صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۵۰ - ۰۲ تير ۱۳۹۹
مهدی عسگری

تحلیل‌های سازمانی کشورهای غربی در قبال ایران

کشورهای غربی با تحریم و فعالیت‌های مخرب علیه ایران همان خط سازمان منافقین را در پیش گرفته‌اند، در صورتی که این روش 41 ساله است که شکست روبرو شده است.
کد خبر : 497229

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، یکی از مهم‌ترین دلایل ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز نظامی و شروع مشی مسلحانه در برابر حکومت جمهوری اسلامی تحلیل‌ها و ارزیابی‌های سران سازمان از جامعه ایران بود.


ارزیابی‌هایی که بعد از گذشت مدتی از شورش‌های سازمان، همگان پی به نادرست بودن این ارزیابی‌ها بردند. حتی مخالفان جمهوری اسلامی و موافقان وقت سازمان منافقین، نیز بعد از مدتی تصریح کردند که این ارزیابی‌های سازمان نادرست بود.


اما نکته قابلت تأمل این است که بعد از گذشت چهل سال از این ارزیابی‌های نادرست هنوز برخی از مخالفان جمهوری اسلامی همین ارزیابی‌ها را دارند و مانند سازمان منافقین که با این ارزیابی‌های نادرست در برابر جمهوری اسلامی شکست خورد، آنها نیز تا زمانی که ارزیابی درستی از جامعه ایران به دست نیاورند، محکوم به شکست هستند.


طبق اسناد و یادداشت‌های برجامانده، در آن زمان سازمان روی عوامل زیادی تحلیل و ارزیابی اشتباهی داشت (مانند حاکمیت خط امام، دعوای بنی‌صدر و انقلابیون، قدرت امپریالیسم در برابر ایران و ...) که یکی از این موارد"مردم و نقش آن‌ها در حاکمیت جمهوری اسلامی" بود.


ارزیابی سازمان از مردم این بود که مردمی که به نماز جمعه می‌آیند و شعار می‌دهند و برای راهپیمایی‌ها به خیابان می‌آیند، اینها بر اساس تحلیل و در یک حرکت آگاهانه و متکی بر منافع واقعی‌شان نیست بلکه بر اساس تقلید و داشتن یک سری تعصبات به حکومت است.در شرایطی که فی المثل چند تا تیر شلیک بشود و انفجاری رخ دهد، این حرکات، حمایت‌ها و حضور در صحنه‌ها بسیار ضعیف خواهد شد و غالب اینها(مردم) یا با سازمان همراه خواهند شد و یا منفعل خواهند شد که در هر دو صورت مطلوب سازمان منافقین است.


از طرف دیگر تحمل مشکلات اقتصادی، گرانی، بیکاری، جنگ (در آن زمان، به دلیل عملکرد بد بنی‌صدر در فرماندهی کل قوا ایران در جنگ، در جایگاه ضعف نسبت به عراق بود) و ... به‌اندازه کافی روحیه اینها را ضعیف کرده ویک ناامنی جدید ناشی از ترورها و انفجارها آن‌ها را از حاکمیت ناامید و دلسرد خواهد کرد. ضمن این‌که سازمان و گروه‌های هم‌پیمانش (مانند سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، به‌اختصار پیکار) تصور می‌کردند هواداران بنی‌صدر و منافقین که در میان مردم هم هستند با شروع حرکت آنها به راه خواهند افتاد و جلوی حزب‌الله و حامیان باقیمانده در صحنه، خواهند ایستاد.


در رابطه با به وجود آمدن چنین تصوری از مردم، تشکیلات خود سازمان هم نقشی اساسی داشته است، سازمان برای اینکه هواداران برایش به طور رایگان کار بکنند و حتی سرمایه خود را در اختیار سازمان قرار دهند، با دروغ زنی‌ها،جوسازی‌ها و کشاندن آنها به درگیری‌ها پیش‌بینی ‌شده و حتی از قبل طراحی‌شده، نفرت را در دل آنها می‌پاشید. سازمان توانسته بود برای هواداران فضائی بسازد که گویا بیک عده عناصر جدا از مردم چنین برخورد می کند و مردم هم به‌تدریج با آنها هم‌عقیده خواهند شد.


سازمان خیال می‌کرد که بخش عظیمی از مردمی که از بنی‌صدر به دلیل عدم درک تضاد او با امام، حمایت می‌کردند حتی پس از اینکه بنی‌صدر رودرروی امام هم بشود بازهم از او حمایت خواهند کرد. ادامه جوسازی‌ها علیه عناصر خط امام در حاکمیت هم طوری وسیع بود که گویا عده زیادی از مردم به شدت از بیشتر دست‌‌اندرکاران حکومت و نظام بیزارند. همه اینها به سازمان این امید را می‌داد که بتواند بر پایگاه توده‌ای خط امام به نحوی فائق آید و در این جنگ با حکومت پیروز شود و خود به قدرت برسد.همان‌طور که مشخص بود همه چی بر وفق مراد سازمان نچرخید و بعد از گذشت زمانی سازمان شکست خورد و روزبه‌روز سقوط کرد.


بعد از گذشت مدتی از آغاز ترورهای مردم در سطح کشور و شکست و سقوط هر چه بیشتر سازمان منافقین، سازمان پیکار که هواداران کم شمار خودش را در 30 خرداد با منافقین به خیابان‌ها فرستاد، بعد از گذشت چهار ماه به‌اشتباه بودن این ارزیابی سازمان منافقین معترف شد و در ارگان رسمی خود نوشت: درگیری‌های مسلحانه مجاهدین به طور قاطع فاقد خصلت توده‌ای بوده و تنها به ایجاد انفعال در میان توده‌ها منجر می‌گردد. در واقع پیکار نمی‌خواهد اعتراف کند که حرکت منافقین باعث افشای هرچه بیشتر چهره‌ی آنها در نزد مردم شد، برعکس باز هم از جنبش توده‌ها دم می‌زند واین‌‌طور وانمود می‌کند که توده‌ها می‌خواهند با حاکمیت مبارزه کنند ولی اعمال منافقین بالاتر از توان و ظرفیت مردم بوده است. پیکار می‌نویسد: عملیات مجاهدین (منافقین) و نتایج ناشی از آن نشان داد که جنبش توده‌ها در مقطع فعلی به‌هیچ‌وجه زمینه و ظرفیت جذب و هضم تاکتیک‌های قهرآمیز را در مبارزه با جمهوری اسلامی نداشته و ندارد.


امروزه نیز باگذشت نزدیک به 40 سال از آن وقایع هنوز هم دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی، ارزیابی نزدیک به همین ارزیابی منافقین را از مردم ایران دارند و مردم ایران و حامیان داخلی این حکومت را متعصبینی می‌دانند که برای کیک و ساندیس در تجمعات حکومتی گرد هم می‌آیند و له حکومت و علیه مخالفانش شعار می‌دهند. این مخالفان نیز مانند منافقین تصورشان این است که مردم ایران در زیر فشار مشکلات اقتصادی، گرانی، بیکاری و مشکلات دیگر از حکومت ناامید شده‌اند و پیشتازی یک گروه مخالف می‌تواند مردم را با خود همراه کند و حکومت را بربیندازد. از همین رو به هر بهانه‌ای در تلاش‌اند تا مردم را بر حکومت بشورانند که تاکنون موفق نشده‌اند و همان‌طور که گذشت تا این ارزیابی اشتباه از مردم را تغییر ندهند موفق نخواهند شد.


مهدی عسگری


انتهای پیام/4082/


انتهای پیام/

ارسال نظر