صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۶:۵۵ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۸

مروری بر دو قرن مبارزه ایرانیان علیه ظلم و استبداد / مقاومت و ظلم‌ستیزی در خون ایرانی‌ها است

با گذشت 41 سال از سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران درحالی به استقبال گرامیداشت این روز می‌رویم که دشمنان ملت ایران تمام قد در حال مقابله برای آسیب‌رساندن به مردم ایران است .
کد خبر : 471212

به گزارش گروه سیاسی دیگر خبرگزاری آنا، حسین شفیعی فعال رسانه ای در یادداشتی نوشت: ایران کشوری با تاریخ چند هزار ساله و تمدن کهن ، نه یک سرزمین بلکه معنایی واقعی از آزادی و اصالت است . هیچ تمدنی بدون دست‌یابی واقعی به این مفاهیم نمی تواند این چنین هنر بیافریند و جهان را تحت تاثیر خود قراردهد . مردم ایران یا بهتر است گفته شود ایرانی‌ها ریشه در آزادی و ایمان دارند. قدیمی ترین ها در یگانه پرستی که جنگ‌هایشان برای برپایی عدل و مقاومت‌شان در برابر ظلم و ستم بخش اعظمی از تاریخ جهان را به خود معطوف کرده است .


ایرانی‌ها با مفاهیمی همچون آزادی و ظلم ستیزی قرن ها زندگی کردند و اگر قرار است در جهان این مفاهیم گسترش یابد و دنیایی برپایه مردم سالاری حاصل شود ، مامور اجرای آن باید کسی باشد که خود تجربه و درک آن مفاهیم را داشته باشد نه کسانی که حتی وجود آمدنشان برپایه ظلم و کشتار است .


نقش‌آفرینی ایرانیان در تاریخ صدراسلام


وجود خصایصی همچون ظلم ستیزی ، کمک به مظلومین و اشتیاق به بسط آزادی در سراسر گیتی بود که باعث شد ایرانی‌ها با آغوش باز اسلام را پذیرا باشند. حضور ایرانی ها در وقایع بزرگ رویارویی اسلام در برابر باطل و شیطان هم بیانگر اصالت وجودی و ریشه ای بودن تمدن در ایرانی ها است. حضور سلمان فارسی در کنار رسول اکرم(ص) در ابلاغ و اجرای دین آزادی بخش اسلام تا جایی اثربخش است که رسول خدا او را از اهل بیت خود می داند و امت و قبیله او ( ایرانی‌ها) را تحسین می کند . خون خواهی نوه رسول خدا حضرت امام حسین(ع) نیز از دیگر وقایع بزرگ تاریخ است که بازهم نشان از دلدادگی ایرانی‌ها به مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم را در زیرلوای برگزیدگان خدا است.


در وقایع ظهور منجی آخرالزمان نیز نقش ایرانی‌ها پررنگ‌تر از پیش قابل مشاهده است . در روایات آخرالزمانی آمده است: حضرت علی علیه السّلام فرمود: زمانی که سپاه سفیانی به طرف کوفه حرکت می کند، دنبال اهل خراسان برای جنگ می فرستد و اهل خراسان برای یاری«مهدی»علیه السّلام با پرچم های سیاه قیام کرده و به فرماندهی«شعیب بن صالح»با سپاه سفیانی در محل استخر(مسجد سلیمان)روبه رو شده و جنگ بزرگی رخ می دهد که خراسانی ها فاتحانه سپاه سفیانی را شکست می دهند،در آن هنگام است که مردم آرزوی ظهور حضرت«مهدی»علیه السّلام را کنند و او را می طلبند.[1]هم چنین فرمود: پرچم های سیاه برای جنگ با سفیانی قیام می کنند و در میان آن ها جوانی از بنی هاشم است که در کتف چپ او خالی دیده می شود.پیشرو آن پرچم ها مردی از بنی تمیم بوده که«شعیب بن صالح»نامیده می شود و سپاه سفیانی را فراری می دهد .


اوج ظلم در دوران قاجار و پهلوی در ایران


و اما اگر نگاهی به داخل ایران بیندازیم و وقایع را از سال‌های 1174 به بعد و آغاز حکومت دودمان قاجار و پهلوی بر کشور ایران بازنگری کنیم خواهیم دانست از همان سال ها حاکمان سرزمین ایران از راه و منش ایرانی‌ها خارج و مسیر سرسپردگی به مفاهیم ضدایرانی را در پیش گرفتند مگر در برخی سالها که استثنا هستند .


اگر بحث در ابعاد اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در این متن کنار بگذاریم و حوزه سیاست را بررسی کنیم و در این حوزه نیز مفهوم وطن پرستی و ایستادگی در برابر ظلم که ریشه در اصالت ایرانی ها دارد را نگاهی گذرا بیندازیم، گزیده اطلاعات زیر به راحتی عمق انحراف و فساد حاکمان قاجار و بعد از آن پهلوی را نشان می دهد .




حاکمانی که به راحتی یک امضاء حتی ساعتی را زحمت ایستادگی در برابر زیاده خواهی دشمنان را به خود ندادند. دورانی که همچون داغی تلخ در تاریخ ایرانی‌ها ثبت شده و آن همه فتوحات و آزادی هاو سلحشوری ها را که در قرون مختلف برای ایجاد آزادی و نابودی ظلم و ستم درجهان برایش خون ها ریخته شده را تحت تاثیر قرار داده است .


در آخرین حکومت مستبد در دوران پهلوی نیز به امضای آخرین شاه بی کفایت ایران یعنی محمدرضا پهلوی ، بحرین یکی از استان های ایران در سال 1970 میلادی از این سرزمین جدا شد . باید مجدد تاکید کنم این موضوع تنها در مقوله وطن پرستی است بماند چه بلاها و ظلم هایی که این دودمان قاجار و پهلوی بر سر مردم ایران آورند که بررسی آن به بعد موکول می شود .


ظلم ستیزی از خصایص ایرانی‌ها 


با این تفاسیر حال تصور کنید ایرانی‌های فاتح و سلحشوری که جهان تمدنش را مدیون آن‌هاست و آخرین دین خدا همیشه به تعریف از این قوم نوشته ، شاهد رویدادی است که مانند خاری در گلو روز شب و ثانیه ثانیه دوران خفگی را به ارمغان می آورد . ایرانی‌ها شاهد حاکمانی بودند که عزت و اقتدار ایران و ایرانی را لگدمال می کردند و مستبدانه آن ها را به دوری از تمدن و آزادی هدایت می کردند .


حاکمانی که پشت به دین و آیین ایرانی ها و علی‌رغم آنکه خود را پایبند به آن می دانستند ، ذلیلانه در آغوش شرق و غرب قرار گرفته و چوب حراج به آبروی ایران زدند. و جالب تر آنکه ایرانی را دعوت به آیین و سنت تفکرات و ایدئولوژيی های غرب و شرق زده ای میکردند که هیچ سنخیتی با تمدن ایرانی‌ها نداشت .


از سرسپردگی قاجار به انگلیسی ها و روس ها تا پیروی تمام قد پهلوی از آمریکایی ها تاریخی است که ایرانی‌ها آن را هرچند تلخ اما تجربه کرده‌اند. اما تحمل این همه ظلم و استبداد و از همه بدتر خفت و ذلالت جهانی برای مردم ایران قابل تحمل نبود .


در تمام این سال‌ها که انحراف تمام ساختار سلطنت قاجار و پهلوی را فراگرفته بود مردم آزادی خواه ایران با تمام قدرت به مبارزه علیه این دودمان می پرداختند . ایجاد نهضت ها، گروه‌ها و تشکل های انقلابی و مبارزه های سیاسی و نظامی با بدنه این حکومت ها در تمام نقاط ایران فراگیربود . ایرانی ها از هرفرصتی برای نابودی ظلم و ستمی که این بار کشور و سرزمین خود را فراگرفته بود استفاده می کردند . اما هربار این مبارزات و اقدامات به دلایلی با شکست مواجه می شد . از خیانت عناصر داخلی تا نبود رهبر قاطع ، شجاع و انقلابی از دلایلی بود که این نهضت ها را با شکست روبرو می کرد . همان دلایلی که امروز برخی از مبارزات علیه ظلم در جهان مانند مبارزات بیداری اسلامی در کشورهای عربی را با شکست مواجه کرد.


انحراف در انقلاب مشروطه به وسیله غرب


یکی از موفقیت های مهمی که مردم ایران به ان دست یافتند در موضوع انقلاب مشروطه پیش آمد که‌ آن هم با انحراف و شکست مواجه شد .امام خمینی(ره) درباره نقش انگلیس در منحرف کردن و ناکام نمودن نهضت مشروطه , سخنانی دارند که نمونه هایی از آن چنین است .
گاهی وسوسه می کنند که احکام اسلام ناقص است , مثلا آیین دادرسی وقوانین قضایی آن چنان که باید باشد نیست . به دنبال این وسوسه و تبلیغ , عمال انگلیس به دستور ارباب خود اساس مشروطه را به بازی می گیرند; و مردم را نیز (طبق شواهد و اسنادی که در دست است ) فریب می دهند و از ماهیت جنایت سیاسی خود غافل می سازند .
گاهی وسوسه می کنند که احکام اسلام ناقص است , مثلا آیین دادرسی وقوانین قضایی آن چنان که باید باشد نیست . به دنبال این وسوسه و تبلیغ , عمال انگلیس به دستور ارباب خود اساس مشروطه را به بازی می گیرند; و مردم را نیز (طبق شواهد و اسنادی که در دست است ) فریب می دهند و از ماهیت جنایت سیاسی خود غافل می سازند .
توطئه ای که دولت استعماری انگلیس در آغاز مشروطه کرد به دو منظور بود : یکی که در همان موقع فاش شد , این بود که نفوذ روسیه تزاری را در ایران از بین ببرد , و دیگری همین که با آوردن قوانین غربی احکام اسلام را از میدان عمل و اجرا خارج کند.
در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد , دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود , این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست , در صدر مشروطیت در انگلستان بود آن احزاب و با همان کاری که آنها می کردند و حزب بازی می کردند ماها را به اختلاف می کشیدند و خود آنها با هم دشمنی نداشتند . 
امام خمینی در این باره که قدرتمندان و مستبدان قبل از انقلاب مشروطه , در دوره مشروطه نیز به قدرت باز گشتند و این نهضت را منحرف کردند , چنین می فرماید :آنهایی که می دیدند که از مشروطه ضرر می بینند , منافعشان از بین می رود , نمی گذارد قانون اساسی, که موافق با اسلام باید باشد و اگر مخالف شد , قانونیت ندارد , نمی گذارد که اینها هر کاری می خواهند بکنند , بکنند. یک دسته از همان مستبدین , مشروطه خواه شدند و افتادند توی مردم . همان مستبدین بعدها آمدند و مشروطه را قبضه کردند و رساندند به آنجایی که دیدید و دیدیم . 


خروش ایرانیان علیه ظلم و استبداد پهلوی
و اما بالاخره فرصت انتقام از عاملان ذلت و خواری ایرانی‌ها در دوران اوج قدرت سلسله پهلوی فرارسید . دورانی که اگرچه دودمان پهلوی قوی ترین سیستم جاسوسی و اطلاعاتی و بزرگترین دستگاه نظامی خاورمیانه را در اختیارداشت اما ایرانی‌ها به رهبری دست‌یافته بودند که با اتکا به اسلام ناب محمدی و شجاعت و بینش علوی پای در میدان مبارزه گذاشته بود و می توانست بهترین هدایت‌گر برای مردمی باشد که سال‌ها عمر خود را در مبارزه علیه ظلم و ستم گذاشته بودند .


رهبر و امامی که نه تنها اشتیاقی به قدرت و دنیا نداشت که با قدرتی الهی و عزمی ایرانی همت داشت باردیگر یاری کننده مظلومان جهان باشد .حضرت امام خمینی( ره) مردی که یک روز به سیدمحمدحسین بهشتی گفت: «اگر [مردم] دل‌هایشان منقلب شود و به‌جای این شعارها همه بگویند مرگ برخمینی، من از راه و حرف خود برنمی‌گردم.»


هنری کسینجر ، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه 70 اعتراف می‌کند: «آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد‌، تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌‌ریزی را از سیاست‌مداران و نظریه‌پردازان سیاسی می‌گرفت. هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند‌، او با معیار‌‌‌‌های دیگری غیر از معیار‌‌‌‌های شناخته شده دردنیا سخن می‌گفت وعمل می‌کرد‌، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌، دشمنی آیت الله خمینی با غرب بر گرفته ازتعالیم الهی او بود اودر دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت. »


پروفسور اودو اشتاین باخ (Prof.Dr.Udo Steinbach) ، مدیر انستیتوی خاورشناسان آلمان (هامبورگ) و یکی از دو مؤلف کتاب «اسلام در دوران معاصر»، طی مصاحبه ای با شماره 24 هفته نامه «دی سایت » (Die Zeit) مورخ 9 ژوئن 1989 اظهار داشت: «(امام) خمینی همان شخصیتی بود که برای نخستین بار اصول گرایش به بنیادهای اسلامی را در شکل یک دولت اسلامی، دولت جمهوری اسلامی ایران، تحقق بخشید و (امام) خمینی همان شخصیتی بود که نیروهای اصولگرا را بوسیله یک انقلاب اسلامی علیه رژیم نیرومند طرفدار غرب، یعنی رژیم شاه، بسیج کرد».


پروفسور آندریا مایر (Prof.r.Andrea Meier) ، اسلام شناس و متخصص الهیات مسیحی و مؤلف کتاب جالب «ماموریت سیاسی اسلام » در صفحه 299 این کتاب می‌نویسد: «با استقرار جمهوری اسلامی ایران که نتیجه انقلاب اسلامی است، ماموریت سیاسی اسلام به نحوی نهادینه شد که تاکنون بی نظیر بوده است. برای نخستین بار، یک نظام سیاسی برخاسته از اسلامگرایی به شیوه انقلابی جایگزین یک رژیم غیر دینی (سکولار) غرب‌گرا شد. این تحول در نگاه بسیاری از مسلمانان، یک پیروزی علیه تفوق طلبی قدرت استعماری و بعد از استعماری بود. غرض از این قدرت برتری طلب غربی، ابر قدرت آمریکا است. از این رو، انقلاب اسلامی در ایران برای مسلمانان سر تا سر جهان، الگویی جهت تحقق کامل «دولت آرمانی اسلام گرا» شد.»


آرنولد هوتینگر (Arnold Hottinger) سوئیسی روزنامه نگار و محقق مسائل خاورمیانه، در مقاله ای که تحت عنوان «اصولگرایی، احیای شریعت به عنوان ابزار قدرت » در شماره 382 مورخ دسامبر1987 نشریه داخلی «جامعه خدمات صلح مسیحی » که در برن سوئیس منتشر شده است، می نویسد: «بخش کلی بنیادگرایان اسلامی، همچنین (امام) خمینی و پیروانش در ایران، در موضع معادله ساده اسلام مساوی قانون شریعت اسلامی، حرکت می کنند و دکتر کریستیان یگگر (Dr.Christian J.Jggi) ، معاون پژوهشی انستیتوی علوم دینی دانشگاه فرایبورگ، در کتاب خود تحت عنوان «بنیادگرایی اسلامی » چاپ زوریخ در سال 1991 تاکید می کند که این مجموعه قوانین (قوانین شریعت) که تا سده دهم میلادی از طرف علما گردآوری شد، برای کلیه مسائل حیاتی، دستوراتی روشن و صریح ارائه می کند».


دکتر ژیل کیپل (Dr.Gilles Kepel) ، جامعه شناس فرانسوى و استاد کرسى مطالعات عربى در مرکز پژوهشهاى بین المللى پاریس، طى سخنرانى خود در کنفرانس «اروپاى ادیان »، در اکتبر 1994 در وین، تایید کرد: تفکر دینى در فرانسه، بویژه دربین مسلمانان، احیا شده و «جوانان مسلمان که در اروپا متولد شده اند، نیروهاى فعال نوینى را به صورت هسته هایى بوجود آورده اند که بین اراده براى ماندن و تبعیض در نوسانند».وى به طور ضمنى اثرگذارى نقش امام خمینى را در احیاى تفکر دینى در مسلمانان اروپایى تایید مى کند و مى نویسد: مسلمانان اروپایى به خاطر ماجراى سلمان رشدى و حجاب اسلامى، یک حرکت اخلاقى و اجتماعى را آغاز کرده اند».


پروفسور کارستن کولپه (Prof.Dr.Carsten Colpe) که یکی از برجسته ترین خاورشناسان غربی و ایران شناسی نامدار است، در صفحه 67 کتاب خود به نام «مشکل اسلام » (1989) حضرت امام خمینی (ره) را آغازگر نهضتی می خواند که تاثیر جهانی دارد. وی می نویسد: «انقلاب اسلامی و رهبر آن (امام) خمینی که بسیاری از مسلمانان مقیم خارج جهان اسلام را در مسیر بازیابی هویت اسلامی خویش قرار داد، بدون تردید، آغازگر جنبش تجدید حیات اسلام است که اثرگذاری فرا ملیتی داشته است.»


دکتر ژیل کیپل (Dr.Gilles Kepel) ، جامعه شناس فرانسوی و استاد کرسی مطالعات عربی در مرکز پژوهش‌های بین المللی پاریس، طی سخنرانی خود در کنفرانس «اروپای ادیان »، در اکتبر 1994 در وین، تایید کرد: تفکر دینی در فرانسه، بویژه دربین مسلمانان، احیا شده و «جوانان مسلمان که در اروپا متولد شده اند، نیروهای فعال نوینی را به صورت هسته‌هایی بوجود آورده اند که بین اراده برای ماندن و تبعیض در نوسانند».


وی به طور ضمنی اثرگذاری نقش امام خمینی را در احیای تفکر دینی در مسلمانان اروپایی تایید می کند و می نویسد: « مسلمانان اروپایی به خاطر ماجرای سلمان رشدی و حجاب اسلامی، یک حرکت اخلاقی و اجتماعی را آغاز کرده اند».


از دیدگاه هفته نامه آبزرور، «امام خمینى مردى هم پاى پیامبران کهن است که دنیا را به پیروى از اصول دینى دعوت کرد. پیام وى براى مردم جهان خلوص عقیده و پیروى از سادگى در مقابل پیچیدگى و آلودگى هاى غرب بود، و این رمز موفقیت وى و احساس افتخار پیروان اوست.»


از دیدگاه شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی نیز: «آنچه در ایران در سال 1979 رخ داد نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطه عطفی بود نقطه عطفی که از بازگشت میلیون‌ها نفر در سراسر دینا به اصول‌گرایی مذهبی خبر می‌دهد» به گفته این شبکه «در سراسر جهان پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت یهودیت و هندو نیز به اصول گرایی مذهبی روی آوردند؛ حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است».


روزنامه هرالد تریبون هم درباره امام خمینی (ره) می‌نویسد: «آیت الله خمینی یک انقلابی خستگی‌ناپذیر بود که تا آخرین لحظه حیات به آرزوی خود برای پی‌‌ریزی یک جامعه اسلامی و حکومت اسلامی در ایران وفادار ماند. آیت الله خمینی در آنچه برای سرزمین باستانی‌اش می‌خواست لحظه‌ای درنگ نکرد. وی خود را مأمور می‌دانست که می‌باید ایران را از آنچه فساد و انحطاط غرب می‌‌دید پاک کند و خلوص اسلامی را به ملت بازگرداند.»


و این ویژگی هایی است که مردم ایران از نزدیک و با تمام وجود آن را درک می کردند . مردی خدایی که باعث شد ایرانی‌ها تمام سختی ها را برای رسیدن به آزادی و عزت خود تحمل کنند و از جان و مال خود برای به ثمر رسیدن نهضت اسلامی تحت رهبری ایشان بگذرند .


مقاومت مردم ایران در برابر دنیا برای رسیدن به عزت و آزادی


مقاومت و ایستادگی در 8 سال جنگ تحمیل شده از سوی استعمارگران شرق و غرب به سرکردگی عراق ، ایستادگی و مقاومت در برابر سخت ترین تحریم‌های ضد بشری علیه ایران اسلامی ، مقاومت در برابر خیانت‌های توده های داخلی ، و مقاومت و گذر از هزاران فتنه رنگی دیگر، تنها و تنها برای رسیدن به عزت و آزادی حقیقی بود که مردم ایران زیرلوای اسلام و به رهبری امام خمینی(ره) از خود نشان دادند.
انقلاب اسلامی ایران نه یک اتفاق کوچک که نتیجه سال‌ها مبارزه و مقاومت و ایستادگی ایرانی‌ها در برابر ظلم وستم و استبداد است . انقلاب اسلامی ایران نه یک رویداد که حاصل از سال‌ها مبارزه و عزت‌خواهی توده های مختلف مردم ایران از کودک و نوجوان تا پیرو و سالخورده است . انقلاب اسلامی ایران پدید آمده از اسلام ناب محمدی و آبیاری شده با خون مبارزین درس گرفته از مکتب عاشورا است . انقلاب اسلامی ایران درختی کهن و استوار است که ریشه در تمدن هزاران ساله دارد .


و امروز در 41 امین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، ایرانی‌های مومن و انقلابی به آزادی و عزتی رسیده اند که گام دوم انقلاب خود را به رهبری شاگردخلف رهبر آزادی بخش خود ، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) بر می دارند. در سال‌هایی که دشمن ایران به صورت کاملا علنی و برخلاف رویکرد فریبکارانه خود، سخت ترین و بزرگ ترین دشمنی ها را علیه مردم ایران به کاربسته تا شاید بتواند آن ها را به زانو در آورد و دو قرن مبارزه سخت و مجاهدانه آن‌ها را به نابودی بکشاند ، اما شاهدیم مردم انقلابی ایران سیلی‌هایی بر ظالمان عالم می نوازند که گوش تاریخ هم از آن لذت می برد.


درآخرین سیلی ابهت پوشالی استعمارگر اول جهان و شیطان بزرگ چنان با تیرهای ساخت ایرانی‌ها شکست که قطعا تک تک صحنه های ظالمانه و ستم آلود قرن‌های اخیر جبهه ظلم در جلوی چشمان سردمداران آن ها گذشته است .


واما امروز اوج روزهای مبارزه است


ولادیمیر پوتین که هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخصی لائیک به شمار می رود پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید که : با عنایت به مطالعاتی که من درباره مسیح داشته ام، در ملاقات با رهبر ایران تمام ویژگیهای حضرت مسیح را در آیتالله خامنهای دیده و برایم متجلی شد.هم چنین پوتین پس از ملاقات با رهبر معظم انقلاب، با شاره به درایت و تیزبینی های آیت الله خامنه ای می گوید : حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد. او حکیم ودانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم همه سیاستهای ایران توسط اوست.پوتین هم چنین می افزاید ؛ با وجود درایت و هوش رهبری ایران هیچ خطری متوجه ایران نمی شود. من در ملاقات با ایشان معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم فهمیدم.


کاندولیزا رایس وزیرسابق امور خارجه آمریکا ومشاور ارشد جرج بوش درباره رهبر انقلاب می گوید: رهبر ایران میتواند نقشه هایی را که بهترین ذهنها ، با صرف بیشترین بودجه ها ، در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته اند ، با یک سخنرانی یکساعته خنثی کند.


نتانیاهو رییس دولت اشغالگر صهونیستی درباره رهبر انقلاب می گوید: قبلا درباره خطر هسته ای ایران هشدار دادم ، اما امروز میخواهم خطر پیچش تاریخ به نفع ایران را گوشزد کنم و بگویم آقای خامنه ای از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراکش را به لرزه انداخته و ملت ها را به سوی خود جلب کرده است.دوستان هوشیار ما میدانند که خیلی وقت است رهبر ایران رهبر منطقه و مسلمین جهان است.


تلاش دشمن برای نابودی مردم ایران


دشمن در سال‌های کنونی که ایرانی‌ها سختی دو قرن مبارزه برای رسیدن به عزت و آزادی اصیل خود را پشت سرگذاشته و با به ثمرنشاندن انقلاب اسلامی به رهبری رهبران بی بدیل خود که گوشه ای از تعاریف سیاستمداران و اندیشمندان غربی درباره ایشان ذکر شد ، تمام تلاش خود را می کند تا باردیگر سال‌های استعمار و استبداد را در ایران جاری سازد . در این بین خیانت ها و دشمنی های داخلی نیز به همان شدت دوران قاجار و پهلوی در حال انجام است . بالاخره دشمن خارجی برای هدایت کشور تحت استعمار خود نیاز به خائنانی از جنس مردم آن کشور دارد. خائنانی که با بزک چهره دشمن تلاش می کنند مردم را فریب دهند تا خود برمسند قدرت بنشینند .برای آن‌ها تنها قدرت مهم است حتی اگر این قدرت اهدایی شیطان باشد .


در فضای کنونی که جبهه دشمنان ایران و ایرانی کمرهمت بسته تا کمر ایران را خم کند هوشیاری و درصحنه بودن ایرانی‌ها پیش از پیش احساس می شود . این ایام دورانی است که ایران مقتدر عزتی در جهان یافته که تمام مظلومان و مستضعفان و آزادی‌خواهان را به سمت خود مجذوب کرده است . در بسیاری از کشورهای جهان مبارزات از روی ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران پیش میرود . این همان خطری است که دشمن با تمام وجود حس می کند .


امروز اگر استعمار و استبداد در جهان فکری برای انقلاب اسلامی ایران نکند تا چند سال دیگر بساطی در دنیا نخواهد داشت و قطعا مستضعفان حاکمان زمین خواهند بود . و این یعنی باید تمام تلاش خود را برای نابودی انقلاب اسلامی به کار گیرند.


استعمار فرانو برعلیه مردم ایران


دردوران کنونی که استعمارگران با استفاده از ابزار استعمار فرانو در تلاشند که قلب ها و ذهن‌ها را تسخیرکنند و ماهیت و فرهنگ کشورها را طبق سلیقه خود تغییر دهند ، ایران هم از برنامه ریزی‌ آن ها دور نیست . برنامه این است ذهن و قلب ایرانی ها با ابزاری مهمی همچون رسانه که عامل انتقال متن ها و تصاویر و فیلم ها هستند ، تسخیر و بعد از نابودی ماهیت و ریشه ایرانی بودند تبدیل به سربازی برای دشمن شوند .


در بیان دیگر وقتی ایرانی شکنجه و سختی مبارزه را تحمل میکند و با شهادتش نه تنها خسته که مشتاقان پیروی از او بیشتر می شود ، باید از به روش دیگری از راه مقاومت خارج شود . با او نباید در میدان جنگ روبرو شد که او دلیر است و سلحشور و ایرانی بلکه باید قبل از رسیدن به جبهه رویارویی سخت در مقابله نرم حذف شود .


ایرانی باید از عزت خواهی و آزادی خواهی دور شود. باید از اصالت فرهنگی و تمدنی چیزی جز افتخار پوچ به اسمی نماند . باید آسایش و آرامش جای خود را به اولویت های اصیل او یعنی اقتدار و عزت بدهد . باید غیرت و شرف او را گرفت و جای آن تخم بی حیایی کاشت . باید جای جان دادن ، ناموسش را برای رسیدن به عزت و آزادی خرج کند . باید گاوشیرده ای شود که به علف مفت راضی باشد و شیری نباشد که برای شکارسختی بکشد . ایرانی نباید خود را با رستم و آرش و کورش و همت و بابایی و حسابی و چمران و سلیمانی مقایسه که باید خود را با خوش‌نشین های فاسد سواحل ترک و عرب مقایسه کند . ایرانی نباید خانواده داشته باشد که نسلش زیاد شود ، سگ پروری کند تا از بین برود .


و بسیاری از باید‌ها که میلیاردها دلار در بودجه‌های رسمی خود نوشته اند و خائنان داخلی و جنایتکاران خارجی بسیاری استخدام کرده اند تا به سرانجام برسد. در همه چیز تحریم کرده اند حتی دارو برای بیماران سرطانی اما وسیله انتقال و تزریق داده ها یعنی گوشی های همراه را نه . این همان جنگ نرمی است که برخی از پیروزی ها در آن دشمنان ایران را شاد کرده است .


می نویسند و می‌سازند که باید‌هایشان را دیکته کنند . چهارشنبه های سفید می سازند و کمپین‌های من سگ هستم راه می‌اندازند. مدافعان وطن را مدافعان بشاراسد می خوانند و شهادت سردار و آرش زمان حاج قاسم را جشن می گیرند .


باید‌ها برای نابودی قرن‌ها مبارزه است . و این را مردم ایران خوب می دانند . ایرانی‌ها هوشیار هستند و می فهمند . هم قبیله ای سلمان خواب نیست قراراست ستاره آخرالزمان باشد . شکست ‌های پی‌درپی دشمن او را هم متوجه کرده که دیگر روز‌های تاثیرگذاری برروی ایرانی‌ها سال‌هاست پایان یافته و روزهای آخر عمر خود را می گذراند . ایران انقلابی حتی برای شخصیت ایران‌ستیزی مانند وندی شرمن(معاون سیاسی سابق وزیر خارجه آمریکا) هم جذاب است. او که ایرانیان را متهم به فریبکاری می‌کرد نتوانست احساسش را نسبت به حکومت و جامعه ایران کتمان کند: «رهبر انقلاب و دولت منتخب بر یکی از با ثبات‌ترین جوامع خاورمیانه[غرب آسیا] حکومت می‌کنند که ثباتش رشک‌برانگیز است و طبقه متوسط بزرگ و باسوادی دارد.»


در 41مین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و پس از ثبت بدرقه بی نظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی سردار بزرگ جبهه عزت‌خواهی و آزادی‌خواهی جهان قرار است روز‌های مهم و اثرگذار در تاریخ  را بی بدیل طی کنیم . روز‌هایی که پر از حوادث ، شادی‌ها و فتنه های احتمالی زیادی است . حضور ایرانی‌های انقلابی و مقتدر در صحنه های مهم سیاسی از جمله راهپیمایی 41مین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، قطعا باعث می شود انقلاب بیش از پیش در قله عزت ، اقتدار و آزادی بدرخشد.


انتهای پیام/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر