صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۱۲ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۸
محدثی خراسانی در گفتگو با آنا عنوان کرد؛

دانشجویان را نمک‌گیر شعر کنیم/ برخی مدیران فرهنگی «کوتوله» بین شاعران اختلاف می‌اندازند!

یک شاعر و منتقد ادبی معتقد است که برخی مدیران فرهنگی «کوتوله» بین شاعران اختلاف می‌اندازند.
کد خبر : 473613

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، مصطفی محدثی خراسانی همان‌گونه که از نامش پیداست شاعری از دیار خراسان است که از نیمه دهه شصت با تشکیل گروه شعر حوزه هنری در مشهد توانست یک جریان ادبی قوی ایجاد کرده و هدایت‌گر شاعران جوان خراسان باشد. روندی که طی حدود دو دهه ادامه یافت. وی در اوایل دهه هشتاد به تهران آمد و سردبیری مجله شعر را به عهده گرفت. ضمن این که مسئولیت سرویس فرهنگ و ادب روزنامه جام جم و عضویت در شورای شعر صداوسیما نیز در کارنامه‌اش وجود دارد.


«هزار مرتبه خورشید»، «شاعران پروازی»، «سلوک باران»، «شوق کعبه»، «بودن در نبودن» و «طنین کوه» بخشی از مجموعه‌های شعری به چاپ رسیده این شاعر و منتقد ادبی است.


وی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا درباره ضرورت پرداختن به موضوع شعر و ادبیات در انجمن‌های ادبی و تشکل‌های فرهنگی دانشجویی گفت: یکی از سازنده‌ترین و تأثیرگذارترین دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌ها برای نسل جوان، عرصه شعر و موسیقی است.اگر زمینه‌های پیوند ین جوانان و شعر از همان دوران مدرسه و بعد دانشگاه برقرار شود،  تأثیرگذار خواهد بود.



محدثی خراسانی اظهار کرد: حدود چهل و پنج سال پیش من در دبستان نوید واقع در کوی طلاب مشهد درس می‌خواندم. در مدرسه ما جشن‌هایی به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌شد؛ من شعرها و سرودهایی را که در این جشن ها می‌خواندیم به یاد دارم. هنوز که هنوز است صدای آن خواننده‌ای که آن شعرها  را می‌خواند، توی گوشم هست. خیلی وقت‌ها اصلاً بدون دلیل، مثلاً دارم رانندگی می‌کنم  و می‌بینم این صدا توی گوشم می‌پیچد و من را می‌برد  به 45 سال پیش!



علیرضا قزوه رساترین فریاد معترض روزگار ماست



وی عنوان کرد: وقتی این حس و حال تمام می‌شود، می‌بینم چقدر غبار ذهنی من کم شده و چقدر زلال و شفاف شده‌ام. ذهن و قلب نوجوانان و جوانان همین گونه آماده و مستعد است. جوانان ما در دانشگاه‌ها شرایط و موقعیتی را دارند که در فضاها و زمان های دیگر تکرار نخواهد شد. نظام فرهنگی ما باید هوشمند باشد و نهایت بهره‌برداری را در قالب‌های مختلف داشته باشد.


محدثی افزود: دانشگاه آزاد اسلامی هم با توجه به گستره جغرافیایی و اعداد دانشجویان خود ظرفیت بسیار خوبی برای شناسایی و تقویت استعدادهای ادبی است.


وی گفت: این فضاهایی که دانشجویان علاقه‌مند در یک محیط امن فرهنگی دورهم جمع هستند دیگر  به این راحتی پیدا نمی‌شود. درس خواندن و افزایش بار علمی جای خودش، اما باید از این فرصت‌ها استفاده کرد و شیرینی شعر و موسیقی را به این نسل چشاند. باید دانشجویان را نمک‌گیر شعر و موسیقی و فرهنگ کنیم تا مثل یک کمربند ایمنی آنها را تا آخر عمر هدایت کند و پیش ببرد.



محدثی خراسانی در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان شاعران انقلاب را از برچسب‌های ناروای شاعر حکومتی یا شاعر سفارشی جدا کرد نیز گفت: این اتفاقات و برچسب‌زنی‌ها در سطوح عالی شعر نمی‌افتد. اینها آدم‌های میانی هستند که به اسم شاعر این دسته بندی‌ها را انجام می‌دهند. از یک سو  ظاهراً دغدغه انقلاب دارند از طرف دیگر به فکر جیبشان هستند و همزمان به دنبال به فکر جلب نظر فلان مدیر فرهنگی هستند. اصلاً در رده‌هایی مثل حسن حسینی و قیصر امین‌پور و آقای قزوه چنین مسائلی مطرح نیست.


وی اظهار کرد: چه کسی می‌تواند اینها را متهم به این حرف‌ها بکند؟! قزوه رساترین فریاد معترض روزگار ماست. علی معلم دامغانی هم همین‌طور؛ به‌نظر من این تعریف‌ها در سطوح ناب و اصلی جریان شعر انقلاب اصلاً نه جایگاهی دارد و نه قابل اثبات است.



باید دانشجویان را نمک‌گیر شعر و موسیقی و فرهنگ کنیم تا مثل یک کمربند ایمنی آنها را تا آخر عمر هدایت کند و پیش ببرد



محدثی افزود: این به نظام فرهنگی و مدیران کوتوله ما باز می‌گردد که گاهی افراد بی‌کیفیت و درجه سه‌ را به عنوان شاعر یا منتقد مطرح می‌کنند. صدا و سیما نمی‌داند چه کسی را در فلان برنامه دعوت و به اسم شاعر مطرح کند. می‌روند از زندگی شاعری مستند می‌سازند که کارهایش نه ارزش فنی دارد و نه نسبتی با فرهنگ این مرز وبوم.


این شاعر و پژوهشگر ادامه داد: اینهاست که به دشمنان کشور و رسانه‌های وابسته به آنها بهانه می‌دهد. شما به کدام یک از این شعرای اصیل و ارجمند و باسابقه ادبیات انقلاب می‌توانید برچسب شاعر سفارش‌پذیر و وابسته بدهید؟ می‌توانید بگویید زنده‌یاد سبزواری را شاعر حکومتی بود؟! شاعری که در مقطعی اصلاً از تمام محافل دولتی و رسمی قهر کرد. اگر حکومتی بود که قهر نمی‌کرد. احساس کرد که موضعش در این مقطع باید این باشد، موضعش را گرفت. اصلاً اگر  آقای سبزواری دوست و دشمن زیاد دارد، به‌خاطر همین صراحتش بود. به‌خاطر اینکه آدم زلالی بود و هیچ ناراستی را برنمی‌تافت.


محدثی عنوان کرد: اینها بهانه جویی‌های مغرضانه است. هم آنها مقصرند هم نظام فرهنگی ما مقصر است که برای برخی این تفرقه‌افکنی‌ها بستر فراهم می کند.



متأسفانه نظام فرهنگی ما نتوانسته یک ساختار فراجناحی برای شاعران ایجاد کند.



وی با تأکید بر این که بسیاری از این اختلافات را دیگران پررنگ می‌کنند گفت: بگذاریدخاطره‌ای در این زمینه بگویم. آقای یوسفعلی میرشکاک در بسیاری از جلسات با بهترین تعابیر و با احترام از سهیل محمودی و ساعد باقری یاد می‌کند. اخیراً بعد از یک گردهمایی که آقای میرشکاک در آن سخنرانی داشت من همان شب پیش آقای سهیل محمودی بودم چون همسایه ماست. گفتم که بله آقای میرشکاک هم سخرانی داشتند. سهیل محمودی با یک هیجانی گفت: به‌به! چقدر خوب، یوسف عزیز من! گفتم آقای میرشکاک از شما هم ذکر خیر داشتند. سهیل محمودی هم شروع کرد از بزرگی‌ها و درجات علمی و از دریافت‌های عمیقش سخن گفتن. حالا بیرون برخی جوسازی می‌کنند که میرشکاک شمشیر برداشته می‌خواهد گردن ساعد باقری و سهیل محمودی را بزند!



محدثی خراسانی عنوان کرد: متأسفانه نظام فرهنگی ما نتوانسته یک ساختار فراجناحی برای شاعران ایجاد کند. یک جایی را درست کند که اگر شاعر آمد آنجا انگ چپ و راست نخورد. شما یک فضایی ایجاد کنید که این دوستان شاعر وقتی آنجا می‌آیند بالای سرشان تابلوی فلان جناح و فلان گروه و فلان دسته نخورد. این امکانات را در اختیار خود شاعران قرار بدهید تا با هم باشند؛ ببینید چقدر دوستانه با هم رفتار  می‌کنند.


این شاعر و منتقد ادبی گفت: در انتها می‌خواهم یک رباعی بخوانم که بی‌ارتباط با این موضوع نیست و البته بیانگر حرف و آرمان‌های نسل ماست؛


 شام است، به صبح محشر اندازیمش/ خاکستر اگر به آذر اندازیمش


 آن طرح نویی که در سر حافظ بود/ ما آمده‌ایم تا دراندازیمش


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر