صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۵۸ - ۲۱ تير ۱۳۹۹
یادداشت/ محمدجواد مهدیزاده؛

عملیات‌‌های اسیرگیری مقاومت اسلامی لبنان و شکست اسطوره قدرت صهیونیسم

محمدجواد مهدی‌زاده طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: ارتش رژیم اشغالگر قدس از ابتدای تأسیس ننگین خود در بهار 1948 تا امروز، ضمن اشغال سرزمین‌های مسلمان، اسرای بسیاری نیز از ملت‌های مسلمان و دیگر گروه‌های معارض ضد صهیونیست در سراسر جهان گرفته است.
کد خبر : 500901

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمدجواد مهدیزاده طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: ارتش رژیم اشغالگر قدس از ابتدای تأسیس ننگین خود در بهار ۱۹۴۸ تا امروز، ضمن اشغال سرزمین‌های مسلمان، اسرای بسیاری نیز از ملت‌های مسلمان و دیگر گروه‌های معارض ضد صهیونیست در سراسر جهان گرفته است. این موضوع پس از آغاز اشغال نوار مرزی جنوب لبنان در ۱۹۷۸ و به شکل گسترده‌تر در ۱۹۸۲خود را بار دیگر آشکار کرد.


پس از دوسال و نیم فعالیت هسته‌های مقاومت در مناطق اشغالی جنوب و حومه بیروت، که توانستند ارتش اسرائیل را از بخش اعظمی از مناطق اشغالی به نوار مرزی اشغالی موسوم به «کمربند امنیتی» عقب برانند، این هسته های مقاومت تحت عنوان مقاومت اسلامی لبنان حزب‌الله، اعلام موجودیت کردند. همزمان با این اعلام موجودیت نکاتی از جمله دو نکته مهم مورد توجه قرار گرفت.
نکته اول تغییر تاکتیک رزمی مقاومت اسلامی به یک سبک ترکیبی شناور از جنگ‌های منظم و نامنظم بود که نمونه واقعی آن در «جنگ پایگاه‌ها»، که از ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۰ ادامه پیدا کرد و طی آن پایگاه‌های صهیونیست‌ها و مزدوران لبنانی‌شان هدف حملات حزب‌الله قرار گرفتند، قابل ملاحظه است.
نکته دوم تمرکز جنبش مقاومت اسلامی بر پرونده اسرای لبنانی رژیم صهیونیستی بود. حزب‌الله با توجه به اهمیت این موضوع تصمیم گرفت اولین عملیات اسیرگیری خود را در نوار اشغالی مرزی انجام دهد. طراحی و فرماندهی این عملیات را یکی از قوی‌ترین فرماندهان و از بنیانگذاران اصلی مقاومت اسلامی لبنان، شهید حاج سمیر مَطّوط (با نام جهادی جواد) برعهده گرفت.



زمان اجرای این عملیات، ۱۷ فوریه ۱۹۸۶ همزمان با دومین سالگرد ترور شیخ راغب حرب از رهبران مقاومت در جنوب لبنان در نظر گرفته شد. نیروهای مقاومت اسلامی، طبق گفته حاضر در این عملیات، به مدت ۴۰ روز مشغول شناسایی تحرکات گشتی‌های صهیونیست‌ در محور شمالی شهر «بنت‌جُبَیل» در عمق نوار اشغالی جنوب لبنان بودند. عملیات پس از یک روز تأخیر، در روز ۱۷ فوریه با موفقیت انجام شد و نیروهای حزب‌الله جنازه دو نظامی صهیونیست را با خود به غنیمت آوردند.



حاج سمیر مطوط یک سال بعد در حمله به پایگاه «علی‌الطاهر» در جنوب لبنان به شهادت رسید و پیکرش نزدیک به ۱۰ سال در دست ارتش اسرائیل باقی ماند. سرانجام طی مبادله بزرگ اسرا بین حزب‌الله و ارتش اسرائیل در سال ۱۹۹۶، جنازه دو نظامی صهیونیست با ۴۵ آزاده و ۱۲۳ شهید لبنانی، که خود سمیر مطوط یکی از آنان بود، مبادله شد و به لبنان بازگشت.
حزب‌الله چند ماه پس از عقب‌نشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، که اسرائیل ضمن آن مناطق مرزی شبعا و کفرشوبا را در اشغال خود نگه داشت، با اجرای یک عملیات غافلگیرانه دیگر در مزارع شبعا، این بار سه نظامی صهیونیست را کشتند و جنازه آنان را همراه خود به عمق مناطق آزاد در خاک لبنان آوردند.



هنوز اسرائیلی‌ها از اسیر شدن این نظامی‌ها در بهت و حیرت بودند که ۸ روز بعد، سید حسن نصرالله (دبیرکل حزب‌الله) در یک کنفرانس اعلام کرد که نفر چهارمی هم به این جمع اضافه شده که از قضا سرهنگی از افسران عالی‌رتبه موساد است. حزب‌الله از طریق یک عملیات اطلاعاتی پیچیده خارج از مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی، توانست این افسر اطلاعاتی صهیونیست را از یکی از کشورهای غربی به لبنان بکشد و او را در شهر بیروت به اسارت درآورد. این بزرگترین ضربه به بدنه نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تا آن روز به شمار می‌رفت.


حزب‌الله با این عملیات توانست ۴ سال بعد بیش از ۶۰۰ آزاده و شهید از ملت‌های مختلف، بویژه لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها، را در مقابل تبادل با ۴ نظامی صهیونیست (سه کشته و یک افسر ارشد) آزاد کند. با این وجود، خیانت اسرائیلی‌ها در عملیات تبادل اسرا در آلمان (کشور واسطه این تبادل) و عدم تحویل دادن تعدادی از اسرای مهم لبنانی (از جمله سمیر قنطار، نسیم نسر و یحیی سکاف) به بهانه عدم مشخص شدن وضعیت «ران آراد» خلبان مفقود اسرائیلی زمانی مشخص شد که حزب‌الله امکان آزاد کردن این سه نفر را نداشت و طرف اسرائیلی‌ هم به هیچ وجه حاضر به همکاری در این مورد نبود.



این بار حزب‌الله تصمیم گرفت که بار دیگر به سراغ تنها گزینه ممکن در برابر اسرائیلی‌ها (عملیات اسیرگیری) برود. طی جلسات مشترکی بین فرماندهان نظامی لبنانی و ایرانی، چند تیم نخبه از نیروهای ویژه مقاومت اسلامی برای انجام این عملیات انتخاب شدند. طراحی و هدایت عملیات بر عهده شهید حاج عماد مغنیه (با نام جهادی رضوان)، فرمانده ارشد نظامی مقاومت اسلامی لبنان، گذاشته شد و یکی از دیگران فرماندهان ارشد به نام «حاج خالد بزی» (با نام جهادی قاسم) که طی جنگ ۳۳ روزه به شهادت رسید، فرماندهی میدانی آن را برعهده گرفت.
این نیروها دوره‌ها و تمرینات مخصوصی را برای اجرای این عملیات گذراندند. در آخرین روزهای منتهی به روز اجرای عملیات، حاج خالد بزی شخصا راهی منطقه مورد نظر برای حمله، که ناحیه‌ای بین جاده حومه شهرک «زرعیت» در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی و منطقه «عیتا الشعب» در مرزهای جنوبی لبنان بود، شد تا از کم و کیف وضعیت منطقه و جاسازی مواد منفجره مورد نظر در اطراف دیوار مرزی اطمینان حاصل کند.



ساعت ۹ صبح روز ۱۲ جولای ۲۰۰۶ (۲۲ تیر ۱۳۸۵) گشتی نظامی صهیونیست، که یک خودروی هامر در پیشاپیش آن حرکت می‌کرد، در حال طی مسیر گشت روزانه خود در نوار مرزی با لبنان بود که صدای انفجار منطقه مرزی را فرا گرفت. گلوله باران سنگین به سمت گشتی اسرائیلی شروع شد. «ایهود گلدواسر» و «الداد رگو»، دو درجه‌دار صهیونیست درون خودروی هامر، فکر نمی‌کردند آخرین روز زندگی‌شان با عملیات اسیرگیری حزب‌الله در نوار مرزی گره خورده باشد.
نیروهای ویژه مقاومت اسلامی با سرعتی بالا ضمن حمله به دیوار مرزی و انفجار آن، به طرف خودروی اول رفتند و دو نظامی صهیونیست، که یکی از آن‌ها بر اصابت ترکش‌ها در دم کشته شده و دیگری هم به شدت زخمی بود، را همراه خود به طرف مناطق آزاد لبنان آوردند. ساعت ۹:۰۵ صبح ۱۲ جولای، سید حسن نصرالله گام اصلی در وعده خود برای آزاد کردن سمیر قنطار و اسرای لبنانی دیگر از بند رژیم صهیونیستی را برداشت.



اولین واکنش‌ها حدود ۳۰ دقیقه بعد آغاز شد. ارتش اسرائیل به بهانه تعقیب نیروهای اسیرکننده، یک دستگاه تانک مرکاوای چهار را با عبور از مرز، وارد خاک لبنان کرد اما نیروهای مقاومت اسلامی که این اتفاق را حدس می‌زدند با بمب‌گذاری در مسیر احتمالی حرکت آن، این تانک را منفجر کردند و تمام سرنشینان آن را کشتند. کمی بعد حملات هوایی در اطراف منطقه اسیرگیری آغاز شد.
این در حالی بود که پخش خبر عملیات موفقیت‌آمیز حزب‌الله، همه را ناگهان از هوای فینال جام جهانی درآورد. لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها با شادی و همراه داشتن پرچم‌های حزب‌الله، انتشار این خبر را جشن گرفتند. ارتش اسرائیل که مخفیانه با آمریکا طرح تشکیل «خاورمیانه جدید» را برای پاییز ۲۰۰۶ تدارک می‌دید، با اجرای این عملیات در شمال فلسطین اشغالی، احساس کرد که باید زودتر از موعد این طراح را اجرا کند.
ظرف ۳۳ روز جنگ سخت، ارتش اسرائیل که نه تنها با بمباران غیرنظامیان لبنانی، مخصوصا شیعیان، بلکه با عملیات گسترده زمینی فکر می‌کرد می‌تواند کار حزب‌الله را یک سره کند، هدف خود را در هفته‌های آخر جنگ، که حزب‌الله تا حومه تل‌آویو را آماج حملات موشکی خود قرار داده بود، به عقب‌زدن موشک‌های حزب‌الله از مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی تنزل داد. اسرائیل به هیچ یک از اهداف خود در این جنگ نرسید.


چیزی که اسرائیلی‌ها فکرش را هم نمی‌کردند، این بود که شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، خود برای کمک به روند مقاومت علیه صهیونیست‌ها وارد لبنان شده بود.اسرائیل فکر می‌کرد با ترور حاج عماد مغنیه، مغز متفکر نظامی حزب‌الله، در حومه دمشق در زمستان ۲۰۰۸ (۱۳۸۶)، شکست خود در جنگ ۳۳ روزه را تا حدی جبران کرده است. با این وجود، آزادی سمیر قنطار و چندین نفر از اسرای لبنانی، به همراه پیکرهای بسیاری از شهدای لبنانی، فلسطینی و مسلمان طی ماه های بعد (تابستان ۱۳۸۷) ضربه سختی به اسرائیل بود که نشان داد حزب‌الله به تمام اهدافی که در آخرین عملیات اسیرگیری نظامیان صهیونیست در نظر داشت، رسیده است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر