یک فعال بازار کار: مراکز کاریابی هم بیکارند/ 3 میلیارد تومان سفته بلاتکلیف در مراکز کاریابی وجود دارد
لیلی دانشمندی در گفتوگوی تفصیلی خود با خبرنگار گروه اقتصادی آنا به مشکلات بازار کار و مراکز کاریابی پرداخته است.
وضع فعلی بازار کار را چگونه ارزیابی میکنید؟
برآورد مراکزی مانند مراکز اشتغال یا موسسات کاریابی از بازار کار با آمارهای اعلامی بسیار متفاوت است. بیکاری جزو مسائلی است که در زمره آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد. اگر افراد واردشده به بازار هدف نتوانند وارد بازار کار شوند و انگیزه خود را برای این امر از دست بدهند، یقینا ناخودآگاه به سمت مسیر آسیبهای اجتماعی میروند. در تمام دنیا دولتها برای جبران خسارت ناشی از این فرآیند و بازگرداندن افراد از مسیر انحراف اجتماعی هزینههای هنگفتی پرداخت میکنند.
عملکرد امروز بازار کار حاکی از آن است که این بازار به شدت قفل شده است. آمار مسئولان وزارت صنعت و سایر مسئولان ذیربط هم از کاهش تعداد واحدها و کارخانههای فعال تولیدی حکایت دارد. اما علاوه بر این موارد، نگاه یکجانبه در بازار کار نیز وجود دارد. گفته میشود نیروی کار بیکار است اما تعطیلی واحد صنفی و مشکلات کارفرمایان کمتر دیده میشود.
تعدد سندیکاهای کارفرمایان در کشور ما زیاد نیست. البته ممکن است انجمن قطعهسازان یا کانون عالی کارفرمایان داشته باشیم اما کاش آنها نیز واقعگرایانه درباره وضع فعلی بازار کار صحبت میکردند. بسیاری از شرکتها که شاید تا چند سال گذشته از رونق چهل، پنجاه درصدی برخوردار بودند، امروز نهتنها توان جذب و استخدام نیروی کار را ندارند، نیروهای خود را تعدیل هم میکنند.
گاهی دیده میشود که در برخی شرکتهای بزرگ نیروی کار با سابقه بسیار بالا تعدیل و اخراج میشود.
این کارفرمایان عموما فروش نرفتن محصولات خود در بازار را عامل تعدیل نیرو عنوان میکنند. دگرگونی اقتصاد و نامناسب بودن بستر اقتصادی به همه افراد به ویژه دانشآموختگان دانشگاهی آسیب وارد میکند. در قانون اساسی تاکید شده است که دولت باید بستر لازم برای ازدواج، آسایش، رفاه به علاوه اشتغال و بهداشت و درمان افراد را فراهم کند. سوال من از مسئولان وزارت کار این است که تا به امروز چه کاری برای بیکاران انجام دادهاند؟ جز این است که مراکر کاریابی به صورت داوطلبانه در بازار کار به فعالیت خود را ادامه میدهند؟
در زنجیره اشتغال باید تمامی وزارتخانهها برای برون رفت از معضل بیکاری دارای شورا و اتاق فکر باشند اما بسیاری از نهادهای مرتبط در این امر هرگز به دفاتر کاریابی نیامدهاند.
بر اساس گفتههای شما وضع مراکز کاریابی نیز نباید چندان روبهراه باشد.
چندی پیش مجلس مصوبهای درباره نحوه محاسبه دستمزد مراکز کاریابی داشت. اگر در وضع کنونی بازار کار بتوانیم برای افراد اشتغال را فراهم کنیم اما باز هم به وصول مطالبات خود نمیرسیم.
قوانین دست و پا گیری از سوی مجلس مصوب شده است. در هیچ جایی از دنیا این گونه نیست که در ابتدا فرد خدمات را دریافت و پس از آن سفته ارائه کند. مراکز کاریابی ما در ازای ارائه خدمات به کارجو بابت حقالزحمه خود باید سفته بگیرند و همین امر موجب وجود 3 میلیارد تومان سفته بلاتکلیف در مراکز کاریابی شده است. کاریابیها نمیتوانند با سفته دریافتی از مردم خدمات اجتماعی خود را به لحاظ ریالی جبران کنند. اینها همگی انگیزه بازار هدف را از بین میبرد.
برخی از سایتها آماری را از بازار کار اعلام میکنند که در ذهن فعالان بازار کار هم نمیگنجد و قابل تعریف نیست. متاسفانه مسئولان بازرسی کشور و حوزههای عملکردی وزیر کار حساسیتی بابت اعلام چنین آمارهای غیرواقعی به خرج نمیدهند. اگر چنین آمارهایی صحت دارد، چرا وزیر کار در اظهارات اخیر خود اعلام کرد که هر پنج دقیقه یک خروجی بیکاری داریم؟
پس این اشتغالها چگونه ایجاد شدهاند؟ این وضع مانند ادعای پر بودن سیلوها در یک شهر قحطی زده است. در حالی که روابط ایران هنوز برای اعزام نیروی کار به خارج از کشور مناسب نیست و با وجود تعطیلی واحدهای تولیدی و صنعتی چگونه میتوان باور کرد آمارهای اشتغالزایی اعلامی صحت داشته باشند؟
راهکار شما برای برونرفت بازار کار از معضل بیکاری چیست؟
نباید مدیر کاریابی در بازار کار بازریابی کند بلکه وزارت کار باید با تبلغات خود انگیزه مراجعه در کارفرماو کارجو را ایجاد می کرد تا کارفرمایان تصور نکنند که مراکز کاریابی تنها جستوجوی شغل را انجام میدهند. کاریابیها میتوانند بازوی اجرایی کارفرما نیز باشند. در سال84 به وزیر کار وقت پیشنهاد کردیم تا قراردادهای کاری در دفاتر کاریابی مطرح شود اما این امر هچنان با روال سابق ادامه دارد.
در دانشگاه فرد بدون دریافت مشاورههای لازم تنها حس مدرکگرایی دارد و این میشود که لیسانس مکانیک بدون سابقه حاضر به اشتغال در ردیف شغلی تکنسین نیست. اما همین فرد اگر به خارج از کشور مهاجرت کند شاید حاضر به انجام کارهایی با جایگاه شغلی پایینتر نیز باشد.
کاریابیها سوپرمارکتی نیستند که با کانتینرهای وزارت کار پر از بستههای کار شده باشند. هر یک از مدیران کاریابی خود باید برای تصاحب بازار کار بازاریابی انجام دهند در صورتی که در دنیا کاریابی تلاشی برای به دست آوردن کار نمیکند. در این کشورها مردم با ورود به مراکز کاریابی مانند مراکز پلیس + 10 و دفاتر خدمات الکترونیک است که مردم از خدمات متنوع آن بهرهمند میشوند. اما در ایران، مدیران مراکز کاریابی در حوزه اشتغال، در واقع، بیگاری میکنند. کاریابیها به سوپاپ اطمینان برای مردم، پاسخگویی سوالات، مراکز رفع بحرانهای اجتماعی و آسیبشناسی و ... تبدیل شدهاند که همین میزان پاسخگویی را نیز بدون دریافت کمترین حمایتی از سوی دولت انجام میدهند.
گفتوگو از سهیلا گلیزاده
انتهای پیام/