لنگر اقتصادی آمریکا در عراق/ اخراج اقتصادی آمریکا از این کشور زمانبر خواهد بود
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محور مقاومت پس از اقدام آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس، فرمانده حشدالشعبی سیاست رسمی خود را اخراج آمریکا از منطقه و بهطور خاص از عراق اعلام کرده است. اجرای این سیاست دارای دشواریهای خاصی است. آمریکا در ماههای گذشته توانسته است با ایجاد اعتراضات ضددولتی در عراق دولت عادل عبدالمهدی را ساقط کند و به برخی از مواضع حشدالشعبی حملاتی را ترتیب دهد. این مساله نشاندهنده ابزارهای گوناگون آمریکا در عراق است که باید برای اخراج این کشور از منطقه آنها را شناخت. برای بررسی ریشهها و ابعاد بحران در عراق که باعث آغاز اعتراضات در این کشور شدند و همچنین حوزههای نفوذ آمریکا در عراق با مهدی ازرقی، کارشناس مسائل عراق گفتوگو کردهایم که در ادامه آن را میخوانید. او معتقد است حضور اقتصادی آمریکا در عراق پنهانتر و پیچیدهتر از دیگر ابعاد حضور آمریکاست. ازرقی میگوید: «پایان دادن به حضور نظامی آمریکا در عراق شاید در کوتاهمدت امکانپذیر باشد، اما اخراج اقتصادی آمریکا از این کشور زمانبر خواهد بود.»
روند اعتراضات عراق چگونه شکل گرفت و اهداف آمریکا از تزریق ناامنی و بیثباتی به این کشور چه بود؟
تظاهرات چندماهه در عراق گرچه به شکل رسمی و گستردهاش در مهرماه سال جاری آغاز شد، اما به شکل غیررسمی و پراکندهاش از قبل نیز وجود داشت. این اعتراضات دلایل مختلفی داشته است. دلایل بلندمدت آن مسائلی مانند توسعه زیرساختهای اقتصادی، اشتغال، تولید و... مواردی از این دست است. بسیاری از نسل جوانان عراقی در حال حاضر شغلی ندارند، زیرا دولت این کشور در چند سال اخیر فرصت ایجاد زمینههای اشتغال را نداشته است. اغلب نسلهای گذشته عراق از طریق درآمدهای دولتی زندگی میکنند. تعداد این افراد خیلی زیاد است، اما نسل جدید عراق بهخصوص جوانان بین 17 تا 21سال دیگر نتوانستند مانند نسلهای گذشته وارد مشاغل دولتی شوند. این معضلات عوامل بلندمدتی هستند و طی سالیان گذشته انباشته شدهاند. برخی از دلایل دیگر اعتراضات کوتاهمدت بوده و به چند ماه اخیر بازمیگردند. یکی از این دلایل برکناری نظامی مشهور عراقی عبدالوهاب الساعدی بود. این برکناری بیشتر به دلیل فضاسازیهای رسانهای ضریب پیدا کرد وگرنه عزل یک سیاستمدار یا نظامی توسط مقامات عراقی امری عادی است. گفته میشود الساعدی سوابق خوبی در مبارزه با داعش داشته است بهخصوص در نبردهای خارج کردن داعش از موصل، به همین دلیل عزل او از سمت مردم مورد توجه بیشتری قرار گرفت. اتفاقات دیگری که در شعلهور کردن اعتراضات تاثیر داشت به تجمع دانشجویان دانشگاههای مختلف عراق مقابل وزارت آموزش عالی عراق مربوط است.
این دانشجویان در مقابل چند روزی تجمع خود را ادامه دادند، اما در روزهای بعد با روشهای خشونتآمیز مانند پاشیدن آبگرم و ضربوشتم آنها را از اطراف وزارتخانه متفرق کردند. حتی میشود گفت این اتفاق خیلی بیشتر از عزل عبدالوهاب الساعدی روی قشر دانشجویان تاثیر گذاشت. بازه مخاطبان الساعدی عمومیتر بود، درحالی که برخورد خشونتآمیز با دانشجویان این قشر بهخصوص را که نقش زیادی در اعتراضات داشتند، تحریک کرد. جمع این اتفاقات باعث شد فراخوانهایی در فضای مجازی برای برگزاری اعتراضات منتشر شود. در این اعتراضات رهبری وجود نداشت که بتوان گفت او هدایت جریان را در دست دارد، بلکه این شبکههای اجتماعی و صفحات مربوط به برخی افراد و شخصیتهای هنری بودند که در گسترش دامنه اعتراضات نقش داشتند.
در این میان البته برخی سازمانها یا افراد سیاسی هم موثر بودند، اما حرف همه این جریانات یکی بود و تمام آنها از وضع بد اقتصادی و فسادها صحبت میکردند. پس از استعفای عادل عبدلالمهدی از سمت نخستوزیری، بخش بزرگی از ظرفیت اعتراضات خالی شد، زیرا این تظاهراتها دارای ملاک خاصی نبودند. در عراق دولت [state] به آن معنای عام نداریم، بلکه همهچیز در یک حکومت [goverment] خلاصه میشود. مردم در خیلی از کشورها با نظام سیاسی مشکلی ندارند، گاهی مخالف حکومت و کابینه مستقر میشوند. در عراق این پدیده وجود ندارد و همهچیز یکی است و تمام کشور در حکومت -که شامل نخستوزیر و وزراست- خلاصه میشود. معترضان عراقی مهمترین خواستهشان برکناری نخستوزیر بود و جهتدهیهای اصلی رسانهای هم شخص عادل عبدلالمهدی را هدف گرفته بودند. در میان معترضان بحثهایی درباره اصلاح قانون اساسی و برخی موارد دیگر نیز وجود داشت، اما چنین مسائلی برای بسیاری از آنها قابل فهم نبود.
آمریکا با شکلگیری فضای سیاسی بیثبات در عراق، بر اساس هدفگذاریها و سیاستگذاریهای بلندمدتش در این کشور برای هدف قرار دادن فرماندهان حشدالشعبی، بهترین فرصت را پیدا کرد و این کار را هم انجام داد. آمریکا حمله به مواضع حشدالشعبی در منطقه القائم در مرز عراق با سوریه را به بهانه کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی در پایگاه کی-1 کرکوک انجام داد. این حمله با راکتهای ساده کاتیوشا انجام شده بود. آمریکا در حالی این حمله مشکوک را به حشدالشعبی منتسب کرد که این سازمان بارها گفته است اگر بخواهد به پایگاههای آمریکایی حمله کند این حمله را با شلیک چند راکت غیردقیق کاتیوشا انجام نمیدهد.
آمریکا به هر حال حشدالشعبی را مورد هدف قرار داد و طی آن دهها تن از نیروهای این سازمان به شهادت رسیدند یا زخمی شدند و آمریکا بهصراحت اعلام کرد این حمله را انجام داده است. پس از این حمله شبکههای اجتماعی و فعالان آن به شکل عجیبی آرام شدند. خیلی از افراد منتظر بودند ببینند بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. پس از این حمله، تشییع شهدا انجام شد و تجمعی اعتراضی در اطراف سفارت آمریکا شکل گرفت. این تجمع نقطه عطفی در مقابله جامعه عراق با آمریکا بود، آن هم پس از خروج سال 2011 ارتش آمریکا از این کشور. تجمع اعتراضی اطراف سفارت آمریکا میتوانست به یک اهرم فشار برای خروج آمریکا از عراق تبدیل شود، اما به گفته عادل عبدالمهدی، اصرار او به فرماندهان حشدالشعبی باعث شد آنها طرفداران خود را از اطراف سفارت خارج کنند. این نیروها حتی یک شب چادرهایشان را در اطراف سفارت بر پا کردند و در آنجا اقامت داشتند.
چنین اقدامی برای آمریکا کمهزینه نبود. نمیخواهم وارد بحث ترور فرودگاه بغداد شوم. در اینجا پاسخ به تجمع اطراف سفارت با شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس همزمان شد. قطعا اگر آمریکاییها برنامهای برای به شهادت رساندن سردار سلیمانی نداشتند، جواب تجمع در اطراف سفارت را بهگونهای دیگر میدادند؛ اما این دو مساله همزمان شد. بعد از این اتفاقات دوره جدیدی از حضور نظامی آمریکا در عراق آغاز شد. پس از جنایت فرودگاه بغداد پارلمان عراق با حضور جریانهای شیعه به اخراج نظامیان آمریکا رای دادند. تنها سه نماینده از اهل تسنن در این جلسه حضور پیدا کردند که یکی از آنها محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان بود. این افراد آمده بودند تا دیگران را از تبعات تصویب طرح اخراج نیروهای خارجی بترسانند. الحلبوسی گفت: «این جلسه پارلمان نشست شیعه است و شیعه دارد برای عراق تصمیم میگیرد، آیا شما به تبعات این اقدام فکر کردهاید؟ آمریکا اعلام کرده عراق را تحریم میکند.» با وجود این موضوع تصویب شد.
نقش عادل عبدالمهدی در ایستادگی شکل گرفته در برابر آمریکا چه بود؟ در زمانی که آمریکاییها دو تن از اصلیترین فرماندهان مقاومت را علنا به شهادت رساندند تا دیگران را بترسانند و از دور خارج کنند، صحبت و اقدام علیه آمریکا جرات میخواست.
البته باید بدانیم که عادل عبدالمهدی طرح اخراج نیروهای خارجی را یکسال پیش از این به پارلمان برد، اما پارلمان به دلایلی با آن همراهی نکرده بود. عبدالمهدی به پارلمان گفته بود حالا که داعش از بین رفته است ما بیاییم و سازوکاری برای خروج نیروهای خارجی طراحی کنیم و به کار ائتلاف بینالمللی ضدداعش در کشور خاتمه بدهیم؛ اما پارلمان نپذیرفته بود. با به شهادت رسیدن سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس شیعیان متحد شدند و به این طرح رای دادند. یکسال پیش عبدالمهدی بهراحتی میتوانست طرح اخراج نیروهای خارجی را پیگیری کند، ولی بعد از استعفا و تبدیل دولت مستقر به دولت پیشبرد امور، اختیارات زیادی برای اجرای این طرح نداشت. عبدالمهدی با وجود این در حد توانش سعی کرد در دولت پیشبرد امور هم اخراج نیروهای آمریکایی را پیگیری کند تا بتواند با ایجاد اجماع بین گروههای سیاسی زمینه اخراج نیروهای خارجی را فراهم کند. این اقدامات هم در سطح خوبی انجام شد و فشار روانی زیادی را به آمریکا وارد کرد. نکته مثبت در شخصیت عبدالمهدی این بود که او به هیچ جریان سیاسی وابستگی نداشت و در حال حاضر نیز نمیتوان او را به گروههای سیاسی منتسب کرد. عبدالمهدی هیچگاه در صحبتها و مواضعش بین ایران و آمریکا مقایسه نکرده است، بلکه میگوید من خودم دیدهام که حضور نظامی آمریکا مانع رشد عراق است.
این مساله بهخصوص از لحاظ اقتصادی یک حقیقت در عراق است؛ در نفت، در بزرگراههای مختلف عراق، در پروژههای مختلف آمریکا در مقاطع حساس به پروندهها ورود کرده و کار را خراب میکند. واشنگتن کاری ندارد که چه کسی در این پرونده با عراق میخواهد همکاری کند؛ اروپا، چین، ایران یا کشوری دیگر، بلکه وارد آن میشود و کار را به هم میزند. برای مثال در قرارداد چین و عراق، آمریکا محکم جلوی انعقاد و اجرای آن ایستاده است. عبدالمهدی و دیگر مسئولان عراقی این اتفاقات را میدیدند، اما برخی مسئولان حسابوکتاب میکردند تا روابطشان با آمریکا تیره نشود. عبدالمهدی کاری با سفارت عریض و طویل آمریکا و نهادهای اجتماعی این کشور در عراق نداشت، بلکه تنها خواستار پایان یافتن حضور نظامی این کشور در عراق بود.
ابعاد حضور آمریکا در عراق به خصوص در حوزه اقتصاد چگونه است؟ برای اخراج آمریکا از این کشور چه اقداماتی لازم است؟
پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس اتفاق مهمی در عراق افتاد. تشییع شهدا در عراق مساله بزرگی بود. حتی من این عقیده را داشتم که در تشییع اگر جمعیت انبوه شد باید به سمت سفارت آمریکا برود و همان جا کار را تمام کند، اما با وجود حضور زیاد مردم، جمعیت لازم برای این کار جمع نشد. دلیل آن هم پراکنده بودن ساختار شهرها و جمعیت عراق است. نکته مهم این بود که عراق تاکنون چنین جمعیتهایی را در تشییع افراد ندیده بود. هیچ طرف دیگری در عراق ظرفیت به میدان آوردن چنین جمعیتی را ندارد. بر سر اخراج نیروهای آمریکایی از عراق اجتماع خوبی میان شیعیان صورت گرفته است. البته باید بدانیم اخراج آمریکا از منطقه را بنابر دلایل زیادی نمیتوانیم تنها در بعد نظامی تعریف کنیم. وقتی نمیشود حضور آمریکا در منطقه را به بعد نظامی منحصر کرد، پس اخراج این کشور از منطقه نیز تنها بر دوش سپاه قدس نیست، بلکه بر دوش نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هم هست. رهبری در سخنرانی عربی خود در نمازجمعه تهران پنج محور را مشخص کردند که شامل ایجاد تمدن مشترک، دانشگاه، بازار مشترک منطقهای، مباحث نظامی، تسهیل رفتوآمد و تردد مردم و گردشگری است، و بعد اجتماعی چنین رفتوآمدهای بسیار مهم است. نمیتوان گفت اخراج آمریکا تنها به امور نظامی مربوط است. عموما تلقی از مساله اخراج آمریکا، نظامی است.
ایران در پاسخ به ترور فرودگاه بغداد 13موشک به پایگاههای آمریکا شلیک کرد. اگر ما به جای این 13موشک 130موشک هم به سوی پایگاههای آمریکا شلیک میکردیم باز آمریکا عراق را رها نمیکرد. در همین رابطه باید در نظر داشته باشیم که آمریکا با وجود حمله موشکی سپاه، مصوبه اخراج پارلمان، تشییع شهدا و تظاهرات ضدآمریکایی در بغداد نمیخواهد حضور نظامیاش در عراق را به اتمام برساند. حالا احتمال دارد با کاهش نظامیانش موافقت کند، اما خروج کامل آمریکا از عراق تاثیر شدیدی بر قدرت این کشور دارد. ماندن آمریکا در عراق به صورت عملی بسیار مشکل شده است، مگر اینکه با عراق درگیر شود و مسئولان سیاسی این کشور را با ترور حذف کند و بخواهد برای ماندنش هزینه بدهد. بحث اصلی اینجاست که اگر آمریکا از لحاظ نظامی عراق را ترک کند در کجا همچنان حضور خواهد داشت. دستهبندی کلی حضور آمریکا در عراق بهطور خاص سهوجه دارد؛ نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک. در بحث دیپلماتیک وظیفه کارهای فرهنگی و رسانهای در عراق روی دوش بازوی دیپلماتیک است.
ارتش الکترونیک آمریکا در عراق در سفارت این کشور در بغداد مستقر است. سرکنسول آمریکا در بصره نقش عیانی در تجمعات مختلف و جمع کردن فعالان فرهنگی لیدرهای تجمعات افراد برجسته در شبکههای مجازی و گروههای دانشجویی و برگزاری دورههای آموزشی داشته است. برگزاری دورههای «آیلپ» برعهده دفتر فرهنگی سفارت آمریکا در بغداد است که طی آن دانشجویان عراقی در این کشور و آمریکا با اهداف خاص واشنگتن مورد آموزش قرار گرفتهاند. این حضور دیپلماتیک آمریکاست. جهت اخراج آمریکا شناخت ابعاد حضور دیپلماتیک آن در عراق برای ایران کفایت نمیکند و این موضوعات باید به بدنه مردمی و سیاسی عراق نیز سرایت کند. سیاست ایران این است که ملتهای منطقه آمریکا را اخراج کنند. ما که نمیتوانیم به صورت مستقیم برویم و در این کشورها بجنگیم، کارهای فرهنگی انجام بدهیم تا آمریکا برود. این مسائل را باید برای جامعه عراقی تشریح کرد تا خودش تصمیم بگیرد و این کار را انجام دهد. تا زمانی که جامعه عراقی متوجه این اقدامات نشود اخراج آمریکاصورت نمیگیرد.
بخش حضور اقتصادی آمریکا در عراق پنهانتر و پیچیدهتر از دیگر ابعاد است. آمریکا پس از تصویب طرح اخراج نیروهایش از عراق تهدید کرد از ابزارهای اقتصادی خود علیه این کشور استفاده خواهد کرد. ابعاد حضور اقتصادی آمریکا در عراق خیلی مهم است و متاسفانه کارهای تحقیقاتی لازم نیز دراینباره صورت نگرفته است. اغلب اقتصاد عراق نفتی است. شرکتهای آمریکایی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم حضور گستردهای در صنعت نفت عراق دارند. در سطحی دیگر آمریکا کنترل زیادی روی تمام درآمدهای نفتی عراق دارد. مصوبه 1483 شورای امنیت سازمان ملل در سال 2003 به حکومت اشغالگران آمریکایی در عراق این اختیار را میدهد تا درآمدهای نفتی این کشور را در صندوقی تحت عنوان «صندوق توسعه عراق» در حسابی در نیویورک ذیل نظر فدرال رزرو آمریکا قرار دهد. این حساب هماکنون یکی از ابزارهای تهدید واشنگتن علیه بغداد است. گفته میشود درحالحاضر 35میلیارد دلار اعتبار در این حساب وجود دارد. مساله البته مبلغ فعلی نیست، بلکه این موضوع است که واریز درآمدها به این حساب دائمی است.
این حساب مسیر فروش نفت عراق است. اگر آمریکا تمام موجودی 35 میلیارد دلاری این حساب را به عراق بدهد باز مبالغ بعدی فروش نفت باید به این حساب واریز شوند. نفوذ اقتصادی آمریکا در عراق شاخههای دیگری نیز دارد. واشنگتن در سالهای اخیر 3میلیارد دلار برای آموزش و تجهیز نظامیان عراقی هزینه کرده است. بحث حضور شرکتهای امنیتی آمریکایی در عراق نیز وجود دارد. برای مثال نگهداری از بزرگراه غرب عراق که از بغداد به سمت مرز سوریه و اردن میرود به یک شرکت آمریکایی واگذار شده است. این شرکت با دو سه واسطه ذیل شرکتی است که توسط صاحبان بلکواتر اداره میشود. فرودگاه بغداد در دست یک شرکت انگلیسی است و فرودگاه نجف را آمریکاییها در دست دارند. نمونهای از دخالتهای اقتصادی آمریکا در عراق به توافق بغداد با شرکت آلمانی زیمنس برمیگردد. این قرارداد برای ساخت نیروگاههای برق درحال انعقاد بود که واشنگتن دخالت کرد و بهزور شرکت جنرالالکتریک آمریکا را وارد این قرارداد کرد.
بحث دیگر مربوط است به بانک مرکزی عراق که از اساس در یک طبقه آن آمریکاییها مستقر هستند. بانک مرکزی بههمراه بخش آمریکایی این بانک، نمایندگیهای مستقلی در تمام شعب بانکهای عراق دارد. این نمایندگان همه فرآیندهای شعبه را به بخش آمریکایی بانک مرکزی عراق گزارش میدهند. حتی در شعب بانکهای ایرانی در عراق نیز نمایندگان بخش آمریکایی بانک مرکزی عراق مستقر هستند. اگر کسی بخواهد آنها را از شعبهای بیرون کند، فرد با گزارش خود میتواند شعبه را تعطیل کند. پرداخت حقوق نظامیان و کارمندان دولت عراق بهوسیله یک شرکت وابسته به آمریکا انجام میشود. این شرکت بزرگترین شرکت در انجام پرداختهای خرد در عراق است. بانک تجارت عراق که تمام مبادلات خارجی عراق از مجرای آن صورت میگیرد توسط بانک جیپیمورگان آمریکا تاسیس شده است و این بانک مدیریت تراکنشهای بانک تجارت عراق را در دست دارد. همه تعاملات بینالمللی عراق توسط بانک تجارت عراق صورت میگیرد که تحت نظارت آمریکاست. ایران هم با عراق توافق کرده است که برای دریافت هزینههای فروش گاز و برق به این کشور، حسابی در بانک تجارت عراق ایجاد کند.
پول ایران به این حساب واریز میشود و ایران تقریبا تحت نظارت آمریکا میتواند با آن پول کالا وارد کند. اغلب این ساختارهای اقتصادی، مباحث قانون اساسی، مدل قراردادهای نفتی و فروش نفت عراق توسط دولت موقت آمریکا به ریاست ژنرال پل برمر در عراق ایجاد شده است. حضور نظامی آمریکا تقویتکننده تواناییهای دیپلماتیک و اقتصادیاش در عراق است. اخراج نظامی آمریکا از عراق را شاید بتوان در کوتاهمدت به اجرا درآورد، اما در حوزه اقتصادی این اخراج طول میکشد. پس از تهدید آمریکا به تحریم عراق، برنامه «احمد البشیر» طنزپرداز عراقی، معطوف شد به ترساندن جامعه عراقی از تحریمهای آمریکا تا به این وسیله بتواند حمایت مردمی از اخراج آمریکا را کاهش دهد. مسئولان عراقی در چارچوب تحریمهای عراق تهدید شدهاند که حسابهایشان مسدود خواهد شد. این مسئولان در بانکهای اروپایی و آمریکایی مبالغ زیادی را سپردهگذاری کردهاند. حوزه اخراج اقتصادی آمریکا از عراق و منطقه بحث بسیار پیچیدهای است.
دولت آتی عراق ماموریتهای دشواری پیش رو دارد : راه سخت علاوی
بهنظر میرسد عراق بخش بزرگی از بحران چند ماه اخیر خود را پشت سر گذاشته است. این بحران از جایی آغاز شد که بغداد سعی کرد وابستگی خود را به واشنگتن کاهش دهد. این تلاشها بهخصوص در بازگشایی مرزهای عراق-سوریه و قرارداد اقتصادی با چین بهشدت کاخسفید را آزار داد. واکنش آمریکا در برابر دولت عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق، حمایت و پشتیبانی از اعتراضات گسترده علیه او بود که با موفقیتی نسبی همراه شد و او را مجبور به استعفا کرد. پس از این استعفا، آمریکا توانست از فضای پیشآمده برای حمله به مواضع حشدالشعبی در مرز القائم و ترور شهیدقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس استفاده کند. این اتفاقات درحالی صورت گرفت که دولت مستقر عراق به دولت پیشبرد امور تبدیل شده و مذاکرات برای انتخاب جایگزین عادل عبدالمهدی نیز به بنبست رسیده بود.
از این مرحله به بعد بود که نگرانی از تسلط آمریکا بر عراق و متضررشدن بیشازپیش شیعیان، باعث شد تا آنها در قالب تشییع شهدای حشدالشعبی، محاصره سفارت آمریکا، تشییع شهدای ترور فرودگاه بغداد، تصویب طرح اخراج نیروهای آمریکایی در پارلمان و برگزاری تظاهرات ملی ضد آمریکایی در بغداد به واشنگتن واکنش نشان دهند. با اینحال مهمترین موضوع همچنان انتخاب نخستوزیر بود. جریانات شیعی پس از ترور فرودگاه بغداد که طی آن دو مسئول رسمی نظامی ایران و عراق طی آن به شهادت رسیدند، متوجه خطرات سنگین خلأ سیاسی شده و کمتر از چهار هفته بعد در روز 12بهمن بر سر نخستوزیری «محمد توفیق العلاوی» به توافق رسیدند. علاوی که حاصل اجبار گروههای سیاسی شیعه به انتخاب نخستوزیری غیر حزبی و مستقل بود پس از مکلفشدن به تشکیل دولت، سعی کرد با نادیدهگرفتن سهمیه گروههای سیاسی کرد و سنی، دولتی شامل وزرای غیرحزبی تشکیل دهد.
درصورت ورود وزرای غیرحزبی کرد و سنی به دولت عراق، این افراد در آیندهای نهچندان دور و در هنگام برگزاری انتخاباتهای پارلمان به بزرگترین رقیب جریانات سنتی کردی و سنی عراق تبدیل خواهند شد. همین مساله باعث شده است تا احزاب کرد شامل حزب دموکرات وابسته به بارزانیها و جریانات سنی بهخصوص حامیان محمد الحلبوسی، رئیس مجلس عراق که از اهل تسنن است، علاوی را تهدید به عدم رای اعتماد کنند. این مخالفتها باعث تعویق جلسه رای اعتماد به دولت علاوی شده است. درحالیکه قرار بود جلسه پارلمان برای بررسی رای اعتماد به کابینه دیروز دوشنبه برگزار شود به گفته «حسن الکعبی»، معاون اول رئیس پارلمان عراق به روز چهارشنبه موکول شده است.در همین حال اخبار منتشر شده نشان میدهد از میان دو گروه مخالف تشکیل دولت غیرحزبی یعنی کردها و اهل تسنن، جناح دوم تا حدی به تشکیل چنین دولتی رضایت داده است.
هادی العامری اواخر هفته گذشته اعلام کرد 40 نماینده اهل تسنن در مجلس عراق که اکثریت نمایندگان اهل تسنن را شامل میشوند با تشکیل دولت علاوی موافقت کردهاند. با این حال احزاب کردی بهشدت با تشکیل دولت علاوی بهدلیل ماهیت غیرحزبی آن نگران هستند و همچنان مخالف باقی ماندهاند. در سویی دیگر مقتدی صدر، رهبر جریان صدر عراق که رهبری ائتلاف السائرون را در پارلمان در اختیار دارد، اعلام کرده درصورت عدم رای اعتماد احزاب سیاسی به دولت غیرحزبی علاوی تظاهرات میلیونی در کشور به راه خواهد انداخت. جریان صدر بهدلیل ابعاد گسترده سیاسی، نظامی و اجتماعیاش تهدیدی بزرگ برای دیگر جریانات سیاسی عراق است. این جریان بهدلیل مواضع چندگانه و گاهی متناقض مسئولانش نشان داده قادر به اجرای هر مانوری در فضای این کشور است و احتمال دارد هرلحظه دست به اقدامی مخاطرهآمیز علیه رقبا و دشمنانش بزند. جریان فتح عراق نیز اعلام کرده است گرچه علاوی مناسبترین شخص برای پست نخستوزیری نیست، اما تشکیل دولت توسط او در این شرایط بهترین راه موجود است.
نوری المالکی رهبر جریان دولت قانون هم خواستار همکاری جریان متبوع خود با علاوی شده است. حمایت این سه بلوک قدرتمند شیعی در کنار عدم مخالفت دیگر جریانات سیاسی شیعیان با علاوی نشانگر آن است که حتی درصورت مخالفت کردها و بخشی از اهل تسنن، علاوی دولتش را با رای نمایندگان شیعه پارلمان در هر صورت تشکیل خواهد داد.این وضعیت نشان میدهد سختترین اقدام دولت علاوی جمعآوری رای اعتماد نیست، بلکه وظایفی است که دولت آتی عراق برعهده دارد. علاوی باید در میانه آشفتگی اقتصادی و سیاسی کشورش و در اوج دخالتهای آمریکا قدرت را در بغداد به دست بگیرد. گروههای سیاسی متحد علاوی اصلیترین ماموریتهای وی را پیگیری مبارزه با فساد، ادامه توافق تجاری با چین و ایجاد فشار برای خروج نظامیان خارجی از کشور اعلام کردهاند. درست همان ماموریتهایی که پیگیری آنها دولت عبدالمهدی را به سقوط کشاند.
منبع: فرهیختگان_ سیدمهدی طالبی،روزنامهنگار
انتهای پیام/
انتهای پیام/