Voice 001 //////////
به نام خدا. با توجه به سؤالاتی که اینجا مطرح شده بنده تلاش میکنم که در یک زمان کوتاه به همه سؤالات پاسخ دهم و إنشاءالله موثر واقع شود. ابتدا از سؤال دوم شروع میکنم. دولت در چنین مواقعی وظیفهاش چیست؟ بحران کرونا چند ویژگی متفاوت دارد نسبت به تکانههای اقتصادی قبلی که من از اولش در مصاحبههای قبلی گفتهام و این نکته خیلی مهمی است و خیلی کوتاه اینجا به آن اشاره میکنم. این تکانه برخلاف تکانههای قبلی هر دو بال پرواز اقتصاد را زده است. یعنی شما اگر که برای تعادل اقتصاد دو بال در نظر بگیرید که تقاضای کل و عرضه کل هست تا پرواز با تعادل خوبی صورت بگیرد، کرونا هر دو را دچار اختلال کرده و بنابراین نگه داشتن این هواپیما که من به مثابه اقتصاد کشورها میدانم و عبور دادنش از مسیر پرواز و بازگرداندنش به مسیر طبیعی پرواز بسیار دشوار است چون در شوکهای قبلی مثل 1930 آن رکود بزرگ و بحران جهانی اقتصاد در سال 2008 عمدتاً آسیبی که به اقتصاد رسید در واقع شوک اولیه بیشتر از سمت تقاضا بود و در واقع یک بال را هدف میگرفت. این همزمانی کار را دشوار کرده و قاعدتاً اگر ما قائل به سیاستگذاری اقتصادی باشیم که در عصر کنونی اکثر کشورها به نوعی دولتها و سیاستگذاران اقتصادی مداخله میکنند هنگام چنین شوکهایی، همانگونه که در 2008 انجام دادند و همانطور که در 1930 با دخالتهایی که صورت گرفت و سیاستگذاریهایی که شروع شد، به عنوان یک نقطه عطف در مداخله دولتها شناخته میشود. لذا دولتها در این شرایط قاعدتاً با سیاستگذاریهای اقتصادی دو هدف را دنبال میکنند. هدف اول این است که ابتدا دامنه خرابیها و ویرانیهای این شوک را کاهش دهند و خسارتها را به کمترین مقدار خودش برسانند و هدف دوم آنها هم این است که بتوانند با سرعت هر چه تمامتر با سیاستهای اقتصادی درست، اقتصادی که دچار شوک و بحران شده را به مسیر طبیعی و عادی خودش بازگردانند. یک پلتفرم سه سطحی در دنیا هست که وقتی نگاه میکنید در مورد همه آنها این مسئله را میبینید. اپیدمیلژیستها یا آن همهگیرشناسان وظیفه پَتِ زنجیره ویروس را به عهده گرفتهاند، اقتصاددانان هم با تسلیم در مقابل همهگیرشناسان و اینکه برخی مردم در خانه بمانند و حضورهای فیس تو فیس به کمترین حالتش برسد، تلاش کردند که اقتصاد را زنده نگه دارند در این شرایط حساس و با سیاستهای آقتصادیشان آسیبها را به حداقل برسانند و دامنه خرابیهای پساکرونا ویروس را کاهش دهند. بسته حمایتی کشورهای اروپایی را شما دیدید، بسته حمایتی کشور آمریکا را دیدید، بسته حمایتی کشور خودمان را هم دیدید، فارغ از اینکه وزنش چه تفاوتهایی دارد، طبیعتاً به لحاظ جمعیتی فرق میکند، خسارتها فرق میکند، اما همهشان یک هدف را داشتند و آن اینکه اقتصاد را مراقبت کنند تا در این شرایط زنده بماند. این وظیفه اول دولتهاست که در چنین بحرانهایی اولاً اقتصاد آن کشور را زنده نگه دارند، دایره آسیبپذیریها را به کمترین مقدار خودشان برسانند و خسارتهایی که ممکن است بعدها برای دوران پساکرونا ویروس و هزینههایی که برای ترمیم اقتصاد لازم است را به حداقل برسانند. این وظیفه دولتهاست. حالا من در سؤال بعدی جواب میدهم که چقدر این کار در کشور ما مؤثر بوده است.
- حالا میخواهم جواب سؤال اول را بدهم. با توجه به این مسئله در واقع حالا که میپذیریم اقتصاد با آن ویژگیهای که من گفتم، با یک تکانهای مواجه شده که نسبت به تکانههای قبلی هم متفاوتتر و هم سهمگینتر است، چه کار میشود کرد برای جبران خسارتها، برای ضررهای اقتصادی که به خانوارها وارد شده. در این شرایط با توجه به آن ویژگی تکانهای که من گفتم، اولین نقطهای که باید در سیاستگذاریهای اقتصادی برای ترمیم و کاهش این آسیبها و جبران این زیانها انجام داد، این است که ما باید یکسری سیاستهای اقتصادی پولی مالی همساز انتخاب کنیم. سیاستهای اقتصادی همساز یا همسازهها در زمانی استفاده میشوند که مشکلات اقتصادی فوقالعاده پیچیده است و دولت توأمان با استفاده از سیاستهای پولی و مالی به مبارزه با خسارتهای ناشی از آن شوک میپردازد. یعنی هم سیاست پولی را اعمال میکند، هم سیاست مالی را اعمال میکند. این را در بسته اقتصادی دولتهای مختلف دیدیم، در کشور خودمان هم دیدیم. 100 هزار میلیارد تومان دولت مصوب کرد برای مقابله با خسارتهای کرونا و اقتصاد آسیبدیده ایران. شما مصوبههای اولیه را که نگاه میکنید، مصوبه اول این بود 75 هزار میلیارد تومان برای اعطای تسهیلات به بنگاهها و کسبوکارها، که آنهایی که حالا دچار مشکل شدند با بهره 13 درصد. خب این سیاستِ پولی است. همین سیاست پولی است. یعنی 75 درصد وزن بسته را دولت داده بود به سیاستِ پولی. 25 هزار میلیارد تومان باقی مانده را قرار بود که 5 هزار میلیارد تومان کمک کند به صندوق بیمه بیکاری، 12 هزار میلیارد تومان بدهد برای کمک و حمایت فوری از بخش سلامت و حدود 8 هزار میلیارد تومان باقی مانده را قرار بود که این چهار ماه در قالب این بستههای مثلاً 200 هزار تومان به هر نفر تا 600 هزار تومان را به مدت چهار ماه پرداخت کند که فکر میکنم یکی دوتایش را تا الان پرداخت کرده. همینطور که ملاحظه میشود حالا اگر این 12 هزار میلیارد تومان بخش سلامت را هم سیاستِ مالی تلقی کنیم که چون بحث حمایتی هست برای بخش سلامت، نشان میدهد که دولت 25 درصد وزن بسته را داده به سیاست مالی و 75 درصد وزن بسته را داده به سیاستهای پولی. نقدهای زیادی شد که این موازنه درست نبوده. خودِ من چندتا نقد کردم و خیلی خوشحالم که اتفاقاً روزنامه فرهیختگان این ایراد را کار کرد و دولت اصلاح کرد و رئیس کل بانک مرکزی پیشنهاد داد به هیئت دولت و از آن 75 هزار میلیارد تومان، 25 هزار میلیارد تومانش را دوباره به سمت سیاستهای مالی و حمایت از اقشار آسیبپذیر به کار گرفته شد و دولت مصوبه 12 درصد سود روی آن وامهای یک میلیون تومانی را برداشت به صورت قرضالحسنهاش کرد و 25 هزار میلیارد تومان، تأکید میکنم، از آن 75 هزار میلیارد تومانی که قرار بود به بنگاهها دهد را برداشت و در واقع وزن بسته 100 هزار میلیارد تومانی به صورت 50 درصد سیاست پولی و 50 سیاست مالی اعمال شد. من بحثم چون سؤال از من شده که برای این جبران چه کار باید کرد. من فکر میکنم که دوتا کار لازم است اگر که ما بخواهیم از کارگزاران اقتصادی که آسیب دیدهاند حمایت کنیم، چه خانوارهایی که کار میکنند و کسب درآمد دارند و چه بنگاههای کوچک و کسب و کارهایی که دارند در این کشور فعالیت میکنند. اولاً رقم این بسته حمایتی از هر بُعدی نگاه کنید و حتی با در نظر گرفتن تنگناهای مالی دولت به هیچ عنوان شایسته و کافی نیست. من پیشنهادم این بوده و هست که دولت باید بسته 100 هزار میلیارد تومانی را تا 175 هزار میلیارد تومان افزایش بدهد یعنی 75 هزار میلیارد تومان حداقل باید به این بسته اضافه شود و این 75 هزار میلیارد تومان مستقیماً باید در قالب سیاستهای مالی و حمایت از اقشار آسیبپذیر اعمال شود و دولت فشار تقاضا برای سرپا نگه داشتن اقتصاد را دنبال کند. ممکن است این مسئله مطرح شود که این حرفها روی کاغذ خیلی قشنگ است و دولت برای تأمین مالی آن دچار مشکل است. به هر صورت این وظیفه حاکمیتی دولت است که در اینجا تأمین مالی کند و به بهانه نبود منابع مالی اگر این کار انجام نشود، قطعاً این دولت یا دولتهای بعدی برای خسارتهایی که به بار خواهد آمد در نتیجه کمکاری و وزن پایین این بسته حمایتی، دولت فعلی یا دولت بعدی به ویژه در عصر پساکرونا ویروس چه بسا ما باید هزینههای مختلف، متفاوت و سنگینتری را برای ترمیم آنچه انجام ندادهایم به کار بگیریم و من یک نگرانی دیگر دارم که جایی نگفتهام، اینجا میخواهم اولین بار به خبرگزاری دانشگاه خودمان بگویم و آن هم این است که من نگرانم کمکاری دولت و آسیبی که به معیشت خانوارها وارد میشود، جنبه بین نسلی و تمدنی پیدا کند و حتی ما در سالهای بعد اگر بخواهیم با هزینهکرد هم جبران کنیم شاید دیگر فرصت برای آن کافی نباشد. بنابراین مشخصاً پیشنهاد این است، وزن بسته حمایتی دولت به 175 هزار میلیارد تومان حداقل افزایش باید پیدا کند و این 75 هزار میلیارد تومان اضافه کاملاً باید در خدمت سیاست مالی انبساطی و مشخصاً حمایت از اقشار آسیبپذیر برای اینکه بتوانیم فشار تقاضا را در اقتصاد حفظ کنیم و با باز شدن محدودیتهای ناشی از کرونا و عادی شدن اقتصاد، آرام آرام توان خرج خانوارها را حفظ کنیم تا بتوانند یک پشتوانهای برای سمت عرضه باشند و نهایتاً اقتصاد ایران راه خودش را برای بازگشت پیدا کند. و اینهم در واقع سؤال اول است که پاسخ دادم.
در مورد سؤال تأثیر اپیدمی کرونا بر اقتصاد کشور به چه میزان بوده؟ من اول عرض کردم چه اتفاقی افتاده دو سمت اقتصاد هدف قرار گرفته. خب ابعاد این اپیدمی در جنبههای مختلف قابل بررسی است اما من با توجه به تخصصم روی مباحث اقتصادی آن صحبت میکنم که البته ممکن است یک ارتباطاتی با مسائل اجتماعی و فرهنگی هم پیدا کند. مسئله این است که این اپیدمی این قابلیت را داشت که نه صرفاً به خاطر کسادی تقاضا و نبود تقاضا و پایین بودن قدرت خرید مردم، بنگاهها با عدم فروش و کاهش تولید مواجه شوند. این اتفاق نیفتاد. کرونا ما را مجبور کرد کرکرهها را بکشیم پایین و طرف عرضه را تعطیل کنیم. این اتفاقی بود که افتاده بود و بنابراین در این شرایط اولین متغیری که در این فضا آسیب میبیند، اشتغال است. اگر بگوییم اپیدمی کرونا، اپیدمی نابود کردن اشتغال در اقتصاد کشورها بوده، بیراهه نگفتیم. چرا؟ برآوردهایی که صورت گرفته، اینها دقیق است، حدود 3 میلیون و 200 هزار نفر کارگر ساده بر اساس آخرین ویژگیهای نیروی انسانی سال 1397 مرکز آمار ایران خدمتتان عرض میکنم، حدود 3 میلیون و 200 هزار نفر کارگر ساده داریم. اینها عمدتاً بیمه نیستند، کارگر ساده هستند، روزمزدند، صدایشان میزنند میروند سر کار و همان دستمزدی که میگیرند در کمترین زمان ممکن خرج میکنند، قدرت پساندازی ندارند و الی آخر. بنابراین این 3 میلیون و 200 هزار نفر با زمینگیر شدن اقتصاد ایران در اثر متوقف شدن فعالیتها، بیشترین خطر را به لحاظ از دست دادن شغل و درآمد مواجه شدهاند. گروه دومی که رقم بالایی هستند گروه فروشندگان و کسانی هستند که کارهای خدماتی میکردند. مجموع اینها بر اساس آمارهای مرکز آمار حدود 3 میلیون و 700 هزار نفر است. به عبارت دیگر حدود 7 میلیون نفر شاغل از مجموع 23 میلیون و 400 هزار نفر کل شاغلین کشور تا پایان زمستان 1398، 7 میلیونشان که حدود 30 درصد کلشان میشود، در معرض آسیب بوده و هستند. این گروه اولی که آسیب دیدند و اینها الان هم با کاهش درآمد مواجه شدند، زندگی و شغلشان مورد تهدید قرار گرفته و معیشتشان کاملاً آسیب دیده است. نکته دومی که اینجا وجود دارد، حدود 61 درصد مشاغل دنیا، این رقم بر اساس آمار رسمی سازمان بینالمللی کار (INO) است، 61 درصد مشاغل دنیا غیررسمی است. این مشاغل غیررسمی عمدتاً قابل رصد نیستند، تحت پوشش نیستند، تحت حمایت نیستند، بیمه نیستند، کسب و کارشان در شرایط بحران مورد حمایت نیست. بیشترین نگرانی در سطح دنیا برای اینهاست و بر اساس برآوردهایی که صورت گرفته حدود 31 درصد مشاغل در کشور ما هم یکسری مشاغل غیررسمیاند. بنابراین سه گروه از مشاغل در کشور ما در واقع تحت تأثیر قرار گرفتهاند. اگر بپذیریم که اشتغال آسیب سطح اول کرونا به اقتصاد کشور ما بوده، گروه اول گروه کارگران ساده، گروه دوم فروشندگان خدماتی و کسانی که در بازار کار میکنند، گروه سوم و آن مسئله مهمتر که فقط هم مسئله کشور ما نیست، مشاغل غیررسمی هستند که این اتفاق برایشان افتاده. به لحاظ بخشی، بزرگترین بخشی که در اقتصاد ایران یا مهمترین بخش اقتصادی ایران که یک چیزی حدود 45 درصد تا 50 درصد کیک اقتصاد، تولید ناخالص داخلی را دربر میگیرد و بر اساس آخرین رقمها حدود 50 درصد مشاغل کل کشور را هم دربر میگیرد، بخش خدمات است. بنابراین به لحاظ بخشی، بیشترین تأثیر کرونا روی بخش خدمات بوده و خدمات با آن گروههایی که گفتم، کارگران ساده، فروشندگان و مشاغل غیررسمی. اینها در واقع به علاوه یک بخش ویژه و آن هم بخش گردشگری، که بسیار بسیار و با سرعت هر چه بالا آسیب دیدند و متأسفانه یکی از نگرانیهای من برای دوران پساکرونا ویروس و آن بخشی که زخمهایش به این سادگی التیام پیدا نمیکند، بخش گردشگری هست که زیرمجموعه بخش خدمات تلقی میشود که من خیلی نگران این بخش هستم چون ظرفیتهای خیلی خوبی ایجاد شده مخصوصاً در سالهای اخیر، اشتغال خیلی خوبی ایجاد کرده، یک صنعت پاک است، یک صنعت دوستدار محیط زیست است و خیلی میتواند ابعاد فرهنگی اجتماعی مفیدی داشته باشد و الان در معرض شدیدترین آسیبها قرار گرفته.
اما سؤال سوم و آخر شما که پیشبینی شما از شرایط اقتصادی دوران پساکرونا چیست؟ نکتهای که وجود دارد این است که تمام هدف دولت این است که به نوعی بازگشایی اقتصاد را تسریع کند، این خوب است اما اگر بازگشایی اقتصاد به بازآفرینی فرآیندهای فعالیت اقتصادی منتهی نشود، مشکلات پابرجا هست. صرف اینکه ما محدودیتها و فاصلهگذاری اجتماعی را یواش یواش حذف کنیم، این موضوع خوب است، این موضوع لازم است با احتیاط و با همان روشهایی که خودشان میدانند صورت بگیرد اما این نیاز به یک مکملهای اقتصادی دارد تا بتواند همزمان با حذف فاصلههای اجتماعی، فعالیتهای اقتصادی هم بتواند به نقاط اوج خودش برگردد والّا اگر قرار باشد فاصلهگذاری اجتماعی را برداریم و فعالیتهای اقتصادی آن شادابی قبل را نداشته باشند، همچنان مشکلاتمان باقی است. همچنان کسادی وجود دارد، شغلها در معرض تهدید است، درآمدها پایین است. بنابراین جمعبندی کنم، در این قسمت اگر همزمان که داریم فاصله اجتماعی را کم میکنیم، مکملهای حمایت اقتصادی را افزایش ندهیم، مشکلاتمان پابرجا است. یک بخش از ماجرا اجتنابناپذیر است و آن هم این است که تا یک واکسن یا یک داروی قطعی برای این ویروس پیدا نشود ما عملاً دچار یک ترس، یک ملودی ترسی در متن فعالیتهای اقتصادی بهویژه فعالیتهای خدماتی، به ویژه آن فعالیتهایی که ماهیت کسب و کارشان به صورت چهره به چهره شدن است، سر جای خودش باقی خواهد بود و مهمترین بازیگر این قصه مسئله گردشگری است که اگر این اتفاق بخواهد بیفتد و گردشگران بخواهند که در واقع ریسکگریز شوند برای حفظ امنیت خودشان، زخمهای گردشگری که همانطور که گفتم در کشور ما در سالیان اخیر نسبتاً خوب کار کرده، به این سادگیها التیام پیدا نمیکنند و همچنان بخش خدمات که گروه زیادی از شاغلان را در خودش جای داده، مورد تهدید واقع خواهد شد. من فکر میکنم که عصر پساکرونا ویروس به زودی شروع میشود. این بحران و شوک، یک شوک کوتاهمدت است، نمیتواند بلندمدت باشد اما برخی از آثار آن قاعدتاً بلندمدت باقی خواهد بود. نکتهای که خیلی مهم است این است که ما در عصر پساکرونا ویروس دچار فراموشی نشویم، ضعفهای ساختاری نظام بهداشت، سیستم بهداشت و درمانمان که رو شد را خوب رویش سرمایهگذاری کنیم. من یکی از مهمترین بخشهایی که فکر میکنم میتواند برای کشور ما یک فرصت باشد در پساکرونا ویروس، تأکید و تصریح در سرمایهگذاری و مهندسی مجدد سیستم بهداشت و درمانمان است. خوشبختانه ما در این زمینه نیروی متخصص خیلی خوب و فراوانی داریم. خیلیهایشان هم بیکارند. اگر دولت حمایتهای لازم و مشوقهای لازم را انجام دهد و تسهیلگری کند که اینها هیچکدامشان به معنای این نیست که دولت خودش بیاید وارد ماجرا شود، اگر دولت مشوقهای خوبی بگذارد، تسهیلگری کند، فرآیند سرمایهگذاری را آسان کند، آنوقت میشود به واسطه درسهایی که از دوران کرونا ویروس گرفتیم، سرمایهگذاری در این بخش به سرعت میتواند کشور ما را هم به لحاظ مواجه شدن با بحرانهای احتمالی بعدی حتی موج دوم و سوم این ویروس، حتی یک ویروس جهشیافته دیگری از این خانواده در موقعیت بسیار خوبی قرار دهد، ضمن اینکه فرصت شغلی و ایجاد ارزش افزوده در بخش خدمات را برای بخش زیادی از متقاضیان نیروی کار فراهم خواهد کرد. إنشاءالله.
انتهای پیام/