صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۱۸ - ۲۶ تير ۱۳۹۹
یادداشت/ حسین قدیانی؛

نگران کیش ایران یا دلواپس مات آمریکا؟!

حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: انقلاب اسلامی چون انقلاب اسلامی است، آیا دلیل می‌شود که ما متوقع باشیم رؤسای جمهورش جملگی همان جور ساده و بی‌ریا زندگی کنند.
کد خبر : 502063

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: انقلاب اسلامی چون انقلاب اسلامی است، آیا دلیل می‌شود که ما متوقع باشیم رؤسای جمهورش جملگی همان جور ساده و بی‌ریا زندگی کنند که شهید والامقام محمدعلی رجایی؟! یا همان‌ جور صاحب‌بصیرت و حکیم باشند که آیت‌الله خامنه‌ای؟! صرف‌نظر از این دو رئیس‌جمهور همیشه عزیز و نیز آن الباقی که میزان عزت‌شان گاه زیاد و گاه کم و گاه خیلی کم می‌شود، ما در همین زمان ۴۱ ساله، ریاست‌جمهوری کسی مثل بنی‌صدر را هم تجربه کردیم!



 پس هرگز این‌گونه نیست که چون این نظام، میوه‌ی آن نهضت است؛ پس همه‌ی مدیرانش باید بهشتی باشند و همه‌ی مربیانش مطهری و همه‌ی روحانیانش مفتح و همه‌ی مراجعش بهاءالدینی و همه‌ی خطبایش مدنی و همه‌ی وکلایش دیالمه و همه‌ی وزرایش چمران و همه‌ی سپاهیانش بروجردی و همه‌ی ارتشی‌هایش صیاد و همه‌ی فرماندهانش متوسلیان و همه‌ی بسیجیانش دستواره و همه‌ی کارگرهایش برونسی و همه‌ی دانشجویانش وزوایی و همه‌ی محاسن‌سفیدهایش همدانی و همه‌ی جوانانش فهمیده و همه‌ی قهرمانانش حاج‌قاسم باشند!


در بهشت که زندگی نمی‌کنیم! دنیا همین است دیگر! صدراسلام و صدرانقلاب ندارد! در حکومت پیامبر مکرم با آن عظمت هم عنصر منافق پیدا می‌شد! هم‌چنان که زمان خلافت امیرالمؤمنین نیز مسئول دله‌دزد دیده می‌شد! پس جمهوری اسلامی چون جمهوری اسلامی است، هرگز دلیل نمی‌شود که ما متوقع باشیم همه‌ی علی‌اکبرهایش شیرودی باشند و همه‌ی اکبرهایش زجاجی! حتی جمهوری اسلامی می‌تواند هم‌چنان جمهوری اسلامی باشد و توافقی به نام برجام را ترجمه و صدالبته تجربه کند!


اما انقلاب اسلامی بودن انقلاب اسلامی و نیز جمهوری اسلامی بودن جمهوری اسلامی در ذات خود مانع چیزهایی است و سد مفاهیمی است.


می‌خواهم ترکیبی بچینم سراسر افتضاح! فرض کنید در آن واحد در این کشور، رئیس‌جمهور بنی‌صدر باشد، رئیس‌مجلس رجوی و رئیس قوه‌ی عدلیه هم… راه دوری نرویم؛ همین جناب خوئینی‌ها! فرض است دیگر! حتی با وجود چنین سران قوایی، باز هم در جمهوری اسلامی امکان توافقی که بخشی از کشور را بفروشد به کشوری دیگر وجود ندارد، چرا که ولی‌فقیه (فرمانده‌ی کل قوا) در هر حال و خواه خمینی باشد و خواه خامنه‌ای، رهبر این مجموعه است.


ما ممکن است در جنگ، بخشی از خاک کشور را برای مدتی از دست بدهیم؛ ممکن است در زمینه‌ی تهاجم فرهنگی، گل‌های بدی بخوریم؛ ممکن است حال و روز اقتصادی خوبی نداشته باشیم؛ ممکن است سکه‌ی ۱۲ میلیونی را- البته با وجود ریاست‌جمهوری آقای روحانی و نه رئیسی!- به چشم خود ببینیم؛ ممکن است علی‌اکبرهای مرموز و اکبرهای زالوصفت داشته باشیم و حتی ممکن است قدم‌هایی را در زمانی محدود به اشتباه برداریم، اما تحت هیچ شرایطی امکان ندارد که جمهوری اسلامی باشد و خاک‌فروشی صورت بگیرد. چنین چیزی مغایر ذات این نهضت و مخالف نفس این نظام است.


ایران به شهادت خون ۳۰۰ هزار شهید وفادار به ولایت‌فقیه، ناموس جمهوری اسلامی است. من، خمینی و خامنه‌ای را در وهله‌ی اول این‌گونه تعریف می‌کنم: «ایران‌دوست‌هایی که هرگز نمی‌گذارند حوادث تلخی چون جدایی بحرین از این آب و خاک دوباره اتفاق بیفتد، ولو با آن ترکیب مفتضح سران قوا که سطوری بالاتر شرحش رفت!» حال بیاییم بعیدترین فرض ممکن را داشته باشیم! اصلا بیایید به سلطنت‌طلب‌های غرب‌اللهی بگوییم؛ سلمنا! جمهوری اسلامی نه‌فقط کیش که حتی گل‌دسته‌های امام‌زاده صالح میدان تجریش را مفت و مجانی بخشیده به چین! یک کاسه از سمنوی عمه‌لیلا هم به عنوان اشانتیون! اصلا تا ایستگاه ۵ توچال! فرض است دیگر! به نام خداوند جان و خرد! مسائل این کشور به غیر ایرانی‌های بی‌خرد ربطی ندارد!


و الحق که هیچ سلطنت‌طلبی ایرانی نیست! هروقت مردم رنگین‌پوستان شریف ساکن در جنوب آمازون صاحب این حق شدند که درباره‌ی ایران و ایرانی ابراز نظر کنند، این مردک گنده‌دماغ عشق رژه‌ی شبانه برای گل‌های قالی نیز می‌تواند درباره‌ی این مرز و بوم سخن براند! توجه شود!


من هرگز بی‌اخلاقی نمی‌کنم و حتی هیچ عنصرک تا خرخره وابسته به رژیم گذشته‌ای را غیر مسلمان نمی‌خوانم؛ چه اینکه نه #خدا هستم و نه متخصص دین! لیکن چون فرزند پدری هستم که هنوز خونش در جاده‌ی اردیبهشتی ۱۰ اردیبهشت ۶۱ می‌جوشد و می‌درخشد، خود را محق می‌دانم که بگویم: نه‌فقط سلطنت‌طلب‌ها ایرانی نیستند، بلکه هیچ گروهی در هیچ کجای جهان، ضدایرانی‌تر از سلطنت‌طلب‌ها نیستند! با خود زمزمه کنید! و از ته دل بخندید! این خنده‌دارترین لطیفه‌ی تمام تاریخ است! ربعک متوهم در حالی خود را رهبر قیام مردمی(!) علیه نظام ما می‌خواند که هم پدرش و هم پدر پدرش با کودتای اجانب (همین انگلیسی‌ها و همین آمریکایی‌ها) در این کشور سر کار آمده‌اند!


والله ظرفیت کودتا در خانواده‌ی گیررنج (حیفم می‌آید بنویسم میرپنج) همان دو- سه تایی بود که انجام شد! آری!
اینان نگران ایران نیستند؛ هنوز هم نگران بیگانه‌اند! سلطنت‌طلب‌ها همه نگران بیگانگان هستند و هر آن عملی که منجر به دور زدن تحریم شود، حتما برای عمال آمریکا و انگلیس نگران‌کننده است! احمق‌ها چنان فریاد «واایرانا» سرمی‌دهند که یکی نداند خیال می‌کند رضاشاه در کربلای ۴ و محمدرضا در کربلای ۵ به شهادت رسیده‌اند! نه پسرک کودتاچی! ایران ناموس جمهوری اسلامی است و این نظام حتی در تحریم سیم‌خاردار هم که بود، باز آن‌قدری بسیجی داشت که دلش به حفظ وطن قرص باشد.


فاش بگویم: سلطنت‌طلب‌ها نگران کیش ایران نیستند؛ دلواپس مات آمریکا هستند! اولا صرف هر گونه توافق اقتصادی با هر کشوری در این بازه‌ی زمانه یعنی سیلی به بناگوش حکام جلاد آمریکا! و ثانیا توافق با کشور قدری نظیر #چین یعنی برق‌آساکردن همین سیلی! طرفه حکایت اینجاست: ما در روابط طولانی خود با چین، هرگز از این کشور بدعهدی ندیدیم و درست برعکس؛ یک‌جا نشد که با یانکی‌ها یا انگلیسی‌ها سر یک میز بنشینیم و خوش‌حسابی ببینیم! حال متوجه اصل دلواپسی سلطنت‌طلب‌ها بشوید که آیا نگران #ایران و #ایرانی هستند یا غم‌باد این را گرفته‌اند که مبادا بر دیواره‌ی تحریم ظالمانه‌ی #غرب علیه ایران و ایرانی ترک بیفتد؟!


و آیا دشمن‌تر از این جماعت روسیاه سلطنت‌طلب هم برای ایران عزیز پیدا می‌شود؟! اینها همان شیاطین شرور بی‌کلاس هنوز هم متعفن هستند که وقتی شیربچه‌های خمینی در داخل خاک خودمان و شیربچه‌های خامنه‌ای در خارج از خاک خودمان مشغول حفظ امن و امان این آبادی بودند، بلکه دشمن را یا برانند و یا در همان سنگرهای دور از مرز متوقف نگه دارند، همه‌ی فخرشان به سلفی با ایفل بود و یا لیسیدن بستنی زیر مجسمه‌ی آزادی! هیهات! نمی‌شود که هم حاج‌حسین همدانی ایرانی باشد و هم اینان! و نمی‌شود که هم حاج‌قاسم سلیمانی ایرانی باشد و هم اینان!


حالا هم نصیحت می‌کنم جماعت را که بی‌خود عصبانی نشوند! چین با ما و چروک با شما! وقتی ۲ کشور ریشه‌دار در تاریخ و تمدن و فرهنگ- به شهادت جاده‌ی ابریشم- مشغول مذاکره با هم هستند، ادب حکم می‌کند کشور تازه به دوران رسیده‌ای مثل آمریکا و بی‌عرض معذرت؛ کوتوله‌های سلطنت‌طلب آویزان به پرچم همیشه پاره‌اش، گوشه‌ای بنشینند و تنها تماشا کنند!


اصلا انقلاب اسلامی شد و از دل آن جمهوری اسلامی بیرون آمد که اگر صلاح ملک و ملت بر توافق یا عدم توافق با کشوری تشخیص داده شد، ابدا منتظر امر و نهی کاخ‌نشین‌های سفید و باکینگهام و الیزه و… نباشیم! دقت شود! نه ما عاشق چشم و ابروی چینی‌ها هستیم و نه چینی‌ها شیدای ما! آنها نفع خود و ما نیز منفعت خویش را می‌جوییم؛ در یک بردبرد این بار ان‌شاءالله واقعی. بی‌خود سلطنت‌طلب‌ها دل‌شان را به خط و خطوط پیشانی حضرت ماه خوش نکنند! خمینی در همین سنین بود که تازه به سرش زد انقلاب کند!


سن برای سیدعلی فقط یک #عدد است، چرا که هرگز سپاه ولی‌امر، محافظی رشیدتر از قد و بالای رعنای حضرت‌آقا پیدا نخواهد کرد! جان تار و پود چفیه‌ی مقدس رهبر فرزانه، دلم برای سلطنت‌طلب‌ها می‌سوزد! دشمن آدمی هستند که باشند! واقعا جا دارد دل‌مان برای‌شان بسوزد! دروغ‌گوهای فراموش‌کار تا همین
 ۲ ماه پیش مدام جمهوری اسلامی را متهم به کشورگشایی و رسیدن به ساحل مدیترانه و تشکیل امپراطوری می‌کردند! عاقبت خوب است بر ما معلوم کنند که در سواحل مدیترانه، مشغول خواندن ترانه‌ی فتح هستیم یا داریم کیش را می‌فروشیم؟! اینجاست که اطبای دارای حکمتی چون بوعلی، آن همه به مصرف کشمش در وعده‌ی صبحانه اصرار می‌کردند!


نیست پدر و پدر پدر طرف، نه به اختیار خود آمدند و نه به اختیار خود رفتند، این وروجک‌ها هم نظام مقدس ما را با رژیم آن ۲ گوربه‌گوری عوضی گرفته‌اند! روزگاری در تاریخ این کشور، هم‌زمان هم خمینی تبعید بود و هم خامنه‌ای! اما ولی‌فقیه به ما آموخته که دست بالاتر از آن خداست! لطف می‌کنید ما را از ۴ تا کاریکاتور یا ۴۰ تا کامنت نترسانید!


ما زیر بمباران صدام، خرپلیس‌مان قطع نمی‌شد! ما خود تیله‌بازان قهار سر کوچه بودیم؛ ما را چه واهمه از چشم‌تیله‌ای‌ها؟! تنها ترس ما از روزی است که خدا را فراموش کنیم! یا هم اینکه وصیت‌نامه‌ی شهید چیت‌سازیان را فراموش کنیم! این یک مکتب و یک فرهنگ و یک آموزش است؛ یکی هم مکتبک این زپرتی‌هاست که هم اخم‌شان را آمریکا تعیین می‌کند، هم خنده‌شان را! همین تعامل را با پدر و پدر پدرشان هم داشت البته! ژنتیکی واداده‌اند جماعت! عملگی ابلیس در خون‌شان است! تحریم دارد دور می‌خورد؛ پس وقت اخم و تخم است!


فرانسه حال خوشی ندارد؛ پس وقت اخم و تخم است! آمریکا بی‌آبروترین و منفورترین حکومت‌ها را در نظر جهانیان دارد؛ پس وقت اخم و تخم است! ۴۱ سال است که هر هفته قرار است جمهوری اسلامی سقوط کند؛ پس وقت اخم و تخم است! کدخداوکیلی نگران کیش ایران هستید یا مات آمریکا؟! گمانم گزینه‌ی دوم صحیح است؛ پس چین با ما و چروک با شما!
ایران ناموس جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی ناموس ماست؛ ما دودستی، هم کشورمان را چسبیده‌ایم و هم نظام‌مان را! نقد هم البته فراوان داریم! اما نقدهای ما به این‌ور و آن‌ور، اگر به سرخ‌پوستان ساکن در جنگل‌های آمازون ربطی داشت، به سلطنت‌طلب‌ها هم ربط خواهد داشت! بیش از ۴۰ سال با وجود همه‌رقم دشمنی شبانه‌روز آمریکای جلاد با این نظام، این فخر برای جمهوری اسلامی بس که مساحت این کشور، درست همان است که بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت بود!


خوب خوب خوب تاریخ معاصر این کشور را خوانده‌ام! حضرات خمینی و خامنه‌ای می‌خواهند از تعبیر «ملی‌گرا» خوش‌شان بیاید یا نه! من اما بر این باورم که ملی‌گراتر از حضرت روح‌الله، حضرت سیدعلی است که عرق کارگر ایرانی را چنان قدر و منزلت می‌دهد، کأنه سخن در وصف خون شهید می‌راند. عمرا با افتخار به بوی ادوکلن‌های پاریس که خون جلیقه‌زردهای فرانسه را در شیشه دارند، کسی ملی‌گرا شود! ملی‌گرا گاه با نماد حرف خود را می‌زند.


لذت می‌برم از طراحی صحنه‌ی سخنرانی‌های رهبر معظم و صلوات‌لازم انقلاب، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای 
(زید عزه و رفع‌الله مقامه) که زیلو، هنر دست ایرانی میبدی؛ قاب عکس امام، هنر دست ایرانی اصفهانی؛ چفیه‌ی مقاومت، هنر دست ایرانی خوزستانی؛ ترمه، هنر دست ایرانی یزدی؛ میز و صندلی، هنر دست ایرانی ملایری؛ انگشتر، هنر دست ایرانی خراسانی؛ و حتی عبا و عمامه‌ی حضرت ماه نیز.


یک روز هم در همین سرزمین، خودفروختگانی حکومت می‌کردند که حتما باید پارچه‌ی کت و شلوارشان از فلان قبرستان فرنگ می‌آمد خل و چل‌ها! از ژن آن نفله‌ها اینک دلواپس خاک ایران بیرون آمده! آخ که ما هم چقدر باور کردیم! این را فقط برای درآوردن حرص سلطنت‌طلب‌ها می‌نویسم، به‌ویژه آن مترسک که فقط به گل‌های قالی رخصت زیارت رژه‌ی باشکوهش را داده! معروف است که می‌گویند: «آخوندها چیزی را که بگیرند، پس نمی‌دهند!» به‌خصوص اگر آخوندش «خراسانی‌ترین آخوند تاریخ» باشد! شب خوش کوچولو…


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر