صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۱۶ - ۱۵ مهر ۱۳۹۹
به بهانه انتشار ویدئوی رودررویی مهراب قاسم‌خانی با سارق گوشی دخترش؛

نه به قصاص‌ فقط برای همسایه/ قاسم‌خانی: وضع روحی دخترم خوب نیست

رسانه‌ای شدن واکنش مهراب قاسم‌خانی به زورگیر قمه‌کشی که سه هفته پیش، گوشی همراه دخترش را دزدید، حالا در فضای مجازی محملی برای بحث درباره همین تضاد رفتاری شده است. کاربران به طعنه می‌گویند: «بخشش خوب است اما برای همسایه!».
کد خبر : 521118

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، «مرگ خوب است اما برای همسایه»؛ حکایت همین روزهایی است که تضاد رفتاری برخی هنرمندان در واکنش‌هایشان به برخی مسائل اجتماعی بیرون می‌ریزد. درحالی‌که فیلم‌های سینمایی‌مان به قلم و تدبیر همین نویسندگان و کارگردان‌ها از ترحم بر مجرمان و خلافکاران انباشته شده و در التهاب‌های اجتماعی با پست گذاشتن و هشتگ زدن علیه مجازات مجرمان موضع‌گیری می‌کنند، اما وقتی ناامنی ناشی از همین تحریک‌ها دامن خودشان را می‌گیرد، پا پس می‌کشند و خواستار مجازات خلافکار می‌شوند.


سکانسی از فیلم «لانتوری» را به یاد بیاورید که در آن، شخصیت مریم (با بازی مریم پالیزبان) در محل اجرای حکم قصاص اسیدپاشی حاضر شده و باید تصمیم بگیرد که پاشا (نوید محمدزاده) را می‌بخشد یا اجازه می‌دهد مامور اجرای حکم اسید را در چشمان او بریزد و انتقام اسیدپاشی را بگیرد؛ سکانسی تلخ و پرفشار که در زمان اکرانش مورد اعتراض بسیاری از مخاطبان و منتقدان قرار گرفت.
 
اسیدپاش بی‌گناه به سبک رضا درمیشیان


در هر صورت مریم که خودش به عنوان یک فعال اجتماعی، هر روز برای ‌گرفتن رضایت خانواده‌های مقتولان و آسیب‌دیدگان از وقوع جرم از این سوی شهر به آن‌سو می‌دود، در پایان این سکانس، پاشا را می‌بخشد. فیلم پیام واضحی دارد: قصاص، راهکار نیست؛ حتی اگر جرم علیه خودت صورت گرفته باشد؛ حتی اگر جرم، اقدامی به کراهت و وحشتناکی اسیدپاشی باشد و حتی اگر مجرم یک خلافکار سابقه‌دار ضداجتماع مانند پاشا باشد. رضا درمیشیان در این فیلم رادیکال‌ترین حالت وقوع جرم را در نظر گرفته و به تصویر کشیده است و اصرار دارد بگوید حتی در این حالت هم قصاص، راهکار نیست و باید بخشید. او در تمام طول فیلم تلاش می‌کند از طریق همراه ‌کردن مخاطب با مجرم و نمایش اینکه این مجرمان به‌نوعی محصول تبعیض‌ها و ناهنجاری‌های اجتماع هستند، از آنان، تقصیرزدایی کرده تا مخاطب، قصاص را به عنوان حکمی ناعادلانه بپذیرد.
 
آدم ‌بد به سبک فرهادی: شوهر غیرتی، نه متجاوز به عنف!


حالا فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی را در ذهن‌تان مرور کنید. جرم تجاوز به عنف علیه زنی شوهردار واقع شده اما فیلم تلاش می‌کند با نمایش همراهی و درک متقابل قربانی یعنی رعنا (ترانه علیدوستی) با مجرم یعنی پیرمرد متجاوز (فرید سجادی‌حسینی)، ممانعت از انتقام‌جویی شخصی یا حتی پیگیری حقوقی را معقول و منطقی جلوه دهد.


آدم بد این پازل بیش از آنکه پیرمرد متجاوز باشد، عماد، همسر رعنا (با بازی شهاب حسینی) است که فرهادی او را یک معلم و یک مصلح اجتماعیِ در حال مسخ شدن نشان می‌دهد؛ مردی که زیر فشارهای جامعه برای نمایش غیرت و مردانگی خود، آرام‌آرام به هیولایی تبدیل می‌شود که نه‌تنها جان بلکه آبروی پیرمردی سنتی را به خطر می‌اندازد. سکانس نمایش فیلم «گاو» داریوش مهرجویی و تئاتر «فروشنده» آرتور میلر هم ابعادی از همین استعاره را پوشش می‌دهند. در فیلم فرهادی هم اگر مجرم به اندازه فیلم درمیشیان ترحم‌بر‌انگیز نیست، دست‌کم لایق مجازات هم شمرده نمی‌شود.
 
مجرم طفلکی به سبک سعید روستایی


حالا خیلی سریع فیلم «متری شیش‌و‌نیم» را هم از نظر بگذرانید. سعید روستایی به اندازه درمیشیان و فرهادی برای برانگیختن احساسات همدلانه مخاطب با مجرم، معطل‌مان نمی‌کند. از همان ابتدا متوجه می‌شویم که قرار است برای یک رییس باند سازمان‌یافته تولید و توزیع مواد مخدر دل بسوزانیم چون در کودکی در خانه‌ای زندگی می‌کرده که انتهای یک کوچه تنگ واقع بوده است. روستایی، بی‌محابا مجرمان را ترحم‌بر‌انگیز و همدلانه به تصویر می‌کشد و اجرای حکم آنان را در میزانسنی مخوف و ناراحت‌کننده طراحی می‌کند.


این‌ها فقط نمونه‌های برجسته از جریان توفنده‌ای است که فیلم‌های سینمایی و بعضا سریال‌های تلویزیونی و نمایش خانگی را تسخیر کرده و تقریبا به سختی می‌توانید فیلمی را به یاد بیاورید که در آن مجرم واقعا مقصر و شایسته مجازات و خصوصا قصاص نشان داده شده باشد. شاید بگویید حالا این فیلم‌ها به مهراب قاسم‌خانی به عنوان یک نویسنده طنز چه ربطی دارد؟
 
امنیت مجرمان یعنی ناامنی مردم


واقعیت این است که از ماست که بر ماست. وقتی مجرم، ترحم‌بر‌انگیز نمایش داده شود، فضای روانی جامعه برای او امن و طبعا برای مردم ناامن خواهد شد. به هرحال باید بدانیم جامعه مانند یک بدن زنده عمل می‌کند و بیماری هر قسمتش، ضایعاتی در سایر قسمت‌ها هم پدید خواهد آورد؛ اما حتی همه ماجرا هم این نیست.


تاکنون بارها پیش آمده است که هنرمندان فعال در فضای مجازی و بعضی سلبریتی‌ها، با موج‌‌های اینستاگرامی و توییتری و هشتگ‌هایی در حمایت از مجرمان واقعی عملا در برابر مجازات یک خلافکار قد علم کرده‌اند و حتی فراتر از آن به خاطر تاثیری که بر مردم و دنبال‌کنندگان خود دارند، موجب پیدایش مقاومت عمومی در برابر اجرای حکم دادگاه برای یک مجرم هم شده‌اند.
 
زورگیری از ما، زورگیری از دیگران


آخرین نمونه از این دست در ماجرای «نوید افکاری» اتفاق افتاد؛ قاتلی که به علت قتل یک جوان، دادگاه او را به قصاص اعدام محکوم کرده و مادر مقتول دردمندانه خواستار قصاص این قاتل شده بود اما موجی در فضای مجازی که توسط شبکه‌های معاند هدایت می‌شد، قصد داشت با تحریک افکار عمومی مانع این مجازات شود. واقعیت تلخ اینکه هنرمندان و سلبریتی‌ها با این موج همکاری شایان ذکری داشتند.


در همین فاصله اما دختر مهراب قاسم‌خانی، درگیر یکی از همین پرونده‌ها شد. قاسم‌خانی این واقعه را برای دوربین خبرگزاری رکنا اینطور تشریح می‌کند: «ساعت ۱۰ صبح، بیست‌وسوم شهریور امسال دخترم از خانه‌مان در پاسداران خارج شد و زمانی که قصد داشت با خودرو به مقصدش برود، یک سارق زورگیر به داخل خودرو خم شد و با تهدید قمه، گوشی موبایل دخترم را به سرقت برد. در ادامه سرایدار یکی از خانه‌ها قصد دستگیری سارق زورگیر را داشت که سارق با قمه‌کشی باعث ترس وی شد. تمام تصاویر زورگیری و فرار سارق در دوربین مداربسته ضبط شده است. ما برای دستگیری این سارق پیگیری‌های لازم را کردیم و در این مدت دخترم مدام با ماموران پلیس در تماس بود.»
 
دروغ‌های وقیحانه مجرمان را باور نکنید!


جالب اینکه در این ویدئو، مجرمی که حالا توسط پلیس بازداشت شده و دستبند به دست دارد، با وقاحت منکر حمل قمه و زورگیری می‌شود به طوری که انگار دختر آقای قاسم‌خانی خیلی راحت و خودخواسته گوشی‌اش را به مجرم تحویل داده یا نهایتا این واقعه یک سرقت ساده بوده است! دختر قاسم‌خانی در این ویدئو با گریه و فریاد از دروغگویی وقیحانه مجرم شکایت می‌کند و خود قاسم‌خانی هم با خشم به سمت مجرم حمله می‌کند که البته وضعیت کنترل می‌شود.
 
قاسم‌خانی: وضع روحی دخترم خوب نیست


قاسم‌خانی در شرح وضعیت پرفشاری که در نتیجه این زورگیری از جهت روحی و روانی برای دخترش ایجاد شده است، تصریح می‌کند: «این حادثه باعث شده دخترم از بیرون رفتن بترسد و حتی زمانی که قصد دارد خودرویش را به داخل پارکینگ منتقل کند، از من می‌خواهد مقابل در پارکینگ مراقب وی باشم. سارق باید مرام داشته باشد و متوجه ضرر روحی و روانی قربانی باشد و من فکر می‌کنم الان با این وضعیت قیمت‌ها یک گوشی تلفن همراه دردی را دوا نمی‌کند. دخترم حتی زمانی که کنار من است، صدای موتور می‌شنود به شدت می‌ترسد و حتی برخی اوقات گریه هم می‌کند.» دختر قاسم‌خانی نیز اضافه می‌کند در طول این روزها، از ترس حتی یک شب خواب درست نداشته است.
 
حواس‌مان باشد برای چه کسی دل می‌سوزانیم


قاسم‌خانی در انتهای ویدئو اما باز اذعان می‌کند: «بله! اصلا دوست ندارم این افراد در خیابان باشند.» او این اظهارات را درحالی بیان می‌کند که متعاقب اعدام نوید افکاری، قاتل حسن ترکمان، طی پستی در صفحه اینستاگرامش از این اتفاق دردناک خبر داده و با لحنی طعنه‌آلود خواستار برخورد پلیس با این زورگیران به جای قصاص دیگران شده بود. واکنش اغلب هنرمندان پای این پست قاسم‌خانی هم حکایت از تضاد رفتاری آنان دارد. افرادی که به نظر می‌رسد فقط در این مورد واقعا باور کرده‌اند که خطر مجرمان برای خودشان هم هست.


اگر یک مجرم می‌تواند با وجود فیلم‌های ضبط‌شده از لحظات ارتکاب جرم، آنقدر وقیحانه دروغ بگوید، آن هم جرایمی که غیر از ضررهای مالی، موجب وحشت عمومی و آسیب‌های روانی می‌شوند، آن‌وقت باید بیشتر حواس‌مان باشد که دل‌مان برای چه کسی می‌سوزد و دل مردم را برای چه کسی می‌سوزانیم و اجازه دهیم قضاوت در این مورد را دادگاه و قاضی بر عهده بگیرند. بدون شک، امنیت عمومی محصول مشارکت تک‌تک ماست.


منبع: صبح نو


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر