صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۱۸ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۹
توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد؛

روایت زندگی اولین شهید مدافع حرم قم در «پرواز با پاراگلایدر»

کتاب «پرواز با پاراگلایدر» شامل روایت زندگی شهید مدافع حرم مهدی علیدوست توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
کد خبر : 494872

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، کتاب «پرواز با پاراگلایدر»؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم مهدی علیدوست به قلم علی فاطمی‌پور و فاطمه جعفری نجف آبادی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.


مهدی علیدوست اولین شهید پاسدار مدافع حرم حضرت زینب (س) از قم بود. وی در ۲۵ مرداد سال ۶۵ متولد شد و در ۲۵ مهرماه ۹۴ مصادف با سوم ماه محرم بعد از عملیات آزادسازی یکی از روستاهای سوریه که در تصرف داعش بود، با برخورد ترکش به پهلویش به درجه شهادت نائل آمد.


در قسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است: «از وقتی هجوم داعش و اهالی تکفیری را در تلویزیون مشاهده می‌کنم خیلی بی‌قرارم و عطش زیادی وجودم را فراگرفته برای انتقام از این قوم ظالم، چرا که اعتقاد دارم این قوم از نسل همان ظالمانی هستند که به مادر سادات حضرت زهرا سیلی زدند، علی را خانه‌نشین کردند، امام حسین را مظلومانه به شهادت رساندند و زینب کبری را آواره شهر و دیار غربت کردند و حرمتش را رعایت نکردند. زمان جنگ می‌گفتند (می‌روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم)، الان من هم می‌روم تا انتقام بگیرم.


از خدای خود سپاسگزارم که با این همه بار گناه من را هم جز سربازان ولایت قرار داد و یک فرصت برای جبران گناهان کوچک و بزرگم، برای من فراهم ساخت».


کتاب «پرواز با پاراگلایدر» روایتی از زندگی این شهید و نیز شهادت او در سوریه است.


در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «نگاهم که به صورتش افتاد مثل همیشه خنده مهمان لبانش بود. چشمانش باز بود انگار او هم دلش برای من تنگ شده بود و می‌خواست برای آخرین بار یک دل سیر نگاهم کند. نمی‌توانستم دل بکنم. دستم را روی قلبش گذاشتم، نگاهم به نگاهش گره خورد و جانم به جانش.


قرارهای دو نقره‌مان از جلوی چشمانم گذر می‌کرد. روضه‌های دو نفره را به یاد آوردم، دوستت دارم‌ها را مرور کردم و یک لحظه فهمیدم همه لحظاتم تویی. یادت هست گفتم تو شهید شوی من دلم برائت تنگ می‌شود و تو بحث را عوض می‌کردی؟ یادت هست گفتم بدون تو نمی-توانم نفس بکشم؟ یادت هست قدم زدن‌های گلزار شهدای‌مان را؟ یادت هست آخرین دیدار مدام می‌گفتی مواظب خودت باش، بدون تو چگونه می‌شود مواظب خود بود. مهدی مرا هم ببر. همه فکرها را در گوشه ذهنم پنهان کردم و آهسته زیر لب خواندم: ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت».


«پرواز با پاراگلایدر» در قطع رقعی و ۲۳۶ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر