صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۲۴ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۹
سعدی گل‌بیانی مطرح کرد؛

داوری در جوایز ادبی کار سختی است / ضرورت برگزاری جایزه ادبی در شرایط بد اقتصادی

شاعر و داور جایزه شعر شاملو گفت: جایزه ادبی حیاتش را از ادبیات می‌گیرد و ادبیات هم به نوبه خود حیاتش را حتی از فاجعه، پس بیراه نیست در همین شرایط هم به ضرورت وجود جایزه ادبی مستقل رای بدهیم.
کد خبر : 506287

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سعدی گل‌بیانی، شاعر و برگزیده و داور پیشین جایزه شاملو درباره تجربه خود از داوری این جایزه گفت: از جهت مواجهه یکباره و هم‌زمان با کل آثار چاپ شده در یک سال گذشته آن زمان تجربه جذابی بود. از جمله عیب‌هایش این است که باید با کلاهخود و زره وارد این عرصه شوی، بار سنگینی است. رای داورهای دیگر اگر به دلایل هیجان‌انگیز افشا شود، رای‌های شما هم مشخص خواهد شد و به این ترتیب نوازش‌های جانگدازی در انتظارت خواهد بود. داوری را پذیرفتم البته، چون ترویج شعر مستقل و به هر حال ارج‌گزاری آن بود.


وی در پاسخ به اینکه جایزه شاملو به صورت تخصصی به یک قالب خاص یعنی شعر نو اختصاص دارد، این امر چه تاثیری در جریان شعر معاصر دارد، بیان کرد: من بین شعر نو با آن چه شعر حقیقی و جدید ایران محسوب می‌شود فاصله و تفاوتی نمی‌بینم. آنچه شما در طرح پرسش‌تان به قالب خاص تعبیر می‌کنید برای من قالبی خاص نیست. شعر جدید فارسی همین است و لاغیر. البته نکته قابل اشاره در خصوص جایزه شاملو این است که آثاری مورد داوری قرار می‌گیرد که مجوز گرفته و منتشر شده باشند. این همه شعر فارسی نیست! اما من در دل معرکه جایزه بودم طی این دوره، دستِ دست‌اندرکاران بسته است؛ یا جایزه به زندگی خود ادامه می‌دهد یا آثار زیرزمینی را هم راه می‌دهد و بعد درش تخته می‌شود. قال‌ها اما پس از هر جایزه‌ای همیشه چاق می‌شوند، چه چاره است؟


گل‌بیانی درباره ارزیابی خود از سطح آثاری که در دوره‌های قبل بررسی کرده و به طور کلی جریان شعر نو در میان جوانان اظهار کرد: شما البته دو سوال پرسیدید که دومی نتیجه تعمیم اولی نیست. می‌توانم بگویم که شعر فارسی از ابتدای دهه هفتاد درگیر یک مفهوم اساسی است که درباره‌اش هم بسیار قلم فرسوده‌اند. ما با چه مواجهیم؟ بحران مخاطب در شعر فارسی؟ کلیت‌سازی از مفاهیمی مانند همین بحران شعر؟ تخریب وجوه ژنریک شعر تا منتهاالیه منطقی‌اش، نظیر آنچه در مشروطه دیدیم؟ سلطه و تاثیر کج و کوله رسانه‌هایی مانند تلگرام و اینستاگرام و در عین حال غیاب نهاد نقد و حاصلش که آش در هم جوش شعر امروز فارسی شده است؟ تبلیغِ یک طور شعر دستگاهی و ارزشی را هم بگذارید کنار این‌ها. برای پاسخ به پرسش شما باید اما یک رساله نوشت، چرا که دقیق ترین سوال در خصوص شعر امروز فارسی است.


وی در پایان در پاسخ به این پرسش که در شرایطی که بیشتر مردم درگیر مشکلات معیشتی و اقتصادی هستند آیا به نظر شما لزومی بر برگزاری یک جایزه ادبی هست؟ اظهار کرد: دهان فرخی یزدی را دادند که بدوزند. آدورنو درباره شعر در دوران فاجعه می‌نویسد: «شعر سرودن پس از آشویتس وحشیانه و به دور از فرهنگ و تمدن است». اما می‌بینید که فوگ مرگ پل سلان نوشته می‌شود، و البته پیش از آن که خود را در آوریل 1970 در پاریس به رود سن بیندازد.  می‌بینید نلی ساکس که از جمله جان به دربردگان یهودی معدود است به نوشتن خود ادامه می‌دهد، هرچند که دچار جنون می‌شود. اسماعیل شاهرودی هم چنین سرنوشتی داشت، اما نوشت. یا شاید هم کم نوشت یا با جنونش به نوشتن ادامه داد. باید به بهرام صادقی‌ها و هدایت‌ها اندیشید. نیما یوشیج می‌گفت من شهید شده‌ام به نسل‌های بعد بگویید انتقام مرا بگیرند. به هر حال می‌توان با ژیژک همدل بود آن جا که وظیفه شعر را در این شرایط، پیشگیری از «فراموشی فاجعه و ویرانی» می‌داند. و اما جایزه ادبی حیاتش را از ادبیات می‌گیرد و ادبیات هم به نوبه خود حیاتش را حتی از فاجعه، هرچند که این لزوما به معنای تبدیل کردن فروبستگی‌ها و انسداد و امر فاجعه‌بار به زیبایی‌شناسی نیست. پس بی‌راه نیست اگر به ضرورت جایزه ادبی مستقل رای بدهیم.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

برچسب ها: شاعر
ارسال نظر