صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۲۰:۲۶ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۹

جایگاه نماز از کلام امام خمینی (ره)

نماز از جمله مهم ترین و بارزترین عبادات است و بیش ترین سفارش انبیا نیز درباره نماز است.
کد خبر : 492677

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، راز عظمت شخصیت امام را باید در معنویت و در تهذیب نفس و جهاد اکبر و تقوای ایشان جست وجو کرد؛ عبادتها، دعاها، قرآن خواندن ها، زیارت ها، توسل ها و به ویژه مناجات شعبانیه، این کودک یتیم را امام کرد. البته دو عنصر دیگر نیز در زندگی امام نقش اساسی داشت: توجه به کسب علم و نظم و برنامه ریزی دقیق.


امام در سنگر نماز
نماز از دیدگاه امام جایگاه والایی داشت، به طوری که ایشان کتابی در این باره نوشته اند. کتاب «امام در سنگر نماز» بیانات و خاطرات امام خمینی (س) درباره نماز است در فصل نخست کتاب به خاطرات اقوام ، دوستان و نزدیکان حضرت امام درباره کیفیت حالت امام در نماز اختصاص میپردازد و از مباحثی چون نماز شب امام، مصلای امام، سفارش به فرزندان و نماز جماعت امام سخن به میان می آید و در فصل دوم بیانات و مکتوبات امام در خصوص اهمیت نماز، نماز جمعه، وظایف ائمه جمعه و جماعات، و نقش مساجد بیان شده است و در فصل سوم سه کتاب امام خمینی (س)درباره نماز یعنی سرالصلوة،آداب الصلوة و الخلل فی الصلوة معرفی میشود.


نماز جمعه از کلام امام خمینی
۱-نماز جمعه سنگر است و این سنگر ها را پر کنید.
۲- به حمدا… در این نهضت، نماز جمعه با محتوای حقیقی آن تحقق یافت.
۳- نماز جمعه که نمایشی از قدرت سیاسی و اجتماعی اسلام است باید هر چه با شکوه تر و پر محتواتر اقامه شود.
۴- ملت ما گمان نکند که نماز جمعه یک نماز عادی است.
۵- تحقیقا احیای نماز جمعه در ایران از مسائل بسیار مهم است.
۶- نماز جمعه موجب می شود تا مسائل فراموش شده در اسلام به بهترین وجه برای مردم گفته شود.
۷- یکی از برکات این نهضت و انقلاب همین اقامه نماز جمعه هاست.
۸- من امیدوارم که نماز جمعه ها محتوای اصیل خود را باز یابد.
۹- نماز جمعه یک اجتماع سیاسی است. نماز جمعه یک عبادت سرتاپا سیاسی است.
۱۰- به این نماز جمعه اهمیت بدهید. این هم از برکات جمهوری اسلامی است.
۱۱- ائمه جمعه در سراسر ایران بالاترین اجتماع را دارند.
۱۲- نماز جمعه ها با قدرت هر چه بیشتر انجام شود.
۱۳- یکی از مهم ترین چیزهایی که در این انقلاب حاصل شد قضیه نماز جمعه است.
۱۴- مردم و نسل های آینده به این مساله اهمیت بدهند که نماز جمعه در راس همه امور است.
۱۵- منصب امامت جمعه یعنی منصب تماس روحانیت با ملت.
۱۶- ائمه جمعه و جماعات مردم را ارشاد کنند و حضور آنها را در صحنه گوشزد کنند.
۱۷- این نماز جمعه ای که در همه جا است شما می بینید چه برکتی دارد.
۱۸- این نماز جمعه تقریبا مردم را مهیا می کند، مردم را بیدار می کند.
۱۹- آنچه مردم را مجتمع می کند همین ائمه جماعات و جمعه هاست.
۲۰- در صدر اسلام هم نماز جمعه و مساجد چنین وضعی داشتند که اجتماعات وسیله ای بودند برای رفع گرفتاری های مسلمین و تصمیم گیری در مقابله با دشمنان اسلام.
۲۱- برپایی نماز جمعه یکی از برکات بسیار عظیم اسلام.
۲۲- امروز از برکت نماز جمعه است که ملت از خانه هایشان بیرون ریخته و در مراکز نماز جمعه اجتماع و با یکدیگر تفاهم می کنند و به مسائل سیاسی و دینی گوش می دهند.
۲۳- این رسانه های گروهی بیگانگان هستند که تبلیغ می کنند مردم علاقه زیادی به نماز جمعه ندارند.
۲۴- ائمه جمعه باید توجه داشته باشند که یکی از موثرترین قشرهای جامعه به حساب می آیند.


در اشتیاق نماز
هنگامی که نزدیک نماز می شد سر از پا نمی شناختند. به هر کس که در اتاق بود صراحتاً می گفتند: بروید که وقت نماز است و همیشه در این لحظات یک تبسمی پیدا می کردند که آدم احساس می کرد انتظار لحظات شیرینی را می کشند.


فضیلت نماز ظهر
روز اولي بود كه شاه رفته بود. امام در نوفل لوشاتو فرانسه اقامت داشتند. نزديك به سيصد الي چهارصد خبرنگار خارجي از كشورهاي مختلف، اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختي گذاشتند و امام روي آن ايستادند تا به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهند. تمام دوربينها كار مي‌كردند. هنوز دو سه سؤال بيشتر از امام نشده بود كه صداي اذان ظهر شنيده شد. امام بلافاصله جمع خبرنگاران راترك كردند و فرمودند:
« وقت فضيلت نماز ظهر مي‌گذرد.»
تمام حاضرين از اين كه امام محل را ترك كردند، متعجب شدند.
كسي از امام خواهش كرد: «چند دقيقه اي صبر كنيد تا چند سؤال ديگر هم بشود و بعد براي اقامة نماز برويد.»
امام با قاطعيت فرمودند: « به هيچ وجه نمي شود» و براي خواندن نماز رفتند.


 نماز در دل شب
در نظر ایشان نماز یک معاشقه است نه وظیفه ای که ما مجبور به انجام آن باشیم. از نماز لذت می برند، چون عبادت را ابراز عشق در برابر معشوق می دانند. از ظاهر رفتار امام برمی آمد که زمان مناسب ابراز این شیفتگی، شب است. اکثر آشنایان این طور نقل می کنند که امام از سن جوانی نماز شب و تهجد جزو برنامه هایشان بود.


عبادت ماه مبارک رمضان
در ماه مبارک رمضان در فصل گرماى نجف اشرف، ایشان براى نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت‏اللّه‏ بروجردى تشریف مى‏بردند و هر روز، اول هشت رکعت نافله‏هاى ظهر را مى‏خواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه، نسبتاً طولانى میخواندند و بعد از تعقیبات، هشت رکعت نافله‏ هاى عصر را میخواندند. بعد نماز عصر را با اذان و اقامه مانند نماز ظهر میخواندند و بعد از خواندن تعقیبات، تشریف میبردند. این کار در آن سن و سال و آن هواى گرم بخصوص در حال روزه، کار آسانى نبود. حتى جوانها هم به سختى از عهدۀ انجام این کار بر مى‏آیند. با این حال، اینگونه با جدیت تمام عبادت میکردند.
انجام این اعمال سبب تربیت طلبه‏ ها مى‏شد. بعضى از طلبه‏ ها که فقط نمازهاى واجب را میخواندند، از امام تبعیت مى‏کردند و آن‏وقت نافله‏ ها را هم میخواندند. روزهاى جمعه نافله‏ ها را در منزل میخواندند و در مدرسه بدون خواندن نافله، دو نماز ظهر و عصر را جمع میکردند و اجازه اذان براى نماز عصر را نمیدادند. این نکته‏ ها نمایانگر دقت آن بزرگوار در انجام عبادتها، مطابق با دستور موظف است.


نماز با تیمم، پشت به قبله و در حال حرکت
 شب 15 خرداد 42، آقا توی حیاط خوابیده بودند که مأموران رژیم آمدند، در را شکستند و وارد خانه شدند. خود امام برای من تعریف می کردند: وقتی آنها در را شکستند، من متوجه شدم که آنها آمده اند مرا بگیرند. فوراً به خانم گفتم که شما هیچ صحبتی نکنید، بفرمایید توی اتاق.
من دیدم که آنها ریختند توی منزل، احتمال دادم که اشتباه کنند و مصطفی را ببرند. به همین جهت گفتم: خمینی من هستم. آماده بودم و من را بردند. چون کوچه ها باریک و کوچک بود، من را توی ماشین کوچکی گذاشتند و تا سر خیابان بردند. سر خیابان یک ماشین خیلی بزرگ ایستاده بود. من را سوار آن ماشین بزرگ کردند و حرکت کردند. یک نفر به طرف من نشسته بود که از اول تا آخر سرش را گذاشته بود کنار دست من و به بازویم تکیه داده بود و گریه می کرد. یکی دیگر هم طرف دیگرم نشسته بود و مرتب شانه ام را می بوسید.
همین طور که می آمدیم، توی راه من گفتم که نماز نخوانده ام، یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم. گفتند: ما اجازه نداریم. گفتم: شما که مسلح هستید و من که اسلحه ای ندارم؛ به علاوه شما همه با هم هستید و من یک نفرم. کاری که نمی توانم بکنم. گفتند: ما اجازه نداریم. فهمیدم که فایده ای ندارد و اینها نگه نمی دارند. گفتم: خوب، اقلاً نگه دارید تا من تیمم کنم. این را گوش کردند و ماشین را نگه داشتند؛ اما اجازه پیاده شدن به من ندادند. من همین طور که توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین دولا شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم. نمازی که خواندم، پشت به قبله بود. چرا که از قم به تهران می رفتیم و قبله در جنوب بود، نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر