اقدامات ترمیمی شورای اروپا برای نجات از بحران برگزیت کافی نیست
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمد جواد لاریجانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت : بهتزدگی اولین پیامد طلاق اتحادیه اروپایی و انگلیس است البته بیشتر برای زوج ضعیفتر که حس تلخ باختن و از دست دادن رهایش نمیکند. این بهت را میتوان در اظهارنظرهای سران اروپایی به وضوح دید مثلا مکرون، رئیسجمهور فرانسه که پس از ثبت رسمی طلاق در سی و یکم ژانویه میگوید: خروج انگلیس از اتحادیه شوکآور بود. یا رهبر حزب مخالفش مارین لوپن که گفت: برگزیت شکست اتحادیه اروپایی را به رخ کشید. پس از بهتزدگی، دومین پیامد این طلاق طولانی ناامیدی است؛ آنجا که نخستوزیر دانمارک در روند مذاکرات بودجهای اتحادیه گفت: من اعتقاد ندارم بتوانیم کاملا در این باره به توافق برسیم.
اما از حال احساسی سران کشورهای عضو اتحادیه که بگذریم از دید کارشناسی، اتحادیهای که بر مبنای اصول لیبرال- دموکراسی و در چارچوب نظام سرمایهداری تشکیل شده است وقتی یک عضو قدرتمند و ثروتمند را از دست میدهد دچار اختلال عملکرد سیستمی خواهد شد و به زبان ساده دخل و خرجش باهم نمیخواند و ناگزیر وارد بحران میشود. این بحران آشکارا در نشست گذشته شورای اروپا با موضوع بودجه اتحادیه اروپایی که به شکست انجامید مشهود بود چرا که همگان به کسری 75 میلیارد یورویی اتحادیه بر اثر برگزیت اذعان دارند و در عین حال اعضای ثروتمند راضی نیستند حتی یکهزارم تولید ناخالص داخلی خود به بودجه اتحادیه اضافه کنند؛ اعضای فقیر اتحادیه نیز از فشار بدهی خارجی و بحران اقتصادی داخلی به ستوه آمدهاند.
این مشکل در حالی بروز کرده که مخارج سنتی مثل بودجه کشاورزی در کنار مخارج مدرن اتحادیه همچون بودجه برای کنترل تغییرات آب و هوایی و بستن مرزهای خارجی اتحادیه برای جلوگیری از انفجار بمب مهاجرت، اعضا را تحت فشار قرار داده است و این همه، چندوجهی بودن بحران خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی را کاملا نمایان میکند.
همان طور که میشد خروج انگلیس را از همان سال 2016 پیشبینی کرد، اکنون نیز میتوان گفت اگر اتحادیه اعضای ثروتمند خود را به پرداخت سهم بیشتر راضی نکند، فروپاشی سخت یا نرم اتحادیه اروپایی قطعی است. به این دلیل که از نظر سیاسی اتحادیه در حالت دومینو قرار گرفته و چنانچه تنها یک کشور قوی دیگر مثل آلمان، فرانسه، ایتالیا، اتریش، هلند، سوئد یا دانمارک عَلَم خروج از اتحادیه را بردارند، فروپاشی سخت اتفاق خواهد افتاد و در صورتی که اعضا نتوانند یا نخواهند به تعهدات مالی خود عمل کنند آنگاه فروپاشی نرم رخ خواهد داد. چیزی شبیه به کشورهای مشترکالمنافع پادشاهی متحده بریتانیا که تنها نام آن باقی مانده است! فراموش نکنید اساسا اتحادیه اروپایی پس از جنگ دوم جهانی و برای جلوگیری از جنگی جدید تشکیل شد و هدف آن از ابتدا فدرالیسم و همگرایی یا تبدیل شدن به ایالات متحده دوم نبوده است و از زمانی که تهدید یک جنگ اروپایی کاهش یافته، ضرورت پایبندی به تقیدات اتحادیه نیز کمرنگ شده است.
اقدامات ترمیمی شورای اروپا مثل ازسرگیری مذاکرات پیوستن کشورهای حوزه بالکان به اتحادیه، برای نجات از بحران برگزیت نهتنها کافی نیست بلکه میتواند اثر معکوس بگذارد چرا که کشورهایی مثل مقدونیه شمالی، صربستان و مونتهنگرو آنقدر ناتوان [اقتصادی] هستند که بار روی بار گران مشکلات اقتصادی اتحادیه خواهند گذاشت. در طرف انگلیسی، طلاق به این اندازه بهتآور نبوده است. چون تازه بریتانیاییها به فکر احیای روحیه خاص انگلیسی و هویت ملی افتادهاند و واژه اتحادیه اروپایی را از گذرنامه بریتانیا حذف کرده و رنگ قرمز آن را به رنگ آبی که همان رنگ قبل از پیوستن به اتحادیه است تغییر دادهاند. همچنین وزیر کشور بریتانیا نیز قوانین سختگیرانه جدید مهاجرت را به منظور انگلیسیتر کردن جامعه مدنی بریتانیا پیشنهاد داده است. به علاوه اینکه بریتانیا در سودای رسیدن به عشق قدیمی خود یعنی آمریکا دست به این طلاق سخت زد و بلافاصله رابطه جدید را آغاز کرد به عنوان نمونه نخستوزیر بریتانیا کاملا همسو با ترامپ سیاست فشار حداکثری بر ایران را برای تحمیل توافقی جدید به کار بست. همچنین آمریکا پس از اطلاع به بریتانیا مرتکب جنایت ترور سردار شهید سلیمانی شد. در واقع بریتانیا چنانچه بر چندصدایی داخلی همچون استقلالخواهی اسکاتلند فائق آید در آینده [میانمدت] ثبات اقتصادی بیشتری را تجربه خواهد کرد چون اولا هزینههای اتحادیه را نمیپردازد، ثانیا در روابط اقتصادی با جهان آزادتر خواهد بود و ثالثا از نظر سیاسی بر اتحاد با آمریکا تکیه خواهد کرد.
ایالات متحده اروپایی ضعیف و کاملا پیرو را در برنامه دارد بنابراین نوع رابطه حاکم و محکوم را پیش خواهد گرفت تا اروپا توان استقلالخواهی نیابد. همچنین از بریتانیا که حالا دیگر عضو اتحادیه نیست ولی بر اروپا تاثیر مستقیم و قوی دارد، به عنوان نایب سیاسی استفاده خواهد کرد و در واقع از این به بعد انگلیس سخنگوی آمریکا در اروپا خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران که خاطره تلخی از همکاری با اتحادیه اروپایی در برجام دارد، پس از برگزیت و آشکارتر شدن مواضع ملی اعضای اتحادیه در قبال ایران، بهتر است بر روابط دوجانبه با هر یک از اعضای میانهرو اتحادیه متمرکز شود تا شاید هم از نظر سیاسی مواضع خود را تقویت کند و هم از نظر اقتصادی مقاصد جدیدی تعریف کند.
انتهای پیام/
انتهای پیام/