صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۰ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۹

۱۹ اختراع تصادفی که زندگی بشر را زیر و رو کرد در ویکی آنا

تاریخ به ما نشان داده است که انسان برای اختراع و اکتشاف گاه تنها نیاز به شانس و تصادف دارد. 
کد خبر : 489418

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، همیشه فکر می کنیم اختراعات مهم طی یک فرﺁیند طولانی به دست میﺁیند اما حقیقت این است که گاهی برخی از این اختراعات کاملا شانسی و اتفاقی به دست می ﺁیند.
بسیاری از داروهایی که برای بهبود دردهایمان استفاده می‌کنیم و وسایلی که از آن‌ها برای راحتی خودمان استفاده می‌نماییم، درست با ایده‌ی ساخت همان وسایل و مواد به‌وجود نیامدند. در این پست، با برخی از این اختراعات تصادفی که وارد زندگی روزمره‌ی مردم جهان شد، آشنا می‌شویم.


۱- پنی‌سیلین
مخترع این دارو، «سِر الکساندر فلمینگ» بود. او به دنبال ساخت «داروی جادویی» بود که بتواند بیماری‌ها را درمان کند. در سال ۱۹۲۸، او متوجه شد ظرف آزمایش (پتری‌دیش) آلوده‌ای که او دور انداخته‌بود، حاوی کپکی است که تمام باکتری‌های اطراف خود را نابود کرده‌است. وقتی او این کپک را به‌تنهایی پرورش داد، از قدرت آنتی‌بیوتیکی فوق‌العاده‌ی آن آگاه گشت. این آنتی بیوتیک می‌توانست برای درمان بیماری‌های مزمنی همچون سفیلیس به‌کار رود. به لطف پنی‌سیلین و سایر آنتی‌بیوتیک‌ها، مرگ ناشی از بیماری‌های عفونی به ۱/۲۰ آمار در اوایل قرن بیستم، کاهش یافته‌است.


۲- داروی ویاگرا
در سال 1992 میلادی مردی از روستای ولز بر روی سیدنافیل که امروزه آن را به نام ویاگرا می شناسیم ﺁزمایشاتی انجام داد.این دارو برای پایین ﺁوردن فشار خون و بهبودی بیماری های قلبی در دست تهیه بود اما او فهمید اﺛر جانبی این دارو بر روی سیستم جنسی بدن قوی تر است.


۳- دستگاه تنظیم ضربان قلب
مخترعی به نام «جان هاپس» که مهندس الکترونیک بود، این یکی را ساخت. او روی هایپوترمیا تحقیق می‌کرد و می خواست با استفاده از فرکانس رادیویی، حرارتی ایجاد نماید که دمای بدن را تنظیم کند. او متوجه شد اگر قلب بر اثر کاهش دمای بدن از ضربان بایسند، با تحریک مصنوعی دوباره امکان دارد که به کار بیافتد. همین کشف بعدها منجر به ساخته شدن ضربان‌ساز یا پیس‌میکر قلبی شد. در مورد اختراع ضربان‌سازی قلب هم پیش از این در «یک پزشک» پست مفصلی نوشته بودیم.


۴- وازلین
رابرت 22 ساله در کارخانه روغن سازی پنسیلوانیا کار می کرد، روزی روغن چسبناکی که روی دستگاههای سنگین جمع می شد توجه او را جلب کرد. همکارانش به او گفتند که این روغن در بهبود زخم ها و سوختگی ها به ﺁنها کمک می کند، او نیز یک بار این روغن را امتحان کرد و وازلین کشف شد.


۵- خمیر بازی
آقای «جیمز رایت» در شرکت «جنرال الکتریک» مهندس بود. در سال ۱۹۴۳ و طی جنگ جهانی دوم، دولت ایالات متحده به‌دنبال لاستیک مرفوبی برای تایرهای هواپیما و چکمه سربازان بود. رایت می‌خواست یک مشتق از لاستیک با روغن سیلیکون بسازد. به روغن سیلیکون، بوریک‌اسید اضافه کرد ولی حاصل کار، خمیری چسبناک با قابلیت ارتجاعی بود. او کاربرد عملی برای آن نیافت، اما چه چیزی بهتر برای تشویق خلاقیت بچه‌ها در مجسمه‌سازی؟!


۶- مایکروفر
علی رغم استفاده‌های بی‌شمارش شاید باور آن سخت باشد که اجاق مایکروویو هم یک اختراع تصادفی است.
با تشکر از پرسی اسپنسر برای کشف این اختراع به داستان عجیب آن توجه کنید! در واقع اسپنسر در حال بازرسی از یک مگنترون بود. نوعی لوله که انرژی مورد نیاز تجهیزات رادار را تامین می‌کند که موفق به این اختراع شد.



در طول جنگ جهانی دوم در حال بازرسی از یکی از آزمایشگاه‌های شرکت ریتون، او در مقابل یکی از دستگاه‌ها ایستاده بود که متوجه چیز عجیبی شد. باور کنید یا نه، محتویات جیب اسپنسر توجه او را به خود جلب کرد. بسته شکلاتی که در جیب داشت کاملا ذوب شده بود. امروز ما می‌دانیم که این نتیجه قرار گرفتن در معرض امواج مایکرو بود. این امواج در شرایط کنترل نشده برای انسان خطر آفرین هستند اما خوشبختانه این شکلات بود که ذوب شد نه محقق ما. او به دنبال ماده غذایی دیگری گشت تا این امواج را روی آن امتحان کند و اینجا پای دانه‌های ذرت به میان آمد. بعد از کسب موفقیت در این زمینه اسپنسر ماشین دیگری با همان تکنولوژی اختراع کرد که ما امروزه آن را اجاق مایکروویو می‌نامیم.
90٪ از خانواده‌های آمریکایی در طول 64 سال گذشته این وسیله را مورد استفاده قرار داده‌اند.


۷- پارچه چسبی ولکرو
ولکرو چیست؟ چه رابطه‌ای بین خز سگ و دانه‌های گیاهان وجود دارد؟ می‌توان به این سوال پاسخ‌های زیادی داد ولی بیایید این مورد را از نزدیک بررسی کنیم.
در اینجا باید مهندس الکترونیک جرج میسترال را به شما معرفی کنم. وقتی که یک روز این آقا به همراه سگش از پیاده روی باز می‌گشتند او متوجه دانه‌های گیاهی شد که به خز سگ و همین‌طور به کرک‌های لباسش چسبیده بودند. این امر توجه او را جلب کرد. او با میکروسکوپ و از نزدیک این دانه‌ها را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که این آن‌ها دارای چنگگ‌های متعددی هستند که با کمک‌شان به سادگی به هر چیزی متصل می‌شوند. به دنبال موارد دیگری گشت و سطوحی اختراع کرد که حاوی چنگگ و حلقه باشند و اتصال آن‌ها و نیز مقاومت این اتصالات را مورد بررسی قرار داد. در1955، و در حال استفاده از نایلون به عنوان ماده مورد آزمایش به کشف مهمش نائل شد و آن را ولکرو نامید. امروزه ما از این محصول و محصولات مشابه آن در زندگی روزمره‌مان استفاده می‌کنیم.


۸- فنر آب زیر کاه (Slinky) 
در سال 1943 / 1322، مهندس نیروی دریایی آمریکا ریچارد جیمز مشغول تحقیق در این خصوص بود که چطور می‌توان با استفاده از فنر، تجهیزات حساس بیرون کشتی‌ها را از نوسانات شدیدی که منجر به خرابی آنها می‌شود، محافظت کرد. در حین کار وی یکی از مدل‌های خود را با عصبانیت از روی میز به پایین پرتاب کرد. اما اختراع وی به جای این‌که محکم با زمین برخورد کند، به شکل زیبایی به سمت پایین جهش کرد و مجددا شکل اصلی خود را به دست آورد؛ خیلی بیهوده، خیلی فرز و خیلی آب زیر کاه! این فنر به یک اسباب‌بازی محبوب برای کودکان تبدیل شد. قبل از این‌که هر کودکی بتواند با پیچاندن و کشیدن فنری که پدر و مادرش برای وی خریده بودند، نهایتا آن را خراب کند، 300 میلیون از این فنرها در دنیا فروخته شده بود!


۹- اشعه ایکس 



حرف شما کاملا درست است! اشعه ایکس یا آن‌طور که در اوایل مشهور بود، تابش مجهول، پدیده‌ای طبیعی است و بنابراین نمی‌توان آن را اختراع کرد. اما داستان کشف آن به عنوان یکی از جذاب‌ترین داستان‌ها در میان ابداعات اتفاقی دنیا شناخته می‌شود. در سال 1895 / 1274 فیزیک‌دان آلمانی ویلهلم رونتگن، مشغول انجام یک‌سری آزمایش‌های روزمره با پرتوی کاتدی بود که متوجه شد یک تکه مقوای فلورسنت در طرف دیگر اتاق روشن شده است. یک صفحه ضخیم بین تشعشع‌کننده کاتدی وی و مقوا قرار داشت که ثابت می‌کرد ذرات نور از میان اجسام جامد عبور می‌کنند. رونتگن که از این اتفاق شگفت‌زده شده بود، متوجه شد تصاویر شفافی را از با استفاده از این تابش باورنکردنی می‌توان تهیه کرد. نخستین تصویر از این نوع یک تصویر اسکلتی است که رونتگن از دست همسر خود گرفته است.


۱۰- چسب همه کاره
در یکی از آشفته‌ترین لحظات اکتشاف در طول تاریخ، دکتر هری کوور از آزمایشگاه کداک در سال 1942 / 1321 دریافت که ماده سیانواکریلیت که وی ساخته بود، یک شکست ناامیدکننده محسوب می‌شود. بر خلاف انتظار وی، این ماده به هیچ وجه برای ساخت یک دستگاه زاویه‌یاب با دقت بالا مناسب نبود. ماده‌ای که وی ساخته بود به طرز باورنکردنی به هر چیزی می‌چسبید، بنابراین وی این ماده را فراموش کرد. شش سال بعد هنگامی‌که کوور سرپرست یک پروژه در خصوص طراحی پوشش جدیدی برای هواپیما بود، باز همترس از بلااستفاده بودن سیانواکریلیت تمام وجود وی را فررا گرفت. اما این دفعه کوور مشاهده کرد که این ماده، اتصالی قوی را بدون نیاز به گرم کردن ایجاد می‌کند. کوور و گروهش مواد مختلفی را در آزمایشگاه با استفاده از این ماده تعمیر کردند و در نهایت یک استفاده مفید را برای این ماده دیوانه کننده پیدا کردند. کوور حق امتیاز کشف خود را ثبت کرد و در سال 1958 / 1337 سانواکریلیت به عنوان یک چسب همه کاره در تمام فروشگاه‌ها عرضه شد.


۱۱- LSD به عنوان دارو



دیگر نوبت به صنف ما شیمی‌دان‌ها رسیده‌، چون این اختراع از آن یک شیمی‌دان به نام «آلبرت هافمن» است! در سال ۱۹۳۸ و در بازل سوییس، او در حال تحقیق روی مشتقات لایسرجیک اسید بود. حین تحقیقات، او ناخواسته مقداری از LSD را بلعید. لازم به گفتن نیست که کمی بیش از حد سرخوش شد! بیتل‌ها با این تجربه، Lucy in the sky with diamonds را خواندند و مرحو «استیو جابز» هم گفت مصرف LSD یکی از دو یا سه کار بزرگ زندگی‌ش بوده!


۱۲- لنز داخل چشمی
در طول جنگ جهانی دوم، یک جراح چشم به نام دکتر «نیکلاس هارولد ریدلی»، چشمان یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی انگلستان را که با قطعات پلاستیک آسیب دیده بود بررسی می‌کرد. در طول معاینات ریدلی متوجه شد چشمان خلبان به قطعات این پلاستیک ناسازگاری نشان نداده است. این مشاهده تصادفی با پشتوانه تحقیقات متمادی دکتر ریدلی باعث شد او در جراحی آب مروارید، این بیماری را با کاشت یک لنز پلاستیکی درمان کند. موفقیت این عمل که در ابتدا بسیار بحث‌برانگیز بود، در نهایت راه را برای نتایج تایید شده گسترده‌ای در جراحی آب مروارید باز کرد و باعث اختراع لنز داخل چشمی شد.


۱۳- تفلون
داستان اختراع تفلون از یک آزمایشگاه در نیوجرسی آغاز شد. در آوریل ۱۹۳۸ شیمیدانی به نام «روی پلانکت» در حال کار روی گاز‌های سردکننده یخچال بود که یک باره کاری برایش پیش آمد و تحقیق را نیمه کاره رها کرد. روز بعد که سراغ محفظه یخ‌زده‌ای که گازی در آن ذخیره کرده بود، رفت، متوجه شد نمونه گاز خود به خود به یک پلیمر جامد سفیدرنگ و مومی‌شکل تبدیل شده است.
با تحقیق بیشتر مشخص شد این ماده نه تنها در برابر گرما مقاوم است بلکه اصطکاک سطح پایینی دارد و به اسید‌های خورنده نیز واکنش نشان نمی‌دهد. هم اکنون این ماده نه تنها در ظروف نچسب مورد استفاده قرار می‌گیرد بلکه در زمینه‌هایی مانند هوا فضا، ارتباطات، الکترونیک و فرایند‌های صنعتی نیز اهمیت زیادی دارد.


۱۴- کبریت
احتراق چوب بعد از هم زدن مواد یک ظرف!



کبریت اولین بار در سال ۱۸۲۶ توسط «جان والکر» شیمیدان انگلیسی ابداع شد. والکر در آزمایشگاهش در حال هم زدن ظرفی از مواد شیمیایی بود که از قطعه چوبی برای هم زدن مخلوطی از آنتیموان سولفیت، پتاسیم کلرات، صمغ و نشاسته استفاده کرد. بعد از این که چوب را از ظرف مواد شیمیایی بیرون کشید برای پاک کردن مواد چسبیده به چوب، آن را روی میز کشید و با شگفتی تمام متوجه احتراق آن شد. به این ترتیب والکر برای نخستین بار کبریت اصطکاکی را کشف کرد. او کشف خود را به مردم نشان داد، ولی آن را به ثبت نرساند، چون فکر نمی‌کرد چیز به درد بخوری باشد!


۱۵- چاپگر جوهرافشان
امروزه چاپ اسناد مهم بسیار ساده به نظر می‌رسد، اما اگر اشتباه یک مهندس نبود، شاید این کار به این سادگی امکان پذیر نمی‌شد. یکی از مهندسان شرکت کانن در حالت بی‌حوصلگی آهن داغی را به طور تصادفی روی قلم خود گذاشت. بعد از مدتی وقتی به سراغ قلم خود آمد، متوجه شد که جوهر به طور غیر منتظره‌ای از نوک خودکار به بیرون پاشیده است. بررسی بیشتر روی این اتفاق به کشف اصل جدیدی منجر شد که در نهایت اختراع اولین چاپگر جوهرافشان را درپی داشت.


۱۶- بیهوشی
بدون این دستاورد، علم پزشکی با معالجه‌های دردناکی همراه می‌شد. اگرچه داستان کشف آن مورد بحث و جدل قرار دارد ولی آن‌ دسته از مردم که تجربه بیهوشی را داشته‌اند، از چنین کشف تصادفی خرسند و راضی هستند.
کرافورد لانگ، ویلیام مورتون، چارلز جکسون و هوراس ول مردانی هستند که هر کدام نقشی در راه این اختراع بر عهده داشتند. آن‌ها متوجه شدند که اتر و گاز خنده در کاهش درد در کسانی که تحت تاثیر این گازها قرار دارند موثر می‌باشند.



در طول دهه 1800 استفاده از این ترکیبات برای رسیدن به حالت سرخوشی و کشف و شهود معمول بود! با کمک اظهارات شاهدان و نیز شرکت کنندگان این مراسم‌ها که به عنوان مهمانی خنده و خوشی نیز از آن اسم برده می‌شد، پدران کاشف ما به بررسی اثراتی که این ترکیبات بر کاهش درد مصرف کنندگان‌شان داشتند، پرداختند.
در 1844 هوراس ول، در یک نمایشگاه با زخمی کردن پای خود به حضار نشان داد که تحت تاثیر گاز خنده قادر به درک درد این عمل نمی‌باشد. همچنین از این گاز در هنگام کشیدن دندان نیز استفاده کرد. از آن پس این مواد در طی اعمال جراحی و درمان‌های پزشکی به کار برده شدند.


۱۷- دینامیت
آلفرد نوبل مهندس و شیمی‌دان سوئدی، تلاش می‌کرد نیتروگلیسرین را که یک ماده منفجره مایع بود تثبیت کند. او و تیم تحقیقاتی‌اش آزمایشات متعددی انجام دادند که در نهایت منجر به یک فاجعه شد. در 1864 برادر کوچک‌تر او و تعدادی از همکارانش طی یکی از این آزمایشات کشته شدند. در حقیقت کسی بر عمق تاثیری که این تراژدی بر زندگی نوبل گذاشت واقف نیست اما پس از این اتفاق او تمام وقت و انرژی‌اش را صرف یافتن راهی برای انفجار بی‌خطر مواد منفجره کرد. بسیاری معتقدند نوبل در پی یک تصادف به راه حل دست یافت. در طی حمل نیتروگلیسرین‌ها نوبل به طور اتفاقی متوجه نشتی یکی از قوطی‌ها شد. او متوجه شد ماده‌ای که به عنوان پوشش برای قوطی به کار برده شده یک نوع مخلوط رسوبی است، که در جذب مایع موفق عمل کرده است. از آن‌جایی که حمل دستی نیتروگلیسرین مایع خطرناک است کشف نوبل به او کمک کرد تا از این رسوب برای تثبیت گلیسرین در حین انفجار کمک بگیرد.



نوبل فرمولی اختراع کرد که با استفاده از آن ماده منفجره با این رسوب ترکیب می‌شد، بدون آنکه از قدرت تخریبی آن کاسته شود. او این اختراع را در 1867 و با نام دینامیت عرضه کرد که قدمی مثبت برای انفجارهای ایمن بود.


۱۸- استیکرهای یادداشت
محققینی به نام «اسپنسر سیلور» و «آرت فرای» این اختراع کاربردی را انجام دادند. در سال ۱۹۶۸، آقای سیلور نوع خاصی از چسب ساخته‌بود که کاربردی برایش نمی‌یافت. این چسب برای چسباندن اجسام سبک می توانست مناسب باشد که بدون باقی گذاشتن اثری، به راحتی کنده‌شود و بعلاوه، در دفعات بعدی استفاده هم نسبتاً چسبندگی خود را حفظ می‌کرد. او سال‌ها به دنبال کاربردش گشت تا آن که دوستش، فرای، به او گفت نمی‌تواند کاغذها را روی کتاب سرود کلیسایش آن طور که می‌خواهد بچسباند. ین‌طور شد که در سال ۱۹۸۰، استیکرهای یادداشت متولد شدند!


۱۹- براق‌کننده
 این‌بار نوبت «پتسی شِرمن» است! او به دنبال ساخت لاستیکی بود که در اثر اشتعال سوخت جت، دچار نقصان نشود. ناگهان پای دستیارش در حاصل آزمایش خانم شرمن رفت و طبعاً آن قسمت از کفش او تمیز و براق شد.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر