانند فلسفه و عرفان که اصل اسلام است، کنار زده‌اند. و با تاکید به چنین غفلتی به فلسفه تاریخ و چرائی‌های آن پرداخته و از این منظر وارد اصلاحگری اجتماعی شده و می گوید: «خواندن و شنیدن تاریخ برایم این مطلب را روشن کرد که باید به علم سیاست بیشتر فکر کنم و در این میان چراغ هدایت او نهج‌البلاغه امیرالمومنین (ع) است که قرن‌ها در دست مسلمانان و حتی در حوزه‌های علمیه شیعه مهجور مانده است به نظر او استنباط حرکت تاریخ از متن نهج البلاغه، تاریخ را از مسیر تباهی و ویرانگری جدا و به راه ساختن و پرداختن می‌کشاند.»


او با کمال شجاعت، تکلیف مدارانه در مورد ضرورت توجه حوزه به نهج‌البلاغه گفته است: «تدریس نهج البلاغه و تاریخ را در حوزه درس خود گنجانیدم و حتی اینجا هم برای خود معاند و مخالف درست کردم. آنها گفتند؛ این کار بدعت است ولی من معتقد بودم اگر هم این کار بدعت باشد، جهتی است به سوی تکامل اجتماعی. در اثربخشی این اقدام شایان توجه مرحوم مدرس همین بس که مرحوم میرزا علی آقا شیرازی یکی از استادان بزرگ حوزه، بعدها اعلام کرد: «من از طریق مدرس(ره) بود که با اقیانوس نهج البلاغه آشنا شدم.»



5.مقابله با جدایی دین از سیاست: مدرس، سیاستمداری بود که بر مبنای دین و مبانی اسلامی غرب و انگلیس را منکوب، سلطه شوروی و شرق را منتفی ساخت و به سیاست نه شرقی و نه غربی پایبند بود توطئه‌های غرب و شرق را در دم خنثی می‌کرد و تعریف درستی از سیاست داشت.


او ریشه حرکت شیطانی، جدایی دین از سیاست را، تاریخی و در فرهنگ استکبار و عوامل آن می‌دانست و با آن در فکر و عمل مقابله می‌کرد و بر این باور بود که مسیحیت این آئین آسمانی و ضد ظلم حضرت عیسی با ترفند جدایی دین از سیاست تحریف شده است و نباید گذاشت مفهوم اسلامی سیاست به آن سرنوشت دچار شود. از نظر او ملاک صحیح و درست سیاست اسلامی در عدل و دادگستری است و دستور اسلام این است که ستم کشیده باید حق خودش را از ظالم و قدرتمند بازستاند.


انگیزه ها، مسیر و اهداف او، رنگ و صبغه دینی داشت و در برنامه‌های سیاسی و اجتماعی او شریعت اسلام همانند یک روح در پیکر بود و در این رابطه می‌گفت: «دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست.» این مطلب را به بهترین نوع ممکن بر کرسی نشاند و خود الگوی اجرای آن بود و در این رابطه تلاش او در اسلامگرا کردن هرچه بیشتر ساختار حاکمیت در نهاد قانونگذاری بر کسی پوشیده نیست.


6.قانونگرایی: با کمترین دقت در مبانی اسلام این نتیجه به دست می‌آید که در شریعت مقدس اسلام اساس بر قانون‌گرایی است. و اصولی‌ترین اصل در مکتب سیاسی اسلام این است که هیچ چیزی قائم به شخص نیست و براساس «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلّا وَ حْیٌ یُوْحی» حتی پیامبر اعظم(ص) باید مصدر وحی و آیات قرآن را نصب العین خود قرار بدهد.


مرحوم مدرس به عنوان یک اصولگرای واقعی که راه درست را در اصولگرایی با نگاه اصلاحی می‌دید، اعلام می‌کند: «در نظام سیاسی اسلام حتی پیامبر(ص) و جانشینان او تنها مجریان احکام الهی هستند و تلاش می‌کردند مردم فرامین خدا را با نیکوترین وجه بشناسند و در عمل به آن پایبند باشند.»


سخن پر نغز او در یکی از نطق‌های مجلس این است: «هرجایی که قانون اسلام است، باید دقت کرد سر مویی بر خلاف آن نشود.» امروز قانون سی کرور از اهل اسلام که به تصویب مجلس مقدس رسیده، قانون اسلام است و اشکال ندارد قانونی که در مملکت ما وضع می‌شود، هرجا لفظ قانون می گوییم، یعنی قانون اسلام، اعم از اینکه به عناوین اولیه یا به عناوین ثانویه باشد.»


7.تاکید به جایگاه مجلس به عنوان مظهر اراده ملت: مرحوم مدرس خود نماد اراده ملت بود. او در مقطعی که به عنوان مجتهد تراز اول در مجلس حضور داشت و یا به عنوان وکیل مردم تهران در خانه ملت استقرار پیدا کرده تمام همت خودش را به توسعه و تحکیم نهاد قانون گذاری و اشاعه حقوق اساسی ملت صرف می‌کرد و مجلس را از آن جهت که مظهر اراده ملت است می‌ستود به عنوان نمونه گفته است: «عظمت امت، همان عظمت مجلس شورای اسلامی است. بزرگواری و عظمتش به عظمت و فلاحت مجلس شورای ملی او است.»


پس هر کسی ملتی را بزرگ و با عظمت بخواهد، باید مجلس شورای ملی او را هم بزرگ و با عظمت بخواهد. و در جای دیگری خطاب به نمایندگان می گوید: «قدرتی که مجلس دارد هیچ چیز نمی‌تواند مقابلش بایستد شما تعیین صلاح بکنید، مجلس بر هر چیزی قدرت دارد.»


8.توجه به سازگاری سنت با مدرنیسم: از نظر او نظام حکومت باید تضمین کننده حقوق عمومی و آزادی‌های اساسی و مشروع افراد جامعه باشد. این مطلب باید شاه بیت نهاد قضائی محسوب گردد.
روی همین جهت بود که مرحوم مدرس در قالب اصل تفکیک قوا سعی کرد تشکیلات عدلیه مستقل از قوه مجریه به وظیفه مندی خطیر خود عامل و پای بند گردد.


او در مورد عدلیه می گوید: «اینجا که وزارت داخلی نیست که فلان کس را از پشت کوه بیاورند و والی فلان شهر کنند. عدلیه مایه و حقیقتش علم است باید قاضی احکام شرعی و حقوقی را بداند تا در عدلیه بنشیند. اصالتهای دینی و ملی سیستم قضایی را مورد توجه قرار داده و سعی می‌کند استقلال و اکمال یک نظام کارکردگرای سیاسی در عدلیه منظور نظر باشد در این رابطه آشتی میان سنت و مدرنیسم را ضروری می‌داند.»


شأن قاضی و قضاوت و مختصات عدلیه را ترسیم کرده و در نطقی در مجلس می گوید: «راجع به مسئله قضاوت و حکومت، قانون اساسی به ما گفت؛ مرجع تظلمات عمومی وزارت عدلیه است. در این سیاست جدید (نظام نوین سیاسی) دو چیز باید محفوظ بماند. یکی ماهیت مطالب، یکی کیفیت جریان آن مطالب. اما ماهیت مسائل حقوقی و جزایی، همان است که در قانون اسلام هست و امکان ندارد بقدر یک خشخاش از آن کم و زیاد بشود اما راجع به کیفیت اجرای آنها (آیین دادرسی) وضعیت دنیا ما را متنبه کرد که کیفیت اجرا و طرز اداره باید به وضع سایر نقاط دنیا باشد، که مردم بگویند ما هم داخل در تمدن شدیم. البته باید کیفیت جریان اداره را مثل دنیا و بلکه اکمل کنیم. در اسلام هم این ترتیبات بوده دفتر بوده، دوسیه(پرونده) بوده حتی در زمان خلفای ما نیز اگر قاضی تغییر می‌کرده قاضی جدید رجوع به دوسیه می‌کرده هم ثبات بوده و هم ظباط بوده، هم شکایت از قاضی داشته اند.»


چنانکه عرض کردم باید برای اجرای قوانین قضایی ماهیت را از قواعد مذهبی خودمان اخذ کنیم و کیفیت اجرایش را از قوانین کلیه عالم. از منظر او آیین دادرسی را یکطرفه نمی توان به پیش برد بلکه باید حقوق دانان و مجتهدین با مساعی مشترک سامان کار را فراهم نمایند. روحش شاد و یاد و نامش جاودانه باد.


* معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی


انتهای پیام/

ارسال نظر