آشنایی با زندگینامه شیخ اشراق/فلسفه اشراق چیست؟
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، شهید راه عشق و اندیشه سهروردی معروف به شیخ اشراق، بدون شک از اعجوبههای روزگار است. وي ذهنی فوقالعاده نوجو و مبتکر داشته است.
زندگی
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان است.
سهروردی پس از سپری کردن ایام کودکی در سهرورد، برای فراگیری دانش راهی مراغه شد. در مراغه نزد مجدالدین جیلی به فراگیری حکمت پرداخت. فخرالدین رازی هم شاگرد این استاد بود و درهمآنجا با سهروردی آشنا شد، این دو با هم مباحثاتی نیز داشتند.
سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی، علم منطق را بیاموزد. او در همین شهر بود که برای نخستین بار با افکار ابن سینا آشنا شد و پس از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد.
وی پس از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد و به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد و بسیار مجذوب آنان شد.
تصوف
شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد.
در همین دوره بود که به راه تصوف افتاد و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تامل گذراند.
هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رفت.
در همان شهر با ملک ظاهر، پسر صلاح الدین ایوبی، دیداد کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند.
سهروردی پذیرفت و درس و بحث خود را در مدرسه حلاویه آغاز کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.
فلسفه اشراق
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را بوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب دادهاند. او خود فلسفه اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora conurgens نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی داند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و اشراق را شریف ترین و بلندمرتبه ترین مرحله شناخت می شناسد. او به سختی بر ابن سینا می تازد و از کلیات و مثل افلاطون دفاع می کند. بر وجودشناسی ابن سینا ایراد می گیرد که چرا اظهار داشته که در هر شئ موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری، و برای تحقق محتاج وجود است. در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری.
درگذشت
شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بیباک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند.
این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمیپذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد.
سرانجام صلاحالدین ایوبی در نامهای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند.
بدین ترتیب شیخ را زندانی کردند و در سن 37 سالگی به قتل رساندند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذیالحجه سال 587 قمری از زندان بیرون آوردند. شیخ شهید در سال 587 هجری قمری در زندان حلب، بنا به قولی خفه گردید یا به روش دیگری کشته شد. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست. (البته مشهور آن است که سهروردی را در پوست الاغ سوزاندند)
مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است.
تالیفات
از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود 50 کتاب و رساله به یادگار مانده است. آثار او به طرز شگفتی از نظر فصاحت و بلاغت تحسین شده و دارای نثری پخته و قوی است.
آثار وي از چند نوع است و مي توان آن ها را به پنج دسته تقسيم کرد:
1. چهار کتاب بزرگ تعليمي و نظري که همه به زبان عربي هستند.در اين کتاب ها ابتدا فلسفه مشايى به آن صورت که توسط سهروردي تفسير شده و تغيير شکل يافته، بحث مي شود و سپس بر پايه همين فلسفه، حکمت اشراقي مورد تحقيق قرار مي گيرد. اين چهار کتاب عبارتند از: تلويحات، مقاومات، مطارحات که در هر سه از تغييراتي که به فلسفه ارسطويي داده شده بحث مي شود و بالاخره شاهکار سهروردي «حکمة الاشراق» که مختص به بيان عقايد اشراقي وي است.
2. رساله های عرفانی وی که برخی به زبان پارسی و برخی به زبان عربی است. از این جمله «عقل سرخ»، «آواز پرجبرئیل» و «صفیر سیمرغ» به فارسی و «هیاکل النور» و «کلمه التصوف» به زبان عربی است.
3. حکايت هاي رمزي يا داستان هايي که در آنها از سفر نفس در مراتب وجود و رسيدن به رستگاري و اشراق سخن رفته است. مانند عقل سرخ، الغربه الغربية، لغت موران، رساله في حالة الطفوليه، روزي با جماعت صوفيان، رسالة في المعراج و صفير سيمرغ.
4. تحرير ها و ترجمه ها و شرح ها و تفسير هايي که بر کتاب هاي فلسفي قديمي تر و نيز بر قرآن کريم و برخي احاديث نوشته است. مانند ترجمه فارسي رسالة الطير ابن سينا، شرحي بر اشارات او، تاليف رسالة في حقيقة العشق که مبتني بر «رسالة في العشق» ابن سيناست و تفسير هايي بر چند سوره از قرآن و بعضي از احاديث.
5. دعاها و مناجات نامه هايي به زبان عربي که سهروردي آنها را «الواردات و التقديسات» ناميده است. شیخ شهید سهروردی، حکیمی پر سفر بود. سفرهای او رفته رفته گسترده تر شد و به آناتولی و شامات نیز رسید و منظره های شام او را بسیار مجذوب خود کرد. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رسید و در آنجا با پسر صلاح الدین ایوبی، ملک ظاهر آشنا شد. ملک ظاهر که به دانشمندان علاقه و محبت شدیدی داشت و مجذوب سهروردی شده بود، از وی خواست در دربار وی در حلب بماند و شیخ نیز پذیرفت.
انتهای پیام/4127
انتهای پیام/