صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۴۴ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۹

معصومی‌نیا ////////

//////
کد خبر : 493108

بحث بورس در حوزه اقتصاد؟ نگاه اقتصادی و نگاه فقهی به شرایط موجود؟


- ابتدا نگاه اقتصادی را می‌گویم تا مشخص شود چه چیزی را می‌خواهیم از نظر فقهی بررسی کنیم. از نظر اقتصادی، اقتصاد نیاز دارد به واسطه‌های مالی. یعنی از آن روزی که پول در اقتصاد ایجاد شد، طبیعتاً پول یک‌سری وظایفی در اقتصاد دارد، اقتصادی به سامان می‌رسد که پول بتواند نقش خود را درست انجام دهد. اگر پول نقش خود را درست انجام ندهد اقتصاد دچار مشکل می‌شود. اولین نقش پول این است که پول واسطه مبادلات است و از آن روزی که مبادلات در بین بشر آغاز شد، نیاز به پول پیدا شد. اول پول کالایی بود، بعد پول فلزی بود، بعد پول کاغذی و الان هم که پول اعتباری. اگر این پول، حالا نقش‌های دیگری هم هست غیر از مبادلاتی ولی فعلاً مهم‌ترین نقش این است، البته نقش سنجش ارزش هم خیلی مهم است. بحث این است که به تدریج وقتی مناسبات بشر پیچیده شد، خود پول به طور طبیعی نتوانست آن نقش اصلی‌اش را انجام دهد، با پیدایش واسطه‌های مالی سعی کردند این کار را انجام دهند. واسطه‌های مالی واسطه‌هایی هستند که در بحث غیرواقعی اقتصاد می‌آیند از یک طرف پول‌های پراکنده مردم را جمع می‌کنند و از آن طرف برای نیازهای اقتصاد تخصیص می‌دهند. در اقتصاد غرب به تدریج در طول زمان سه نهاد برای این کار ایجاد شده است. یک نهاد بانک بود، یک نهاد بورس بود و یک نهاد بیمه. حالا بیمه جنبه 0233 داشت ولی نقش اصلی بانک و بورس در درجه اول موقعی که ایجاد و ؟؟؟ شد این بود که بتواند واسطه‌گری کند بین دارندگان پول‌ها و وجوه پراکنده و بین فعالان اقتصادی که به منابع پولی نیاز دارند. به طور طبیعی یک عده پول دارند یا بلد نیستند فعالیت کنند یا پول‌شان کم است و کفاف فعالیت‌های اقتصادی را نمی‌دهد، یک عده هم هستند که فعال اقتصادی هستند و می‌خواهند فعالیت کنند ولی پول ندارند. واسطه‌های اقتصادی کارشان این است که بتوانند این نقش را ایفا کنند که آن پول‌های پراکنده کوچک را که به تنهایی نمی‌توان فعالیت‌های اقتصادی را با آنها انجام داد، جمع‌آوری کرده و برای فعالیت‌های واقعی کسانی که قصد فعالیت دارند، تخصیص دهند. حالا اینجا بحث‌های پیچیده‌ای است ولی نکته بسیار مهم این است که تا وقتی این سیستم پولی می‌تواند نقش خود را درست انجام دهد که از بحث واقعی جدا نشده و فاصله نگیرد والّا اگر پول بیاید اصالت پیدا کند؛ یعنی مثلاً ما یک بازار پول درست کنیم که داخل این بازار پول، پول پول بیاورد. یا یک بازار سرمایه‌ای درست کنیم که پول پول بیاورد طبیعتاً معلوم است که آن پول دیگر نقش خود را درست انجام نمی‌دهد و آن واسطه مالی هم که نتوانسته آن نقش واقعی را درست انجام دهد، واسطه خوبی نیست. بحث این است که اگر ما برویم درست مطالعه کنیم می‌بینیم که در دنیای غرب، بانک‌ها و بورس تا یک حدی توانسته‌اند این واسطه‌گری را انجام دهند و سبب جمع‌آوری وجوه پراکنده و تخصیص آن به فعالیت‌های اقتصادی شوند ولی در همین دنیای غرب انحراف از این مسئله بسیار زیاد ایجاد شده است. در همین دنیای غرب سیستم بانکی به تدریج به جای اینکه واسطه‌گری کند، به خلق پول پرداخت. تا زمانی که سیستم بانکی پول‌های مردم را جمع‌آوری کرده و به فعالیت‌های لازم تخصیص دهد، خوب است ولی اگر خودش خالق پول شود که شده، این انحراف است. نتیجه این کار هم این است که خود پول اصالت پیدا می‌کند و حالا درست است که یک قسمتی از آن به فعالیت‌های واقعی هدایت شده و نقش خود را ایفا می‌کند ولی یک قسمتی هم در خود نظام پولی، پول پول می‌آورد بدون اینکه به بخش واقعی تخصیص پیدا کند. بازار سرمایه هم همین‌طور است. بازار سرمایه هم به تدریج در همین بازارهای معمولی و رایج بین‌المللی از مسیرش منحرف شد که اصطلاحاً به آن می‌گویند بورس بازی. یعنی یک وقت است که شرکت‌ها و فعالان اقتصادی می‌آیند و برای تأمین مالی‌شان در بازار سرمایه اوراق و ابزارهای مالی منتشر می‌کنند و پول‌ها را جمع کرده و با آنها فعالیت می‌کنند که این خوب است ولی یک وقت است که نه! خود همین ابزارها در درون بازار سرمایه اصالت پیدا می‌کنند و پول در خود اینها دارد می‌چرخد. اصطلاح سفته‌بازی یا بورس‌بازی که در بازار سرمایه رایج است به همین معناست که می‌بینیم یک عده پیدا شده‌اند در بازار سرمایه که کار اینها اصلاً این نیست که بروند فعالیت اقتصادی انجام دهند، اصلاً دنبال این نیستند، فقط دنبال این هستند که این اوراقی که در بازار سرمایه منتشر می‌شود را بخرند، به قیمت بالاتر بفروشند و سود کسب کنند. به تدریج بیشتر بازار دست اینها افتاد، دست بورس‌بازها افتاد. چرا؟ چون این کار سودآور است. یک بورس‌باز نه می‌خواهد زحمت فعالیت‌های واقعی را بکشد، نه می‌خواهد ریسک فعالیت‌های واقعی را تحمل کند، نه می‌خواهد خودش برود آستین بالا بزند و ریسک‌ها و مخاطرات فعالیت‌های واقعی را بپذیرد، در بازار سرمایه نشسته با توجه به شمّ پیش‌بینی قوی که در طول زمان بورس‌بازها پیدا می‌کنند، کارشان این است که اوراق می‌خرند، می‌فروشند؛ می‌خرند، می‌فروشند و کسب درآمد می‌کنند. بله! ریسک دارد، امکان دارد ضرر هم کنند ولی چون اینها بلدند چگونه پورتفورتشان یا پورتفولیو یا آن سبد اوراق‌شان را، چون اوراق مالی اعم از سهام است، مثلاً مشتقات، سهام نیست. مشتقات، خودش یک دنیای جداگانه است. این بورس‌بازها می‌روند یک سبدی از مجموعه‌ای از ابزارهای مالی می‌خرند، می‌فروشند. فاصله زمان خرید و فروش در قدیم زیاد و مثلاً 10 روز، 20 روز یا یک و دو ماه بود اما امروزه هم که الکترونیکی شده، بورس لحظه‌ای شده است. یعنی بورس‌باز حرفه‌ای الان می‌نشیند، این را می‌خرد، دو دقیقه بعد می‌فروشد و سود کسب می‌کند و چون اینها بلدند که سبد سهام‌شان را چگونه مدیریت کنند، معمولاً سودهای کلانی به دست می‌آورند. نتیجه این است که وقتی بورس‌بازی پدیده غالب بازار شود، ‌در این صورت بازار بورس یا بازار سرمایه دیگر نمی‌تواند نقش خود را درست انجام دهد. این است که گفته می‌شود بازار سرمایه در طول زمان آن نتیجه قماربازی در آن حاکم می‌شود. یک عده بورس‌باز پیدا می‌شوند، صرفاً شبیه برد و باخت انجام می‌دهند. می‌خرد، می‌فروشد، و در مجموع هم مثل قماربازهای حرفه‌ای که اکثر اوقات سود کسب می‌کنند، سود کسب می‌کند. این انحراف بزرگ بازار سرمایه است که الان در دنیای غرب هم در مقاطعی سبب بحران شد. به عنوان مثال در بحران 2008 یک قسمتی از ابزارهای مالی که در بازار سرمایه مبادله می‌شد، منشأ بحران شد. حالا بحران 2008 که در آمریکا به وجود آمد، به اروپا هم سرایت کرد و تمام دنیا را هم تحت تأثیر قرارداد، یک دلیلش وام‌های مسکنی بود که بانک‌های آمریکا دادند که به آنها وام‌های رهنی می‌گویند، یک دلیلش هم یک‌سری از این ابزارهای مالی بود که در بازار سرمایه منتشر شد. به عنوان مثال مشتقات، معروف است در بازار سرمایه، به طوری که 2008 که بحران به وجود آمد، از 2006 و 2007 اقتصاددانان و متخصصان دلسوز آنجا هشدارهای لازم را می‌دادند. می‌گفتند این وضعی که به وجود آمده، اقتصاد دچار بحران خواهد شد ولی سیاستمداران آن موقع مثل جورج بوش، این را قبول نکردند و می‌گفتند مکانیسم بازار، مشکل را حل می‌کند. در حالی که دیدیم حل نکرد، بحران اتفاق افتاد. این وضع بازارهای بین‌المللی. و الان مخاطره اصلی در کشورهای غربی هم همین است که این بازارهای بورس، بازار مالی اعم از بانک و بورس، به خاطر جدایی از بخش واقعی و به خاطر سودآور بودن بیش از حد خود فعالیت‌های داخل بازار مالی، سبب ایجاد بحران‌های بزرگ شود. ما باید از اینها عبرت بگیریم. به سراغ بازار سرمایه خودمان برویم. در بازار سرمایه ایران مسئله این است که اگر در درجه اول ما نیاز به واسطه‌های مالی داریم، حالا بنده که با توجه به معیارهای اسلامی اشکال بنیادی به بانک و بورس دارم. معتقدم که این بانک و بورس را نمی‌توان با معیارهای اسلامی تطبیق داد چون بانک‌ها ذات‌شان مبلغ 1135 نرخ است، بورس هم اصلاً مبتنی بر یک‌سری مبانی فلسفی سرمایه‌داری است که این بحث جدایی است و بحثش هم شده و اگر خدا توفیق داد می‌خواهم یک‌سری چیزهایم را بنویسم. حالا فرض اینکه ما اصلاً آن مبنا را هم کنار بگذاریم، بگوییم با همین بانک و با همین بورس باید اقتصاد را سامان داد، من بر اساس همین مبنا می‌خواهم صحبت کنم. فرض می‌کنیم که بشود بازار بورس و این سیستم مالی ما را با همین سازوکار موجود سامان داد. باید ببینیم چه کار باید کنیم؟ حالا با سیستم بانکی در این فرصت کار ندارم، در مورد بازار سرمایه و بازار بورس دارم صحبت می‌کنم. اگر بخواهیم همین بازار بورس ما 1230 بدهد، وضع مطلوب این است که پول مردم برود در بازار بورس و به تولید اختصاص پیدا کند. این را همه می‌فهمند و همه هم تفسیر می‌کنند که الان این پول زیادی که توسط مردم دارد به بازار سرمایه تزریق می‌شود، در صورتی به نفع مملکت است که این پول برود در بحث تولید. یعنی شرکت‌ها، تولیدکنندگان، فعالان اقتصادی، این جوانانی که دنبال تولید هستند و بیکار هستند، یک سازوکاری در بورس باشد که بتوانند بروند در بورس تأمین مالی کنند. الان خیلی از کارخانجات ما ورشکسته شده یا در حالی ورشکستگی است یا با خطر ورشکستگی مواجه است، به خاطر فشار تحریم، به خاطر وضع اقتصادی خاص مملکت‌مان، ما باید کاری کنیم که آنها بیایند در این بازار سرمایه تأمین مالی کنند که این پول‌هایی که الان توسط مردم دارد به بازار سرمایه می‌رود، به آن بحث و بحث تولید هدایت شود. این خوب است، خیلی هم خوب است و همه هم قبول دارند. هیچ کسی منکرش نیست. همین الان جنابعالی با پنج نفر از دوستان خود بخواهید یک فعالیت اقتصادی و یک تولیدی انجام دهید که برای مملکت لازم و سودمند است، باید بروید یک شرکتی را ثبت کنید که آقا ما می‌خواهیم فلان کالایی را که برای مملکت سودمند است تولید کنیم ولی پول نداریم اما ایده داریم چون جوانیم، تحصیل‌کرده هستیم و تجربه کاری داریم، این کار از عهده ما برمی‌آید و پول نیاز داریم، به شما می‌گویند به بازار سرمایه رفته و آنجا تأمین مالی کنید. آیا الان سازوکارهای فعلی بازار سرمایه به شما اجازه می‌دهد؟ و اگر رفتید آنجا، شما می‌روید یک برآورد می‌کنید که در تولیدتان چقدر سود حاصل خواهد شد. چقدر جرئت دارید وعده سود دهید؟ آن بازار سرمایه‌ای که بتواند شما را تأمین کند که اراده فعالیت اقتصادی دارید یا شرکت‌های موجودی که برای ادامه تولید خود نیاز به نقدینگی دارد را تأمین مالی کنند. ولی آیا الان وضعیت این‌جوری است؟ برآورد من این است که در مجموع متأسفانه این‌جوری نیست. چرا؟ الان دوست دارم شما یک بررسی میدانی کنید. یک قسمتی از پول‌های مردمی که می‌روند در بازار سرمایه، صرف خرید سهام بانک‌ها و امثال آن می‌شود. خب سهام بانک را مردم بخرند و پولش را بدهند، بعد این پول چگونه به بحث تولید می‌رود؟ این 1540 صندوق‌های سرمایه‌گذاری که دولت درست کرده، مثلاً باقی مانده سهام بانک صادرات، بانک ملت، بانک تجارت، اینها را دارند واگذار می‌کنند. این پول‌ها را جمع می‌کنند. این پول‌ها به کجا می‌رود؟ می‌رود دست دولت. دولت با این پول چه کار می‌کند؟ اگر الان می‌رود صرفاً کسر بودجه‌اش را تأمین می‌کند که خب پس این پول که نرفت به تولید، اگر می‌خواهد برود حمایت از تولید کند، بیایند مشخص کنند که آقا ما این پول را که جمع می‌کنیم می‌رویم از فلان بحث تولیدی حمایت می‌کنیم که دل ما آرام شود که این پولی که مردم می‌روند اینها را می‌خرند، باز صرف‌نظر از اشکالات شرعی خرید سهام بانک‌ها، فرض می‌کنیم اشکال شرعی نداشته باشد و مردم بروند بخرند و این پول‌ها را بدهند، صرف چه می‌شود؟ یا مثلاً پول‌هایی که فرض کنید شستا آمد سهامش را عرضه کرد، 6 یا 8 هزار میلیارد تومان پول جمع کرد، این پول‌ها کجا می‌رود؟ الان کجا رفته؟ الان شستا با این پول‌ها چه کار کرده؟ اینها مشخص و شفاف شود. آقایان گفتند وقتی سهام شستا در بورس عرضه می‌شود، باعث شفافیت این شرکت‌ها می‌شود. خب بیایند شفاف کنند، آیا پول‌هایی که الان جمع شده می‌رود به بخش تولید یا قسمت‌های دیگر؟ شرکت‌های دیگری که دارند سهام خود را عرضه می‌کنند، یک قسمتی از پول‌های مردم که به آنجا می‌رود، صرف خرید سهام شرکت‌هایی می‌شود که افزایش سرمایه می‌دهند. خب این پول کجا به تولید می‌رود؟ فقط یک قسمتی از این پول‌هایی که مردم دارند می‌روند در بازار سرمایه اوراق می‌خرند، فقط یک قسمتی‌اش صرف تولید می‌شود. نگرانی از این است که قسمت عمده این پول‌ها الان به بخش تولید نرود که الان این‌جوری است. الان نگرانی ما، بعضی‌ها خیال می‌کنند که ما می‌خواهیم همین‌جوری ایراد بگیریم. نه عزیز من! به خدا دل ما برای این اقتصاد می‌سوزد. الان از سال 89 که مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی اعلام کردند و الان 15 سال است که دارند نام اقتصادی برای سال‌ها می‌گذارند، امسال هم که فرمودند جهش تولید، همه این عرایضی که کردم در همین جهت است، آقا فرمودند جهش تولید، خب فرمودند رشد تولید نه! جهش تولید! الان این واگذاری‌هایی که دارد در بازار بورس می‌شود بیایند آقایان مسئولان بورس، من دوست دارم یک مصاحبه کنند، این مطالبه ما از مقامات بورس است که الان خیلی خوشحالند که بازار سرمایه خیلی رونق پیدا کرده، بیایند یک مصاحبه کنند، مگر نمی‌گویند شفافیت، مگر نمی‌گویند بورس محل شفافیت است، بیایند الان مشخص کنند، چقدر این پول‌هایی که الان مردم می‌روند، الان ما مردم را به یک جایی رسانده‌ایم، خیلی از مردم زنگ می‌زنند سؤالات شرعی خود را از من بپرسند، خیلی‌ها الان خانه‌شان را فروخته‌اند رفته‌اند در بورس گذاشته‌اند، دارایی‌های‌شان را فروخته‌اند برده‌اند در بورس، والله! طرف حتی خودش یک فعالیتی انجام می‌داد، بعد می‌بیند آن فعالیتش خیلی سودآور نیست، می‌گوید خب این چه کاری است؟! دست از فعالیت خود برمی‌دارد و می‌گوید بگذار من بفروشم ببرم بگذارم در بورس. همان کاری که قبلاً در بانک اتفاق افتاده بود. مطالبه ما از مسئولان بازار سرمایه این است که الان بیایند یک برآوردی کنند، برآورد دارند! آنها آمار و ارقام دارند، بیایند بگویند چقدر پول آمده؟ که این را گفتند، مثلاً 40 هزار میلیارد از عید تا همین چند وقت پیش به بورس آمده جدیداً، غیر از پول‌های قبل، بگویند چقدر از اینها رفته در بحث تولید و باعث تشویق تولید شده و چقدرش رفته در موارد دیگر که عرض کردم. ادعای ما این است که بیشتر این پول‌ها ربطی به تولید ندارد. این از نظر تولید؛ و این هشدار و این خطر وجود دارد که اگر این اتفاق نیفتد، یعنی اگر این پول‌های زیادی که وارد بازار سرمایه می‌شود، سر از تقویت تولید درنیاورد، آن وقت در دوره بعد مالی وضع ما بدتر می‌شود. چون پول رفته داخل بورس اما نرفته طرف تولید، باعث شده یک عده داخل این بازار سودهای کلان به دست بیاورند، به خاطر اینکه بلدند، عرض کردم روحیه سفته‌بازی و بورس‌بازی در بازار سرمایه الان این بورس‌بازهای حرفه‌ای در همین بازار سرمایه کوچک خود ما، چون بازار سرمایه ایران نسبت به خیلی کشورها اصلاً عمق و حجمش خیلی کم است. الان در این بازار سرمایه توده وسیعی از مردم می‌روند سرمایه‌گذاری می‌کنند، الان در همین مدت بروید ببینید یک‌سری از این کارگزاری‌ها و بورس‌بازها سودهای کلانی به دست آوردند. خب دو دوتا چهارتا، می‌خواهیم یک حساب سرانگشتی کنیم؛ این پول‌ها به بورس رفته، قسمت عمده‌اش هم صرف تولید نمی‌شود، یک عده هم سود کلان به دست می‌آورند. معنایش چیست؟ معنایش این است که در نهایت این سود بادآورده که یک عده به دست می‌آورند، در اقتصاد، در بازارهای مالی به آن می‌گویند بازی با 2140 صفر، به قیمت زیان و ضرر یک قشر وسیعی از جامعه منجر می‌شود. در کتاب‌های مالی می‌نویسند که یکی از فواید بازار سرمایه، رشد اقتصادی است. اگر با این تحلیلی که عرض کردم آمار و ارقام این‌جوری باشد که به سمت تولید نمی‌رود، که الان به عنوان مثال این همه پول رفته در بازار سرمایه، نرخ رشد سرمایه‌گذاری‌ها الان منفی است! نرخ رشد سرمایه‌گذاری ایران در بخش واقعی الان منفی است. نرخ رشد اقتصادی ما هم الان منفی است. خب این همه پول که به بازار سرمایه می‌رود اگر سبب رشد تولید شود، باید رشد سرمایه‌گذاری ما در بخش واقعی‌اش منفی باشد؟! باید رشد اقتصاد منفی باشد؟! اینها با کدام فرمول اقتصادی سازگار است؟ یک فرمول اقتصادی به من نشان دهید که شما پول‌ها را به بازار سرمایه ببرید. پس هدف اول محقق نمی‌شود. هدف دوم، عدالت! گفته می‌شود در کتاب‌های مالی که بازار سرمایه بهتر از سیستم بانکی عدالت را اجرا می‌کند. به خاطر اینکه مردمی که می‌روند یک قسمت عمده‌ای از پول خود را صرف خرید سهام می‌کنند. سهام معنایش این است که آن شرکتی که سهامش را می‌خرند، سود می‌کند، یک قسمتی از سود را به اینها می‌دهد و یک قسمتی هم خود برمی‌دارد. این عدالت است. الان با غلبه پدیده بورس‌بازی در بازار سرمایه ما و این رفتارهایی که الان اتفاق می‌افتد، یک قسمتی سود کلان می‌برند، قسمت زیادی از مردم، بالاخره یک روزی که این بازار افت کند، ضررهای هنگفتی خواهند کرد. پس این عدالت هم محقق نمی‌شود. نگرانی ما این است! اگر می‌خواهیم بازار سرمایه ما بتواند شعار سال، رشد و جهش تولید را محقق کند، باید روی حساب و کتاب باشد. یعنی باید یک سازوکاری باشد که این ابزارهای مالی توسط فعالان اقتصادی، توسط آنهایی که در حال ورشکستگی هستند، یکی از دوستان رشته 2400 بود، ایشان رفته بود، الان فیلم‌هایش هم هست، من بردمش سر کلاس دانشجویانم، آمد کنفرانس داد. آمده بود نشان داد، می‌گفت که من رفته‌ام صنایع تبدیلی در جنوب کرمان دیده‌ام که اینها نیاز به پول دارند، بیچاره شده‌اند از بی‌پولی، از آن طرف نگاه کردم دیدم که کالاهای کشاورزی منطقه را کشاورزان دارند می‌ریزند دور، افسرده، بیچاره‌های هزینه‌های خود را هم نمی‌توانند تأمین کنند. رفتم به ایلام هم دیدم همین‌طور. می‌گفت آمدم رفتم از این طرف و آن طرف با یک سازوکاری یک مقدار پول تهیه کردم، بعد اینها توانستند از ورشکستگی نجات پیدا کنند و در منطقه هم باعث شد تولیدات کشاورزی کشاورزان را جمع کنند، ببرند تبدیل کرده و مواد غذایی جامعه را تأمین کنند. هم از آن طرف کشاورزان منتفی شدند، هم از این طرف کارگران‌شان آمدند سر کار، از آن طرف سود گیر همه آمد، پول نقشش را درست انجام داد. اگر این مسئولان ما که این در حد کلان باید واقعاً اتفاق بیفتد، بخواهند در جهت اهداف اقتصادی حرکت کنند، باید بازار سرمایه ما روی حساب و کتاب باشد و الّا با وضع فعلی نگرانی ما این است که این موضوع محقق نشود، بعد مثلاً دولت برای تأمین مالی‌اش بیاید اوراق ETF منتشر کند، یک قسمتی هم اوراق دیگر در راه هستند که رئیس بانک مرکزی اعلام کردند اوراق خزانه و این‌جور چیزها هم می‌خواهد بیاید در بازار بورس که آنها هم ماهیتش تنزیل است، به تولید معلوم نیست، باید ببینیم آن پول‌هایی هم که جمع‌آوری می‌شود توسط اوراق جدیدی که می‌خواهند منتشر کنند آیا اینها سر از تولید در می‌آورد یا نه. نگرانی این است که این اتفاق نیفتد و بعد می‌بینیم که یک سال بعد شبیه این می‌شود که الان من نمی‌توانم هزینه‌های زندگی‌ام را تأمین کنم، بروم نصف منزلم را بفروشم بعد بروم یک چلوکباب راه بیندازم، زن و بچه‌ام را بیاورم آنها هم بگویند به به و چه چه، بعد که یک مقداری گذشت می‌بینم خانه‌ام را فروخته و واگذار کرده‌ام، از آن طرف هم وقتی قبلاً عرضه فعالیت اقتصادی نداشتم که بتوانم درآمد کسب کنم، با فروش خانه‌ام تأمین مالی کرده‌ام برای مخارج زندگی‌ام، در شرایط جدید همان وضعیت ادامه پیدا می‌کند به اضافه یک‌سری بدهی که ناشی از واگذاری‌های قبلی من انجام شده، روی دستم مانده و دارایی‌هایی مثل خانه‌ای که مثال زدم، به دیگران واگذار شده. الان خیلی از چیزهایی که واگذار می‌کنند، فردا باید سود بدهند. یعنی مثلاً شستا که آمده این شرکت‌ها را واگذار کرده، اینها باید فردا به دارندگان اوراق سود بدهند. قبلاً خود تأمین اجتماعی در هزینه‌هایش مانده بود، برای تأمین هزینه‌های درمان مردم وظایف بیمه‌اش را درست انجام نمی‌داد، حالا فردا تازه باید سود سهام هم بدهد. اگر با این پول نتواند برود یک فعالیت اقتصادی انجام دهد که درآمدهای زیادتر از آنی که باید بدهد را کسب کند طبیعتاً فردا وضعش بدتر از گذشته می‌شود. اینها نگرانی‌های ما است. و بعد یک نکته بسیار مهم که باید بگویم، این جریان دو ماه اخیر نشان داد که چقدر پول در این اقتصاد وجود دارد. البته قبلاً هم معلوم بود. حالا این نقدینگی که ما دیدیم زیاد است، یک قسمت عمده‌اش توسط بانک‌ها خلق می‌شود ولی یک قسمت عمده‌اش هم پول‌های مردم است. اگر این بازار سرمایه ما، اگر نظام پولی و مالی ما درست جهت‌دهی شود برای رشد تولید، این پول‌ها در این اقتصاد معجزه می‌‌کند. همه مشکلات این اقتصاد را حل می‌کند. ولی با این وضوع موجود، نگرانی ما این است که این پولی که الان به بازار سرمایه آمده صرف تولید نشود، صرف بورس‌بازی شود، صرف پدیده‌های غیرتولیدی شود، بعد سری بعد ما می‌بینیم که وضع‌مان بدتر می‌شود. آن‌وقت نتیجه این است که آقایان می‌گویند هدایت این پول به سمت بازار سرمایه باعث شده که نرود به سمت بازارهای موازی. بازارهای موازی مثل سکه و ارز و مسکن و ... خب وقتی اینجا این نقدینگی سرخورده شود، دوباره یک نقدینگی وحشتناک‌تر می‌رود به سمت آن بازارهای موازی و وضع را بدتر می‌کند. چون اگر از بازار سرمایه ناامید شود، الان یک مدتی این وضعیت ادامه پیدا کند، بعداً سهامداران خُرد احساس کنند دارند ضرر می‌کنند به قیمت ثروتمند شدن یک عده، آن‌وقت این سرمایه را دوباره می‌کشند بیرون، خود شما الان اگر احساس کنی ارزش سهامت دارد پایین می‌رود، مثلاً یک هزار تومان خریده‌ای بعد شده 900 تومان، بعد احساس می‌کنی پایین‌تر می‌آید، می‌گویی زودتر بفروشم که بیشتر ضرر نکنم، بعد می‌روی در بازار سکه، در بازار ارز، بازار اتومبیل، بازار مسکن! یعنی این نقدینگی دوباره نقض غرض شده و می‌رود به آن سمت. اگر در این بحث ما بتوانیم صرف تولید کنیم و با یک رشد عقلایی سود در این بازار سرمایه سود دهیم و آن سود متناسب با فعالیت‌های بخش واقعی باشد، این دوام دارد والّا طبق هیچ فرمول اقتصادی این وضع دوام ندارد و این نقدینگی می‌رود دوباره به آن سمت و آنجا تأثیر خودش را بدتر از گذشته انجام می‌دهد. این تحلیلی است که ما از این وضعیت داریم.


الان شرایط بازار بورس چه مقدار می‌تواند محقق کند اهداف فقهی را که شورای فقهی می‌گذارد و کلاً در فضای شرعی و فقهی مطرح است؟


- از نظر شرعی ما الان مورد به مورد باید بررسی کنیم. از نظر شرعی یک‌سری از معاملاتی که در بورس هست محل اشکال است. به عنوان مثال سهام بانک‌ها، مراجع تقلید الان چند سال است دارند می‌گویند که یک‌سری از فعالیت‌های بانک‌ها اشکال شرعی دارد. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی که منتشر کرده می‌گوید قسمتی از فعالیت‌های بانک‌ها سوری است و ماهیتش اشکال شرعی دارد. این حرفی که من دارم می‌زنم، یک وقت است که توده مردم می‌آیند مسئله می‌پرسند، ما آنجا سعی می‌کنیم یک‌جوری جواب دهیم که مردم مشکل‌شان زیادتر نشود. چون هم مصلحت نظام اقتضا نمی‌کند مردم را در دردسر بیندازیم. ولی این صحبت‌هایی که می‌کنیم بیشتر با مسئولان است که بیایند یک فکر اساسی کنند. خب وقتی مراجع معظم می‌گویند فعالیت‌های بانک‌ها اشکال شرعی دارد، گزارش رسمی مرکز پژوهش‌ها هم این است که اینها فعالیت‌هایشان شرعی نیست، الان گزارش‌های متعددی است که مرکز پژوهش‌ها می‌گوید خیلی از فعالیت‌های بانک‌ها با موازین شرعی مغایرت دارد. خب نتیجه این است که خرید و فروش سهامش هم اشکال شرعی دارد. نتیجه این است که در این جهت الان بروند از مراجع و بزرگان استفتاء کنند که آقا این سهام بانک‌ها با این فعالیت‌هایی که شما خودتان به آنها ایراد می‌گیرید درست است یا نه؟ این یک نمونه است، خرید و فروش سهام بانک! می‌رویم سر سهام شرکت‌هایی که تولیدی هستند و فعالیت‌های درست اقتصادی انجام می‌دهند که اشکال ندارد. مثل پتروشیمی‌ها، مثل کارخانه فولاد، کارخانه شیشه، کارخانجات صنایع غذایی‌،اینها اشکال ندارد. خرید و فروش سهام اینها در فضای عادی بازار اشکال ندارد ولی بعضی از مسائل هست که اینها باید تکلیفش مشخص شود. من قبلاً عرض کردم مثلاً شستا که می‌آید سهامش را عرضه می‌کند، خود مدیرعامل شستا آقای نظامی‌فر مصاحبه کرد الان روی سایت است، ایشان فرمودند از 178 شرکتی که مجموعه شستا را تشکیل می‌دهد، 82 موردش قبلاً واگذار شده است. خب اینها 82 موردش حالا نمی‌گوییم به طور کامل، فرض کنید یک قسمتی از کامل واگذار شده، بعد الان آمدند تحت عنوان هلدینگ شستا واگذار کردند. خب از نظر شرعی اگر سهام هلدینگ که واگذار می‌شود، بگوییم که ماهیتش سهم مشاع است، کما اینکه خیلی‌ها معتقدند که ماهیت این سهام، سهم مشاع است، یا نه، حتی اگر نگوییم ماهیت سهام، سهم مشاع است، بگوییم یک برگه اعتباری است که به پشتوانه ارزش دارایی‌های آن شرکتی که از طرفش منتشر می‌شود، این اگر به نحو مشاع است، از نظر شرعی چگونه می‌توانیم با این وضعیت سازگارش کنیم که قبلاً 82 شرکت حالا یا تمام یا قسمت قابل توجهی از تمام‌شان در بورس عرضه شده، بورسی‌اند. اصلاً 82تا از این شرکت‌ها بورسی هستند، قبلاً واگذار شده،‌الان آمده‌ایم تحت عنوان شستا دوباره واگذار کردیم. آیا منظور از واگذاری، واگذاری بقیه شرکت‌هاست؟ آیا منظور بقیه شرکت‌ها به اضافه بقیه سهام شرکت‌هایی است که واگذار شده؟ اینها هیچ‌کدام مشخص نشده و اگر به نحو اشاعه واگذار کردند مسلماً اشکال دارد! چون به نحو اشاعه که واگذار کنند، قبلاً هم آن شرکت‌هایی که طبق فرمایش آقای رضوانی‌فر واگذار شده 80تا واگذار شده، آنها به نحو اشاعه واگذار شده، خب الان هم هلدینگ به نحو اشاعه واگذار شده، یعنی یک قسمت چیزهایی است که قبلاً واگذار شده. تکلیف اینها مشخص نشده. قبلاً کجا روی اینها بحث شده؟ چه کسی روی اینها بحث کرده؟ چه کسی مشخص کرده؟ کجا استفسا شده؟ کجا از نظر شرعی تکلیفش مشخص شده. یک شبهه دیگر هم وجود دارد و آن هم این است که شستا در اساسنامه‌اش آمده که «مؤسسه عمومی غیردولتی»، خب مؤسسه عمومی غیردولتی یعنی ملکش مال دولت است یا ملکش مال، اگر دولتی است چرا می‌گوید عمومی غیردولتی؟ در اساسنامه‌اش هست، در سایت‌ها هست، اگر که دولتی است که چرا گفته؟ معلوم می‌شود که دولتی نیست. وقتی دولتی نیست، آیا ملک بیمه‌گذاران است؟ این هم از چیزهایی است که باید مشخص شود. اینها باید مشخص شود. تا وقتی که از نظر فقهی و شرعی جزییات یک معامله مشخص نشود، از نظر شرعی نمی‌شود این را واگذار کرد و فروخت یک کالایی را که تکلیفش معلوم نیست. حالا اینها مثال بود. یکی سهام بانک‌ها را مثال زدم، یکی سهام  شستا را مثال زدم. در بازار سرمایه موارد دیگری هم وجود دارد. این یکی از ابعاد مشکلات است. یک بُعد دیگرش بورس‌بازی است. اینکه یک عده پیدا شوند در بازار، کارشان این باشد که می‌بینند که توده وسیعی از بازار کم‌خبر هستند، حرفه‌ای نیستند، وارد نیستند، بعد اینها می‌آیند به اصطلاح عامیانه‌اش در بازار بورس «سوت‌زنی» می‌کنند. یعنی می‌آیند سوت می‌زنند که فلان سهام دارد می‌رود بالا، بعد یک عده‌ای می‌آیند می‌خرند، بعد می‌آیند وسط سوت می‌زنند دارد می‌آید پایین، توسط سهامداران (کم‌اطلاع) عرضه می‌شود، اینها خودشان یواشکی می‌روند می‌خرند، بعد می‌فروشند و سود کلان عایدشان می‌شود. آیا این جور بازار و این درآمد واقعاً مشروع است؟ ما در فقه خود یک مقوله‌ای داریم به نام تلقی رجعان. تلقی رجعان (3710) این است که یک عده تاجر زمان رسول اکرم(ص) از مدینه می‌رفتند شام، جنس از شام می‌خریدند می‌بردند در مدینه می‌فروختند، یک‌سری کالایی که در مدینه بود که از هند و جاهای دیگر که توسط سفرهایی که به یمن می‌شد می‌آوردند در مدینه، مبادله می‌کردند. بعد این تاجرانی که از مدینه به شام می‌رفتند، چقدر خطر متوجه‌شان بود، چقدر راه را با وسایل آن روز و حیوانات باید می‌رفتند، دزد به آنها می‌زد، بعد اینها به 16 فرسخی مدینه که می‌رسیدند، یک عده‌ای بودند، می‌رفتند اجناس اینها را یک کاسه می‌خریدند می‌آوردند در مدینه می‌فروختند. حضرت رسول(ص) فرمودند این کار را نکنید. روایتش معروف است. حضرت فرمودند لا تلقًّ. شیخ انصاری در کتاب مکاسب محرمه یک بحثی دارد در مورد حرمت تلقی رجعان (3810)، یعنی همین موضوع که یک عده می‌رفتند یک کاسه می‌خریدند می‌آمدند می‌فروختند. کار اینها این بود که می‌رفتند اجناسی که آنها از مصر و شام آورده بودند یک کاسه می‌خریدند و می‌آوردند به بازار و قیمت‌ها را بالا می‌بردند. یک عده از فقها گفتند این فرمایش حضرت رسول(ص) دلالت بر حرمت می‌کند، یک عده هم گفتند کراهت شدید. حالا ما یک بازار سرمایه‌ای درست کنیم که یک عده با سوت‌زنی بتوانند ثروت‌های نجومی کسب کنند. واقعاً این از نظر فقهی و شرعی درست است؟ درست نیست؟ یا باید بگوییم از نظر شرعی اشکال دارد، بر اساس آن نظریه فقها که گفتند فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) دلالت بر حرمت می‌کند یا اینکه لااقل کراهت شدید! خب بازار سرمایه جمهوری اسلامی که باید محل تجلی 3910 اخلاقی باشد ما آورده‌ایم یک چنین کاری کرده‌ایم. از آن طرف مردم را انداخته‌ایم در ؟؟؟‌ ولعی که بروند سودهای کلان کسب کنند. اینها کارهایی است که از نظر شرعی بعضی‌هایش یا حرام است، بعضی‌هایش هم نه، خیلی کوتاه بیاییم نگوییم حرام است، کراهت شدید دارد و اینها یک چیزهایی است که با روح تعالیم اسلامی که در معاملات این‌قدر سفارش کرده به رعایت اخلاقیات اسلامی در معاملات، این همه آیات قرآن، این بازار با روح اسلام سازگار نیست. ما مردم خود را باید عادت دهیم که در یک فضایی پول خود را بیاورند که با رعایت ارزش‌های اسلامی، تولید صورت بگیرد، فعالیت‌های درست اقتصادی انجام شود و بعد پولش بین همه تقسیم شود تا حدی که به تناسب خودش با ضوابط و عقود شرعی، ولی الان با ورق‌بازی. مردم می‌روند در بازار بورس و بازار سرمایه، این فضای ملتهبی که ایجاد شده، الان معلوم نیست با تعالیم اسلامی سازگار باشد. بعضی‌هایش از نظر شرعی به معنای فقهی اشکال دارد، یک‌سری‌اش به لحاظ اخلاقی اشکال دارد و این بازار محل تجلی اخلاق اسلامی نمی‌تواند باشد. مسئولین ما می‌توانند با یک سازوکاری از طرفی پول‌های مردم را به سمت تولید ببرند، از یک طرف هم التهاب بی‌جا در بازار درست نکنیم. یک روند عقلایی کسب سود وجود داشته باشد که یک عده هم نتوانند سوءاستفاده کنند و بعد، خطر هم نداشته باشد چون وقتی روند غیرعقلایی باشد، الان در بحران 2008 آمریکا و جنبش وال استریت، عرض کردم قبلش این واسطه‌های مالی افتادند به کسب سود از راه دادن وام‌ها با 4110 و مشتقات و هوای سود بالا در سرشان زد و سودهای زیادی کسب کردند، به دنبالش بحران ایجاد شد. بنابراین حالا در بازار سرمایه ما باید این‌طور باشد. منتهی من می‌خواهم یک چیزی اضافه کنم، این اشکال شرعی که شما پرسیدید باید ما در مورد این سهام‌هایی که واگذار می‌شود بیاییم یکی یکی اینها را بررسی کنیم و موردی، به طور کلی نمی‌شود گفت فعالیت‌های بورس به طور کلی، چرا آن پدیده بورس‌بازی را به طور کلی گفتم. یک مثال دیگر می‌زنم از مباحثی که اشکال شرعی دارد، آن هم خرید اعتباری سهام است. الان خرید اعتباری سهام که در بازار بورس دارد انجام می‌شود یک حد زیادی دارد انجام می‌شود، این در جریان عمل، ربوی خالص دارد در بازارهای ما انجام می‌شود. بر اساس گزارشات و بر اساس الان مرتب به من زنگ می‌زنند از این فعالان بورس که واقعاً در قید این ضوابط شرعی هستند و برایشان مهم است، الان در بازار بورس ما خرید اعتباری سهام دارد کاملاً ربوی انجام می‌شود. چطور؟ الان فرض کنید که شما وارد بورس می‌شوید، می‌گویید که من اصلاً پول ندارم. بعد به شما می‌گویند اشکال ندارد، کارگزار می‌آید با اعتباری که بانک به او داده برای شما سهام می‌خرد، سهام شما را در حساب نگه می‌دارد، بعد بر اساس پیش‌بینی‌تان خودتان می‌فروشید، بعداً سود کسب می‌کنید. کارگزار هر چه تعداد معاملات بیشتر باشد، او حق کارگزاری‌اش را می‌گیرد، سود خوبی هم کسب می‌کند. این کاملاً دارد کمیته صنفی بورس نشست یک سازوکاری طراحی کرد، الان بر اساس گزارشاتی که به من زنگ می‌زنند، می‌فرستند به صورت مکتوب و به صورت دستورالعمل‌ها، الان در کف بازار آن ضوابط شرعی رعایت نمی‌شود. یعنی کارگزار می‌آید با اعتبار بانک پول می‌دهد به کسی که می‌خواهد وارد معاملات شود، معاملات را انجام می‌دهد، بعد بر حسب تعداد روزها بهره از شما می‌گیرد، بهره پولی که بانک گشایش اعتبار کرده بانک برای کارگزار. خب این کاملاً ربوی است. خب چرا مسئولان ما نمی‌آیند این چیزها را رسیدگی کنند؟ مردمی که می‌روند خرید اعتباری سهام می‌کنند، دارند در حقیقت پول اشکال‌دار می‌دهند. آن سودی که می‌دهند، کارگزاران هم این را می‌گیرند، مصرف می‌کنند، داخل زندگی‌شان می‌شود می‌شود ربا و غیرربا 4355 و مخلوط که به قول یکی از آقایان می‌فرمود ربای ؟؟؟ خب اینها مسائلی است که در جمهوری اسلامی خوب نیست، نباید اتفاق بیفتد.


من الان دلم می‌سوزد. یک عده می‌خواهند بگویند که نگاه شما بدبینانه است ولی من در مقابل آنها می‌گویم که نگاه ما واقع‌بینانه است. یعنی اگر بازار پول و بازار سرمایه ما با این روند جلو برود، ما افق روشنی در اقتصاد نداریم و اگر یک تجدیدنظر اساسی در سیاست‌ها نشود، اینها واقعیت است. یک عده نگویند که ما داریم آیه یأس می‌خوانیم. عزیز من! (این را بنویسید) اگر الان یک بیماری سرطان دارد اینجا، ما لاپوشانی نکنیم، نگوییم، خب حالا نشان داده نشود، یک ماه دیگر بدتر خودش را نشان می‌دهد! الان اقتصاد ما بیمار است. مگر مقام معظم رهبری نفرمودند کار جلو نمی‌رود! آقا فرمودند کار جلو نمی‌رود. آقا فرمودند من راضی نیستم. ایشان از این وضع پیشرفت اقتصادی ما راضی نیستند. حالا اگر ما واقعیات را نگوییم، مثل یک عده به به و چه چه کنیم، ولی بدانیم این وضع با این سیاست‌ها بدتر می‌شود؛ این درست است؟! من دلم از این می‌سوزد. با ادامه این وضع بازار پول و بازار سرمایه، جهش تولید که هیچی! رشد تولید هم محقق نمی‌شود! آخر سال می‌شود، یک دولت دیگر می‌آید وارث این وضعیت می‌شود و متأسفانه وضعیت بدتر می‌شود و علتش این است که روح نظامِ سرمایه‌داری (اینها را شما بنویسید)، سرمایه‌داری آن هم از نوع بدش! یعنی سرمایه‌داری بد و بدتر. روح سرمایه‌گذاری روح 4655 غرب است که الان در اقتصاد ایران حاکم شده است ولی آنها بالاخره رشد تولیدات دارند، ما در آن قسمتش هم مشکل داریم! بعد نوع خیلی بدترش سرمایه‌داری مالی است آن‌هم از نوع ؟؟؟ ‌این سیاست‌هایی که دارد در بازار پول و سرمایه ما اجرا می‌شود، در مجموع یک سرمایه‌داری مالی از نوع بدش است. سرمایه‌داری مالی از نوع بد یعنی اینکه کسانی به یُمن اینکه پولدار هستند، پولدارتر می‌شوند یا کسانی در بازار سرمایه که بیشتر بورس‌بازی بلد هستند به یُمن پول‌های مردم، پول‌های بیشتر از گذشته کسب می‌کنند، بعد پول‌های‌شان زیادتر می‌شود، با اینها تخریب بیشتری انجام می‌دهند و آن‌وقت در ادامه، اقتصاد می‌ماند و مشکلاتش ؟؟؟


انتهای پیام/

ارسال نظر