کتابخانههای شهر در تسخیر پشتکنکوریها
بیشتر کسانی که در سالن نشستهاند، پشت کنکوریهایی هستند که برای درس خواندن و استفاده از قرائت خانه آمدهاند و معمولاً به کتابهای کتابخانه کاری ندارند. دو دختر جوان که مقابل سالن ایستادهاند ازهمین پشت کنکوریها هستند که به قول آقای متصدی، کتابخانه را تبدیل کردهاند به سالن کنکوریها. همان مسألهای که برخی از مسئولان فرهنگی هم نسبت به آن ابراز نگرانی کردهاند، اینکه کتابخانهها از هدف اصلیشان دور شده و تبدیل شدهاند به سالنی برای مطالعه کتابهای کنکور.
دو دختر جوان با هم حرف میزنند، میخندند و چای سر میکشند. چند دقیقهای از سالن اصلی بیرون زدهاند تا نفسی تازه کنند، میگویند بردن خوراکی به درون سالن ممنوع است. هر دو برای کنکور کارشناسی ارشد درس میخوانند. یکی رشته مهندسی صنایع میخواند و دیگری حسابداری. فقط از سالن مطالعه استفاده میکنند، نمیدانند کتابخانه کتابهای مربوط به رشتهشان را دارد یا نه؟ همیشه کتابهایشان را با خودشان میآورند. کتابهای دیگر هم که تا حالا دربارهاش کنجکاوی نکردهاند.
یکی از دخترها میگوید: «خانههایمان هم خلوت است؛ اما اینجا حس وحال بهتری برای درس خواندن دارد، همه درس میخوانند و آدم انگیزه بیشتری برای خواندن پیدا میکند.»میپرسم تا حالا دیدهاید کسی از کتابخانه برای کتاب خواندن استفاده کند؟ منظورم امانت گرفتن کتاب برای مطالعه است؟
دختر جوان به دوستش نگاهی میکند: «ما که ندیدهایم، بعضی اوقات دانشجوها کتاب امانت میگیرند اما ما که وقت نداریم سراغ کتابها برویم. هر کس را هم اینجا دیدهایم، برای استفاده از سالن آمده، این روزها کسانی که آزمون وکالت دارند و پشت کنکوریها پاتوقشان اینجاست.»
به کتابخانه دیگری در شرق تهران هم سر میزنم. این کتابخانه هم وضعیت مشابهی دارد و پشت کنکوریها در سالن نشستهاند. کتابدار میگوید: «گاهی اوقات سعی میکنم بچهها را تشویق به کتاب خواندن کنم؛ اما معمولاً علاقه چندانی نشان نمیدهند. باید قبول کنیم، کتابخانهها بیشتر سالن مطالعه شدهاند>. به کتابهای پشت سرش نگاهی میاندازد: «حیف این همه کتاب خوب که خیلی کم سراغشان میآیند.» کتابدار رو به بچهها که باهم گپ میزنند میکند و از راه دور از آنها میخواهد سکوت را رعایت کنند.
بعضیها معتقدند کتابخانههای عمومی ما کتابهای غنی و مناسب ندارند و به جهت زیبایی شناسی هم جذابیت زیادی برای بازدید کننده ایجاد نمیکنند و برای همین است که این طور از رونق افتادهاند؟
شهروزمهدی پور، مسئول تولید نشر چشمه در این باره میگوید: «کتابخانههای عمومی اغلب غنی هستند و در دورهای وزارت ارشاد از همه کتابهای چاپ جدید یک نسخه برای کتابخانهها تهیه میکرد. بنابراین تحلیل این موضوع به همان کمبود علاقه به حوزه کتاب و تیراژ پایین کتاب بر میگردد و نه به کتابخانههای عمومی و کیفیتشان. البته همین حالا هم استقبال از کتابخانههای عمومی در شهرستانها بیشتر از تهران است، چراکه در شهرهای کوچک تعداد کتاب فروشیهای خوب بسیار کمتر از تهران است و هنوز در شهرهای کوچک خیلیها برای کتاب خواندن و امانت گرفتن کتاب به کتابخانهها میروند.» در ایران 3200 کتابخانه عمومی وجود دارد که از این تعداد 700 کتابخانه نیز در مناطق روستایی هستند.
سید علی شاهری، نویسنده که خود در یک کتابخانه کار میکند، معتقد است: «مردم الان علاقهای به کتاب ندارند و این موضوع اپیدمی شده است، چون اولویت مردم متأسفانه کتاب نیست. در حالی که در دو سال اخیر هم کتابهای خیلی خوبی به کتابخانههای عمومی کشور فرستاده شده است. قبلاً مشکل تکراری بودن کتاب در کتابخانهها وجود داشت و گاه پنج – شش نسخه از یک کتاب در کتابخانههای عمومی کشور دیده میشد. البته همین الان هم کتابخانههایی که در مناطق شهری بهتری قرار دارند وضعیت مناسبتری هم دارند. در محلات معمولی و پایینتر معمولاً از کتابهای پیش پا افتاده بیشتر استقبال میشود، البته یک کتابدار خوب میتواند از همین ویژگی استفاده کند و سطح کتابخوانها را ارتقا دهد.»
به گفته او این روزها بیشتر کتابخانهها تبدیل به قرائت خانه شدهاند و بیشتر بچهها از قشر کنکوریها هستند و فقط کتابهای کمک درسی میخوانند و بعد از اینکه قبول میشوند از بدنه کتابخانه جدا میشوند، مشکل کتاب نخواندن یک مسأله ریشهای است و جدی باید به حل آن فکر کرد.
او حضور کتابدارهای حرفهای و نه فقط کتابدارهایی که کارهای مکانیکی این رشته را میدانند، بلکه افرادی را که به کتاب و حوزه کتاب در رشتههای مختلف آشنا هستند تا حدودی راه حل این مشکل و علاقمند کردن افراد به کتاب خواندن عنوان میکند. هر چند تذکر میدهد که همین حالا هم کتابدارهای خوبی در برخی کتابخانههای کشور مشغول به کارند.
این روزها کتابخانههای عمومی کشورخیلی شلوغند، مملو از جوانهایی که دور هم جمع میشوند تا از یکدیگر انگیزه بگیرند و درس بخوانند و در کنکور سراسری قبول شوند. آدم ته دلش آرزو میکند که کاش روزی کتابخواندن هم مثل قبول شدن در کنکور برای همهمان مهم شود. روزی که دور هم جمع شویم و با انگیزه فقط و فقط کتاب بخوانیم.
انتهای پیام/