سردار قاسم سلیمانی در جمع مدافعان حرم چه گفت؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا به نقل از انتخاب فرمانده نیروی قدس سپاه در جمع مدافعان حرم تاکید کرد: دفاع شما فقط از حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) نیست؛ دفاع از حریم گسترده ای است، دفاع از حریم اسلام است و دفاع از حریم اهلبیت و انسانیت است.
چکیده اظهارات سردار قاسم سلیمانی به شرح زیر است:
*هرکسی در این جمع حضور پیدا کند افتخاری است و دلیلش هم این است که شما یک برجستگی دارید و آن اینکه اولا برای خدا هجرت کردهاید. نفس مهاجر فیسبیلالله یک کار ارزشمند است که انسانی اگر در این مسیر حتی در راه هم بمیرد، شهید است. هر کسی برای خدا مهاجرتی انجام بدهد، از آنجایی که این مهاجرت برای خداست ولو اینکه در میدان جنگ هم شهید نشود، شهید است.
* شما مجاهد هستیدکه برای جهاد آمده اید. این یک اجر بالایی دارد و کسی نمیتواند آن را قیمتگذاری کند و اجر ویژهای دارد. خداوند فرموده است: که جهاد یک دریچه خاص برای اولیای خدا است. متعدد در احادیث و روایات هم این مضامین را داریم. آنقدر فضیلت و نتیجه مهمی دارد که امیرالمومنین (ع) در جنگ احد وقتی از جنگ با آن همه زخمی که برداشت برگشت، گریه کرد. با انکه ایشان معصوم بود اما آن چیزی که باعث خشنودی امیرالمومنین(ع) شد، مژده شهادت بود که پیامبر به ایشان دادند. لذا آخرین جمله امیرالمومنین(ع) پس از ضربه ای که بر فرق شان وارد شد «فزت و رب الکعبه»؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم بود. خب این راه و صحنهای است که شما در آن قدم گذاشتهاید. هدف برای شما معلوم است.
*خیلی مهم است که انسان وقتی میخواهد کاری انجام دهد و در آن کار زیباترین و برجستهترین حاصل دنیای خود را میخواهد بگذارد، باید ارزش داشته باشد.اگر ارزش نداشته باشد امکان ندارد بالاترین چیز خود را بگذارد. انسان برای چیزی که بالاتر است، بالاترین را میگذارد. بنابراین از آنجایی که موضوع خیلی مهم باید باشد، شما قبول کردهاید که به اینجا بیایید و جان بازی کنید. شما با سر، دست، پا و همه وجودتان جانبازی میکنید. چطور وقتی برخی از برادران شما مجروح شدهاند، هنوز ترک نمیکنند و عشق دارند که بیایند. همین اقای
*زمان جنگ، حسین بادپا همرزم من بود و خیلی دوستش داشتم. الان هم وی مفقود الاثر است. وی همشهری من بود، برای اینکه بیاید اینجا خانمش را واسطه کرد و این خیلی مهم است که زن انسان به واسطه شوهرش بیاید و التماس کند و بگوید که تو قبول کن که شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود. این خیلی حرف مهمی است. نشان می دهد که هدف خیلی با ارزش است. حسین بادپا بار اول زنش واسطه شد. بار دوم آمد. من خیلی دوستش داشتم. برای بار چهارم نمی گذاشتم بیاید مجددا خانمش را واسطه کرد و گفت تو پیش فلانی آبرو داری و برو واسطه شو تا بگذارد من بروم. در ایام فاطمیه سال قبل که بعد به اینجا آمد و شهید شد.من آن زمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلی برجسته ای، سید ابراهیم صدرزاده خیلی صدای مردانهای داشت مثل داش مشتی های تهرانی، من او را نمی شناختم وقتی از پشت بی سیم حرف می زد گفتم او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است. حسین گفت: سید ابراهیم!
انتهای پیام/