احمد حکیمی پور: اصلاحطلبان با یک لیست وارد انتخابات میشوند
فرآیند تحزب در ایران را پس از انقلاب چطور ارزیابی میکنید؟
پس از انقلاب ما شاهد چند مقطع در مورد فعالیت احزاب بودهایم. سالهای ابتدایی انقلاب شاهد اغتشاش در فضای سیاسی و هرج ومرج در عرصه سیاسی کشور بودیم. به خاطر ایجاد آزادی که به یکباره در فضای سیاسی پس از سالها اختناق برای مردم حاصل شده بود طبیعتا شاهد فضایی تند، رادیکال و ناآرام بودیم. پس از آن به دلیل وقوع جنگ تحمیلی عرصه سیاسی به طور طبیعی دچار رکود شد. در دوران دفاع مقدس مساله اصلی کشور جنگ بود، فعالیتهای سیاسی بر مساله جنگ متمرکز بود. پس از پایان جنگ احزاب و تشکلها در عرصه سیاسی فرصتی برای بازسازی خود مییابند و تلاشهایی در این راستا صورت میگیرد. احزاب به تدریج فعال میشوند که اوج آن در دوران اصلاحات بود. با تشکیل خانه احزاب و افزایش مجوز تشکلها در این دوره و شکلگیری دقیقتر جبهه بندیهای سیاسی ما شاهد دوره جدیدی از تحزب در ایران بودیم. از سال ٨٤ به دلیل عدم توجه به تحزب در کشور شاهد رکود فعالیتهای حزبی در عرصه سیاسی هستیم. در این دوره فعالیتهای گروهها و تشکلها کم شد. خوشبختانه در دولت یازدهم احزاب به سمت فعالیتهای حزبی بیشتر رو آوردند. متاسفانه تحزب در ایران به دلیل شرایط هر دوره دچار فراز و فرودهای زیادی شد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فعالیت حزبی را به رسمیت شناخته و از این رو احزاب ایرانی همواره برای تاثیرگذاری در عرصه سیاسی تلاش داشتهاند. به هر حال نظام سیاسی در ایران کاملا جا نیفتاده است و عمر زیادی از آن نمیگذرد. به همین دلیل انتظاری که از تحزب به معنای واقعی کلمه در کشور میرود، هنوز برآورده نشده است.
فراز و فرودی که نظام سیاسی پس از انقلاب با آن مواجه بود، چه تاثیراتی بر شکلگیری تحزب داشت؟ از این نظر تحزب در ایران چه آسیبهایی دیده است؟
توسعه تحزب نیز مانند توسعه اقتصادی نیاز به دوره ثبات، آرامش و امنیت دارد. هر چه آرامش و امنیت در جامعه بیشتر باشد احزاب نیز با آرامش بیشتر، ریسک کمتر و برنامه پایدارتر میتوانند به سمت جلو حرکت کنند. به هر حال فضای بیثبات سیاسی به توسعه تحزب در کشور ما آسیب زده است و بر نهادینه شدن فضای حزبی در ایران موثر بوده است. امیدواریم در آینده شاهد ثبات در عرصه سیاسی باشیم تا احزاب بتوانند به تحکیم و قوام خود بپردازند. احزاب سیاسی ما تحت تاثیر فراز و فرودها نتوانستند طبق برنامه و هدف تعیین شده برای خود عمل کنند. عملا ترسیم چشمانداز درست برای احزاب در فضای بیثبات سیاسی ممکن نیست. از این نظر احزاب ما دچار نوعی وقفه در عمل به برنامههای خود شدند. لذا میتوان گفت که فضای آرام و باثبات یکی از عوامل مهم در توسعه تحزب در کشور است. کار بنیادی و ریشهدار برای احزاب در وهله اول نیازمند چنین فضایی است.
با توجه به فراز و فرودی که احزاب ما با آن مواجه بودند و دورههای مختلفی را سپری کردهاند، چه کنش موثری در این مدت داشتهاند؟ شما به عنوان فعال سیاسی در مقاطع مختلف حضور داشتید. فکر میکنید در چه دورهای و با چه ویژگیهایی احزاب موثرتر بودند و اثرگذاری آنها چه بوده است؟
به هر حال احزاب کم یا زیاد اثر داشتهاند و این اثر نسبی بوده است. به عقیده من موثرترین کنشهای احزاب در دوران اصلاحات بوده است. در این دوره احزاب توانستهاند بیشترین ارتباط را با افکار عمومی داشته باشند وبه بسیج افکار عمومی بپردازند. این کنش موثر نیز به نوعی جهت دهی به آرای مردم بوده است. در دوران اصلاحات ما شاهد رشد و شکوفایی تحزب در کشور بودیم. البته این مساله نسبی است. نسبت به بقیه ادوار در دوران اصلاحات احزاب فعالتر و پویاتر عمل کردهاند. فکر میکنم در دوره جدید با توجه به باز شدن فضای سیاسی به همان سمت در حال حرکت هستیم. اینکه احزاب جدیتر و فعالتر در مناسبات سیاسی حضور داشته باشند و به غنای ساختار درونی خود بپردازند، نیازمند فضای آرام است. کنش موثر احزاب در کل ساماندهی مشارکت سیاسی، ایجاد انگیزه و نشاط سیاسی است. در دوران اصلاحات ما شاهد افزایش انگیزه مردم برای شرکت در تعیین سرنوشت خود بودیم. احزاب باید بر مبنای خواستههای بخشی از جامعه و به نمایندگی از آنها در عرصه سیاسی نقش داشته باشند. همین مساله خود سبب ایجاد انگیزه و شور و نشاط سیاسی در بین مردم خواهد بود.
اشاره کردید که احزاب در دوران اصلاحات در بسیج افکار عمومی نسبت به دیگر زمانها موفقتر بودند. در مجموع بسیج افکار عمومی توسط احزاب از نظر ساختار خارجی و از نظر ساختار داخلی چه ملزوماتی دارد؟ احزاب در چه بستری و با انجام چه کارهایی میتوانند دست به بسیج افکار عمومی بزنند؟
به لحاظ روانی وجود آرامش و امید در جامعه کمک زیادی به افزایش انگیزه مردم در مشارکت سیاسی و میل به فعالیت نهادینه شده در قالب احزاب میکند. در سیاست داخلی وجود امنیت و ثبات در جامعه و رونق اقتصادی از عوامل موثر در این امر است. حد نسبی امنیت اقتصادی و رفاه برای اینکه مردم فراتر از دغدغه شخصی به ساختن کشور بیندیشند لازم است. کسی که کار حزبی میکند نباید مشکلات معیشتی زیادی داشته باشد تا بتواند بخشی از وقت خود را در این زمینه هزینه کند. آرامش سیاسی، امید و عدم وجود رکود اقتصادی در کشور ازجمله عوامل خارجی است که در افزایش مشارکت مردم در احزاب موثر است. رونق اقتصادی به طور طبیعی به رونق سیاسی کمک خواهد کرد. همچنین شرایط تنشزدا و صلحآمیز و وجود تعامل در فضای سیاسی بر تحقق این امر موثر است. هر چه اینها بیشتر باشد مردم بیشتر میتوانند از دغدغه شخصی کم کنند و به مشارکت سیاسی بپردازند. این مساله به احزاب حرفهای که به طور مستمر در طول سال در حال فعالیت هستند کمک میکند. در این صورت برنامهها، کنگرهها و فعال بودن کمیتهها و دفاترشان در طول سال به چشم میخورد.
نقش احزاب در بسیج افکار عمومی چه میتواند باشد؟
کسانی که کار حزبی میکنند کسانی هستند که مقداری از زمان جلوتر هستند و دغدغههای غیر شخصی نیز دارند. این افراد حاضر هستند برای اعتقاداتشان و رسیدن به منافع ملی در کشور فعالیت کنند. این افراد دارای چنین انگیزهای هستند اما هر اندازه که فضای باز در جامعه ایجاد شود و به لحاظ قانونی این حرکتها حمایت شود و هزینه کار سیاسی کمتر باشد، مشارکت مردم بیشتر میشود. اکنون احزاب تلاششان را میکنند اما مشکلات زیادی بر سر راه خود دارند. برخی احزاب از امکانات کافی برای افزایش فعالیتهای خود برخوردار نیستند. اگر بخواهند حزب اثرگذاری باشند باید متکی به خودشان باشند. اگر بناست برخی احزاب زیردست پدرخواندهها اداره شوند و وابسته به رانت و قدرت باشند، اصلا نباشند بهتر است. حزبهای فرمایشی و حزبهایی که پشتوانه مردمی ندارند کمکی به توسعه سیاسی نمیکنند و به نوعی فساد در عرصه سیاسی را به وجود میآورند. احزاب باید مردم ساخته باشند. احزابی که متکی به مردم هستند و با اجتماع پیوند دارند و بر اساس تواناییها و ظرفیتهای خودشان پیش میروند و هویت خود را حفظ میکنند، دارای امکانات کمی هستند. به هر حال کار حزبی هزینه دارد. پیشبرد برنامهها، دارا بودن پایگاه خبری و ارگان ویژه و برگزاری کنگره در کشور نیازمند امکانات مالی است. اگر احزاب بخواهند وابسته باشند، طبیعتا برنامههایشان با پشتوانه مردمی نخواهد بود و اصالت خود را از دست میدهند. در این راستا باید کاری در کشور انجام شود. مانند بقیه کشورهای توسعه یافته دولتها در حوزه توسعه سیاسی نیز سرمایهگذاری کنند. اگر ما به دنبال توسعه همهجانبه در کشور هستیم باید بدانیم که توسعه سیاسی یکی از عوامل بنیادی و زیر بنایی برای توسعه در دیگر حوزههاست. توسعه سیاسی بخش مهمی از فرآیند توسعه همهجانبه کشور است. اصلا بد نیست که از خزانه برای این نوع توسعه در کشور نیز هزینه شود. کمااینکه در کشورهای پیشرفته نیز این اتفاق رخ میدهد. همان طور که ما برای بخش محیط زیست و مسائل عمرانی و دیگر موارد نیاز به هزینه داریم در توسعه سیاسی نیز نیاز به هزینه و حمایت مالی از سوی دولتها داریم. برای احزابی که برای مردم هستند، نه بر مردم هزینه کردن کمک به توسعه کشور است. این احزاب در برداشتن باری از دوش کشور موثر هستند. هرچه بهتر شکل بگیرند از هزینههای دیگر در کشور میکاهند. سامان یافتن مشارکت سیاسی هزینههای فعالیتهای سیاسی کمتر میشود. لذا در این راستا باید قانونا کاری صورت گیرد.
اگر حزب عملگرا را حزبی معطوف به انتخابات و حضور در قدرت بدانیم و حزب مسوول را حزبی که در خارج از قدرت در جامعه کنش موثر دارد، احزاب ایران بیشتر به کدام یک از این دو نوع نزدیک هستند؟
متاسفانه بیشتر احزاب ایران موسمی و فصلی هستند. ما کار مستمر و پایدار حزبی به ندرت در احزاب میبینم. احزابی که بتوانند در گستره ملی فعالیت کنند؛ فعالیتهای آموزشی، نهادینهسازی و کادرسازی به طور مستمر در بین احزاب نمیبینیم. در کشور ما فعالیت حزبی مثل بازارچههای فصلی است. در زمان رونق که فصل انتخابات است بساط خود را پهن میکنند و بعد هم کار را تعطیل میکنند. وجود احزابی که تا حدی دارای اصالتی باشند و حرفشان در جامعه خریدار داشته باشد و سخنگوی بخشی از جامعه باشند و مطالبات آنها را پیگیری کنند، کار میبرد. البته برخی احزاب ما تا حدی از کارآمدی را دارا هستند.
کدام یک از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب احزاب حرفهایتری درون خود جای داده اند؟ مطابق با تئوریهای دموکراسی ساخته شده؛ پایگاه اجتماعی گستردهتری دارند و دیگر عواملی که یک حزب کارآمد و حرفهای را میسازد، بین کدام یک از دو جناح بیشتر است؟ یا کدام یک نزدیکی بیشتری به این عوامل دارند و کدامیک از احزاب از این عوامل دور هستند؟
اگر نام ببرم درست نیست. ما پس از انقلاب چنین تشکلهایی داشتیم اما متاسفانه خیلی کم بوده است.
کدام احزاب موفق بودند؟ اگر احزاب ناموفق را کنار بگذاریم چه احزابی به عقیده شما موفقتر عمل کردهاند؟
بهتر است نام نبرم.
توفیق احزاب در چه حوزهها و جنبههایی بوده است؟
بالاخره احزاب برای خود ساختار، مانیفست و پایگاهی دارند. برخی احزاب هستند که در تمام کشور فعالیت دارند. اینها از عوامل موثر یک حزب کارآمد است. احزاب ما در مقاطع گوناگون مواضع خود را اعلام میکنند و این مواضع هر چه منطقیتر و مطابق با واقعیتهای روز جامعه باشد، بهتر است.
احزاب ما چقدر تحت تاثیر بنیانگذارانشان هستند؟ در بین احزاب اصلاحطلب و اصولگرا چقدر نوعی تابعیت از بنیانگذاران احزاب وجود دارد و عملکرد احزاب را برای یک عملکرد مثبت محدود میکند؟
به هر حال همیشه بنیانگذاران یا موسسین تاثیر خود را داشتهاند. میزان تاثیرگذاری موسسین به رفتار اعضای تشکل باز میگردد. اگر نحوه اداره یک تشکل به صورت دموکراتیک باشد، تاثیرات بنیانگذاران نیز در حد رای خودشان خواهد بود اما اگر چنین نباشد عملا کارآمدی یک حزب را تحت تاثیر قرار میدهد. باید ببنیم که آیا یک حزب به دنبال استفاده از افراد توانمند و اثرگذار در جامعه است یا به دنبال کار دورهای و حضور در انتخابات. احزابی که دارای یک رابطه یکطرفه و پیرو و پیشرو هستند، قطعا نمیتوانند اثرگذاری لازم را داشته باشند. این احزاب در یک جایگاه خاص باقی میمانند و نمیتوانند مطابق با نیازهای زمان حرکت کنند و با متن جامعه و مردم ارتباط داشته باشند.
ما احزابی را داریم که در درون خود با یک ساختار دموکراتیک اداره میشوند؟
باید از روی تاثیرات آنها در اجتماع قضاوت کنیم. اینکه چه اندازه یک حزب در جامعه موثر است و حرفش در بین مردم خریدار دارد یکی از عوامل قضاوت در این راستاست. اگر چنین احزابی داشته باشیم باید اثر آنها را در جامعه بررسی کنیم. اینکه چه اندازه توانستهاند با تودههای جامعه ارتباط برقرار کنند یکی از عوامل مورد قضاوت میتواند باشد. اگر چنین تاثیری در جامعه نداشته باشند، معلوم میشود که با شرایطی آمرانه و از بالا به پایین اداره میشوند.
با توجه به انتخابات مجلس شورای اسلامی که اسفند ماه امسال برگزار میشود وضعیت احزاب اصلاحات را چگونه ارزیابی میکنید؟
طی ماههای آینده ما انتخابات مجلس شورای اسلامی را درپیش داریم و طبیعی است که تمامی احزاب و جریانهای سیاسی نسبت به برگزاری پرشورتر انتخابات احساس مسوولیت میکنند. از سویی با توجه به آسیبهایی که کشور از تندروی دیده است اینبار نوعی اجماع میان همه گروههای معتدل و اصلاحطلب بر سر تشکیل مجلسی خالی از تندروی شکل گرفته است. جریان اصلاحات نیز تلاش میکند در قالب شوراهای اصلاحطلبان در حوزههای انتخابیه و استانها و همچنین شورای عالی سیاستگذاری در تهران امور را ساماندهی کند.
آیا میتوان انتظار داشت که اصلاحطلبان اعم از افراد و احزاب به لیست مشترک برسند؟
مجموعه دوستان اصلاحطلب تلاش خود را برای رسیدن به این مهم انجام میدهند و ما امیدواریم این خواسته محقق شود. امروز نشانههای خوبی از وفاق و همدلی میان تمامی گروههای اصلاحطلب میبینیم که مقدمه دستیابی به لیست مشترک است. بنابراین پیشبینی ما این است که با یک لیست سراسری وارد رقابتهای انتخاباتی شویم.
انتهای پیام/