صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۹:۴۵ - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹

پاسخ به تمام سوالات پیرامون شب های قدر در خلال تفسیر سوره قدر در ویکی آنا

سوره مبارکه قدر از سور مکی قرآن کریم و دارای پنج آیه است.
کد خبر : 489406

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، این سوره  مکی که در آن از شب ارزش آفرینی و اندازه گیری و مقدرات در ماه رمضان و نیز فرود آمدن فرشتگان از آسمان و نازل گشتن قرآن در آن شب بر قلب پیامبر اکرم (ص) سخن به میان آمده به همین مناسبت قدر نام گرفته است. یعنی شبی که برتر از هزار ماه است و در روایات شیعه آمده که این هزار ماه به مدت حکومت ظالمانه بنی امیه تفسیر شده که هزار ماه طول کشیده است.
این سوره را به مناسبت آغاز آن با انا انزلناه به این نام نیز شهرت دارد.
در این مطلب میخواهیم به سوالاتی پیرامون شب های قدر با رجوع به تفسیر این سوره پایه دهیم‌ .


قرآن کریم یکباره نازل شده است یا تدریجی؟


"انا انزلناه فى لیلة القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمیگردد، و ظاهرش این است که: میخواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضى از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگى است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجى است.
 
و در معناى آیه مورد بحث آیه زیر است که میفرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فى لیلة مبارکة" ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست‏ سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.


پس مدلول آیات این میشود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکى یکپارچه در یک شب معین، و یکى هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا" ، نزول تدریجى آن را بیان میکند، و همچنین آیه زیر که میفرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترتیلا" .


و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضى اعتنا کرد که گفته‏ اند: معناى آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.


قرآن چه زمانی نازل شد؟


و در کلام خداى تعالى آیه‏‌اى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمى‏شود بجز آیه"شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن" که میفرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم میشود شب قدر یکى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب‏هاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده.


در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏‌گیرى است، پس شب قدر شب اندازه‏‌گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر میکند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر میسازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏ بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک" ، چون"فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏‌اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏‌گیرى مشخص سازند.


آیا شب قدر هر سال باید تکرار شود؟


و از این استفاده میشود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر میشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر میشود.


براى اینکه این فرض امکان دارد که در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولى این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را میرساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل میشوند"مؤید این معنا است.


پس وجهى براى تفسیر زیر نیست که بعضى کرده و گفته‏‌اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبى بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمیشودو همچنین تفسیر دیگرى که بعضى کرده و گفته‏‌اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار میشد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد و نیز سخن آن مفسر دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان. و نیز سخن آن مفسر دیگر که گفته: شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال یک شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال‏هاى دیگر در ماههاى دیگر، مثلا شعبان یا ذى القعده واقع میشود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.


بعضى دیگر گفته‏‌اند: کلمه"قدر"به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتى که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.


بعضى دیگر گفته‏‌اند: کلمه"قدر"به معناى ضیق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏‌اند که زمین با نزول ملائکه تنگ میگردد.و این دو وجه به طورى که ملاحظه میکنید چنگى به دل نمیزند.


پس حاصل آیات مورد بحث‏ به طورى که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام میشود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه‏‌گیرى است، خواهید گفت پس هیچ امرى از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جاى خودش با هیچ عاملى دگرگون نمیشود؟ در پاسخ میگوییم: نه، هیچ منافاتى ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، همچنان که هیچ منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" .


علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضیها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضى از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضى دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر می‌آید و به زودى روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت‏ با این وجه سازگار نیست.


آیا واقعا شب قدر از هزار شب برتر است؟


"و ما ادریک ما لیلة القدر"
این جمله کنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینکه ممکن بود در نوبت دوم ضمیر لیلة القدر را بیاورد، خود آن را تکرار کرد.واضح‏تر بگویم، با اینکه میتوانست‏ بفرماید: "و ما ادریک ما هى، هى خیر من الف شهر" براى بار دوم و بار سوم خود کلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر".


"لیلة القدر خیر من الف شهر"
این جمله به طور اجمال آنچه را که در جمله"و ما ادریک ما لیلة القدر"بدان اشاره شده بود، یعنى عظمت آن شب را بیان میکند، و میفرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامى ارجمند دارد که از هزار شب بهتر است.


شب قدر از چه نظر از هزار شب برتر است؟


و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى که مفسرین تفسیر کرده‏‌اند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوى خدا نزدیک، و به وسیله عبادت زنده کند، و زنده‏‌دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممکن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده کرد، چون در آنجا شب قدر را پر برکت‏ خوانده، و فرموده: "انا انزلناه فى لیلة مبارکة".



"تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر"
کلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است که از عالم امر است و خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "قل الروح من امر ربى" ، و اذن در هر چیز به معناى رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است که مانعى از این کار نیست.


و کلمه"من"در جمله"من کل امر"به گفته بعضى از مفسرین به معناى باء است.


آیا ملائکه در شب قدر نازل می شوند؟


بعضى دیگر گفته‏‌اند: به معناى خودش است، یعنى ابتداى غایت، ولى سببیت را هم میرساند، و آیه را چنین معنا میدهد: "ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل میشوند".


بعضى دیگر گفته‏‌اند: باء براى تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، براى خاطر اینکه هر امرى را تدبیر کنند".


لیکن حق مطلب این است که: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد که آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون" تفسیرش کرده، حرف"من"براى ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم میرساند، و به آیه چنین معنا میدهد: "ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل میشوند، در حالى که نزولشان را ابتدا میکنند و هر امر الهى را صادر مینمایند".


و اگر منظور از امر مذکور هر امر کونى و حادثه‏‌اى باشد که باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معناى لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا میدهد: ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند براى خاطر تدبیر امرى از امور عالم.


رحمت خدا در شب قدر شامل چه کسانی می شود؟


"سلام هى حتى مطلع الفجر"
در مفردات گفته: کلمه"سلام"و"سلامت"به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.


پس جمله"سلام هى"اشاره است‏به اینکه عنایت الهى تعلق گرفته است‏به اینکه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود که به سوى او روى می‌آورند، و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا که عذابى جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است که طبعا در آن شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان که در بعضى از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.


ولى بعضى از مفسرین گفته‏‌اند: مراد از کلمه"سلام"این است که: در آن شب ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام میدهند.برگشت این معنا هم به همان معناى اول است و این دو آیه یعنى آیه"تنزل الملئکة و الروح"تا آخر سوره در معناى تفسیرى است‏براى آیه قبلى که میفرمود"لیلة القدر خیر من الف شهر".


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر