صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تیل برکنر:

اولین بار که وارد ایران شدم، دریافتم که فرهنگ این مملکت هفت‌هزارساله است/ اتو پینه پیش از یک هنرمند، سفیر دوستی است

نمایشگاه آثار «اتو پینه»، نقاش آلمانی عصر امروز (پنجم اسفند ماه) با حضور سفیر آلمان، مجید ملانوروزی، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و جمعی از هنرمندان عرصه تجسمی در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح می‌شود.
کد خبر : 5155

آزاده صالحی، گروه فرهنگی خبرگزاری آنا: به بهانه برپایی نمایشگاه اتو پینه، با تیل برکنر مدیرگالری «برکنر» در دوسلدوروف آلمان که مسئولیت برگزاری این نمایشگاه و انتقال آثار این هنرمند را به ایران داشته است، به گفت‌وگو نشسته‌ایم. میسر شدن این گفت‌وگو و دیدار با برکنر پیش از برگزاری این نمایشگاه، به همت موزه هنرهای معاصر تهران و افشین درم‌بخش مترجم و همراه برکنر شکل گرفته است.


از زمانی که وارد ایران شده‌اید، چقدر با هنر ایران ارتباط برقرار کرده‌اید،به خصوص این که بخشی از آثار نمایشگاه اتوپینه،هنرمند معاصر آلمانی که قراراست به زودی در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح شود با الهام از مسجد امام اصفهان خلق شده‌اند، خود شما به عنوان یک گالری‌دار نسبت به المان‌هایی ازاین دست چقدر اشراف داشته‌اید؟


پیش از این که مسئولیت برگزاری نمایشگاه اتوپینه به من واگذار شود به همراه پدرومادرم به ایران سفر کرده بودم و در این سفر از اصفهان نیز بازدید کردیم، آنچه مرا در درجه نخست تحت‌تاثیر قرار داد، رنگ‌بندی در کاشی‌های دو مسجد شیخ لطف‌الله و مسجد امام بود که به لحاظ بصری و تصویری این آثار تاثیر زیادی برمن گذاشت.


با توجه به سیاه‌نمایی‌هایی که به لحاظ سیاسی در شرایط کنونی نسبت به ایران اعمال می‌شود، به طور کلی این کشور را چطور می‌بینید‌؟








در روزهای اخیر به امامزاده صالح رفتم و در داخل امامزاده با المان‌هایی مثل آینه‌ها مواجه شدم، فکر می‌کنم چیزی حدود دو ساعت آنجا نشستم و به آینه‌ها و فلسفه قرارگرفتن آنها درحرم نگاه کردم. قرارگرفتن در چنین فضای معنوی، وجود عالم ماوراء را در من تقویت کرد و بیشتر ایمان آوردم.

وقتی برای اولین بار وارد این مملکت شدم، از همان بدو ورود به این نکته دست یافتم که فرهنگ این مملکت فرهنگی هفت‌هزار ساله است، در حالی‌که کشور ما دوهزار سال بیشتر قدمت ندارد، می‌خواهم بگویم هر فرد خارجی که به خاک ایران قدم می‌گذارد به خوبی متوجه غنا و پیشینه فرهنگی ایران می‌شود و تفاوت‌های فرهنگی را درمی‌یابد. نظر شخصی من این است که از این منظر، اروپایی‌ها باید به ایران و ایرانی احترام بگذارند. حتی به خاطرم هست بعد از اولین سفری که به ایران داشتم، نزد اتوپینه برگشتم و تمام سفر و جزییات آن را برایش توضیح دادم، همین‌طور عکس‌های زیادی که از بناهای تاریخی اصفهان گرفته بودم، می‌توان گفت این عکس‌ها برای اتوپینه منبع الهامی شد تا بتواند به ارائه تعدادی از آثار خود که با الهام از مسجد امام گرفته بود بپردازد. روی این اصل است که تصور می‌کنم اتوپینه را پیش از هر نکته و فارغ ازهنرمند بودن او، باید سفیر دوستی بین کشورها دانست. او اعتقاد زیادی داشت که نمایشگاه او در ایران به تبادل فرهنگی منجر شود و محبت و احترام بین دو کشور مضاعف شود.



سوال بعدی من درباره روح شرقی و اصولا معنویتی است که در اغلب آثار هنرمندان ایرانی به‌ویژه آثار مینیاتور به چشم می‌خورد،خود شما چقدر با این مولفه آشنایی دارید؟


می‌توانم بگویم این ویژگی در آثار هنرمندان شرقی،یعنی هنرهای اسلامی به ویژه ایران به شدت برروی من اثر می‌گذارد. حتی در روزهای اخیر به امامزاده صالح رفتم و در داخل امامزاده با المان‌هایی مثل آینه‌ها مواجه شدم، فکر می‌کنم چیزی حدود دو ساعت آنجا نشستم و به آینه‌ها و فلسفه قرارگرفتن آنها درحرم نگاه کردم. قرارگرفتن در چنین فضای معنوی، وجود عالم ماوراء را در من تقویت کرد و بیشتر ایمان آوردم. اگرچه پیش از آن که به ایران سفر کنم، همین ویژگی یعنی روح عرفانی و معنوی را در کار هنرمندان ایرانی دیده بودم، درواقع مطالعه من درباره هنر تمام کشورها گسترده است. درباره ایران نیز پیش از آن که به این کشور وارد شوم سعی کردم نسبت به فرهنگ و هنر آن اشراف یابم. دفعه قبل که به ایران آمدم، احسان آقایی سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران، بخش‌های مختلف موزه، از جمله گنجینه را به من نشان داد و من در آنجا از نزدیک با آثار هنرمندان ایرانی آشنا شدم.


در شرایط کنونی، نگاه هنرمندان آلمانی در عرصه هنرهای تجسمی چه سمت وسویی دارد؟ مقصودم این است که آنها بیشتر ترجیح می‌دهند به کدام یک از جریان‌های جهانی در هنربرای خلق آثارشان نظر داشته باشند؟


ببینید، در دهه‌های گذشته شرایط به این شکل بود که یک نقاش یا مجسمه ساز از روی مدلی که در اختیار داشت به ارائه اثر می‌پرداخت و سعی می‌کرد به نمونه‌سازی از یک الگو بپردازد. درحالی که هرچه زمان گذشت و









تصورمی‌کنم سفارت‌ها و اصولا رایزنان فرهنگی می‌توانند در پررنگ کردن این مسئله نقش بسزایی داشته باشند. یعنی همان‌طور که سفارت آلمان تصمیم گرفته تا به برگزاری نمایشگاه اتوپینه درایران بپردازد، ایران نیز به همت سفرا و رایزنان فرهنگی خود می‌تواند چنین تبادلی را نه تنها با آلمان که با کشورهای دیگر برقرار کند



هنرمندانی چون پیکاسو درعرصه هنرهای تجسمی پدیدار شدند ایده‌های نوتری را در هنر وارد کردند. این ایده ها باعث شد تا هنرمندان، دیگر به مدل‌هایی که مقابلشان می‌گذاشتند و از روی آن نقاشی می‌کشیدند یا مجسمه می‌ساختند، وابسته نباشند. بلکه آنها را به این فکر انداخت تا به این مسئله برسند که با خلق یک اثر مخاطب را به تامل وادارند. بهترین نقاش آلمانی در سال‌های پیش والوویچ بود که حرف اول را در نقاشی می‌زد. او بعد از مدت‌ها به سبک تازه‌ای روی آورد و مربع سیاهی را در داخل یک مربع سفید ترسیم کرد. زیرا براین باور بود که سیاه، رنگ نیست و سفید همه رنگ‌هاست و درعین حال، مربع بهترین شکلی است که می‌توان در آن، این تصاویر را خلق کرد. درحال حاضر گرایش هنرمندان در عرصه هنر جذدید نیز به این شکل است که براساس افکار خود به تولید اثر بپردازند، آنها امروز به این نتیجه رسیده‌اند که تفکر و مفهوم است که می‌تواند زیربنای یک اثر هنری را تشکیل دهد.


به خصوص فکر می‌کنم وقوع جنگ جهانی دوم در آلمان موجب شد تا تفکرات وایده‌های تازه‌تری در عرصه هنر شکل بگیرد،این طورنیست؟


درست است.وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد،تمام کتاب‌ها در آلمان در جریان این جنگ از بین رفت. حتی به خاطرم هست در سال 2004 ، اتوپینه به مطالعاتی دست یافت مبنی براین که بعد از اتمام جنگ جهانی دوم تنها هفت کتاب در کتابخانه ملی وجود داشت. ابعاد این جنگ برای آلمان به قدری وسیع بود که سی‌میلیون نفر کشته شدند. اتوپینه نیز یکی از هنرمندانی بود که از تبعات جنگ در امان نماند. او در نوجوانی و به اجبار به سربازی و بعد از آن جنگ اعزام شد و به قدری فشار این مسئله بر روی زیاد بود که در برهه‌ای از زمان، نقاشی را کنار گذاشت. بعد از پایان جنگ، او و چند نقاش دیگر تصمیم گرفتم ایده‌های نویی را به هنرهای تجسمی آلمان تزریق کنند، ازاین رو گروه «زیرو» یا صفر را به وجود آوردند، یا شاید بهتر بگویم آنها هنرمندانی بودند که به زعم خود او، از زیر صفر شروع کردند، با این هدف که هنر آلمان را به سمت وسوی دیگری تغییر دهند. بعدها گروه «زیرو» ضمن به شهرت رسیدن توانست موجب تحول فکری از منظر هنرهای تجسمی در بسیاری از کشورها شود.



نکته‌ای که درباره آثار اتوپینه جالب توجه است، عدم استفاده او از بوم و قلم‌مو است. اگرممکن است درباره شیوه وسبک وسیاق کاری او نیز توضیح دهید؟


پیش از هرچیز به این مسئله اشاره کنم که اتوپینه از جمله هنرمندانی بود که به شدت بر روی تفکر و پیام در یک اثر معتقد بود و در طول حیات خود همواره سعی می‌کرد ازاین مولفه در کارهایش بهره بگیرد. او به نوآوری علاقه زیادی داشت، روی این اصل است که بوم را کنارگذاشت و ارائه اثر برروی دیوار را شروع کرد. بعد از مدتی، قلم‌مو را کنار گذاشت و به واسطه نور شمع فعالیت کرد. او براین باور بود که در یک اثر هنری به جای ایستایی، باید سیالیت وجود داشته باشد. ضمن این که معتقد بود چرا همیشه از مقابل باید به یک تابلو نور داده شود، او این نوردهی از پشت و از قسمت‌های تحتانی تابلو را نیز امتحان کرد و با بازخوردهای مطلوبی نیز مواجه شد. من درباره اتوپینه می‌توانم به این جمله بسنده کنم که او در حیطه هنر، از بوم به دیوارهای یک اتاق، از دیوارهای یک اتاق به پشت و ورای اتاق و بعد از آن به آسمان رسید. کما این‌که آسمان در کارهای اخیر او نمود بیشتری یافته است.


یکی از مسائلی که در شرایط کنونی در هنر ایران مطرح است، مسئله اقتصاد هنر است که چند سالی است پررنگ شده و سیاست‌گذاران فرهنگی و هنرمندان سعی دارند در تقویت این حیطه تلاش بیشتری کنند، من اطمینان دارم که این مسئله خیلی زودتر از ایران در آلمان و دیگر کشورها صورت گرفته و اروپایی‌ها بیش از ما در تحقق این مسئله موفق شده‌اند. خود شما به عنوان یک گالری‌دار چه پیشنهادی برای رونق‌بخشی اقتصاد هنرهای تجسمی ما دارید؟


من در این زمینه سه پیشنهاد دارم، نخست این که تصورمی‌کنم سفارت‌ها و اصولا رایزنان فرهنگی می‌توانند در پررنگ کردن این مسئله نقش بسزایی داشته باشند. یعنی همان‌طور که سفارت آلمان تصمیم گرفته تا به برگزاری








اتوپینه از جمله هنرمندانی بود که به شدت بر روی تفکر و پیام در یک اثر معتقد بود و در طول حیات خود همواره سعی می‌کرد ازاین مولفه در کارهایش بهره بگیرد. او به نوآوری علاقه زیادی داشت، روی این اصل است که بوم را کنارگذاشت و ارائه اثر برروی دیوار را شروع کرد. بعد از مدتی، قلم‌مو را کنار گذاشت و به واسطه نور شمع فعالیت کرد. او براین باور بود که در یک اثر هنری به جای ایستایی، باید سیالیت وجود داشته باشد.

نمایشگاه اتوپینه درایران بپردازد، ایران نیز به همت سفرا و رایزنان فرهنگی خود می‌تواند چنین تبادلی را نه تنها با آلمان که با کشورهای دیگر برقرار کند. ضمن این که مطمئنم دراین ارتباط، کشورهای دیگر با صداقت و روی گشاده ازآثار هنری ایران استقبال می کنند. دوم این که بخشی از اقتصاد هنر تجسمی به ارتباط موزه‌ها برمی‌گردد که می‌توانند در ارتقاء ارتباطات بین‌الملل از منظر هنری عملکرد تاثیرگذاری داشته باشند. مورد بعدی نیز به تعامل گالری‌های ایران با گالری‌هایی که در کشورهای دیگر فعالیت می‌کنند اختصاص می‌یابد. گالری‌های ایران می‌توانند با یافتن شرکای هنری کشورهای دیگر، ارتباط خوبی با آنها برقرار کرده و در زمینه نمایش و فروش آثار هنرمندان ایرانی نقش بسزایی داشته باشند.


متعاقب این سوال، مردم در آلمان چقدر نسبت به خرید آثارهنری علاقه نشان می‌دهند؟ این نکته را ازاین جهت مطرح می‌کنم، چون بی تردید خرید آثار هنری از سوی اقشار مختلف یک جامعه می‌تواند باعث فرهنگ‌سازی و ترویج هنر آن کشور شود.


خب! در آلمان شرایط خرید یک اثر هنری به این شکل است که یک اثر اصل وجود دارد که طبعا از قدرت خرید همه مخاطبان خارج است و تنها طیف محدودی می‌توانند اصل یک اثر را خریداری کنند، اما از روی آن اثر هنری کپی‌های متعددی می‌شود و مردم می‌توانند با قیمت‌های مناسبی که نسبت به این آثار اعمال می‌شود آنها را خریداری کنند.


آیا ممکن است در آینده نزدیک آثار هنرمندان مطرح ایرانی نیز مجالی برای دیده شدن درگالری «برکنر» پیدا کنند؟


حتما، ضمن این که در حال حاضر مشغول تحقیق بر روی این مسئله هستم که هنوز به مراحل پایانی نرسیده است، با این حال حاضرم به عنوان یک گالری‌دار هرکاری که از دستم بربیاید دراین زمینه انجام دهم.


طی سال‌های اخیر آثار هنرمندان متعددی از کشورهای مختلف در موزه هنرهای معاصر تهران به معرض نمایش گذاشته شده است، حالا قراراست نمایشگاه آثار اتوپینه نیز دراین زمره قراربگیرد. با این حال فکر می‌کنید تاثیری که آثاراتوپینه می‌تواند برمخاطبان ایرانی داشته باشد چیست؟


من دراین زمینه نمی‌توانم با قطعیت به سوال شما پاسخ دهم، فقط می‌توانم آرزو کنم که با افتتاح نمایشگاه او،مخاطبان ویژگی کار اتوپینه را درک کنند و به ذوق بیایند. ازاین‌ها گذشته امیدوارم افتتاح این نمایشگاه بتواند در پرورش اطلاعات مخاطبان تاثیرگذار باشد و به تحکیم روابط فرهنگی دو کشور ایران و آلمان بیانجامد. زیرا همان طور که درابتدای گفت‌وگو هم اشاره کردم، اتوپینه پیش از آن که یک نقاش باشد به عنوان سفیر دوستی‌ها مهمان ایران شده است.



انتهای پیام/

ارسال نظر