معضل کتاب و کتابخوانی با ژستهای فرهنگی حل نمیشود
فرید مرادی، ویراستار و کارشناس نشر در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا، در پاسخ به این سوال که آیا راهکارها و اقدامات صورت گرفته از سوی مدیریت فرهنگی که شاهد برخی از آنها در هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران بودیم، میتواند دردی از پیکر بیمار و بحرانزده نشر دوا کند، گفت: «به نظر من برگزاری برنامههای سمبلیک و جشنوارهای در جای خودش خوب است اما در باره وضعیت بازار نشر، معضل اصلی عدم ارتباط کتاب با خواننده است و نمیتوان با اقداماتی از این دست آن را حل کرد.»
وی افزود: «اینکه در یک روز خاص از مردم دعوت شود که به کتابفروشیها بیایند، کار خوبی است اما فردا و فرداهای دیگر چه میشود؟ موضوع این است یک شکافی بین تولید و مصرف کتاب در کشور ما ایجاد شده که اگر راهکاری جدی برای آن اندیشیده نشود، شیوه اندیشیدن در جامعه و فرهختگی مردم به مخاطره میافتد.»
وی در تشریح آسیبهای حوزه نشر کتاب اظهار داشت: «گسترش فضاهای مجازی برای جامعهای که خیلی اهل کتاب و کتابخوانی نبود، منجر به ریزش قابل توجهی در قشر کتابخوان شده است. از طرفی بخشی از ریزش هم به دلیل مشکلات اقتصادی بوده که طی سالهای اخیر جامعه با آنها روبرو بوده است. همچنین برخلاف انتظارات، اعتماد از دست رفته مردم نسبت به کتابهایی که با مجوز ارشاد منتشر میشوند، به دلیل اعمال ممیزیها هنوز احیا نشده و مخاطبان همچنان حس میکنند در کتابهای مجاز، دست برده شده است.»
مرادی همچنین درباره ضرورت حمایت از چرخه نشر عنوان کرد: «یک زمانی که تیراژ متوسط کتاب در کشور 2 هزار نسخه بود، خریدهای حمایتی ارشاد 500 نسخهای بودند اما حالا خرید کتابها عمدتا از رقم 50 جلد فراتر نمیرود. این یعنی از منظر حامیان نشر، شمارگان متوسط کتاب در کشور (با احتساب نسبت خرید به تیراژ متوسط در گذشته) 150 تا 200 نسخه در نظر گرفته میشود.»
وی ضمن بیان این مطلب که افت فاحش شمارگان در کشوری که تعداد فارغالتحصیلانش در مقاطع دانشگاهی، چند ده میلیونیست، بسیار دردناک است، گفت: «چرا در برابر بیماری مثل آنفلانزا، توصیه میشود که مردم از واکسن استفاده کنند اما در برابر بیماری نافرهیختگی، چنین حساسیتهایی لحاظ نمیشود؟ با ارجاع به حساسیتهایی که مقام معظم رهبری درمورد نفوذ بیگانگان در کشور دارد، به نظر من نافرهیختگی بیشتر از همه منتج به این آسیب و تهدید میشود زیرا وقتی جامعهای فرهیختگی خود را از دست بدهد، طبیعی است که راحتتر قربانی فضاهایی مثل شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی خواهد شد.»
این ویراستار با سابقه با اشاره به نابسامانیهای موجود در عرصه اقتصاد نشر اظهار داشت: «به نظر من دولت باید بیش از پیش انتشار کتابهای سود ده، مثل کتابهای درسی را به بخش خصوصی، آنهم از طریق اتحادیه ناشران واگذار کند تا سرمایههای دولتی سر سفره نشر خصوصی بیاید. در غیر این صورت انتشار کتاب کاری زیانآور است. من ناشرانی را میشناسم که کتابهای فاخری را آماده انتشار دارند اما قدرت انتشارشان را به دلایل ضعف مالی ندارند. حتی ناشری را میشناسم که ترجمه خوبی از کتاب «تاریخ باستان کمبریج» را در دست دارد اما دنبال ناشر دیگری میگردد که آن را واگذار کند و جالب آنکه هیچ ناشری تا به امروز زیربار این سرمایهگذاری نرفته است.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا اقداماتی که شهرداری در حوزه کتاب و کتابخوانی ارائه میکند، نظیر طرح تبلیغ کتاب در بیلبوردهای شهر تهران، چقدر میتواند در مسیر بهبود شرایط و بازار نشر موثر باشد، گفت: «این طرح که مطابق با آن طرح جلد تعدادی از کتابها که گزینش شده بودند، برای یک هفته روی بیلبوردها بیایند، به نظر من نوعی رفع تکلیف و به ظاهر همراهی با هفته کتاب بود. این همراهیها وقتی تنها یک هفته به طول بیانجامد، چه دردی را دوا میکند؟»
مرادی همچنین توضیح داد: «بخش قابل توجهی از این کتابها، اصلا کتابهای مهمی نبودند و بسیاری از آنها به روز نبوده و بسیار قدیمیاند. بنابراین گزینشی که مجریان این طرح انجام دادند نیز نیازمند بررسی و تامل است.»
این کارشناس نشر خاطر نشان کرد: «شهرداریها در تمام دنیا بزرگترین حامیان فرهنگی کشور و شهرشان به شمار میآیند و حتی گاهی تا 40 درصد از هزینه نشر مکتوب را متقبل میشوند. ولی در ایران چطور؟ شهرداری میگوید 700 کتابخانه دارد اما سوال اینجاست که این کتابخانهها با چه کتابهای پر شدهاند؟»
وی افزود: «هدف سازمانهایی مانند شهرداری، توسعه فرهنگی است اما با تخصیص بیلبورد و چاپ پوستر توسعه فرهنگی اتفاق نمیافتد. باید کتاب وارد زندگی مردم شود و آنگاه است که میشود گفت توسعه فرهنگی میسر شده. اما به نظر من نه تنها تا به حال شاهد چنین کارکردی از شهرداری تهران نبودهایم، بلکه فکر میکنم اقداماتی که طی سالهای قبل و امسال شاهدش هستیم، بیشتر به ژستهای فرهنگی و ارائه مسکنهای زودگذر خلاصه شده است.»
مرادی گفت: «مثلا طرحی که چند سال پیش با عنوان کتاب در اتوبوس و کتاب در مترو توسط شهرداری آغاز شد، به کجا رسید؟ واقعیت آن است که آنقدر کیفیت این کتابها بد بود که با استقبال مردم روبرو نشد. دلیلش این است که چنین اقداماتی باید ضمن استمرار، به آدمهای حرفهای و کارشناس سپرده شوند و قطعا در حوزه نشر، ناشران مجربی در کشور هستند که با تخصیص بودجه لازم میتوانستند به مراتب بهتر از این کار کنند.»
وی همچنین با اشاره به برخی اقدامات دیگر مانند توزیع رایگان کتاب اظهار داشت: «یادمان هست که یک سال در دولت قبلی، طرحی را پیاده کردند که مطابق با آن در میادین شهر، به صورت رایگان به مردم کتاب هدیه میدادند. واقعیت این است که در شرایط فعلی، مردم برای هرچیز رایگانی صف میکشند، اما نتیجه چه شد؟ چه تاثیری در نرخ سرانه مطالعه و یا اقتصاد نشر ایجاد شد؟»
سرویراستار نشر نگاه همچنین درباره سیاست اداره کتابخانههای عمومی گفت: «چندی قبل در اخبار خواندم که مدیران مربوطه، خودشان اذعان داشتهاند کسی به کتابخانهها نمیآید و 70 درصد از کتابها، حتی یکبار نیز توسط مخاطبان از قفسهها برداشته نشدهاند. این یعنی چه؟ آیا این گزارش این باور را به ذهنها متبادر نمیکند که با صرف بودجههای میلیاردی که طی این سالها صرف تجهیز کتابخانهها شده، نتوانستهاند قفسههای جذاب و قابل قبولی از کتاب را پیش روی مردم بگذارند؟ آیا این معنی را نمیدهد که بخش اعظمی از بودجه حمایتی خرید کتاب، در مسیر باج دادن به برخی کتابها و برخی ناشران مصرف شده است؟»
انتهای پیام/