صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۹
کرونا و تغییر شیوه حاکمیت‌ها-3/کوشکی:

بحران کرونا ناکارآمدی حاکمیت‌ها در جنوب خلیج‌فارس را عیان کرد/احتمال بازنگری جدی ارتجاع منطقه در رابطه با غرب

یک کارشناس مسائل غرب آسیا معتقد است شیوع ویروس کرونا ناکارآمدی حاکمیت‌ها در کشورهای جنوب خلیج‌فارس را عیان و از طرف دیگر اصول بنیادی سیاست خارجی این کشورها را با سؤال جدی مواجه کرده است.
کد خبر : 505180

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر در مصاحبه با خبرنگار آنا پیرامون تاثیرات کرونا با حکمرانی در کشورهای جنوب خلیج‌فارس می‌گوید بحران کرونا به مردم کشورهای جنوب خلیج‌فارس ناکارآمدی حاکمیت‌ها را نشان داده و بار دیگر اثبات کرد نباید فقط به پول و امکانات دل‌خوش کرد.


البته کوشکی معتقد است نباید در آینده نزدیک انتظار بروز تغییرات جدی در حکمرانی داخلی این کشورها را داشت چراکه فرآیند ملت‌سازی در این جوامع به‌درستی طی نشده و انسجام اجتماعی وجود ندارد.


این استاد دانشگاه تهران اما فکر می‌کند بحران کرونا غیرقابل اتکا بودن آمریکا و انگلستان را برای حکام جنوب خلیج‌فارس عیان کرده و می‌توان انتظار بروز تغییرات جدی در سیاست خارجی این کشورها که بر پایه وابستگی به غرب تعریف‌شده را داشت. متن این گفتگو در ادامه آمده است:


آنا: فکر می‌کنید بحران کرونا چه تأثیراتی بر حکمرانی در کشورهای جنوب خلیج‌فارس خواهد گذاشت؟


کوشکی: پیش‌تر این تصور میان خیلی از مردم وجود داشت که کشورهای عربی جنوب خلیج‌فارس به‌واسطه برخورداری از درآمدهای نفتی و دارا بودن جمعیت پایین از مرفه‌ترین جوامع جهان هستند. بعضی از این کشورها مثلاً قطر به مدت طولانی از بیشترین میزان درآمد سرانه به‌ازای هر فرد برخوردار بودند. یعنی در بعضی از سال‌ها هر شهروند قطری سالانه بیش از 23 تا 24 هزار دلار درآمد ناشی از فروش نفت و گاز نصیبش می‌شد. کویت به همین شکل از درآمدهای نفتی برخوردار بود و امارات و بقیه نیز همچنین. خیلی از اوقات در داخل کشور ما هم به‌اشتباه از این کشورها به‌عنوان نمونه‌هایی از جوامع موفق که شهروندانشان می‌توانند به‌راحتی از درآمدهای نفتی استفاده کرده و زندگی مطلوبی داشته باشند یاد می‌شد و شاید هنوز هم بشود.




بیشتر بخوانید:


کرونا اهمیت حکمرانی بر اساس گزاره‌های علمی را برجسته کرد/پساکرونا، دوران صف‌آرایی دانایی ملت‌ها در مقابل قدرت دولت‌ها


نحوه اعمال حاکمیت کشورها پس از شیوع کرونا برای همه جهان مهم شده است/ضرورت تغییر استراتژی تبلیغاتی حکومت‌ها




اما شیوع ویروس کرونا باعث شد که این کشورها با مشکلی جدی روبه‌رو شوند که ساختار سیاسی آن‌ها را هم به چالش کشید. اکنون این سؤال بزرگ وجود دارد که چگونه در کشورهایی مثل قطر، عربستان یا امارات تعداد افراد مبتلا به کرونا تا این میزان افزایش پیداکرده است؟ در قطر 2.8 میلیون نفری تاکنون حدود 110 هزار نفر به کرونا مبتلا شده‌اند، یعنی تقریباً نزدیک به 4 درصد. این در حالی است که قطر امکانات بهداشتی و مالی بسیار بالایی دارد و تازه این بیماری از اواخر فروردین در قطر شایع شد.


در مقام مقایسه ما متأسفانه از اسفندماه شاهد این بیماری بودیم و درعین‌حال نه درآمد کشور ما، نه شاخصه‌های بهداشتی و امثالهم شبیه قطر نبود اما تاکنون کمتر از نیم درصد مردم مبتلا به کرونا تشخیص داده شده‌اند. چرا باید قطر 8 برابر کشور ما مبتلا به کرونا داشته باشد؟ همین الگو در امارات و عربستان و بحرین و کویت و عمان نیز کم‌وبیش تکرار شده است. چرا برخورداری از ثروت و امکانات بهداشتی بیشتر نتوانسته مانع ابتلای این حجم از مردم این کشورها به این بیماری شود؟



درمجموع می‌توان گفت ناکارآمدی حاکمیت‌ها در این کشورها به‌واسطه پدیده‌ای مثل کرونا علنی شد. یعنی ناکارآمدی در این حاکمیت‌ها وجود داشت اما پشت رفاه اقتصادی مخفی‌شده بود. مهم‌ترین تأثیری که کرونا گذاشت این بود که ناکارآمدی و ناتوانی حاکمیت این کشورها در اداره جوامع خودشان را به‌صراحت به رخ کشید و مردم این کشورها هم متوجه این نکته شدند که علی‌رغم برخورداری از ثروت نفتی هنگفت و علی‌رغم اینکه نسبت به ایران دو ماه دیرتر درگیر این بیماری شدند، اما نتوانستند در برابر آن مقاومت کنند.


علت اصلی را نیز باید در نوع حکومت این کشورها جستجو کرد. حکومت این کشورها در واقع استبدادی مطلقه است. ممکن است کشورهایی مثل بحرین یا کویت یک‌شبه پارلمان داشته باشند اما عملاً نظام سیاسی این کشورها استبدادی مطلقه و غیر مشارکتی است. علی‌رغم رفاه اقتصادی بالا، این کشورها یک قشر پنهان فقیر هم دارند که مثلاً در عربستان گریبان یک‌پنجم مردم را گرفته است.



یک‌پنجم شهروندان عربستان بر اساس آمارهایی که مؤسسات پژوهشی آمریکایی ارائه داده‌اند زیرخط فقر هستند.



در این کشورها تعداد زیادی اعراب بدوی وجود دارند که عملاً شهروند به‌حساب نمی‌آیند. در بعضی کشورها مثل قطر این فقر شامل کارگران مقیم این کشورها هم می‌شود که بار اصلی اقتصاد هم روی دوش این افراد است. ترکیب ناکارآمدی حاکمیت‌های استبدادی در این کشورها و عدم مشارکت مردم در حاکمیت و فقدان هویت اجتماعی این وضع را به وجود می‌آورد. این کشورها تلاش داشتند با پول برای جامعه خود هویت‌سازی کنند اما این اتفاق رخ نداده است.


اما کشور ما یک کشور تاریخی و ریشه‌داری است و حداقل 9 هزار سال سابقه تمدن در فلات ایران وجود داشته است. این احساس پیوستگی و همدلی که در جامعه ما مشاهده شد و کارآمدی ساختار درمانی ما و خدماتی که حاکمیت به مردم برای مقابله با این بیماری ارائه می‌کرد در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس وجود داشت؟


در جمهوری اسلامی ایران به‌واسطه مشارکت و همدلی مردم و این هویت موجود، این بیماری به‌صورت جدی مهار شد و اجازه ندادیم این بیماری آن چهره خطرناک‌تر و خشن‌تر خودش را به نمایش بگذارد. اما در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس چهره خشن بیماری خودش را نشان داد و ناکارآمدی حاکمیت‌ها عیان شد.


بحران کرونا نشان داد کشورهای جنوب خلیج‌فارس از یک بیماری بزرگ رنج می‌برند و آن بیماری این است که این کشورها عملاً یک ملت نیستند و فرآیند ملت‌سازی در این کشورها اتفاق نیفتاده است. این کشورها بیشتر شبیه کلونی‌های انسانی هستند؛ مرکب از افرادی که هرکدام از آن‌ها بهره‌ای از ثروت نفتی دارند و این ثروت را به رخ می‌کشند. اما در مواجهه با بحرانی مثل کرونا که همدلی ملت‌ها آن‌ها را نجات می‌دهد، این همدلی وجود ندارد.


نتیجه این می‌شود که بیماری قدرت‌نمایی می‌کند و این کشورها توان مهار بحران کرونا را علی‌رغم همه درآمدهای بالایی که داشتند پیدا نمی‌کنند. شاید عیان شدن ناکارآمدی حکومت‌ها یکی از اولین تأثیراتی باشد که کرونا در این جوامع گذاشته است.


آنا: فکر می‌کنید در حوزه سیاست خارجی هم حکمرانی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس از کرونا تأثیر خواهد پذیرفت؟


کوشکی: کشورهای حاشیه خلیج‌فارس یا «آمریکاپایه» و یا «انگلیس‌پایه» هستند. یعنی امنیت و بقای خودشان را وام‌دار آمریکا یا انگلستان هستند. در بحران کرونا اتفاقاً آمریکا و انگلستان جزء بزرگ‌ترین قربانیان بودند و در مهار این بیماری ناتوان شدند. این یک پیام بزرگ به حاکمیت کشورهای جنوب خلیج‌فارس داد که آن‌ها برای بقا، ثبات و حیات خودشان متکی به کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس بودند، اما این کشورها حتی قادر به حفظ جان شهروندان خود در ماجرای کرونا نبودند.


این ماجرا نشان داد که کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به‌اصطلاح روی یخ یادگاری نوشته‌اند و این سؤال ایجاد شد که آیا باز هم باید به انگلستان و آمریکا تکیه کنند و بابت تکیه کردن به این کشورها پول بپردازند یا باید دنبال حامیان جدیدی بگردند یا اصلاً باید در جنس حاکمیتشان تجدیدنظر کنند.



به‌هرحال امروز نگاهی که حاکمان کشورهای جنوب خلیج‌فارس به انگلستان و آمریکا دارند با نگاهی که سال گذشته داشتند فرق می‌کند. سال گذشته حاکمان این کشورها انگلستان و آمریکا را قدرت‌های برتر جهان می‌شناختند اما امروز دیگر واقعاً آن‌ها نمی‌توانند ادعا کنند که قدرت‌های برتر جهان از آن‌ها حمایت می‌کنند. با این توصیف می‌توان انتظار داشت در سیاست خارجی کشورهای جنوب خلیج‌فارس یک سکته جدی ایجاد شود، سکته‌ای که به‌تدریج عوارض آن را مشاهده خواهیم کرد.


آنا: فکر می‌کنید بحران کرونا در آینده نزدیک منجر به بروز تغییرات واقعی در حکمرانی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بشود؟


کوشکی: به خاطر اینکه ملت‌سازی در میان مردم این کشورها اتفاق نیفتاده است و فاقد هویت یک ملت هستند سخت بتوان انتظار داشت مردم بتوانند تغییر محسوسی در حکمرانی این کشورها در آینده نزدیک ایجاد کنند. غیر از ملت بحرین که یک سابقه یک هزار و 400 ساله دارد - البته ملت بحرین این سابقه را دارد و نه کشور بحرین – ملت‌های دیگر در خلیج‌فارس عمر هیچ‌کدامشان به 100 سال نمی‌رسد. عمر بعضی از آن‌ها 50 سال است، عمر بعضی از آن‌ها هم کمتر از 100 سال است. بنابراین چون فرآیند ملت‌سازی به‌صورت طبیعی در این کشورها اتفاق نیفتاده است، نباید انتظار وقوع یک قیام مردمی یا چیزی شبیه به آن را در آینده نزدیک داشته باشیم.


بااین‌حال حاکمیت این کشورها به‌طورجدی از کرونا آسیب دیدند و تأثیر خواهند پذیرفت. این آسیبی که به اعتماد این کشورها نسبت به انگلستان و آمریکا ایجادشده باعث می‌شود آن‌ها به‌تدریج در ارتباط خود با آمریکا و اروپا بازنگری داشته باشند.


درمجموع می‌توان گفت حاکمان مجبورند در حوزه سیاست خارجی تغییرات جدی در حکمرانی ایجاد کنند، اما هنوز نشانه‌ای از تغییر در حکمرانی داخلی به چشم نمی‌خورد.


انتهای پیام/4106/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان 0 نظر
یک ایرانی
01:28 - 1399/05/11
ماجای پای آمریکاراآنقدرمتزلزل خواهیم کردتادمش راروی کولش بیندازدومنطقه راترک کند.