با چه فاکتورهایی میتوان فهمید چه کسی رئیسجمهور بعدی آمریکا خواهد شد؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، آمریکاییها ضربالمثل معروفی دارند که میگوید «تنها پیامبران و آدمهای نادان هستند که پیشگویی میکنند.» تمام آنهایی که در انتخابات سال 2016 براساس نظرسنجیها و اخبار رسانههای غربی پیروزی هیلاری کلینتون را پیشبینی کردند، درستی این ضربالمثل را تایید میکنند. اگر نتوان نتایج انتخابات آمریکا را باوجود دهها اندیشکده و موسسه نظرسنجی پیشبینیکرد، بنابراین براساس چه فرمولی میتوان فهمید چه کسی رئیسجمهور آمریکا خواهد شد؟ در سال 2016، نظرسنجیها، هیلاری کلینتون را به مسلخ بردند، اما هنوز در افکار عمومی و حتی کمپین کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، دارای اهمیت هستند.
بیش از مردم این کمپینهای انتخاباتی هستند که رفتارهای خود را بر اساس نظرسنجیها شکل میدهند. برای هریک از کمپینها اختلاف بیش از پنج درصد در نظرسنجیهای ایالتی، هشدار بهحساب میآید و این رقم اگر به 10 درصد برسد، آنها مطمئن میشوند که بهطور حتم در انتخابات، آرای آن ایالت را از دست خواهند داد، بنابراین کمپین انتخاباتی ناچار میشود هزینه بیشتری بر روی آن ایالت برای جلب رای مردم بکند. با این حساب نمیتوان گفت نظرسنجیها برای کمپینها حائز اهمیت نیستند.
براساس نظرسنجیهای انتخاباتی، در کارزار ریاستجمهوری 2020، جو بایدن دموکرات از دونالد ترامپ جمهوریخواه، بین 6 تا کمتر از 10 درصد جلوتر است، اما هم کمپین دموکراتها و هم جمهوریخواهان میدانند که نباید به این نظرسنجیها اعتماد صددرصدی کرد و باید به فاکتورهای دیگر نیز توجه داشت. مجموع این فاکتورها میتواند یک فرمول برای تعیین رئیسجمهور پیروز ارائه کند. اگر چنین فرمولی تدوین شود و براساس آن رئیسجمهور آینده تعیین شود، میتوان خارج از دو دسته «پیامبران» یا «احمقها» بود و فهمید در سوم نوامبر چه اتفاقی خواهد افتاد. در این گزارش سعی کردهایم برمبنای رفتار انتخاباتی مردم ایالاتمتحده آمریکا، سرنوشت انتخابات ماه نوامبر را بررسی کنیم.
نظرسنجیها
در آمریکا چندین نهاد و سازمان هستند که نظرسنجیهای سیاسی و انتخاباتی را برگزار میکنند. اغلب این موسسات با همکاری مشتریانشان که شامل رسانهها و روزنامههای محلی و ملی، مشاوران سیاسی و خود نامزدهای انتخابات هستند، کار میکنند. اینکه ملاک و معیارهای تدوین یک پرسشنامه چیست، موضوع بحث نیست، اما بهطور حتم این پرسشها درنتیجه نظرسنجی دارای اهمیت است. این نکته را نباید فراموش کرد که موسسات برای اعتبار خودشان هم که شده، تمام تلاششان را معطوف به نظرسنجی با دقت بالا میکنند. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا مهمترین رقابت برای موسسات نظرسنجی است و این موسسات بهصورت هفتگی یا روزانه نظرسنجیهای خود را منتشر میکنند. باوجود اینکه معمولا نظرسنجیها در انتخابات آمریکا میتوانند نتایج را تا حد زیادی درست تشخیص دهند، اما همیشه میزانی از ضریب خطا در نظرسنجیها وجود داشته است.
در انتخابات سال 2016 آمریکا، خطای نظرسنجیها بسیار فاحش بود و بهجای هیلاری کلینتون که نظرسنجیها او را پیروز انتخابات میدانستند، در کمال ناباوری، دونالد ترامپ رئیسجمهور شد و اعتبارزدایی عجیبی از موسسات نظرسنجی در آمریکا کرد. در اهمیت نظرسنجیها همین بس که هیلاری کلینتون با توجه به آنها و رفتار انتخاباتی مردم در کارزار انتخاباتی خود در مدت نزدیک به دو سال، حتی یکبار هم به ایالت ویسکانسین سفر نکرد تا این ایالت، یکی از نقاط تعیینکننده پیروزی ترامپ در سال 2016 باشد.
شخصمحوری به جای حزبمحوری
انتخابات ریاستجمهوری سال 2016، نامزدمحورترین انتخابات در ایالاتمتحده بود. در این انتخابات، حزب جمهوریخواه، دونالد ترامپ یعنی یکی از حامیان مالی خود را بدون هیچ سابقه در عرصه سیاسی، نامزد انتخابات کرد. این فردمحوری تشدیدشده، پیش از آن در انتخابات سال 2008 و در رقابت بارک اوباما با سناتور مککین نیز قابلبررسی بود. فرستادن نمایندگان به کنوانسیون حزبی برای تعیین نامزد حزب در انتخابات ریاستجمهوری، از ۱۹۱۲، نقش شهروندان عادی در تعیین نامزد حزب را برجستهتر و نقش حزب را کمرنگتر کرد. در انتخابات سال 2008، باراک اوباما با تنها سه سال تجربه حضور در صحنه ملی توانست بر هیلاری کلینتون با پیوندهای ریشهدار سازمانی با حزب و محبوبیت بسیار در میان اعضای حزب دموکرات و پیشینه 20ساله فعالیتهای سیاسی پیروز شده و کاندیدای نهایی حزب دربرابر سناتور مککین شود.
آیزنهاور در سال 1952، نیکسون در سال 1968 یا ریگان در سال 1980، براساس شخصیتی که داشتند، توانستند آرای بخش قابلتوجهی از دموکراتها را جذب کنند و پیروز انتخابات شوند. در سال 2016 نیز بخشی از بدنه دموکراتها به دونالد ترامپ رای دادند تا یکبار دیگر اهمیت شخصمحوری در انتخابات را به نمایش بگذارند. در انتخابات 2020، شخصیت خاص دونالد ترامپ باعث شده تا براساس نظرسنجی موسسه گالوپ، 75درصد بدنه اجتماعی جمهوریخواهان از اینکه او کاندیدای حزبشان است، ابراز خوشحالی کنند. این آمار برای جو بایدن تنها 48 درصد است و این احتمال وجود دارد که این درصد پایین، درنهایت منجربه چرخش بخشی از دموکراتها بهسمت ترامپ شود، بنابراین درکنار نظرسنجیها، یک موضوع تعیینکننده در نتیجه انتخابات، شخصیت کاندیداها باید موردتوجه باشد.
تغییر موقت یا دائمی اردوگاه
با فرض آگاهی به تعلقات حزبی افرادی که در انتخابات شرکت میکنند، میتوان به رای قابلانتظار مردم آمریکا پی برد، اما با اینحال انتخاب آیزنهاور، نیکسون و ریگان برخلاف رای قابلانتظار یا رای عادی بود. در این سه انتخابات، کسانی که خود را دموکرات مینامیدند و در انتخابات شرکت کردند، بسیار بزرگتر از رایدهندگان جمهوریخواه بودند، ولی جمهوریخواهان پیروز شدند، زیرا یک انحراف از وفاداری عادی حزبی صورت گرفت و دموکراتها برخلاف وابستگی حزبی به حزب مقابل گرایش نشان دادند. در انتخابات بعدی اما این آرا دوباره به سبد دموکراتها بازگشت و آنان پیروز انتخاباتهای بعدی شدند. اما گاهی همین رایدهندگان برای همیشه رای خود را عوض میکنند و به یک حزب جدید میپیوندند و تعلقات جدید شکل میدهند. در این فرآیند مسائلی در جامعه اتفاق میافتد که منجربه تغییر دائمی در الگوهای رای دادن میشود.
بهعنوان نمونه جمهوریخواهان در سال ۱۹۳۲ بهدلیل بحران اقتصادی حاکم بر کشور، برخلاف تعلق حزبی به کاندیدای حزب دموکرات فرانکلین روزولت رای دادند و برای دهههای متوالی در حزب دموکرات باقی ماندند. صفبندی جدید و دائمی زمانی رخ میدهد که بحرانهای بزرگ ملی اتفاق میافتد. جنگ داخلی در ۱۸۶۱، رکود اقتصادی 1893 و کسادی بزرگ1929 منجربه این شد که ائتلافهای جدید سیاسی و بهتبع آن الگوهای جدید انتخاباتی بهوجود بیایند و جهتگیری رای را برای دهههای متوالی عوض کنند. بحرانها منجربه این میشود که فرد برخلاف سنتهای همیشگی که براساس آن رای میداده، به کاندیدای حزب مخالف رای دهد. با اینحال آیا در انتخابات 2020، دموکراتهایی که به ترامپ رای دادند، بهصورت دائم در اردوگاه جمهوریخواهان باقی خواهند ماند؟ بهطور حتم، خیر. باتوجه به اینکه آمریکا درگیر بحرانی نبوده است و در این سالها نیز چنین اتفاقی نیفتاده، بعید بهنظر میرسد دموکراتهایی که سال 2016 به ترامپ رای دادند، دوباره نیز چنین کاری بکنند.
اقتصاد؛ عنصر اصلی و فراموشنشدنی
اقتصاد اصلیترین اولویت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا است و تقریبا امکان ندارد رایدهندگان اولویتی پراهمیتتر از آن را در رای دادنشان لحاظ کنند. رایدهنده باتوجه به شرایط اقتصادی رای خود را جهت میدهد. گفته میشود بیش از 50 درصد جابهجایی در آرای کاندیداها مرتبط با مسائل اقتصادی آمریکا است. ارتباط نزدیکی بین جهت آرا و وضعیت اقتصادی وجود دارد و رایدهندگان به ماهیت شاخصهای مهم اقتصادی در جامعه هنگام رای دادن بسیار حساس هستند. این وضعیت براساس شاخصهایی همچون میزان رشد اقتصادی، میزان بیکاری، میزان تورم، میزان رشد درآمد سرانه و میزان رشد در تولید خالص ملی ارزیابی میشود.
البته حساسیت رایدهندگان در سالی که انتخابات در آن برگزار میشود، نسبتبه سه سال نخست ریاستجمهوری حزب حاکم بسیار بیشتر است. اما مهمترین بازه در سال انتخابات که در نگاه افکار عمومی بسیار مهم است، سه ماه پایانی مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری است. اگر در این زمان نگاه رایدهنده به سیاستهای کاخسفید مثبت باشد، منجر به تایید او از سوی رایدهندگان میشود، ولی اگر ارزیابی سیاستها در سهماهه آخر منفی باشد، هیچ تاییدی در کار نخواهد بود. در سه ماه منتهی به انتخابات، اوضاع اقتصادی آمریکا اصلا مطلوب نیست.
کرونا در کمتر از یکسال توانسته بحرانی شدیدتر از بحران مالی سال 2008 بهوجود بیاورد. بیتدبیریهای ترامپ، اقتصاد آمریکا را در بدترین وضعیت خود در هفت دهه گذشته قرار داده است. تحلیلگران اقتصادی آمریکا بر این باورند که نرخ رشد اقتصادی آمریکا در سهماهه دوم سالجاری در قیاس با سهماهه نخست حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یافته است. به سخن دیگر، نرخ رشد اقتصادی آمریکا در سه ماهه دوم بین ۹ تا ۱۲ درصد کاهش نشان میدهد.
انتخابات بر سر چه؟
برای جامعه رایدهنده آمریکا «وضعیت اقتصادی» و «وضعیت کشور در صحنه جهانی» بسیار حائز اهمیت است و این دو فاکتور در رایشان خودنمایی میکند. ترامپ در اقتصاد و تاحدودی در سطح جهان عملکرد مناسبی نداشته و بر همین اساس او تلاش خواهد کرد متن مبارزات انتخاباتی را تغییر دهد. باوجود اهمیت اقتصاد و وضعیت جهانی کشور، در برخی انتخاباتها، نتیجه را مسائل دیگری رقم زدهاند. در انتخابات 1976 پس از رسوایی واترگیت که منجربه استعفای ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا شد، برای اولینبار «ارزشهای اخلاقی» تبدیل به اصلیترین مولفه در انتخاب مردم شد و در انتخابات 1988، موضوعات کماهمیتی همچون اهمیت پرچم و آلودگی بندر بوستون مولفه اثرگذار انتخاباتی بود. اگر جیمی کارتر و جورج بوش پدر توانستهاند با مسائلی غیر از اقتصاد و وضعیت آمریکا در صحنه جهانی رئیسجمهور شوند، چرا دونالد ترامپ پرهیاهو نتواند چنین کاری کند؟ البته جو بایدن تلاش خواهد کرد بیش از هرچیز وضع اقتصاد و ویروس کرونا را تبدیل به متن مبارزات انتخاباتی بکند. بهنظر میرسد کرونا میتواند یک موضوع قابلاتکا برای دموکراتها باشد.
کدام ایالتها نتیجه را مشخص میکنند؟
بهطور سنتی در آمریکا برخی ایالات همواره به دموکراتها و برخی به جمهوریخواهان رای دادهاند. به ایالتهایی که همواره به کاندیدای جمهوریخواه رای میدهند، اصطلاحا «ایالتهای قرمز» و به ایالتهایی که همواره به حزب دموکرات رای دهند، «ایالتهای آبی» میگویند. در نقشه نیز این ایالتها را با رنگ قرمز یا آبی مشخص میکنند. بهطور معمول، ایالتهای شمالی بهطور سنتی به دموکراتها و ایالات جنوبی به جمهوریخواهان رأی میدهند. مهمتر از این ایالاتها، اصل انتخابات بر روی ایالات درحال نوسان (چرخشی) نیز هستند که به ایالات بنفش مشهورند و به فراخور شرایط، در هر انتخابات احتمال دارد آرای خود را به سبد دموکراتها یا جمهوریخواهان بریزند. هر دو کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری، بیشترین توان خود را برای جلب نظر رایدهندگان در این ایالتها میگذارند.
در انتخابات سالجاری، حزب دموکرات و جمهوریخواه بهدنبال پیروزی در ایالتهای فلوریدا، ویسکانسین، میشیگان و پنسیلوانیا هستند. ایالت فلوریدا (29 الکترال)، ویسکانسین (10 الکترال)، میشیگان (16 الکترال) و پنسیلوانیا (20 الکترال) را در اختیار دارند و میتوانند با 75 الکترال سرنوشت انتخابات را رقم بزنند. در انتخابات آمریکا هر کاندیدایی که بتواند 270 الکترال را کسب کند، پیروز انتخابات است. اگر دموکراتها بتوانند سه ایالت ویسکانسین، میشیگان و پنسیلوانیا را از آن خود کنند، با فرض پیروزی در همه ایالاتی که هیلاری کلینتون رای اکثریت را آورد، میتوانند در انتخابات پیروز شوند.
در میان این ایالتها، فلوریدا اهمیت دوچندانی دارد چراکه از 2 دهه پیش هر نامزدی که در فلوریدا رأی آورده، برنده انتخابات آمریکا شده است. حال بر این اساس نگاهی به نظرسنجیهای انتخاباتی و وضعیت دو کاندیدا در آن کنیم. براساس نظرسنجیای که بهصورت مشترک توسط خبرگزاری «رویترز» و مؤسسه «ایپسوس» انجام گرفته، بایدن در ایالت میشیگان، توانسته نظر ۴۹ درصد از آمریکاییها را در برابر ۴۴ درصد ترامپ جلب کند. در ویسکانسین نیز اختلاف دو کاندیدا بیش از 5 درصد است اما در پنسیلوانیا این اختلاف در حدود 4 درصد باقی مانده است. در فلوریدا نظرسنجیها نشان میدهد، دو کاندیدا به اندازه یکدیگر اقبال عمومی دارند.
با توجه به اینکه در بیشتر انتخابات رقابت بسیار نزدیک است بنابراین کوچکترین حرکت مثبت بهسوی یکی از کاندیداها نقش اساسی در تعیین برنده بازی دارد. با این حال در این انتخابات بهنظر میرسد دموکراتها رویای بلندپروازانهای را در سر دارند. آنها درحال سرمایهگذاری در برخی ایالتهایی هستند که تاکنون پیروزی دونالد ترامپ، در آنها قطعی بهنظر میرسد. نامزد حزب دموکرات که بنا به ارقام منتشر شده از سوی هر دو کارزار انتخاباتی، ۱۴۰ میلیون دلار بیشتر از رقیب خود در اختیار دارد، تبلیغات تلویزیونی جدیدی را در ایالتهای آیووا و جورجیا آماده پخش دارد. جو بایدن اکنون بهنظر میرسد با تکیه بر نظرسنجیهایی که از پیشتازی او در اکثر ایالتهای کلیدی حکایت دارد، درنظر دارد تا با سرمایهگذاری در ایالتهایی که دونالد ترامپ چهار سال پیش بهراحتی در آنها پیروز شد بخت خود را برای غلبه بر چهلوپنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده در کالج الکترال افزایش دهد.
چگونگی شکلگیری انتخاب رایدهنده آمریکایی
بحرانها و کاریزمای شخصی، در انتخابات آمریکا تاحدود زیادی پیشبینی نتایج انتخابات را غیرممکن کرده است. با اینحال میتوان عوامل تعیینکننده نتایج انتخابات ریاستجمهوری را یافت. تمامی این عوامل از تاثیرگذاری واحد برخوردار نیستند و باتوجه به شرایط خاص داخلی و بینالمللی، میزان اعتبار و کارکرد هریک از این عوامل متفاوت درنظر گرفته میشود. در یک نگاه کلی، عوامل خیلی مهم را در قوام دادن به نتایج انتخابات میتوان اینگونه درنظر گرفت.
در انتخابات آمریکا در شرایطی که یکی از دو کاندیدای مطرح، ساکن کاخ سفید باشد، باید نوع نگاه به رئیسجمهور و عملکرد او را محور اصلی در فرآیند انتخابات دانست. در چنین شرایطی رایدهندگان همواره ارزیابی سیاستها و فعالیتهای رئیسجمهور را ملاک رای نهایی خود قرار میدهند. اگر ارزیابی رایدهنده از عملکرد حزب حاکم مثبت باشد، به تصویب رئیسجمهور میپردازد و درصورت نگرش منفی بهسوی تصدیق کاندیدای حزب حاکم حرکت نخواهد کرد. این بدان معنا است که انتخابات ریاستجمهوری بیش از آنکه انتخاب از بین دو کاندیدای کسب بالاترین مقام اجرایی باشد، اظهارنظر درخصوص تایید یا نفی انتخاب چهارسال پیش خواهد بود. پس به این ترتیب انتخابات فرآیندی برای مقایسه دو کاندیدا نیست، بلکه نظرسنجی ملی درخصوص عملکرد شخصیتی و سیاستگذاری رئیسجمهور ساکن کاخ سفید است.
در انتخابات سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۷۲، ۱۹۸۰، ۱۹۸۴، ۱۹۹۲، ۱۹۹۶ و ۲۰۰۴ در نیمه دوم قرن بیستم، آیزنهاور، نیکسون، ریگان و کلینتون و جورج بوش پسر نگاه مثبت رایدهندگان را از رای اول تا دوم همچنان حفظ کردند، درحالیکه کارتر و جورج بوش پدر، تایید دوباره رایدهندگان را کسب نکردند.
آیتمهای ارزشیابی عملکرد رئیسجمهور
عملکرد رئیسجمهور از دید رایدهندگان بر اساس سه عامل تحلیل میشود؛ نمایه اول این است که آیا رئیسجمهور به قولهایی که هنگام انتخابات دوره قبل به رایدهندگان داده پایبند بوده یا به آنها عمل نکرده است. با درنظر گرفتن اهمیت قولهای انتخاباتی در سرنوشت حزب حاکم در انتخابات است که غالبا حیطه قولها و شعارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری مشخص و حسابشده است.
نمای دوم اینکه کیفیت عمل کردن ریاستجمهوری به میزان کنترل و احاطه او بر حوادث در صحنه داخلی و خارجی بستگی دارد. در آمریکا از رئیسجمهور انتظار میرود زمانی که حادثه اتفاق میافتد، توان کنترل بحران ازسوی او به نمایش گذاشته شود. بدیهی است که شکلگیری و ظهور بسیاری از حوادث بهطور طبیعی و جدا از امیال و نیاز به حکومت رخ میدهد، اما رایدهندگان اعتقاد دارند رئیسجمهور باید قابلیت کنترل این حوادث را داشته باشد.
نمایه سوم قابلتایید یا غیرقابل پذیرش بودن عملکرد رئیسجمهور بستگی به میزان تطابق مواضع رایدهندگان درخصوص موضوعات با مواضع رئیسجمهور است. باید توجه داشت رایدهندگان نهتنها انتظار دارند رئیسجمهور بداند که آنها چه میخواهند، بلکه حزب حاکم باید خواست رایدهندگان را بهگونهای اجرا کند که مطلوب نظر آنها باشد. محققا رایدهندگان خواهان بهبود وضع اقتصادی هستند، اما اینکه این کار از طریق تغییر در میزان مالیات حاصل شود یا برای مثال افزایش فرصتهای کاری مبنای آن قرار گیرد، ضرورت توجه به ترجیحات سیاستگذاری رایدهندگان را طلب میکند. البته این نکته نیز باید درنظر گرفته شود درصورتیکه رئیسجمهور به قولهای خود وفا کند و کنترل خود را بر حوادث در جامعه نشان دهد، در آن صورت رایدهندگان نشان دادهاند که در بسیاری از موارد تفاوت رئیسجمهور را درخصوص موضوعات با دیدگاههای خود مدنظر قرار نمیدهند.
برای فهم اینکه عمل و مبانی تأثیرگذار و شکلدهنده ارزیابی رایدهندگان در فرآیند انتخابات چگونه است، باید به نظریههای مرتبط با تایید رئیسجمهور توجه شود.
ائتلاف اقلیتها
ورود به کاخ سفید با در نظر گرفتن ماهیت غیرطبقاتی انتخابات نیازمند جلب حمایت و پشتیبانی گروههای متعدد و متمایز است. رئیسجمهور شدن بهمعنای توفیق در ایجاد یک ائتلاف برنده است. این ائتلاف بالاجبار از یک سو بسیار شکننده و از سوی دیگر بسیار گسترده است. گروههای شکل دهنده ائتلاف دارای منافع بعضا متعارضی هستند و بهلحاظ وسعت ائتلاف این تعارضات وسیع است. رئیسجمهور درجهت تقویت ائتلاف برنده باید قادر به برآوردن خواستها و نیازهای اعضای ائتلاف باشد. رؤسای جمهوری که از توان مدیریتی بالا برخوردار هستند در حفظ ائتلاف با وجود تعارض منافع گروههای شکل دهنده آن موفق میشوند. رهبرانی که قادر به متقاعد کردن اجزای بهوجود آورنده ائتلاف درخصوص اشتراک منافع برای تداوم اتحاد اولیه نیستند محققا قادر به کسب مجدد کاخ سفید نخواهند شد. هر زمان که انتظار گروهها در تحقق خواستهای تشویقگر حمایت اولیه از انتخاب رئیسجمهور با شکست مواجه شود بهتدریج فرار حامیان آغاز میشود. بعضی از گروهها دارای دغدغههای مرتبط با سیاست خارجی هستند درحالی که بخشی دیگر دارای مدارهای داخلی هستند. به همین روی رئیسجمهور برای حفظ ائتلاف برنده که هر دو دلبستگی را دربرمیگیرد لازم است در هر دو حیطه فعال باشد.
پس هیچگاه نمیتوان از رئیسجمهور امور داخلی و با رئیسجمهور مسائل خارجی صحبت کرد. رئیسجمهور مجبور است که برای حفظ اعضای ائتلاف درجهت پیروزی مجدد در انتخابات هم در حوزه سیاست خارجی خودش را فعال نشان دهد و هم در قلمرو سیاست داخلی حضور ملموسی داشته باشد. عدمموفقیت در هر کدام از حیطهها منجر به از هم پاشیدگی ائتلاف برنده میشود که خود این بهمعنای شکست است، عدم توانایی جیمی کارتر در مدیریت فضای بینالمللی که منافع گروههای فعال در قلمرو سیاست خارجی را به خطر انداخت و وضعیت نابسامان اقتصادی آمریکا در دوران جورج بوش، بیشترین صدمه را به طبقه متوسط وارد آورد که هسته اصلی ائتلاف برنده او بود و اینها شکست را برای هر دو در برابر کاندیدای رقیب بهوجود آوردند.
توهمزدایی رأیدهندگان
هنگام رأی دادن به کاندیدای ریاستجمهوری، رأیدهندگان انتظارات فراوانی از فرد برنده برای خود ترسیم میکنند. اینکه انتظارات گسترده هستند از یک سو به خاطر خوشبینی طبیعی رأی دهنده آمریکایی برای امکانپذیر بودن شکل گرفتن آیندهای بهتر است و از سوی دیگر برآمده از قولهای انتخاباتی کاندیداست که برای رسیدن به کاخ سفید سعی در گرفتن بیشترین میزان آرا با ارائه فزونترین قولها میکند. با توجه به این دو مقوله است که اصولا در سه ماهه اول دوران ریاستجمهوری یک ذهنیت مثبت نسبت به رئیسجمهور تازه انتخاب شده وجود دارد که بهوضوح در صفحات روزنامه و مجلات و نظرسنجیها مشهود است. این دوره یکصد روزه موسوم به «ماه عسل رئیسجمهور» است. طی این مدت رأیدهندگان از اظهارنظر منفی نسبت به رئیسجمهور خودداری میکنند و به تصمیمات و نظرات او از زاویهای مثبت نگاه میکنند.
حال اگر رئیسجمهور بعد از این مدت ماه عسل، در برآوردن نیازهای رأیدهندگان و تحقق قولهای انتخاباتی به توفیق دست نیابد، نوعی سرخوردگی در بین رأیدهندگان ایجاد خواهد شد. این سرخوردگی منجر به این میشود که آنان در انتخابات بعدی او یا حزب او را تنبیه کنند و به حریف او رأی دهند. درصورتی که رئیسجمهور در برآوردن قولهای انتخاباتی در حد مطلوب موفق شود، رأیدهندگان با انتخاب مجدد به او جایزه میدهند.
رهبری نخبگان
رأیدهندگان در ابتدای دوران ریاستجمهوری به شدت متأثر از نگاه نخبگان -رسانهها، قانونگذاران- درخصوص عملکرد رئیسجمهور هستند. چون غالبا در ابتدا نخبگان در مجموع نگاه مثبت به ساکن کاخ سفید دارند، خیلی طبیعی است که رأیدهندگان هم به ارزیابی مثبت از رئیسجمهور دست بزنند. اما توجه شود که این حمایت بسیار سطحی است چون نگرش مثبت نه براساس عملکرد رئیسجمهور بلکه براساس دنبالهروی از نگاه نخبگان است.
بنابراین رئیسجمهور برای کسب پایگاه طبیعی حمایت باید سیاستهای خود را طوری شکل دهد که مطلوب نظر رأیدهندگان قرار گیرد. البته عدهای بر این اعتقاد هستند که تنها رأیدهندگانی که غیر حزبی رأی میدهند به نگاه نخبگان توجه میکنند و رأیدهندگانی که ارزشهای حزبی را معیار قرار میدهند به این شکل عمل نمیکنند. پس آنچه باید توجه شود این واقعیت است که اساس انتخابات ریاست جمهوری تا حدود وسیعی بستگی به چگونگی عملکرد رئیس جمهور در دوران سکونت در کاخ سفید دارد و کمتر ارزیابی کاندیدای رقیب باید در نظر گرفته شود.
2. هویت حزبی
رای دهنده در هنگام رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوری به شدت متاثر از یکی از بادوامترین و موثرترین عوامل در حیطه انتخابات است. هویت حزبی غالبا در خانواده شکل میگیرد و افراد غالبا تحت تاثیر گرایشهای حزبی والدین خود به حزبی متمایل میشوند که والدینشان حمایت کردهاند. البته بهدنبال حضور فعالتر و وسیعتر در سیاست، رای دهندگان درصورت مطلوب یافتن عملکرد احزاب به نظرگاههای دیگر به دیگری نیز نزدیک میشوند و حتی هویت حزبی خود را تغییر میدهند. این همان کاری است که دموکراتهای سنتی بسیار انجام دادند و برخلاف هویت حزبی خود به رونالد ریگان در سال ۱۹۸۸ رای دادند و بهتدریج هویت حزبی خود را عوض کردند و به جمهوریخواهان پیوستند.
3. ترجیحات سیاسی
رای دهندگان در هنگام مبارزات انتخاباتی کاندیداها به ارزیابی میزان سازگاری نظرات و دیدگاههای خود با کاندیدا میپردازند. اگر میانگین نظرات هر کاندیدا نزدیکتر به دیدگاههای او باشد رای دهنده به سوی آن کاندیدا گرایش وسیعتر احساس میکند. به همین دلیل است که هر کاندیدایی سعی میکند که مرامنامه حزب بهگونهای تدوین شود که بیشترین نزدیکی را با نظرات بیشترین تعداد رایدهنده داشته باشد.
کاندیدایی به کاخ سفید راه مییابد که ارزیابی مثبت رایدهنده، سازگاری هویتی با رایدهنده و بالاترین سازگاری موضوعی را با او داشته باشد. پس از پایان جنگ جهانی دوم تا پایان هزاره دوم از 10 رئیسجمهور آمریکا یکی برای انتخاب مجدد در مبارزات ریاستجمهوری شرکت نکرد و سه نفر در تلاش برای حضور مجدد در کاخ سفید با شکست روبهرو شدند با توجه به این تصویر است که بسیاری بر این اعتقاد هستند که رایدهنده آمریکایی نسبت به حیات سیاسی در کشور علاقهمند، مطلع و حساس است.
4. سازماندهی مبارزات انتخاباتی
عامل دیگر که بر نتیجه انتخابات تاثیرگذار است چگونگی بسیج منابع انسانی و مادی حزبی و حمایتی در تخریب برنامه انتخاباتی رقیب و نمایش نکات مثبت و کم اهمیت دادن ضعفهای خود است. ماشین انتخاباتی درصورتی که بهنحو مطلوبی مدیریت شود، میتواند تسهیلکننده پیروزی شود.
چه کسی ضربه نهایی را میزند؟
کمپینهای انتخاباتی هر آنچه در توان دارند را تا پیش از 5 سپتامبر (15 شهریور) یعنی روز کارگر در آمریکا، رو میکنند. اما از این روز به بعد همه چیز تغییر میکند. در آمریکا وابستگی حزبی همچون اروپا نیست که با فراخوان احزاب هواداران به تحرک واداشته شوند اما اصولا ۷۰ درصد رایدهندگان با توجه به وابستگی حزبی رایشان را مشخص میکنند. پس از پایان کنوانسیونهای حزبی عملا چیزی در حدود ۱۵ درصد از رای دهندگان هستند که غیرمتعهد باقی ماندهاند و بهعبارت دیگر در بازی هستند. به همین روی، عملا فصل مبارزه انتخاباتی به شکل حیاتی بعد از پایان روز کارگر شروع میشود. از پایان روز کارگر تا روز انتخابات این وظیفه اساسی مبارزه انتخاباتی است که بالاترین درصد را از بین این رایدهندگان غیرمتعهد جلب کند.
این ۱۵ درصدی که تا آخرین روزهای پایانی انتخابات هنوز نظر خود را شکل ندادهاند، همان رایدهندگان مستقل و آنانی هستند که تعلقات حزبی بسیار ضعیفی دارند. با این حال همین گروه اندک است که تعیینکننده نتیجه انتخابات است. دونالد ترامپ با تحمیل توافق صلح به امارات، بحرین و احتمالا چند کشور دیگر کوچک عربی، تلاشش را برای جلب آرای این افراد آغاز کرده است. او حتی برای این جماعت حاضر شد که حمله سنگینی به پنتاگون کند و خود را مخالف جنگ و فرماندهان نظامی را موافق آتشافروزی نشان دهد. هر کدام از دو کاندیدا بتواند این 15 درصد را بهسمت خود هدایت کند، پیروز قطعی انتخابات خواهد شد. بخشی از این آرا پس از مناظرات کاندیداهای دو طرف شکل خواهد گرفت و بهنظر میرسد ترامپ در این مبارزه موفقتر از بایدن با گافهای عجیب عمل کند.
مشکل بزرگ دموکراتها
در ترکیب طرفداران حزب جمهوریخواه، بهراحتی میتوان یک انسجام متجانس را مشاهده کرد ولی وضعیت دموکراتها اینگونه نیست. دموکرات برخلاف حزب جمهوریخواه مجموعهای از اتلاف گروههای متفاوت و غیرمتجانس است. از این رو از یک انتخابات تا انتخابات بعدی خیلی اتفاق میافتد که افراد به حزب و کاندیدایش پشت کنند. این عدمتجاوز در حزب دموکرات آن را بسیار در برابر حزب جمهوریخواه اگر رهبران قدرتمندی چون رونالد ریگان را به صحنه بفرستند آسیبپذیر میسازد. ارائه برنامهای برای تمام گروههایی که در زیر پرچم دموکراتها جمع شدهاند، کار چندان سادهای نیست و همین هم باعث شده تا دموکراتها گاهی از طرفدارانشان شکست بخورند.
چه کسی رئیسجمهور آمریکا میشود؟
با درنظر گرفتن تمام آنچه در این گزارش بدان پرداخته شد، میتوان نامزد پیروز انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا را شناسایی کرد، اما بخشی قابل توجهی از گزارههای مورد نیاز برای تشخیص رئیسجمهور آینده آمریکا در دسترس نیستند و بعضا هم نمیتوان بدان دست پیدا کرد.
بهعنوان نمونه نمیتوان تا روزهای منتهی به انتخابات، رای کسانی که اصطلاحا مردد هستند را مشخص کرد و یا درک کرد نظر هر آمریکایی نسبت به عملکرد رئیسجمهور به چه شکلی است.
با این حال اما ملموسترین ابزار برای درک پیروز انتخابات، هنوز هم نظرسنجیهای انتخاباتی هستند. البته باید این را درنظر گرفت که زمانی میتوان یک کاندیدا را پیروز انتخابات فرض کرد که در نظرسنجیها فاصلهای نزدیک به 10 درصد نسبت به رقیب خود داشته باشد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
انتهای پیام/