مقام معلم از منظر قرآن و نهج البلاغه در ویکی آنا
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، معلم با تعلیم و نشرِ علم، انسانها را به سوی کمال و پیشرفت سوق می دهد و عشق و ایمان را بر لوح جان و ضمیر پاک انسانها ثبت می کند و ندای فطرت را در فضای عالم طنین انداز می گرداند.
مقام معلم در قرآن
قرآنکریم بهعنوان چراغ پرفروغ و سراج وهاج که کاملترین برنامه و قوانین را برای سعادت بشر دارد در آیات نورانیش مکتب تعلیم و تربیت اسلامی را به زیبائی هرچه تمام ترسیم کرده است و خداوند را بهعنوان اولین معلم بشر معرفی کرده که به پیامبرش در آغاز بعثت فرمود: «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم» (سوره علق) و اینچنین مکتب تعلیم و تربیت اسلامی بهعنوان مکتبی ممتاز، مستقل و با مبانی و اصول مشخص پدیدار شد که در این مکتب علم و دانش، معلم و متعلم (شاگرد و مربی)، مدرسه و مکتبخانه از جایگاه بسیار ارزشمند و رفیعی برخوردارند.
کلمات رب، ربنا، ربکم، ربک، ربه، ربها، ربهم، ربی، ربهما، ربکما که در قرآن کریم آمده است بیانگر ربوبیت ذات مقدس احدیت می باشد و اصل رب تربیت است و آن عبارت از ایجاد شیء است تا به تدریج او را به مقصد کمال و تمام رهنمون سازد. با توجه به همین جایگاه تعلیم و تربیت است که هدف از بعثت پیامبران تعلیم کتاب و حکمت و پرورش و تصفیه روح از ناخالصی ها معرفی شده است و در کلمات رسول الله (ص) آمده است (بالتعلم ارسلت)، (بعثت معلما)، (بعثت لا تمم مکارم الاخلاق) که این جملات بیانگر آن است که اسلام در زمینه تعلیم و تربیت دارای مکتبی ممتاز، مستقل با مبانی و اصولی مشخص و الهی است از جمله مبانی مطرح در مکتب تعلیم و تربیت اسلام اصل خدا محوری یا اخلاص، اصل تقدم اصلاح خود بر اصلاح دیگران،اصل توکل و اعتماد به نفس، اصل آیت بودن و نشانه شدن بسوی کمال مطلق، اصل مدارا و دوری از سخت گیری وتکلف، اصل عقلانی بودن نظام تعلیم و تربیت و اصل حاکمیت دادن به تعلیم و تربیت الهی می باشد.
ویژگیهای معلّم از منظر قرآن:
عالم بايد علم خود را به ديگران بياموزد، زيرا علم رزقی است كه خداوند بدو عطا كرده و از او انفاق آن را خواسته است: «و مِمّا رَزَقنـهُم يُنفِقون».) بقره/2،3) امام صادق (علیهالسلام) در تفسير اين آيه فرمود: «وممّا علّمناهم يبثّون». [1] از آيات 65 ـ 70 كهف/ 18 دو ويژگی را میتوان برای معلم و مربی دريافت كه با آيات ديگری نيز تأييد میشوند:
1. معلّم خود به آنچه تعليم میدهد عالم باشد. (نيز نك: مريم/ 19، 43)
2. معلم استعداد متعلّم را بشناسد و هر موضوعی را به هر كسی نياموزد. [2]
در آيات ديگر به صفاتی ديگر نيز برای معلم برمیخوريم؛ مانند عمل به علم و الگو بودن برای متعلّم (انعام/6، 90؛ احزاب/ 33، 21؛ فصّلت/41، 33)، اخلاص در تعليم و تربيت (فرقان/25،57؛ شعراء/26، 164)، ترس از خدا (احزاب/33، 39)، تواضع (شعراء/26، 215)، اهتمام به انجام وظيفه تعليم و تربيت (ق 50،45؛ ذاريات/51،55)، عدم سختگيری و اجبار (شوری/42، 48؛ يس/36،17)، رأفت و مهربانی نسبت به متعلّم و مترّبی ـ كه از تناسب صفت «الرحمن» با فعل «علم القرآن» در آيات 1 و 2 الرحمن/ 55 (نيز نك: آلعمران/3،159) به دست میآيد [3]، غافل نشدن معلم از تربيت خود و تكاپو و تلاش برای رشد خود كه از توصيه گفتن دعای «رَبِّزِدنی عِلمـا»(طه/20،114) به پيامبر (صلیالله عليه وآله) استفاده میشود [4] و عشق و علاقه به پيشرفت شاگردان. (توبه/ 9،128)
افزون بر اين، از آيه 33 فصّلت/41 فهميده میشود كه تعليم معارف الهی، هرگاه با عمل صالح و تسليم معلم در برابر حق همراه شود، او را در زمره بهترين انسانها قرار میدهد.
بر اساس آيات 65 ـ 70 كهف/18 متعلّم بايد اين شرايط را داشته باشد: علاقهمندی به يادگيری موضوع (نيز طه/20، 114)، داشتن آمادگی و استعداد يادگيری موضوع، رشد و کمال خواهی از تعلّم نه تحصيل دنيا و متاع آن، تابع و مطيع معلم خود بودن و حرمتگذاری وی (نيز كهف/18،56) و صابر و بردبار بودن در مسير تعلّم. [5] در آيات ديگر ویژگیهای ديگری نيز آمده است؛ مانند عبرتآموزی از خطاها و تجارب ديگران (يوسف/12، 109؛ روم/30،9)، داشتن روحيه پرسشگری (نحل/16، 43)، انتخاب استاد شايسته (نحل/16،43؛ انبياء/21، 7) و اهل دقت و تفكر بودن. (عبس/80، 24 به بعد)
مقام معلم در نهج البلاغه
شاخصهایی که در گزارههای گوناگون نهجالبلاغه در تبیین ملاکها آمده است بیشتر ناظر به عناصر مؤثّر و کارگزار اجتماعی است که در کسوتهای مدیریتی، تربیتی و آموزشی ایفای نقش مینمایند.
در این میان شاید اساتید و بهویژه معلمان بهدلیل ارتباط پیوسته با اقشار جوان و نوجوان بیش از هر کس مخاطب این فرازهای مرتبط با رفتارهای فردی و اجتماعی باشند.
توگویی مجموع این سخنان که در این مجال بخشی از آن ارائه میشود خود مجموعه نکات کلیدی، کارساز و محوری در مناسبات استاد و دانشجو، معلم و دانشآموز و بهویژه مربی و متربی است.
معلمی ارجمندترین مشاغل است و نمیشود و نباید این ارزشمندی را با سنجههای مادی و عادی سنجید.
جامعه و کارگزاران آن هرچند در این زمینه تکلیفی بایسته دارندتا این نگاه را به معلم و رسالت تعلیم و تربیت اصلاح بکنند؛ اما این معلم است که باید با قدرشناسی و اهمیت دادن به جایگاه شغلی؛ خویش را در مکانت شغل پیامبری(حکمت96) و هدایتگری بداند و این نگاه بر شخصیت خویش و قدرشناسی از فرصتهای تربیتی ارزشمندی را ارتقا و زمینههای خدمت را فراخ سازد.
معلم نه فقط خود باید ارجمند باشد بلکه بکوشد به نگاه جامعه نیز احترام بگذارد و فراتر از شخص به شخصیت خویش معطوف شود تا این نگاه را که مردم خوبیها و شایستگیها و حتی شایستگان را در تراز وجود او میسنجند حرمتگذاری نماید و از این نگاه پاسداری کند(حکمت436).
همانندی شغل معلم با پیامبران؛ قرابت اندیشه و رفتار را اجتناب ناپذیر ساخته و میطلبد؛ معلم بسان شمع برای دانشآموزان و مخاطبان خویش بسوزد، مهرورزی کند و خوبی و خصلت را محمدی(ص) بنماید(حکمت96).
معلم نه فقط به اقتضای شغل خویش حتی در مقام مرجعیت علمی و اجتماعی خویش نزدیکترینها به پیامبران هستنند.
به دیگر سخن معلم نه تنها در قامت تربیت و حضور در ساحت کتاب و کلاس قرابت با پیامبران دارد بلکه در جایگاه دانای جامعه و محل مراجعه اجتماعی در قامت یک عنصر اجتماعی از نزدیکان پیامبران بشمار میآیند. (حکمت232)
انتهای پیام/
انتهای پیام/