صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۱۵ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۹

اشک های عجیب در فراق سگ و گربه!/ مثل برادر کوچکمان بود... !

چند روایت از آدم هایی که وابستگی شدیدشان به حیوانات باعث بروز رفتارهای افراطی شده است.
کد خبر : 508187

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، «اون روز که گربه مون در بیمارستان جان داد، من، همسرم و تنها دخترم اون قدر حالمون بد بود که حتی جایی که خودرو رو پارک کرده بودیم، پیدا نمی کردیم. تا مدت ها تمام خانواده برای مرگ گربه مون اشک می ریختیم...»این که یک انسان در برابر تلف شدن حیوانی متاثر نشود، خصوصا زمانی که از آن نگهداری می کرده است، هیچ گاه مورد تایید هیچ فرهنگ و آیینی نیست.


حتی در دین اسلام تماشای ذبح شرعی حیوانات هم توصیه نشده است اما در این گزارش به سراغ کسانی رفتیم که واکنش رفتاری شان در برابر مرگ حیواناتشان عجیب و افراطی است و چه بسا به اندازه از دست دادن یک انسان برایش آه و ناله می کنند.



خیلی از دوستان به ما تسلیت گفتند!
یکی از این موارد خانمی حدود 50 ساله است که نزدیک پنج سال از یک گربه در خانه نگهداری می کرده است و اکنون با این که سه سال از مردن این گربه می گذرد، خانواده ایشان همچنان متاثر هستند: روزی که پزشک خبر بیماری لاعلاج گربه مون رو به ما داد حال خودمون رو متوجه نمی شدیم، دوهفته ای می شد که بیمار و زیر نظر پزشک بود و بعد در بیمارستان بستری شد.


در این مدت تحت آزمایش های مختلف قرار گرفت به امید این که عفونت خونی اش حاد نباشه اما حاد بود و از دست رفت. اون روز که گربه مون در بیمارستان جان داد و ما از بیمارستان بیرون اومدیم، من، همسرم و تنها دخترم اون قدر حالمون بد بود که حتی جایی که خودرو رو پارک کرده بودیم، پیدا نمی کردیم.


تا مدت ها برای مرگ گربه مون اشک ریختیم. این گربه از سه ماهگی تا پنج سالگی با ما بود و ازش مراقبت کرده بودیم، عضوی از خانواده محسوب می شد. خیلی از دوستانمون تماس گرفتن و تسلیت گفتن و همدردی کردن. الان سه ساله که اون رو از دست دادیم اما هنوز دلمون براش تنگ میشه و غصه اش رو می خوریم.



هر وقت دلم می گیره...
با یکی دیگر از این افراد که واکنشش به مردن حیوانش خیلی افراطی به نظر می رسد، همکلام می شوم و از او می خواهم تجربه اش را با من در میان بگذارد. او می گوید: «سگ مهربونم سرطان استخوان گرفت، چند میلیون برای جراحی و درمانش هزینه کردم اما فایده ای نداشت و پس از سه ماه ازدنیا رفت.جنازه شو گرفتم توی باغ دوستم دفن کردم و هر وقت دلم می گیره میرم سرخاکش...»



یادش که می افتم گریه ام می گیره
تجربه یک خانم حدود 35 ساله دیگر هم درباره از دست دادن حیوان خانگی اش از همین نمونه هاست که از نوعی آسیب فرهنگی و رفتاری حکایت دارد. او به ما می گوید: «هر موقع یاد سگم و مرگش می افتم گریه ام می گیره. یک روز که مثل همیشه برای قدم زدن رفتم بیرون، دوید توی خیابان و رفت زیر ماشین و به خاطر شدت جراحت از دنیا رفت. خدا می‌دونه چقدر گریه کردم و خودم رو زدم. تا مدت ها برای بهتر شدن حالم به مشاوره می رفتم...»



مثل برادر کوچکشون بود...
خانم دیگری هم که ماجرای گم شدن سگ شان و تعلق خاطر فرزندانش به آن را برایم نقل می کند، در جایی از صحبت هایش می گوید: «این سگ مثل برادر کوچکشون بود...»جست وجو در میان این گونه تعلقات خاطر و رفتارهای عجیب و غریب درخصوص حیوانات، ما را به بخشی از طبقات اجتماعی همچون سلبریتی ها هم رهنمون می کند.


به طور طبیعی این طبقه از آن جا که مورد توجه عموم هستند، به نوعی نیز رفتارهایشان پیش چشم مردم قرار دارد. نه این که الزاما رفتار آن ها را الگوی مخاطبان بدانیم اما آن ها(سلبریتی ها) گاهی تلاش می کنند، این موضوع را یک «رفتار عادی» تلقی کنند در حالی که همه می دانیم این اتفاق، یک رفتار و فرهنگی عادی نیست.


همین نکته را با دکتر امان ا... قرائی مقدم جامعه شناس مطرح کشور در میان نهادم و دلیل آن را جویا شدم. او می گوید: ضمن این که ما معتقدیم دوست داشتن حیوانات، پسندیده و در شمار محاسن دیرینه فرهنگی ماست اما آن چه امروز در جامعه در حال رخ دادن است، از نوعی آسیب های رفتاری و احساسی حکایت می کند.


این آسیب که برخی با رفتارهای افراطی درباره حیوانات بر دیگران فخر می فروشند و آن را نوعی شاخص برای خودشان به عنوان طبقه اجتماعی برتر بر می شمارند. همان طور که نوع اتومبیل، لباس و وسایل تزیینی برای برخی وسیله فخر فروشی بر دیگران است، نگهداری از حیوانات لوکس و صرف هزینه های فراوان برای آن ها هم ابزاری برای خودنمایی محسوب می شود.


طبیعتا این آسیب که بخشی از آن متاثر از رسانه های بیگانه است، امروز بر افزایش تجردگرایی نیز تاثیر گذاشته و باعث شده است افراد به جای انتخاب همدم، به سمت انس با حیوانات پیش بروند که این اتفاق منجر به نوعی وابستگی و بروز رفتارهای افراطی می شود.



میازار موری که دانه کش است...
به طور قطع در فرهنگ آیینی و کهن ایرانی و اسلامی توجه به حقوق حیوانات همواره مورد تاکید بوده و کدام ایرانی است که این بیت و مصرع سعدی بزرگ «میازار موری که دانه کش است...» را در حافظه اش نداشته باشد اما باید بپذیریم در زیست انسانی هر چیزی که در جای خودش قرار گیرد قطعا زیباتر و خداپسندانه تر است...


 


منبع: روزنامه خراسان


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر