ترور سردار سلیمانی عملیات راهبردی آمریکاییها
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سردار سلیمانی یکی از شاخصترین چهرههای مبارزه با تروریسم داعش در منطقه بود تا آنجا که چهرههای آمریکایی نیز به این مهم اذعان دارند. باید توجه داشت که میزان اطلاعات آمریکاییها نسبت به جامعه ایران کامل نیست. بعضا برداشتهایی میکنند و اغلب متاثر از جریانهای معاند و برانداز ایرانی هستند که مشورت میگیرند و اینها براساس سلایق سیاسی خود یا آمال و آرزوهای خود، جامعه ایران را توصیف میکنند. بهعنوان مثال مدعی میشوند مردم ایران از سپاه ناراضی هستند، سپاهیان در ایران محبوبیت ندارند، بهقول ترامپ هر روز در خیابانهای تهران تظاهرات است، مردم نان ندارند و... اینها تعابیری است که در توئیتهای ترامپ به کرات شاهد بودهایم. این به آن دلیل است که اطلاعات به شکل واقعی در اختیار آمریکاییها قرار نمیگیرد، درواقع اطلاعات کانالیزه میشود، حالا یا توسط گروههای افراطی آمریکایی همانند نئوکانها یا گروههای معاندی که با جمهوری اسلامی ایران در تضاد هستند.
آنها تلاش میکنند چهره غیرواقعی از ایران، ایرانیان و نظام جمهوری اسلامی به دنیا منتقل کنند. برای همین تصور نمیکردند ترور سردار سلیمانی این انسجام و وحدت را در داخل و خارج از کشور ایجاد کند. درحقیقت میتوان گفت برای آنها این واکنش مردم ایران و احساساتی که از طرف ایران بروز داده شد، غیرمنتظره بود. تصور آمریکا این بود که با ترور سردار سلیمانی، ایران دچار سراسیمگی و آشفتگی میشود و قدرت تاثیرگذاری خود را در منطقه از دست خواهد داد. از سوی دیگر به تصور آمریکاییها با این جنایت، جبهه مقاومت نیز دچار تشتت، ریزش نیرو و کاهش قدرت میشود و ادامه این اتفاقها میتواند در داخل کشور نیز منشأ اثر باشد. به این معنا که آنها متصور بودند از این راه جمهوری اسلامی تحت فشار قرار میگیرد و در حوزه هستهای و غیرهستهای آماده مذاکره با آمریکا میشود.
برخی تحلیلگران آمریکایی معتقد بودند سردار سلیمانی برند یا ویترین سپاه پاسداران است و اگر اقدامی درخصوص ایشان صورت گیرد، نظام جمهوری اسلامی ایران به خواسته آمریکا برای مذاکرات تن میدهد. ضمن اینکه از مدتها قبل سپاه، البته نیروی قدس و بعدا کلیت سپاه در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار گرفته بود. بهانه ظاهری این بود که عراقیها حملهای به سفارت آمریکا انجام دادند و آمریکاییها یا شخص ترامپ مدعی هستند بهدلیل نگرانی از تکرار حادثه بنغازی که در آن سفیر آمریکا در لیبی کشته شد، سردار سلیمانی را ترور کردند. مجموع این موارد و موارد دیگری که میتوان به موارد ذکرشده اضافه کرد، آمریکا را به این نتیجه رساند که چنین تروری را انجام دهد. در آمریکا این را باید در نظر گرفت که اکثر اظهارنظرکنندگان در سطح دولتی و سطح نخبگانی اعم از قانونگذاران این کشور، اندیشکدهها و رسانهها از به شهادت رسیدن سردار سلیمانی ابراز خوشحالی کردند. تبلیغات و ادعای آنها اینگونه است که سردار سلیمانی را فردی تروریست معرفی میکنند که باعث مرگ سربازان آمریکایی شده و در آینده احتمال اقدامات نظامی علیه آمریکا را داشته است.
تفاوت میان دموکراتها و جمهوریخواهان از اینجا شروع میشود که دموکراتها ابراز نگرانی کردند که این اقدام ترامپ و ترور سردار سلیمانی منطقه را به آشوب بکشاند، احتمال بروز جنگ جدید در منطقه به وجود آید و ایران اقدام تلافیجویانه انجام دهد. درمقابل، جمهوریخواهان نسبت به این قضیه به آن اندازه نگرانی نداشتند و از دولت و شخص ترامپ حمایت کردند. بنابراین واکنشها داخل آمریکا اینگونه بود. البته تکصداهایی از داخل آمریکا شنیده میشد. جریانهای ضدجنگ، جریانهای طرفدار صلح و بخشی از منتقدان به سیاست خارجی تهاجمی آمریکا اصل عمل را نقد میکردند و میگفتند این اقدام درست نبود. ولی این نگاهها صدای غالب در آمریکا نیست.
برخی دموکراتها بیان داشتند که ترامپ بدون اطلاع کنگره دست به چنین کاری زده و پیش از اینکه فرمان ترور را بدهد باید کنگره را مطلع میکرد. بحث اختیارات رئیسجمهور و کنگره مطرح بود، بیشتر یک دعوای داخلی ساختاری بود تا اینکه درمورد ایران یا ترور سردار سلیمانی اختلافنظر راهبردی داشته باشند! باید توجه داشت به هر حال افکارعمومی تحتتاثیر رسانهها (اعم از رسانههای سنتی همانند رادیو، تلویزیون و روزنامهها یا رسانههای نوین همانند شبکههای مجازی) قرار دارند. این مهندسی باعث شده برای بخشی از جامعه جهانی این ادعای آمریکا که ایران کشوری تروریست یا حامی تروریسم است، باورپذیر شده باشد.
در بیانیههای اتحادیه اروپا، شخصیتها و رسانههای اروپایی و سران اروپا این رگهها مشهود است. بنابراین وقتی این رسانهها ادعاهای خود را از ایران دائم برای افکارعمومی که خیلی تخصصی ندارند و تحلیل خود را از رسانههای بزرگ میگیرند، توصیف میکنند؛ میتوانند بخشی از مخاطبان را تحتتاثیر این فضاسازی قرار دهند. البته با گذشت زمان تا حدودی با وجود رسانههای آلترناتیو، آگاهی جامعه جهانی نسبت به ایران بهبود مییابد. البته حمایتها از سردار سلیمانی زیاد بود و شاید پیش از این قابل تصور نبود که برخی چهرههای معروف در اروپا و آمریکا نسبت به شهادت سردار سلیمانی با ایران ابراز همدردی کنند، ولی همچنان این تصور غلطی است که گمان کنیم این حمایتها در آمریکا یا اروپا صدای غالب است.ترامپ یا جمهوریخواهان درصددند اینطور در جامعه آمریکا جا بیندازند که اقدام ترامپ قابل پذیرش بوده و درصددند که تصویر یک تروریست را از بزرگترین سردار مبارزه با تروریسم بسازند.
این در حالی است که حتی خود آمریکاییها هم به نقش سردار سلیمانی در مبارزه با تروریسم اذعان دارند، یعنی نقلقولهایی از افراد سرشناس آمریکایی موجود است که برای سردار سلیمانی بهخاطر نقش ایشان در مبارزه با تروریسم احترام قائل هستند. از سوی دیگر ترامپ با این اقدام، متهم به تلاش برای راه انداختن جنگ و به آشوب کشیدن دنیا شد و اینکه آمریکا را بر لبه پرتگاه جنگ قرار داد و طیف وسیعی از مردم آمریکا نسبت به این امر ابراز نگرانی کردند. نکته قابلتأمل بعدی این است که برخی شواهد و قرائن وجود دارد مبنیبر اینکه ترامپ برای انحراف افکارعمومی درمورد قضیه استیضاح خود دست به چنین کاری زد.
حداقل همزمانی ترور سردار سلیمانی با اوجگیری بحث پرونده استیضاح این شائبه را ایجاد کرد که ترامپ برای انحراف افکارعمومی یک ماجراجویی خارجی را انجام داده است. این اگرها اگر مقبول بیفتد و باورپذیر باشد از این منظر میتواند به دونالد ترامپ در انتخابات لطمه بزند که بهخاطر حفظ جایگاه خود تلاش کرده جنگ راه بیندازد. از این منظر ترامپ مورد نقد قرار گرفت، رقبای او در حزب دموکرات بارها به این امر اشاره کردند و گفتند ترامپ بهخاطر استیضاح یک اقدام خطرناک بدون تدبیر را انجام داده است.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
انتهای پیام/