پناه به پل عابر پیاده از هیاهوی شهر
به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، در هیاهوی شهر و در روزهایی که پرسوجو از قیمت دلار و ارز و شنیدن روزانه آمار کرونا مهمترین خبرهای اینروزهای فضای مجازی است، شاید بتوان تصویر استراحت یک جوان در خلوتترین نقطه یکی از شلوغترین خیابانهای پایتخت را در قاب رسانه به اینصورت واگویه کرد که هنوز هستند کسانیکه گویا هیچ اتفاقی در اطرافشان نمیافتد و با آرامش خیال بههمراه موبایل خود کنج عزلت گزیده است.
کشیدن یک نخ سیگار همراه با غوطهور شدن در فضای مجازی شاید تصویری باشد که هر روز از مقابل چشمانمان گذر میکند و این نشان میدهد که انتشار مرموزترین ویروس دنیا که بیش از 8 ماه است تمام اخبار جهان را حولوحوش خود قرار داده است نمیتواند برخی را با مسیر خود همراه کند و خیلیها هنوز در تب و تاب زندگی روزانه خود فارغ از آنچه در اطرافشان میگذرد روزگار میگذرانند.
بنشین روی پل و گذر عمر ببین!
درست در سیاهترین روز کرونایی کشور در گوشهای از پل عابر پیاده زانو به بغل نشسته بود و سیگارش را میکشید، فارغ از دنیای کرونایی و رفتوآمدهای بیهوده، پناهش گوشی تلفنش شده بود و بدون هیچ هدفی در آن چرخ میزد؛ شاید منتظر یک پیام بود یا یک تماس از طرف یک فرد مهم در زندگی خودش؛ هرچه که بود پلی را برای نشستن انتخاب کرده بود که هیچ رهگذری نداشت.
هر چند لحظه یکبار، دستی بر روی سرش میکشید و موهای خودش را لمس میکرد، در این میان پکی به سیگارش میزد و نیمنگاهی به خیابان داشت، او را میدیدم گویی انگار در این خیابان خاطرههایی دارد که دوست داشت آنها را با کسی شریک شود اما انگار افسوس لحظات سخت زندگیاش را میخورد، هرچه که باشد او تنها فارغ از شلوغیهای اطرافش منتظر یک پیام از یک آشنا بود.
البته شاید هم بیخیالی این جوان بیانگر حس استیصالش در برابر آن اتفاقاتی است که در اطرافش در حال رخ دادن است و در مقابلش هیچ نمیتواند انجام دهد؛ از گرانی مسکن گرفته تا ارزاق عمومی که روز به روز در کورس با کرونا از پا نمیافتند و با آن در حال رکورد زدن هستند و گویا خیالی برای توقف و دادن فرصت به مردمی که بیرمق بهدنبالشان میدود را ندارد و باعث میشود در اوج هیاهو جوانانی از این دست حرکت به سکون برسند.
و این ماجرا همچنان ادامه دارد...
انتهای پیام/4105/پ
انتهای پیام/