صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۳۵ - ۰۸ شهريور ۱۳۹۹

اشعار مداحی تکرار نشدنی حضرت زینب (س)

متن مداحی حضرت زینب سلام الله علیها برتی ماه محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی
کد خبر : 511205

 


عکس رفیق شهیدم تو قاب چشمامه هر شب
 جانم به این جوونا و جانم به لشکر زینب
یا زینب به زینبیه حساسیم
یا زینب مرید حضرت عباسیم
نشون میدیم غیر تو با رجز خوانی
نداره فارس و عرب ترک و افغانی
همه میشیم مثل قاسم سلیمانی
(کلنا فداک یا زینب)
خونم بریزه کاش تا که بالا بمونه این پرچم
تو زینبیه برپا شه تشییع جنازه من هم
یا زینب نمیگیره قلبم آروم
یا زینب همه کسم فدات ای خانوم
یا زینب به زینبیه حساسیم
یا زینب مرید حضرت عباسیم
ادامه داره تا امروزم عاشورا
نمیزارم که امامم بشه تنها
مثل جوونای زینب میجنگیم ما
(کلنا فداک یا زینب)
به سینه میزنم هردم با اسم پاک یا زینب
برگ برندمون تو محشر میشه پلاک یا زینب
یا زینب ازین غریبی میسوزیم 
یا زینب ولی ما اخرش پیروزیم
میمونه دستاشون از این حرم کوتاه
شهادته اخرین منزل این راه
میترسه داعش ازین شور حزب الله
(کلنا فداک یازینب) تکرار



اشعار مداحی حضرت زینب (س) برای محرم


دل من هواییه ، هوایی مسیر عشقه
دل من کبوترِ گنبد بانوی دمشقه
با تو آروم میشه قلبم با غمت مأنوسم
تویِ خوابم همیشه ضریحتو میبوسم
رفیقام رفتن و من تو حسرت و افسوسم
همه‌ی آرزومه
تو صحنِ تو قدم بزارم
لحظاتِ آخرم
اسم تو رو به لب بیارم
"مددی یا زینب، مددی یا زینب
شهدا رفتن و ما هنوز تو حسرت نگاهیم
شهدا رفتن و ما هنوز تو گرداب گناهیم
توی خاطرم میارم دلای بیتابو 
یاد دایی تقی مجیری مسلمِ خیزابو
یاد و خاطرات اون جوونای اربابو
خوش‌به‌حال همشون
که جون دادن تو راه مکتب
خوش ‌به‌ حال همشون
شدن فدائیانِ زینب
مددی یا زینب، مددی یا زینب
من گدای خونتم، از اون گداهای قدیمت
آرزوی قلبیمه، بشم مدافع حریمت 
گره افتاده به کارم گره‌ کوریه
 همه‌ دردِ دلم درد غم و دوریه
رفیقام یکی ‌یکی دارن میرن سوریه
منو دعوتم بکن
دلم ز قصه بی ‌شکیبه
توی نامه‌ ات بنویس
من‌الغریب الی‌الحبیبه


"مددی یا زینب ، مددی یا زینب"


_ _ _ _ _ _ _ _ 


عمریه زارِ زینبم ، مست سالار زینبم
اسمم مدافع حرم، در اختیار زینبم
عالیه منصبم ، سرباز زینبم 
هرکی که باتو نساخت، همه عمرشو باخت 
درمیارم چشمی که، نگاه چپ بِت انداخت
یا زینب مدد، یا زینب مدد
مست و مدهوش زینبم، من ساغرنوش زینبم
دنیا اگه لشکر بشه، من کفن‌ پوش زینبم
هستم نوکرِ، اولیا مخدره 
تکفیری یادت باشه، نذاری مشتم واشه 
بد میبینی از حرم یک آجر جابه جا شه 
یا زینب مدد ، یازینب مدد
بی‌ بی ‌کاش ‌بودم ‌محضرت‌ ، میگشتم من دورِ سرت 
سرمیدادم پای شما، تا راضی میشد مادرت 
ای شیر علی، شمشیر علی 
عِصمَتُ اللهِ الغالِب، بی ‌بی اُمُّ الْمَصائِب
میبندم سربند یا علی ابن ابیطالب
یا زینب مدد ، یازینب مدد


_ _ _ _ _ _ _ _ _ 


پریشونِ پریشونِ پریشونم
می‌بینی قدِ خم، دستای لرزونم
یه‌ سال و نیمه از داغ تو گریونم
نمیره ز یادم
همون وقتی که من کرببلا بودم
نمیره ز یادم
همون لحظه‌ای که از تو جدا بودم
نمیره ز یادم
اسیر دست دشمن خدا بودم
تو صحرا به دنبال تو می‌ دویدم
داداش مادرم رو کنار تو دیدم
برادر، برادر، برادر، برادر
دیدم مادرم، چقد مضطره
تنِ تو داداش، چقد پرپره
وای حسینم، حسینم، حسینم
داداش یک ‌سال و نیمه که ازت دورم
منو میشناسی من زینب محجورم
داداش از همه کس غیر تو منفورم
نمیره ز یادم
همون وقتی که از رو فَرَس افتادی
نمیره ز یادم
همون وقتی که تو قتلگاه جون دادی
نمیره ز یادم
نبود مسلمونی تا کنه امدادی
نبودی ببینی که زینب زمین خورد
دیدی آخرش از غمت زینبت مرد
برادر، برادر، برادر، برادر
دیدم که چطور، همون بی‌ حیا
سرت رو گذاشت، روی نیزه‌ها
وای حسینم، حسینم‌، حسینم
تو رفتی همه‌ خیمه‌ ها غارت شد
تو که رفتی داداش سهمم اسارت شد
تو که رفتی به خواهرت جسارت شد
نمیره ز یادم
داداش گهواره‌ی اصغرتو بردن
نمیره ز یادم
داداش گوشواره‌ی دخترتو بردن
نمیره ز یادم
داداش یادگار مادرتو بردن
ببین پیرهنت رو گرفتم تو آغوش
یاد پیکر بی‌سرت رفتم از هوش
برادر، برادر، برادر، برادر
ببین خواهرت، پریشون شده
به یاد تنت، چه گریون شده
وای حسینم، حسینم، حسینم


_ _ _ _ _ _ _ _ 


روی دستش طناب را حس کرد
درد و رنج و عذاب را حس کرد
آه یک مادر غمین را دید
حال و روز رباب را حس کرد
چشم نامحرمان به سویش بود
بین جمع اضطراب را حس کرد
تازیانه زدند بهر ثواب
معنی این ثواب را حس کرد
خطبه میخواند و کوفه میلرزید
پشت خود بوتراب را حس کرد
او که از آیه های تطهیر است
بزم شوم شراب را حس کرد
آستینی که پاره بود اما
تار و پودش حجاب را حس کرد
تا که سر را به چوب محمل زد
موی زینب خضاب را حس کرد
گلوی شیرخواره را تا دید
تیر با آن شتاب را حس کرد
لب سقا هنوز خشکیده 
عطش مشک آب را حس کرد
داد میزد که تشنه ام مردم
سنگ آمد جواب را حس کرد
مادرش آمده در این گودال
بوی یاس و گلاب را حس کرد
علم افتاد و او به دوش گرفت
شام یک انقلاب را حس کرد
خیمه ها سوخت مادرش را دید
پشت در آن عتاب را حس کرد
معجر دختری در آتش سوخت
بوی موی کباب را حس کرد
وقت رفتن که نیست عباسش
مرکب بی رکاب را حس کرد
گریه کن ای قمر چنان آسی
چون غم بی حساب را حس کرد


انتهای پیام/

ارسال نظر