ماجرای آخرین خداحافظی دختر شهید مغنیه با سردار سلیمانی/ فرمانده سپاه قدس از شهادتش اطلاع داشت
به گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ بامداد جمعه 13 دی سال جاری انتشار خبر شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی و برادر مجاهد ابومهدی المهندس، نایبرئیس حشدالشعبی بهسرعت فضای رسانهای دنیا را درنوردید و همگان را در بُهت و حیرت این جنایت فرو برد. با وجود این خبر تأسفآور مقام معظم رهبری در تعبیری زیبا، شهادت ایشان را اینگونه توصیف کردند: «دیشب ارواح طیبه شهیدان روح مطهر حاج قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند».
شرح دلاوریهای حاج قاسم ملت ایران در سالهای دفاع مقدس را بسیار شنیدهایم و وصف مبارزههای بیامان وی با گروههای تروریستی همچون داعش و جبهةالنصره در سوریه و عراق فصل بسیار مهمی از مجاهدتهای وی را تشکیل میدهد که جمع آنها کتابهای قطوری خواهد شد. برای بررسی ابعاد شخصیتی سردار شهید سلیمانی با حجتالاسلاموالمسلمین حسن مسلمی، معاون فرهنگی سابق نماینده مقام معظم رهبری در سوریه گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
آنا: در خاطراتی که از شهید حاج قاسم سلیمانی بعد از شهادت ایشان منتشر شده، آمده است که حاج قاسم بسیار عاشق شهادت بودند و حتی شهادت یکی از دعاهای مداوم وی بود. در این زمینه اگر خاطرهای هست بیان کنید.
مسلمی: در ابتدا اربعین شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را به همه مجاهدان راه مقاومت و علیالخصوص فعالان عرصه جنگ رسانهای و عزیزانی که بهنوبه خود مسئولیت احیای راه شهدا، راه حق علیه باطل را برعهدهگرفته دارند و این سنگر را قویتر میکنند، تبریک و تسلیت عرض میکنم. امیدواریم به برکت این جلسهای که به نام شهدا منعقدشده است، امام شهدا و سردار عزیز سپهبد سلیمانی از ما راضی باشند. در مقدمه سؤال نکتهای وجود دارد که شاید کمتر جایی گفتهشده باشد و عرض خواهم کرد.
در یکی از کلیپهایی که بهتازگی در فضای مجازی منتشر شد، یکی از دختران شهدای مدافع حرم که حاج قاسم عزیز در شهر مشهد مقدس به منزلشان رفته بودند، از ایشان درخواست کردند که انگشترشان را به وی هدیه بدهند و حاج قاسم انگشتر را دادند و گفتند «به این شرط انگشتر را میدهم که دعا کنی شهید بشوم». این انگشتری که عکس آن در حال بازنشر در فضای مجازی است، همان انگشتر است. حاج قاسم وقتی انگشتر را دادند، چند قدم بیشتر برای خروج از خانه آن شهید برنداشته بودند که دختر شهید دنبالشان دوید و گفت: «نه، اگر میخواهی این دعا را بکنم، انگشتر را پس میدهم به خودتان»! انگشتر را پس داد و گفت: «من. انگشتر را نمیخواهم ولی دفعه بعد آمدید، بازهم خانه ما بیایید». حاج قاسم گفت «یعنی نمیخواهی دعا کنی شهید شوم»؟ گفت «نه، هنوز میخواهم باشید، به خاطر همین الآن نمیخواهم دعا کنم».
حاج قاسم میروند و سفر بعدی در روز عرفه تشریف میبرند مشهد و وعده میکنند بروند خانه آن شهید عزیز که دخترش را هم ببینند. میروند و دختر شهید این بار ایشان را به اتاقش دعوت میکند و میگوید: «بیایید به اتاق من میخواهم چیزی نشانتان بدهم». میروند به اتاق و در آنجا عکسی از شهید عماد مغنیه بود. دختر شهید میگوید «پشت این عکس برای من چیزی بنویسید» دستخط شهید سلیمانی همچنان هست که دعایی میکنند در حق این دختر و خواهرش، یعنی فاطمه و زینب و از خدا عاقبتبهخیری آنها و ختم به شهادت خودشان را میخواهند.
هنگام خداحافظی سردار دلها به آن دختر میفرمایند: «شما دختران شهدا آنقدر بر گردن ما حق دارید، من خجالت میکشم دیگر زنده بمانم. امروز آمدیم و به ما گفتند که قرار است امام رضا (ع) در این زیارت برات شهادت به ما بدهند». به آن دختر میگویند: «میدانید عماد مغنیه چگونه شهید شد؟ دختر میپرسد چطور؟ میگوید شهید مغنیه درون ماشین شهید شدند. یعنی دشمنان از اینکه مقابل سرداران مقاومت بایستند، میترسیدند و ماشین آنها را منفجر کردند، دعا کن شهادت من هم مثل اینها باشد. یعنی شهادت در ماشین اتفاق بیفتد». ایشان پیشبینیهایی کرده بود و حاج حسین یکتا هم چندی قبل نکتهای بیان کردند و گفتند: حاج قاسم گفته بود که فاطمیه سال دیگر (98) نیست. قاعده بر این است که شهدا قبل از شهادت وصل میشوند.
آنا: تأثیر مدیریت و حضور سردار شهید سلیمانی را بر موفقیتهای حزبالله لبنان چگونه ارزیابی میکنید؟
مسلمی: بهطور خلاصه عرض کنم اگر حاج قاسم عزیز نبود، جنگ 33 روزه لبنان شاید بیشتر از 33 ماه طول میکشید، اگر حاج قاسم نبود جنگ 22 روزه غزه 22 ماه و شاید بیشتر هم میشد، اگر حاج قاسم نبود شاید وعده سهماهه خروج داعش محقق نمیشد؛ زیرا هم پیشبینی درستی کرده بودند و هم مطالعه و مهندسی درستی از منطقه داشت و هم اینکه بالای سر کار در میدان عملیات حاضر بودند. هر جا مدیریت ما بالفعل بوده و نه از طریق کنترل از راه دور، نتیجه خوبی گرفتهایم. حاج قاسم در منطقه شناختهشده بود و آنجا را دیده بود و چون بهطور مستقیم با شخص مقام معظم رهبری در ارتباط بودند، خطمشی دیگری نداشت.
دغدغه وی در جنگ 33 روزه لبنان این بود که آیا لبنان با پیشبینیهای انجامشده جلو خواهد رفت یا نه؟ حاج قاسم در سفری اضطراری به ایران میآید و در طی جلسهای با شورای عالی امنیت ملی و با حضور سران قوا نشستی برگزار میکنند. حضرت آقا بعد از جلسه که در حال وضو گرفتن برای نماز بودند به حاج قاسم میفرمایند: «شما قرار بود چیزی بگویید»؟ البته شهید سلیمانی گزارشی کامل از وضعیت منطقه در جلسه میدهند، ولی آخر کلام اشاره میکنند که طبق مطالعات ما معادله به نفع ما دیده نمیشوند و سکوت معناداری میکنند. حضرت آقا میفرمایند: «شما میخواهید چیزی به من بگویید»؟ حاج قاسم میگویند «نه».
حضرت آقا دو سه بار تأکید میکند و درنهایت مقام معظم رهبری بعد از نماز میفرمایند: «جنگی که در لبنان اتفاق افتاده مانند جنگ خندق است، هر آنچه آنجا پیشبینیشده بود، اتفاق خواهد افتاد و طرح جنگ خندق را آنجا برنامهریزی کنید و بگویید جوشن صغیر بخوانند و اسرائیل نقشهاش در لبنان به خاطر کشته شدن دو درجهدارش بههمریخته است.». ایشان این پیام را به سید حسن نصرالله و رزمندگان مقاومت میرسانند.
آنا: یک مسئول پنتاگون در شبکه خبری سیانان اعلام کرده بود که حاج قاسم برنامه حمله به منافع این کشور را مدنظر داشت و سفرش به عراق برای این بود که پاسخی محکم و دندانشکن خارج از چارتهای معمول به آمریکاییها داده شود. به همین دلیل بود که سردار سلیمانی را ترور کردند. در موضوع شهادت حاج قاسم سؤالات زیادی وجود دارد. اینکه برنامه مدنظر سردار سلیمانی چه بود و آیا ادعای پنتاگون درست است یا نه؟ چگونه آمریکاییها مطلع بودند و حتی گفته میشود مأموران پنتاگون، ترامپ را در اتاقی نشاندند و از آنجا تصاویر حمله را بهطور مستقیم به وی نشان دادند. حتی گفته میشود آنها از تهران سردار شهید را رصد میکردند و اینکه نمیخواستند در هوا هدف قرار دادند و میخواستند در زمین بزنند که تعداد بیشتری همراه ایشان شهید شوند. لطفاً درباره چرایی این ماجرا توضیح دهید.
مسلمی: در زمینه این موضوع بنده متخصص نیستم، زیرا ابعاد کار را باید دوستان عزیز نظامی مطرح کنند، ولی این را باور دارم که ادعای دشمن که میگوید از تهران رصد میکردند دروغ محض است. شما ببینید پهپاد آمریکایی وقتی قصد تعرض به خاک کشورمان را دارد با پدافند هوایی هدف قرار میگیرد و لاشهاش بر زمین میافتد. این یعنی رصد ما قویتر است. آنها نمیتوانستند از ایران شنود کرده و سردار را از کشورمان تحت نظر بگیرند؛ زیرا سردار تاکنون به مدت 9 سال هست که هفتگی و ماهانه مستمراً به سوریه تردد داشتند و آنها میدانستند آن زمان کجا بودند و 9 سال نتوانستند رصد کنند.
نکته جالبی که دروغ محض بودنشان را تأیید میکند، این است که در زمان بحران، مرز هوایی ایران با ترکیه بسته بود و پروازها کلاً از ایران به سمت عراق انجام میشد و از مرز هوایی عراق وارد مرز هوایی سوریه (البوکمال، تدمر، دیرالزور و دمشق میشدند)، جاهایی که در کنترل داعش بود. آمریکاییهایی که در پایگاه هوایی تنف بودند چرا نتوانستند این ترددها را رصد کنند؟ بنابراین هر چه رخ داد، داخل عراق بود و آمریکا تأثیری نداشت. نیروهای آمریکایی حاضر در عراق پیشبینی کرده و احتمال داده بودند که حاج قاسم نتیجه و مکافات عمل و حرکتی که انجام دادند و حملهای را که به حشدالشعبی کردند خواهند دید، برای همین آمادهباش و حتی در حال فرار بودند.
در موضوع محاصره سفارت آمریکا در بغداد بهوسیله مردم عراق، نگران بودند و خواستند معادله را عوض کنند. فکر میکردند اوضاع بهتر میشود، ولی ترس و وحشتشان بیشتر و کار برایشان سختتر شد. بنابراین هر چه رخ داد، در خود عراق بود. از سوی دیگر، برنامه سفر و پرواز سردار سلیمانی به عراق مخفی نبود، بلکه به دعوت رسمی نخستوزیر عراق صورت گرفت. پس اگر قرار بود مخفی باشد، مانند سفر به سوریه مخفی میماند. تصور آمریکاییها این است که میخواهند بگویند ما بردیم، خیر، اینگونه نبود و تصورشان اشتباه است. حضرت آقا فرمودند سردار سلیمانی به پاداش خود رسید. ما ناراحت و نگران نیستیم، فقط از لحاظ معنوی به ایشان که به این درجه رسیدند و ما هنوز جا ماندهایم، غبطه میخوریم.
حضرت آقا بعد از شهادت سردار سلیمانی پیام عجیب و عمیقی دادند و فرمودند: «ارواح طیبه شهدا روح ایشان را در آغوش کشیدند...» یعنی سردار دلها به اوج وصال معرفت نائل گردیدند. حتی از سر دلجویی و تکریم بلافاصله به دیدار خانواده شهید عزیز سیدالشهدای مقاومت تشریف بردند و برای نخستین بار با حرکتی سنجیده و دقیق در اسرع وقت جانشین وی را تعیین کردند که همه این موضوعات معنادار است.
نکته دیگر اینکه حضرت آقا اوضاع منطقه و جهان را خوب رصد میکنند و در جریان تحولات هستند. حضور سردار سلیمانی در آن تاریخ در عراق ازنظر دیپلماتیک مشخص بود و حتی دولت عراق، این حرکت رژیم تروریست آمریکا را محکوم کرد و نخستوزیر این کشور پیام داد و این اقدام آمریکا را نقض قوانین بینالمللی خواند.
آنا: واکنش سازمان ملل و مجامع جهانی به این ترور را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسلمی: این نوع حوادث ثمره عینی خوبی در پی دارند و به اراده الهی و به برکت آغشته شدن خون سردار ایرانی با سردار عراقی، آتش فتنه تجزیه و اغتشاش در عراق را خاموش کرد. سازمان ملل متحد نمیتواند اقدام آمریکا را تأیید کند. حتی اگر بیانیهای که سازمان ملل متحد صادر کند، برخلاف این موضوع باشد یعنی بگوید که آمریکا به دلایل واهی و ... این اقدام را انجام داد و ازنظر آنها اشکال نداشت، بازهم ما بردهایم. اگر سازمان ملل متحد این کار را انجام دهد، یعنی چند قدم به ظهور نزدیکتر میشویم، چون نفرت عمومی از سازمان ملل متحد ایجاد خواهد شد. عنوان آنها سازمان ملل متحد است ولی در عراق نقض قوانین بینالمللی شده است. ما حقمان را مطالبه میکنیم و ناچار هستند با چکشی که بر سرشان هست، از حکم منشور سازمان ملل متحد دفاع کنند و بگویند آمریکا آنجا مرتکب اشتباه شده است. درهرصورت چه غلط کنند و بگویند آمریکا کار درست انجام داده و چه بترسند و بگویند سفر سردار سلیمانی خطا بود، ما امتیاز بینالمللی را بردیم و میتوانیم مطالبه کنیم و حقمان را بگیریم.
آنا: کدام بُعد شخصیتی حاج قاسم باعث شده است تا امروز با قاطعیت بگوییم جوانانی هستند که راه وی را ادامه دهند؟
مسلمی: وجود معنوی یک فرد در منطقه و معادلاتی که با وجود سردار انجام شد، برخلاف معادلاتی است که دشمن ما پیشبینی کرده بود. میتوان گفت بهطور خلاصه حاج قاسم مجاهد نستوه سه روحیه شاخص داشت:
نخست: در میدان عمل بود.
دوم: مرد اخلاص و شجاعت بود.
سوم: گوش، چشم و وجودشان مطیع معقول و معنوی ولایت مطلقه فقیه بود و آگاهانه تبعیت میکرد. بهاصطلاح اَتَمّ و اَکمل «ذوب در ولایت» بود و فهم و بصیرت ولایی داشت.
حاج قاسم میدانست چهکار میکند. معتقدیم که راه حاج قاسم قطعاً ادامه دارد، همچنان که سید عباس موسوی، دبیر کل اسبق حزبالله لبنان وقتی شهید شد، همه نگران حزبالله لبنان بودند، اما سید حسن نصرالله با قدرت بیشتری وارد صحنه شد. وقتی حسین الحوثی شهید شد همه نگران یمن بودیم، ولی عبدالملک الحوثی قویتر وارد صحنه شد. در ایران نیز یقیناً همینطور است و نخستین پیامی که سردار عزیز و پرتوان، مغز متفکر نیروهای قدس حاج اسماعیل قاآنی دادند بسیار عمیق، شجاعانه و رعبانگیز در دل دشمنان بود.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای جبران اشتباهاتش در منطقه خطای بزرگی مرتکب شد و فکر کرد با حذف سردار سلیمانی از معادلات منطقهای میتواند در دنیا بگوید پیروز شده است؛ ولی زودتر از آنی که فکر میکرد، فهمید که این عزیز چقدر طرفدار و حامی دارد. آنها بهطور رسمی در لاک امنیتی و حفاظتی فرو رفتهاند و ترس و وحشت بر آنها فائق آمده است.
این در حالی است که خداوند قاصم الجبارین در دل دشمنان حتی در زمان خواب رعب و وحشت انداخته است، یعنی میخوابند و نگراناند فردا چه میشود؟ این حداقل اثر یک حرکت است و تبدیل به یک مکتب و راه شده است و همچنان نتوانستهاند تصمیم بگیرند که باصراحت اعلام کنند حرکتشان خوب بوده است و بخواهند به یکدیگر تبریک بگویند، زیرا نگران این هستند که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه خواهد شد؟ اگر تبریک بگویند، چقدر خواهان دارد؟ اگر نگویند اشتباه کرده و در این صورت چقدر جناحگیریها خواهند داشت؟ آنها در باتلاقی گیر کردهاند که نمیتوانند اعلام کنند که چهکار کردهاند. امام سجاد (ع) میفرمایند «الحمدلله الذی جعل أعدائنا من الحمقاء» شکر خدای را که دشمنان ما را احمق و نادان قرار داد.
آنا: تمرکز سردار سلیمانی در نیروی قدس بر چه محورهای بود؟
مسلمی: نگاه حاج قاسم بینالمللی بود؛ سردار سلیمانی مأموریت برونمرزی سپاه را برعهده داشت، اما اینکه آیا در سوریه یا عراق منحصر باشد، چنین چیزی نبود. تفکر و شالوده فکری وی این بود شیطان اکبر یعنی آمریکا باید از صحنه روزگار محو شود. نظام سلطه نظام جابر و ظالم است، روی این موضوع برنامه داشتند. این نگاه بزرگ باعث میشود که محبت عمومی ایجاد شود.
نگاه حاج قاسم بینالمللی بود. سردار سلیمانی مأموریت برونمرزی سپاه قدس را برعهدهگرفته داشت، اما اینکه آیا در سوریه یا عراق منحصر باشد، چنین چیزی نبود. تفکر و شالوده فکری وی این بود که شیطان اکبر یعنی آمریکا باید از صحنه روزگار محو شود. نظام سلطه نظام مستکبر و ظالم است، روی این موضوع برنامه داشتند. این نگاه بزرگ باعث میشود که محبت عمومی خونخواهان و آزادی خواهان در مورد شخصیت ایشان ایجاد شود. هر جا که ندای مظلوم، مستضعف و طالب حق هست، حاج قاسم علاقهمند بود و خواست خدا بر این قرار است که محبت را در دلها ایجاد کند. هر کس به کسی بهویژه افراد جامعه مستضعف خدمت کند، شایسته چنین موهبتی میشود. ما همچون زمان امیرالمؤمنین (ع) مالک اشتر هم داریم و او سردار سلیمانی است. خصوصیت مالک اشتر آن زمان این بود که فتنه و توطئه را دید ولی دستور و امر ولایت را اطاعت کرد. قرآنها به نیزه شد، در یکقدمی غلبه بر دشمن بود و حتی شمر جزو لشکر امام علی (ع) بود، جانباز جنگ صفین بود ولی شد شمر قاتل اولاد علی (ع).
سردار سلیمانی (ره) فتنهها را میدید و آگاه بود. وقتی لقب مالک اشتر زمان را به وی میدهیم، مفهومش این است که اهل فتنه را شناخته بود و از توطئهها خبر داشت. دشمن از این موضوع ترسید و چه افتخار بزرگی که فرمانده عزیز سپاه پاسداران سردار سلامی گفتند: «آدم آنقدر بزرگ باشد که شهادتش هم به جان خبیثترین فردها و حکومتها درد بیندازد. بزرگی شخصیت سردار شهید سلیمانی را آمریکای تروریست درک کرده بود. »
آنا: در اربعین شهادت فرمانده سپاه قدس، چند نکته که به نظرتان میتواند درباره شهید سلیمانی مفید باشد، بیان بفرمایید.
مسلمی: بهعنوان وظیفه که بتوانیم بعد از حاج قاسم مدیون خون شهدا نشویم، کارهایی باید انجام دهیم. این مجموعه کارها عبارت است از؛
1. ارسال پیام تسلیت برای سران مقاومت از سوی شخصیتها و جریانهای مختلف دنیا: این اقدام نوعی جریانسازی است؛
2. صدور اعلامیه از سوی اتحادیههای علمای جهان اسلام، ائمه جمعه، جریانهای سیاسی، تشکلهای فرهنگی، اجتماعی و رسانهای؛
3. اختصاص یک شماره از نشریه و چاپ ویژهنامههایی در زمینه شهادت سردار سلیمانی؛
4. حضور فعال در فضای مجازی، نشر، بازنشر ترجمه کلیپها.
من معتقدم طرفداران صلح و امنیت باید در اعتراض به اقدام رژیم آمریکا در ترور سردار سلیمانی در مقابل سفارت آمریکا و مجامع بینالمللی تجمع کنند و این تجمعات انعکاس رسانهای داشته باشد. همچنین سفیر سوئیس. بارها باید فراخوانده و اعتراض ایران به وی اعلام شود و پیگیری و اعلام رسانهای انقلابی و دیپلماسی انجام شود. شهید سلیمانی را نگذارید در سوریه بماند. شهید سلیمانی را نگذارید در عراق بماند و نگویید در عراق شهید شد. خیر! وی به خاطر قدس، در راه قدس و حمایت از گروههای مظلوم فلسطینی شهید شد.
خدمات شهید سلیمانی در ایجاد امنیت برای مردم عراق و سوریه، در مبارزه با تروریسم و نقش بینظیر او در شکست گروههای دستنشانده آمریکا همچون گروههای سلفی و تکفیری و داعش باید بیان شود.
آنا: اگر نکتهای در پایان هست، بفرمایید.
مسلمی: در پایان از آخرین ساعات قبل از شهادت سردار دلها به نقل از حضرت آیت الله کعبی نکتهای را در سفر چندساعته حاج قاسم به لبنان قبل از پرواز بهسوی عراق عرض میکنم که در هیچ رسانهای نقل نشده است. ایشان میفرمایند که حاج قاسم وقتی قصد بازگشت از لبنان به سمت سوریه برای پرواز بهسوی عراق داشتند، دختر شهید عماد مغنیه به ایشان میگویند عمو جان نرو، نگرانتان هستم و در جواب ایشان شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی میفرمایند: عمو جان بهسوی مقتلم دارم میروم. حتی این پیام را به شهید عزیز حاج ابومهدی المهندس هم داده بودند.
خدای شاهد و شهید را قسمش میدهیم به این پاکی و طهارت شهید والامقام عاقبت امر ما را هم ختم به شهادت کند.
انتهای پیام/4106/4033/پ
انتهای پیام/