ترامپ یا بایدن؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، علی دارابی طی یادداشتی در روزنامه صبحنو نوشت: آیا پیروزی بایدن نوید آمریکای دیگری را میدهد؟ آیا پیروزی بایدن فرصت مناسبی برای ایران خواهد بود؟ چرا در ایران خیلیها انتظار شکست ترامپ را دارند؟ واقعیت آن است که اصول لیبرالیسم و دموکراسی آمریکایی ثابت است و برای دموکراتها و جمهوریخواهان مشترک است. «ارزشهای مسلط آمریکایی» برای بایدن و ترامپ یکی است. پیروزی هر یک نوید آمریکای دیگری نیست. از جمله اصول مناسب و راهبردی سیاست خارجی و بهطور اخص خاورمیانهای آمریکا که توسط جمهوریخواهان (ترامپ) و دموکراتها (بایدن) مورد انتظار است و در چهار دهه گذشته بارها و بارها عملیاتی شده است، عبارتند از:
حمایت از اسرائیل و مقابله و مخالفت با انقلاب اسلامی. جو بایدن در جدیدترین موضعگیری خود گفت كه اگر اسرائیل وجود نداشت باید اسرائیل را به وجود میآوردیم؛ ما با همه توان از اسرائیل حمایت میکنیم. اولین قانون ظالمانه و فراسرزمینی برای تحریم اقتصادی ایران در زمان جیمی کارتر، رییسجمهور دموکرات در ماههای نخست پیروزی انقلاب اسلامی اعمال شد.
قانون داماتو که فراگیرترین و پایدارترین تحریمهای چند دهه اخیر علیه ایران را به وجود آورده است در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون دموکرات وضع شد. جورج شولتز، وزیر امور خارجه بوش پدر (جمهوریخواه) خواهان نابودی ملت ایران و جورش بوش پسر ایران را «محور شرارت» نامید.
سردار صلح و امنیت و مقاومت، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، به دستور رییسجمهور، جمهوریخواه (ترامپ) در خاک عراق ترور شد و تشدید تحریمهای ظالمانه و ضدانسانی در زمان او به اوج رسید. وی همین چند روز قبل در کارزار انتخاباتی آمریکا، وزیر نفت ایران و تنی چند از مقامات و تعدادی از شرکتهای ایرانی را در فهرست تحریم قرار داد و گفت: «باید مردم ایران را به جهنم بفرستیم.»
فرقه تروریستی، آدمکش و بدنام «منافقین» در زمان دموکراتها از «فهرست سازمانهای تروریستی» خارج و در دوره همین دموکراتها بود که «سپاه قدس» در فهرست سازمان ملی تروریستی جای گرفت؛ این است چهره واقعی آمریکا. برای ایران، ترامپ یا بایدن تفاوتی ندارد؛ هدف اصلی آنها مقابله با انقلاب اسلامی و ایجاد شرایط سخت و دشوار برای اقتصاد و زندگی ملت ایران است. روش آنها در ظاهر با هم کمی تفاوت دارد اما مساله اصلی درباره اهمیت یافتن انتخابات آمریکا، انتظار تغییر در اوضاع ایران است.
باید پرسید چه شد که پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از معادلات جهان را تغییر داد و از جمله در طول نیم قرن اخیر موجب شد کاندیدای دموکراتها (جیمی کارتر) از راهیابی مجدد به کاخ سفید باز ماند اما حالا سرنوشت پارهای از مسائل ایران به انتخابات آمریکا گره خورده است؟ پاسخ کوتاه است؛ اتخاذ سیاستهای لیبرالیستی، سازشکارانه و مرعوبشدن در برابر ظلم و جنایات آمریکا در داخل ایران، اصلیترین علت این همه مسائل است.
در ایران کسی بهدنبال جنگطلبی نیست اما «سازش» هم سیاست نظام و مردم ایران نیست. دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی وظیفه دارد تنشزدایی، اقناع افکار عمومی درباره سیاستهای ایران، کاهش ائتلافهای منطقهای علیه ایران، افزایش دوستان و حامیان ایران را در اولویت کارهای خود قرار دهد. این راهبرد خاص دولت کنونی نیست بلکه از گذشته مد نظر بوده است. رهبری معظم انقلاب اسلامی همواره از «عزت، حکمت، مصلحت» بهمثابه سه ستون سیاست خارجی جمهوری اسلامی یاد کردهاند. آنچه امروز باید در صدر کار مسوولان به خصوص قوه مجریه قرار گیرد، اتکا به توان داخلی و عزم و اراده ملی برای غلبه بر مشکلات با نگاه به درون کشور است. هیچ کشور مستقل و توسعهیافتهای سرنوشت خود را به بیرون گره نمیزند!
کاهش اختلافات در داخل کشور، رسیدن به اجماع برای وحدت و حل مشکلات، درک درست و داشتن تحلیل جامع از شرایط داخلی و خارجی، اتحاد مسوولان و قوای سهگانه و سایر نهادهای قدرت است که موجب اقتدار و نفوذ و اثربخشی جمهوری اسلامی و بازدارندگی دشمنان آن خواهد بود.
انتهای پیام/
انتهای پیام/