صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۰۵ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۸
گفتگو با ناظم دباغ؛

ماجرای چک یک میلیون دلاری سردار سلیمانی برای کمک به اقلیم کردستان

ناظم دباغ نزدیک به دو دهه نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در ایران را برعهده دارد و از دوستان نزدیک جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان عراق است که او نیز ارتباط دوستانه زیادی با سردار سلیمانی داشت.
کد خبر : 475041

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، «ناظم دباغ» نماینده حکومت اقلیم کردستان ازجمله افرادیست که به واسطه مسئولیتی که از  سال‌ها قبل تاکنون داشته، در مقاطعی از نزدیک با سردار شهید قاسم سلیمانی کار کرده و با او آشنایی دارد.


ناظم دباغ نزدیک به دو دهه نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در ایران را برعهده دارد و از دوستان نزدیک جلال طالبانی دبیرکل فقید اتحادیه میهنی کردستان عراق است که او نیز ارتباط دوستانه زیادی با سردار سلیمانی داشت.


آقای دباغ در گفتگو با تسنیم به بیان برخی خاطرات خود از سردار قاسم سلیمانی پرداخته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.



سپاسگزاریم بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید. لطفا بفرمایید آشنایی شما با سردار سلیمانی از کجا و چطور آغاز شد؟


آشنایی ما به سال 1991 برمی‌گردد که به عنوان نماینده مرحوم آقای جلال طالبانی دبیر کل حزب اتحادیه میهنی و بعدا رئیس جمهور عراق این دیدارها انجام می‌شد.


عمدتا ارتباط کُردها از طریق قرارگاه رمضان بود که یکی از زیرمجموعه‌های نیروی قدس محسوب می‌شد. من خودم اولین بار بعد از قیام اقلیم کردستان و تاسیس اولین کابینه حکومت اقلیم به همراه هیاتی به ریاست شهید سامی عبدالرحمان به ایران آمدم و با آقای مرحوم حبیبی که آن موقع معاون اول رئیس جمهور بودند و سپس با فرمانده نیروی قدس دیدار کردیم. البته در آن مقطع ما شناخت چندانی از ایشان نداشتیم ولی بعدها این آشنایی و دیدارها بیشتر شد و هر زمان که نیاز بود، به عنوان نماینده آقای طالبانی درخواست ملاقات می‌دادم و این دیدار انجام می‌شد.


* به لحاظ شخصیتی سردار سلیمانی را چگونه می‌دیدید؟ کدام ویژگی ایشان در نظر شما از بقیه برجسته‌تر بود؟


ایشان یک فرمانده شجاع، صادق، باوفا، سیاستمدار، با درک و فهم و و مخلص بود. در تمام جلساتی که با ایشان داشتم می دیدم که با کمال دقت و آرامش به حرف های طرف مقابل گوش می داد و پس از آن نظرش را بیان می کرد و اگر موضوع با اهمیتی مطرح می‌شد، سعی می‌کرد خیلی سریع آن را به نتیجه برساند. تسلط کاملی بر روی موضوعات داشت و کارهایش را با گفتگو پیش می‌برد و  در این مسیر سعه صدر بالایی هم داشت.



* در مورد اقلیم کردستان در دیدار با سردار سلیمانی بیشتر روی چه موضوعاتی بحث می‌شد؟


سردار سلیمانی ارتباط و نقش زیادی در موضوعات مرتبط با عراق داشت. خب طبیعتا این جلسات چندان رسانه ای و حتی ضبط هم نمی‌شد ولی این حضور یک حضور پررنگ و تاثیرگذار بود.


یادم هست مدت کوتاهی پس از قیام اقلیم کردستان، به دنبال این بودیم که امکانات و خدمات بیشتری به مردم خودمان ارائه دهیم. یک شرکت ایرانی قبول کرد که برای ما چاه بزند اما چون می‌ترسید امریکایی ها دستگاه هایش را بزنند، برای همین از ما ضمانت خواست و تاکید هم کرد که این ضمانت باید از ایران تامین شود. این برای ما کار سختی بود. موضوع را به گوش سردار سلیمانی رساندیم و ماجرا را برای او توضیح دادیم. به ایشان گفتم این شرکت از ما ضمانت یک میلیون دلاری می خواهد. بلافاصله ایشان یک چک یک میلیون دلاری نوشتند و به آن شرکت دادند و گفتند اگر دستگاه‌هایتان به ایران برنگشت این چک را بردارید. برای تامین برق هم باز ایشان نقش زیادی داشت که وزارت نیروی ایران قبول کرد هزار مگاوات برق عراق را تامین کند که از این میزان، 300 مگاواتش برای اقلیم کردستان بود.


ما در زمینه سوخت (نفت و گاز) هم با مشکل روبرو بودیم و انتقال اینها از مرزها برایمان کار مشکلی بود. مرزبانی در ایران برعهده نهاد دیگری است ولی سردار سلیمانی با مراکز مختلف مثل قرارگاه حمزه و دولت هماهنگ کرد تا مرز پرویزخان موقتا به مدت 6 ماه برای انتقال سوخت به مناطق گرمیان، کلار و سلیمانیه باز شود و بعد از 6 ماه نیز مجددا این زمان را تمدید کردند.


ایشان بعد از پایان مدت تمدید دوم گفتند وقتی هم مردم ایران و هم کردستان از این موضوع نفع می‌برند، چرا باز بودن مرز را دائمی نکنیم؟ این اقدامات در زمانی انجام شد که مردم ما نیاز مبرمی به آب، برق، نفت، گاز داشتند و همین تاثیر سردار سلیمانی بود که باعث شد مرزها فعال شوند.


حتی چند روز قبل از حمله داعش، خود شهید سلیمانی در منطقه مخمور و اربیل حضور داشت و از مناطق مختلف دیدن کرد. نظرشان این بود که نیروهای پیشمرگه در جبهه ها به همکاری و تجهیز بیشتر نیاز دارند، به همین دلیل وقتی شب تماس گرفتند و گفتند داعش حمله کرده و در خواست کمک شد، چون ایشان اطلاعات قبلی داشت برای فرستادن کمک و حضور مشاورین ارتشی و سپاهی ایرانی به سرعت اقدام کرد.


* کمک هایی که در جنگ داعش به اقلیم کردستان می شد به چه شکلی بود و سردار سلیمانی چگونه به آنجا آمدند و چکار کردند؟


شبی که داعش به اربیل حمله کرد، مسئولین اقلیم با مقامات جمهوری اسلامی ایران و آقای سلیمانی تماس گرفتند.


چندی پیش هم یکی از فرماندهان ارتش ایران در این باره صحبت کرد که قرارگاه جنگ با داعش را در اقلیم کردستان عراق داشتیم.


از زاخو تا جبل حمری در منطقه خانقین و کلار این قرارگاه برای مشورت و راهنمایی و فرستادن کمک نظامی به نیروهای پیشمرگه و جنگیدن با داعش وجود داشت.


برخی تصاویر هم از حضور سردار سلیمانی در کنار نیروهای پیشمرگه و دیگر نیروها هم در کردستان منتشر شد که در حین مقابله با داعش بود و البته همانطور که گفتم، ایشان قبل از شروع درگیری‌ها هم در آنجا حاضر بودند.



* زمانی که داعش حمله کرد و عراق از ایران درخواست کمک کرد، اگر ایران همکاری صورت نمی گرفت، چه اتفاقی می‌افتاد؟


من قبلا هم گفته‌ام که اگر ایران و کمک های ایران نبود در همان ابتدا بغداد به دست داعش می افتاد. ایران کمک‌های زیادی کرد و اگرچه کمک های هوایی دیگران هم تاثیر داشت ولی سرنوشت جنگ بر روی زمین مشخص می‌شود و ایرانی‌ها در این زمینه کمک های بسیاری کردند.


اگر این کمک ها نبود مصیبت بزرگی برای مناطقی که داعش به آنها حمله کرد به وجود می‌آمد و به آسانی نمی‌شد این مصیبت را جبران کرد ولی خوشبختانه با همکاری ایران جلوی این مسأله گرفته شد.


بعدا هم آقای مسعود بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان، پیام تشکری برای رئیس جمهور ایران فرستاد و از اقدامات جمهوری اسلامی به عنوان کشوری که در همان ساعات اول کمک هایش را برای مقابله با داعش فرستاد، تشکر کرد.


آقای بارزانی در آن نامه نوشته بود که ما همین انتظار را هم از جمهوری اسلامی داشتیم و خوشبختانه این اقدام انجام شد که در موقع نیاز و لحظه اول این کمک ها رسید.


* ارتباطات سردار سلیمانی و آقای طالبانی چگونه بود و این ارتباط در پیشبرد اهداف دو طرف چه تاثیری داشت؟ اگر درباره ارتباط این دو نفر خاطره ای دارید بفرمایید.


بنده عموما در جلسات آنها حضور داشتم و گاهی هم بیرون می آمدم تا آنها راحت‌تر باهم صحبت کنند.


آنچه من از روابط سردار سلیمانی و مام جلال برداشت کردم، یک رابطه برادرانه، صادقانه و وفادارانه بر مبنای گذشته و رابطه خوبی  بود که از لحاظ سیاسی، ایدئولوژی فکری و ملی‌گرایی باهم داشتند.


چند بار سردار سلیمانی به خود بنده گفت که من خیلی این برادر بزرگوارم (جلال طالبانی) را دوست دارم چون فرد صادقی است؛ مثل برخی دیگر نیست که جلوی امریکایی‌ها علیه ما باشد و جلوی ما علیه آنها.



آقای طالبانی هم برای سردار سلیمانی احترام زیادی قائل بود و می گفت او کسی است که به خوبی من را درک می کند و در موقع نیاز به کمکمان می‌آید و تاکید داشت که این روابط باید حفظ شود.


سردار سلیمانی یک انسان صادق، خاکی و دوست داشتنی بود، هیچگاه به یاد ندارم که چیزی را برای خودش یا خانواده اش خواسته باشد مثلا در اقلیم کردستان برای فرزندانش یک فعالیت اقتصادی راه بیندازد.


* مردم اقلیم چه نظری راجع به سردار سلیمانی داشتند و چقدر او را می شناسند؟


سردار سلیمانی در هر جنگی که نیروهای پیشمرگه با داعش داشتند، حضور پیدا می‌کرد و اگر هم خودش نبود، همکارنش را می‌فرستاد. طبیعتا نیروهای پیشمرگه وقتی به خانه هایشان برمی گشتند این موضوعات را تعریف می کردند و دیگران هم با او آشنا می‌شدند. برای همین مردم ما شناخت خوبی از ایشان و کمک هایش به اقلیم کردستان دارند.


ایشان تاکید زیادی روی وحدت و همکاری گروه‌های کُرد و شیعه و اهل سنت با هم داشت و این را در جلسات مختلف با حضور همه افراد بارها مورد تاکید قرار داد.


* چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید؟


صبح اول وقت یکی از همکارانم پیامی داد و گفت که متاسفانه این اتفاق افتاده است. خبر ناگواری بود و اگر اثر آن برای من بیشتر از شنیدن خبر فوت آقای طالبانی نبود، کمتر هم نبود. مرگ ایشان خسارتی جبران ناپذیر است و با توجه به شناخت و روابط شخصی که با ایشان داشتم، معتقدم به آسانی کسی مثل ایشان پیدا نخواهد شد.



* بسیاری معتقدند بعد از شهادت ایشان، تشییع جنازه ای که مردم عراق کردند به لحاظ سیاسی و بین المللی یک پیام بزرگ داشت و این حادثه وحدت بین مردم ایران و عراق را بیشتر کرد. تحلیل شما در این‌باره چیست؟


این حضور پر شور یک اتفاق نادر بود و همه شیعیان نه فقط ایرانی‌ها را تحت تاثیر قرار داد. شما به تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در ایران و عراق نگاه کنید، مردم عراق هم وظیفه خود را در تکریم و پاسداشت سردار سلیمانی ادا کردند.


* به نظر شما چرا امریکایی ها دست به ترور سردار سلیمانی زدند؟


اولا ترور حاج قاسم از طرف رئیس جمهور عراق محکوم شد که این محکومیت معنی و دلیل دارد. آمریکا با این کار حاکمیت عراق را نقض کرد که کاری قبیح و غیرقابل قبول است.


این اقدام حتی در بین خود امریکایی ها هم موجب اختلاف نظر شد که آیا کار مثبتی بود یا نه؟


عملکرد سردار سلیمانی در عراق و سوریه و لبنان؛ اقدام علیه تروریسم بود ولی من فکر می‌کنم در لابی صهیونیسم و ترامپ کسانی بودند که این کار را به منفعت خودشان می‌دانستند تا از این طریق روابط ایران و عراق را خراب کرده و همچنین عامل اصلی مقابله با تروریسم در منطقه را از میان بردارند چراکه آشوب در منطقه به نفع آنهاست اما من معتقدم ضرر این اقدام برای آمریکایی ها از نفع آن بیشتر است.


این یک حقیقت است که قربانی شدن افراد بزرگ، آثار با برکتی برای مردم آن کشور دارد و این افراد ماندگار هستند.


من فکر می‌کنم تلافی خون ایشان برای مردم دستاوردهای خوبی خواهد داشت و امیدوارم همه رهبران مثل ایشان باشند و ایشان را الگو قرار دهند.


* اگر بخواهید چند کلمه با سردار سلیمانی صحبت کنید، به عنوان یک دوست به او چه خواهید گفت؟


به ایشان می‌گویم تو زنده هستی و جایت خالی نیست. تو در قلب مردم ملتت جا داری. امیدوارم با آرامش بخوابی. آنچه کردی در یاد و قلب مردم خواهند ماند و مرگت با افتخار و با عزت بود. مردم اخلاص خود را در مراسم عزایت به تو نشان دادند و ان شاءالله جایت در بهشت باشد. خدانگهدار.


انتهای پیام/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر