صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۱۰ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۸

انقلاب اسلامی نهضتی علیه ظلم نظام های مادی‌گرای شرق و غرب

«مسئله ایران» حالا دیگر برای دوره‌های متوالی به موضوع ثابت مناظره‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست‌جمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی تبدیل شده است و در میان مهم‌ترین اولویت‌های وزارت خارجه دولت آمریکا قرار دارد.
کد خبر : 471085

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، در روزهایی که شبه‌روشنفکران تازه از فرنگ برگشته به اسم تجدد، با ‌ترویج غرب‌گرایی به هویت‌زدایی از ملت ایران می‌پرداختند؛ رضاخان تازه از ‌ترکیه بازگشته بود و صحبت‌ها درباره لباس متحدالشکل و کنارگذاشتن حجاب زنان داغ بود؛ سید روح‌الله خمینی توصیه‌نامه‌ای به یکی از دوستانش نوشت: «بپرهيز و برحذر باش- اى برادر روحانى و دوست عقلانى- از اين ‌اشباح مدعى تمدن و تجدد كه آنان ستورى رميده و گرگ‌هايى درنده و شياطينى انسان‌نما هستند كه از حيوان‏ گمراه‌تر و از شيطان پست‌ترند، و قسم به‌جان حقيقت كه ميان آنان و تمدن آنچنان فاصله دورى است كه اگر به شرق روند تمدن به غرب گريزد و چون به غرب روى آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو كه از شير مى‏گريزى تمدن از ايشان در فرار است، كه ضرر ايشان بر بنى آدم از آدمخوارگان بيش است.» او آن روزها تنها 33 سال داشت اما تحولات عرصه سیاسی و اجتماعی کشور را به دقت رصد می‌کرد. روزگاری که کنشگری سیاسی برای روحانیون، وجهه خوبی به ارمغان نمی‌آورد، خمینی جوان شیفته مدرس و نقش‌آفرینی او در تحولات ایران بود و به شوق دیدن و شنیدنش بارها عازم مجلس شورای ملی شد.


سیاست‌ورزی آقا روح‌الله اما متفاوت با سکه رایج سیاستمداران بود. در جواب حسن پاکروان(رئیس وقت ساواک) که سیاست را خدعه، فریب و «پدرسوختگی» می‌خواند، گفت: «این سیاست، مالِ شماست.» و از وجه قدسی سیاست خبر داد: «اسلام، اسلام سياست است، حقيقتِ سياست است، خدعه و فريب نيست.» سیاستِ او از بطن معارف الهی آمده بود و با همه انواع خودش فرق داشت. همین متاع ناب، دل‌ها را مجذوب او کرد تا جایی که سولیوان(سفیر وقت آمریکا در ایران) به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن گزارش داد: «نهضت اسلامی در رأس انقلاب ایران قرار گرفته و رهبر فردی و سمبلیک آن آیت‌الله خمینی و سازمان‌های مرتبطی که از او حمایت می‌کنند، می‌باشد.»


در سپهر سیاست ایرانِ آن روزها، فقط یک ستاره می‌درخشید؛ نه ‌اشتیاقی به جبهه ملی بود، نه نهادهای حقوق‌بشری و نه تشکیلات شبه‌روشنفکری. هنوز یک سال به رسیدن بهمن 1357 مانده بود که مشاور سیاسی سفارت آمریکا در تهران از پیروزی انقلاب اسلامی ایران خبر داد و از جان‌مایه آن گفت: «تشیع علوی قلب انقلاب امروزی است.» جورج لمبراکیس در توصیف پیروزی این نهضت اسلامی و ابعاد آن نوشت: «می‌توان انتظار داشت که یک نهضت از مرز انقلابی گذشته تشیع اسلامی بتواند مورد حمایت بسیار مردم قرار گیرد. و احتمالا بنای مخالفت را با کمونیسم به‌عنوان یک واردات خارجی و با بسیاری از جنبه‌های غرب‌گرایی، با تمام قوا بگذارد.» او درست تشخیص داده بود؛ یک سال بعد نهضتی اسلامی در ایران روی کار آمد که مخالفت با ایدئولوژی‌های رایج زمان خود را بنیان گذاشت. وقتی خبرنگار هفته‌نامه تایم از رهبر نهضت اسلامی ایران پرسید: «تحصيل شما مربوط به علوم الهى است، شما در سياست و گرفتن و دادن يك زندگى اجتماعى درگير نبوده‏ ايد. آيا اين در ذهن شما اين شك را به‌وجود نمی‏ آورد كه ممكن است عواملى در اين معادله باشد كه شما نمی توانيد درك كنيد؟»


این‌طور پاسخ شنید: «ما معادله جهانى و معيارهاى اجتماعى و سياسى‏ اى كه تا به حال به‌واسطه آن تمام مسائل جهان سنجيده مى ‏شده است را شكسته‏ ايم. ما خود چارچوب جديدى ساخته‏ ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفته ‏ايم. از هر عادلى دفاع مى‏ كنيم و بر هر ظالمى مى‏ تازيم، حال شما اسمش را هرچه مى ‏خواهيد بگذاريد. ما اين سنگ را بنا خواهيم گذاشت‏.» سید روح‌الله در مقابل نظام مادی‌گرای شرق و غرب ایستاده بود و این را نه راهبردی برای کسب قدرت که وظیفه‌ای در سیاست‌ورزی الهی‌اش می‌دانست.


یک روز به سیدمحمدحسین بهشتی گفت: «اگر [مردم] دل‌هایشان منقلب شود و به‌جای این شعارها همه بگویند مرگ برخمینی، من از راه و حرف خود برنمی‌گردم.» او برای خدا پا به میدان گذاشته، قیل و مقال عالمی ‌را به جان  خریده بود؛ و خدا نام و یاد و راه او را در دل مؤمنانش تکثیر می‌کرد. دل‌های متکثر، همه به یک هدف رو کرده بودند. سولیوان در گزارش دیگری که برای وزارت خارجه آمریکا فرستاد، نوشت: «مسلمانان به‌طور کلی صرف نظر از بعد تقدیس، متحد شده‌اند.» امام(ره) پیش از آنکه 22 بهمن 57 در ایران انقلاب کند، در دل و جان مردم انقلابی به پا کرده بود. انقلابی که از امثال طیب حاج‌رضایی‌، حرّ بن‌یزید ریاحی ساخت و از جوانان عصر جاهلیت پهلوی شهیدانی چون حاج قاسم سلیمانی بیرون کشید. امام(ره) بر مسیر الهی‌اش مطمئن و مصمم بود. وقتی صدام اقدام به موشک‌باران تهران کرد، یک روز که آسمان را دود گرفته بود و صدای ضدهوایی‌ها به گوش می‌رسید، یکی از اطرافیانش پرسید: «بالاخره شما تا کجا ایستاده‌اید؟» آقا روح‌الله انگشتش را روی پیشانی‌اش گذاشت و گفت: «تا وقتی که موشک اینجا بخورد.»


نهضت خمینی(ره) همان‌قدر که برای مردم ایران دلنشین بود برای آمریکا جان‌فرسا می‌نمود. مقامات آمریکا انقلاب ایران را در پمپ بنزین‌هایشان به خوبی حس کردند زمانی که مردم برای یک باک بنزین مجبور بودند در ستون طویل خودروها به صف بایستند. «روزهای انقلاب، جهان را حیرت‌زده کرد.» جمله‌ای بود که بعدها یکی از مقامات آمریکایی برای توصیف آن روزگار به کار برد. روزهایی که جیمی ‌کارتر(رئیس‌جمهور وقت آمریکا) یادآوری خاطرات آن را «دردناک» عنوان می‌کند. در واقع بیش از تلاش ریگان، این انقلاب اسلامی ایران بود که باخت تحقیرآمیز کارتر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را رقم زد و در اتفاقی نادر دموکرات‌ها در 44 ایالت از 50 ایالت آمریکا بازنده شدند. در زمانی که با افول شوروی  همه خود را برای نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا آغاز می‌کردند؛ دردسر تازه‌ای برای ایالات متحده شروع شده بود. دردسری که با همه دشمنی‌‌ها نمی‌شد وجوه برجسته آن را نادیده گرفت.


 2 اسفند 86 سوزان ملونی پژوهشگر موسسه بروکینگز در جلسه استماع یکی از کمیسیون‌های مجلس سنای آمریکا خطاب به سناتورها گفت: «ایران تلفیقی از آرمان‌ها و نهادهای خداسالارانه و مردم‌سالارانه است. شما در کنار رهبر عالی مذهبی که دارای قدرت الهی و فیصله‌بخش است؛ نیروی مشروعیت‌بخش آراء مردم را نیز دارید. ایران در 29 سال، 28 انتخابات برگزار کرده؛ چیزی که در بسیاری از قسمت‌های خاورمیانه[غرب آسیا] یا حتی جهان اسلام بی‌سابقه است.» ایران وابسته‌ای که با یک‌ اشاره کوچک، امکانات نظامی و منابع انرژی‌اش را در اختیار ارتش انگلستان و آمریکا در ظفار و ویتنام قرار می‌داد پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب، به کشوری مستقل و تعیین‌کننده در معادلات منطقه حساس غرب آسیا تبدیل شده بود. معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا در یادداشتی با عنوان «راهبرد جدید در قبال ایران» خطاب به هیلاری کلینتون ضمن تأکید بر اینکه «ایران دشمن قدرتمندی است.» نوشت: «ایران یک بازیگر مهم منطقه محسوب می‌شود. هدف اساسی ما باید همزیستی با نفوذ ایران در منطقه باشد.»


«مسئله ایران» حالا دیگر برای دوره‌های متوالی به موضوع ثابت مناظره‌های انتخاباتی نامزدهای ریاست‌جمهوری آمریکا در حوزه سیاست خارجی تبدیل شده است و در میان مهم‌ترین اولویت‌های وزارت خارجه دولت آمریکا قرار دارد. مسئله‌ای که وقت و انرژی بی‌سابقه‌ای را از دولتمردان و تصمیم‌سازان این کشور می‌گیرد. ویلیام برنز دیپلمات باسابقه آمریکایی و قائم‌مقام وقت وزیر خارجه این کشور می‌نویسد: «فوریه 2013 اوباما چندین جلسه درباره رویکردمان در قبال ایران برگزار کرد. در طول سی سالی که در دولت آمریکا مشغول به کار بودم هیچ موضوعی را ندیدم که حول آن تا این حد تلاش و بحث و بررسی شده باشد. اتاق عملیات کاخ سفید معمولا پر از مقامات کابینه بود و صندلی‌های پشتی نیز به ندرت خالی می‌شد.» ایران انقلابی حتی برای شخصیت ایران‌ستیزی مانند وندی شرمن(معاون سیاسی سابق وزیر خارجه آمریکا) هم جذاب است. او که ایرانیان را متهم به فریبکاری می‌کرد نتوانست احساسش را نسبت به حکومت و جامعه ایران کتمان کند: «رهبر انقلاب و دولت منتخب بر یکی از با ثبات‌ترین جوامع خاورمیانه[غرب آسیا] حکومت می‌کنند که ثباتش رشک‌برانگیز است و طبقه متوسط بزرگ و باسوادی دارد.»


اگرچه هنوز تا فتح قله راه باقیست اما ایرانِ عزتمند امروز در میانه مسیری قرار دارد که دیروز سید روح‌الله خمینی(ره) نشانمان داد؛ این انقلاب بی‌نام او در هیچ جای جهان شناخته‌شده نیست. امام(ره) با نفَس الهی‌اش روحی در کالبد بی‌جان ایران دمید که نه تنها مردم کشور که جبهه مقاومت در منطقه و حتی آزادی‌خواهان جهان سال‌هاست از آن حیات می‌گیرند. پاییز 1978 در روستای نوفل‌لوشاتو، نوجوانی به‌نام لویی هنگام بازگشت از مدرسه متوجه ازدحام جمعیت در مقابل خانه یکی از همسایگان شد؛ با کنجکاوی خودش را از میان جمعیت جلو کشید و سیمای مردی را دید که در حلقه یارانش نشسته و همه برای شنیدن سخنانش چشم و گوش شده بودند. وقتی به خانه رسید به مادرش گفت: «مسیح به دهکده ما آمده است.»


منبع: کیهان


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر