احوالات بد کتاب و سینما در روزهای مغولی کرونا
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، جوینی مورخ ایرانی قلمی توانا در ایجازنویسی برای تصویر کردن پارهای از وقایع تاریخی دارد که شاید معروفترینش این روایت باشد که در چند کلمه خلاصه میشود: «آمدند، کندند، سوختند، کشتند، بردند و رفتند» توصیفی تلخ از روزگاری که مغولان بیمحابا بر سرزمین ایران تاختند و شاید در حافظه جمعی امروز ملت ایران، چیزی جز بدخویی این قوم صحراگرد باقی نمانده باشد، اما واقعیت این است که کشتار مغولان در ایران، تنها بخشی از تاریخ نزدیک به 80ساله همزیستی میان مغولان فاتح و مغلوبان باشد. آنچه خشم مغولان را تعدیل کرد و آنها را در آخر بهنوعی انفعال کشاند، نه نیروی نظامی ایرانیان بلکه غنای فرهنگی ایرانیان بود. فرهنگ ایرانی و طراحی جدید از نوع تعامل باعث شد تهدید بیگانه در مرز، حتی به فرصتی برای رشد و تکاپوی فرهنگ غنی ایرانی بدل شود.
برداشت دوم از تاریخ: ایران در آخرین روزهای سال 1398، درگیر بیماری مرموز کرونا شد. تجویزهای پیشگیرانه این بیماری، علاوهبر تغییر وضعیت اقتصادی و مناسبات سیاسی، سبک زندگی آدمها را هم تغییر داد، بیتردید در چنین وضعیتی، مختصات و چینش تولیدات و عرضه محصولات فرهنگی کشور نهتنها برای چندماه آینده بلکه تا یک سال آتی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. نگاهی گذرا به متون تاریخی نشان میدهد این اولینبار نیست که تعادل زیستی در جامعه ایران، به واسطه هجمه ناگهانی به هم میخورد، اما سوال اینجاست کدام تدبیر میتواند در مواجهه با شبیخون این چنینی کرونا بر جامعه ایران کارگشا افتد. آنچه میخوانید تنها بخشی از واکنشهای سریع و منفعلانه مدیران فرهنگی کشور است که نشان میدهد دستگاه فرهنگی کشور بهخصوص صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صورت تداوم وضعیت بحرانی مقابله با کرونا، جایگزینهای مناسبی را اتخاذ نکردهاند و راهکار دقیقی در حوزههای مختلف فرهنگ وجود ندارد.
چه کنیم کتاب بماند؟
از زمانی که کاغذ گران شد و ناشران با مشکل خرید کاغذ روبهرو بودند، معضلات حوزه نشر و کتاب دوچندان شد و با هر تکان بازار و بههم ریختن وضعیت اقتصادی در سال 98، اوضاع این حوزه نیز به هم میریخت. با این وجود ناشران امیدشان به برگزاری نمایشگاه کتاب بود تا از این طریق بتوانند درآمدی داشته باشند. ناشران امیدشان را به نمایشگاه کتاب بسته بودند تا از این طریق بتوانند کسریهایشان را جبران کنند، اما اوضاعی که در رابطه با کرونا پیش آمد نشان میدهد ممکن است حتی نمایشگاه کتاب در سال آینده هم برگزار نشود و این برگزار نشدن نمایشگاه ضرر زیادی برای ناشران همراه خواهد داشت و قطعا باید چارهای برای این وضعیت اندیشیده شود. الان فقط ناشران نیستند که در این حوزه مشمول ضرر میشوند، کتابفروشان هم به همین درد دچارند، به گفته آنها، بهترین زمان برای فروش کتاب، در ماه اسفند است که به تعطیلات نوروز نزدیک میشویم و مردم فرصت کتاب خواندن دارند. برای همین خرید زیادی در این ماه انجام میگیرد. اما امسال با توجه به شرایط پیشآمده مجبورند تعدیل نیرو یا کتابفروشی را تعطیل کنند.
اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم به این نتیجه میرسیم که در سال 99 برای اینکه دوباره فاجعهای در حوزه کتاب نداشته باشیم از همین الان باید برنامهریزی کرد. از برگزاری نمایشگاهی که بتواند ضرر این حوزه را برای ناشران کم کند تا برقراری طرحهای فصلی به صورت پیوسته برای کتابفروشیها که ضررهای این مدت را جبران کند. با احد رضایی، مدیرعامل انجمن فرهنگی ناشران بینالملل ایران که صحبت میکردم موضوعی را عنوان کرد که فقط به ناشرانی برمیگردد که در نمایشگاه کتاب در بخش بینالملل فعالیت میکنند؛ ناشرانی که برای بهموقع رسیدن کتابها از دی ماه اقدام کردهاند و سفارشهایشان ثبت شده است و حالا همین عقب افتادن نمایشگاه برایشان کلی ضرر همراه دارد و همه چشم امید ناشران به وزارت ارشاد است که این کتابها را با کمک دانشگاهها خریداری کنند تا ضرر بیشتری متوجه ناشر نشود. با همه این حرفها اگر بخواهیم سال 99 حوزه کتاب بیشتر از این ضرر ندهد از الان باید برنامهریزی لازم انجام شود و راهکارهایی که وجود دارد بررسی و بعد هم بهسرعت اعلام شود تا خیال ناشران و عرضهکنندگان حوزه کتاب برای سال پیشرو راحت باشد.
در وضعیتی که مردم در روزها ابتدایی امسال مجبور به ماندن در خانههایشان هستند؛ فروش آنلاین کتاب، همچنین عرضه کتاب صوتی و الکترونیکی، جایگزینهای خوبی هستند که میتوانند تهدید این روزها را به بهترین فرصت فرهنگی بدل کنند. البته این کار نیازمند حمایتهای دولتی و اطلاعرسانی رسانه ملی به صورتی نظاممند است.
سریال کجایی؟
چندسالی است که منتقدان نسبت به رویه مدیران صداوسیما انتقاد میکنند که چرا شبکههای تلویزیون خالی از سریالهای خوب و فاخر شده است و مدیران تلویزیون بعد از گل کردن برنامههایی مثل «خندوانه» و «دورهمی» ترجیح دادند روند تولید سریال را کند کنند. رامبد جوان و مهران مدیری که با سریالهای تلویزیونی مشهور شده بودند حالا تبدیل به مجریانی شدهاند که باید جمعیت چندده نفری را به استودیو دعوت کنند تا صحنهگردان برنامههایشان باشند. تهدید روزهای کرونایی ثابت کرد نقدهایی که در چندسال اخیر به تلویزیون شده درست بوده است. دستان مدیران خالی است و تلویزیون در حال بازپخش سریالهایی است که رضا عطاران در ماه رمضان 10 سال پیش ساخته بود یا سریالهایی همچون «روزیروزگاری» و سریهای چندگانه «پایتخت» و «مرد هزارچهره». الان دو سه سالی است که خوراک فرهنگی که به شکل سریال در اختیار مخاطبان ایرانی قرار میگیرد در دست سریالسازان در شبکههای نمایش خانگی است یا اینکه منتظرند سریالهای خارجی را به صورت قاچاق دانلود کنند. شاید تهدید کرونا باعث شود مدیران تلویزیون نسبت به غفلت از اهالی فرهنگ و هنر در تولید سریال تلویزیون، آگاه شوند و رویه ساخت سریال دوباره از سرگرفته شود یا اینکه سریالهای خوب خارجی را روانه استودیوی دوبله کنند. شاید این جمله معروف که خیابانهای شهر به خاطر پخش فلان سریال خالی شده، دوباره تکرار شود تا تفریح جذابی باشد برای خانهنشینی مردم، آن هم در روزهایی که باید در خانه بمانند.
ساز ناکوک
یک ماه پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اعلام کرد که بنابر تحقیق این وزارتخانه ۹۲درصد مردم ایران موسیقی گوش میدهند. حساب کنید بر اساس آماری که وزیر فرهنگ اعلام کرده است مردم ایران روزانه یک ساعت و 12دقیقه موسیقی گوش میدهند و آنوقت کل برنامهریزی دولت برای موسیقی چیست؟ هیچ. نهایت تلاش دولت برای سیاستگذاری در حوزه موسیقی، جشنواره موسیقی فجر است که عملا هیچ تاثیری بر تولید محتوای موسیقی در کشور ندارد یا اینکه قرار است به یکسری از ترانهها و خوانندهها مجوز اجرا و انتشار آلبوم بدهد که آن هم عملا در سالهای اخیر، فاقد اعتبار شده است بهگونهای که انتقادات و حتی استعفای برخی اعضای شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد را هم به دنبال داشته است. بیتدبیری درحوزه موسیقی در بین مدیران تلویزیون بیش از وزارت فرهنگ و ارشاد است. صداوسیمای ایران که روزگاری محل حضور خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی بود و در حوزه موسیقی پاپ هم نسبت به ترانهها و ریتم موسیقی حساسیت داشت، حالا کارش به جایی رسیده که برنامهای مثل دورهمی از خوانندگان پول میگیرد تا بین مردم مشهور شوند. موسیقی و ترانه به دلیل شدت فراگیریاش بین جوانهای 15 تا 22 ساله، اگر به شکلی مبتذل تولید و عرضه شود از ویروس کرونا هم بدتر است مثل همان قطعه مبتذلی که یک خواننده لسآنجلسی در همین یک هفته اخیر در فضای مجازی منتشر کرد و با انتقادات زیادی از سوی اهالی موسیقی همراه بود.
کات کرونایی در سینما
شاید بیشترین ضرر از ویروس کرونا متوجه سینماییها شده باشد. کل برنامهریزیشان بهره بردن از اکران نوروزی بود تا بتوانند فروش بهتری داشته باشند. سینمای ایران قرار بود با یک جشن بزرگ سراغ اکران نوروزی برود. طبق احتمالات بسیار قوی، فروش گیشه سال 98 سینمای ایران تا دهه ابتدایی اسفند، به مرز 300 میلیارد تومان میرسید. بیشترین فروش سال 98 سینماها، در فروردین ماه بود که گیشه 57 میلیارد و 500 میلیونی رقم خورد. حالا در وضعیتی قرار داریم که کل اکران سال 99 یعنی اکرانهای نوروزی از دسترس فیلمسازان و حتی مخاطبان سینمای ایران دور شده است. در آستانه سال 99 با توجه به اینکه سینماها از اوایل اسفند تعطیل شدند، عملا اکران نوروز شکست خورد و خیلی از فیلمها اصلا به نمایش هم نرسیدند.
اما این اتفاق دقیقا مشابه با اتفاقی بود که در چین رخ داد، همزمان با سال نویی که دارند این ویروس پخش شد؛ زمانی که آنها برنامهریزی کرده بودند فیلمهایشان را در ایام تعطیلات پخش کنند. شیوع ویروس کرونا، مانع از دسترسی مخاطبان به سینمای روز چین نبود. اگرچه برخی توزیعکنندگان چینی بهطور داوطلبانه اکران چندین نسخه فیلم را لغو کردند یا به تعویق انداختند، کمپانی Huanxi که توزیعکننده فیلمهای پرفروش چینی است، اعلام کرد فیلم «گمشده در روسیه» یعنی بزرگترین شانس تجاری سینمای چین در سال پیشرو را به صورت رایگان از اینترنت پخش میکند. حتی مواد تبلیغاتی، مخاطبان را تشویق میکردند که در خانه با خیال راحت بمانید و به تماشای «گمشده در روسیه» بپردازند و این را هم در ذهنتان داشته باشید تمام این اتفاقات قبل از آن رخ داد که دولت چین به صورت قانونی تماشای فیلم در سالنها را ممنوع اعلام کند. «اژدهای چاق وارد میشود» که دومین شانس بزرگ تجاری امسال در سینمای چین محسوب میشد، هم به صورت آنلاین نمایش داده شد. سازندگان این فیلم ترجیح دادند بهجای موکول کردن زمان نمایش آن به تاریخی امنتر، از پخش آنلاین این فیلم بهعنوان ابزاری برای تشویق مردم به ماندن در خانه استفاده کنند.
این در حالی است که عملا سینمای ایران، خودش را در وضعیت انتظار قرار داده و بدون هیچ واکنشی منتظر است ببیند چه میشود. سینماداران و پخشکنندگان سنتی سینمای ایران بهشدت مخالف پخش آنلاین فیلمها هستند و عملا اکران فیلمها در سال 99 موکول به ایام دوری از بحران میشود. در چنین وضعیتی در سال 99، شاهد تراکم اکران فیلمها در فصلهای اکران اکران خواهیم بود و احتمالا بخش زیادی از آثار سینمایی تولیدشده در یک سال گذشته، به این زودیها فرصت اکران نخواهند داشت. در شرایطی که سازوکاری برای پخش اینترنتی وجود ندارد و مردم هم مجبور به در خانه ماندن هستند، اهمیت شبکه نمایش خانگی و سامانههای پخش آنلاین بیش از پیش احساس میشود.
منبع: فرهیختگان _ عاطفه جعفری
انتهای پیام/
انتهای پیام/