شاهی: کارهای بعدیم با مجوز منتشر خواهند شد/ ویدا جوان: صرفا برای همرنگ جماعت شدن در اینستاگرام پست نمیگذارم/ اظهارات بهادر مالکی درباره غیبت کلاه قرمزی در نوروز
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- محسن غلامی (قلعهسیدی): سریالهای کمدی و طنز اگر خوب ساخته شوند، همیشه برای مخاطب جذابند؛ خاصه در کنداکتور پربیننده تلویزیون که میتواند حسابی جذب مخاطب کند. البته تلویزیون در این چندساله همیشه تلاش دارد تا پخش خود را خالی از این جنس سریالها نگذارد.
پس از وقفهای که بخاطر شرایط خاص کشور رخ داد، سریال «زیر همکف» مجددا درحال پخش از آنتن شبکه یک سیماست؛ نکات جالبی هم دارد بویژه در مورد بازیگران اصلیاش از بهادر مالکی گرفته تا هومن شاهی و غیره. هرکدام از اینها به تنهایی برای کنجکاوی کفایت میکند چه رسد به اینکه در نشستی همه را در کنار هم داشته باشیم.
عوامل اصلی سریال «زیر همکف» طی روزهای اخیر در نشستی که به میزبانی خبرگزاری آنا برگزار شد، دور هم جمع شدند و از حال و هوای این سریال و برخی سوالات حول آن گفتند.
قسمت اول گفتگو با کارگردان و بازیگران سریال زیرهمکف سه شنبه ۲۴ دی منتشر شد و حالا دومین بخش از این گفتگوی جذاب مقابل شما قرار دارد.
آنا: این روزها سامان دارابی را هم در «زیر همکف» میبینیم. البته شما تجربه تئاتریتان به صحنه میچربد. با سریال «گسل» و دیالوگ معروف «بچه زرنگ تیرون» معروفتر شدید. یکی دو سریال دیگر مثل «به رنگ خاک». چرا ورود جدی شما به بازیگری اینقدر به تأخیر افتاد؟
سامان دارابی: این وسط یک چیزهایی دست ما نیست که بخواهم بگویم که چرا این اتفاق نیفتاد؟ من از وقتی وارد دانشگاه شدم و کار کردم، دیگر در محیط تئاتر بودم. بعضی اوقات میتوانی بگویی شانس است، بعضی اوقات میتوانی بگویی قسمت است، بعضی اوقات میتوانی بگویی انتخاب است. واقعاً نمیدانم.
بعد از مدتها شرایطی پیش آمد که وارد سریال «گسل» شدم. بعد از آن هم تعدادی دیگر پیشنهاد شد. بعد هم همکاریم با آقای گودرزی در «زیر همکف». یک چیزهایی واقعا دست من بازیگر نیست. باید ببینید چه پیش میآید.
آنا: میخواهید همچنان به فضای تصویر بیایید و از تئاتر هم یک مقدار جدا شوید؟
سامان دارابی: اصولاً بازیگری جذاب است. هر کس بگوید نه، به نظر من شاید حقیقت را نگفته است. همهمان بیشتر دیده شدن را در یک ویترین خاص دوست داریم. همیشه دوست دارم که انتخاب شوم نه اینکه با رابطه پیش کسی بروم.
آنا: گرچه برخی حاضر نیستند سراغ هر نقش سختی بروند. در حرف چرا اما وقتی فلان نقش سخت و در فضای سختتر کاری را میبینند، قید آن را میزنند. برای همین نیز عمدتا آنان را در نقشهای آپارتمانی میبینیم.
سامان دارابی: من با این نکته موافق نیستم. به نظر من تهیهکنندههای ما خیلی میترسند با کسانی که مخصوصاً جدیدترند و دیده نشدهاند، کار کنند. همیشه وقتی در جایی دیده میشوی، همه فکر میکنند صرفا همان هستی. یعنی اگر من جدی کار کرده بودم و اگر خوب در آمده بود، همه میگفتند که برای جدی خوبی و کمدی نمیتوانی بازی کنی چرا که ظاهر من هم یکمقدار جدی است.
حالا که کمدی کار کردم، میگویند پس جدی نمیتوانی کار کنی. الکی برای خودشان ذهنیت درست میکنند. باید اینقدر کار کنی که ببینند تفاوت هم داری یا میتوانی هر دو را انجام دهی. این ریسک کردن برعهده تهیهکننده یا کارگردانهاست. بعضی مواقع کارگردان میخواهد اما تهیهکننده میترسد و میگوید ترجیح میدهم فلان بازیگری باشد که تجربه دارد و کارش بازخورد داشته برای اینکه خیالش راحت باشد.
به قول آقای گودرزی در تلویزیون این اتفاق به نظرم جا دارد؛ یعنی خیلیها که کار نکردهاند، بیشتر وارد شوند و فضا را تجربه کنند. خصوصا آنهایی که توانایی دارند. بالاخره تلویزیون برعکس سینما گیشه ندارد بنابراین ورود بازیگران جدید ایجاد فرصتی برای اینهاست. البته چند وقتی هم هست که این اتفاق دارد میافتد.
آنا: مشکل همین جاست؛ گاه همینهایی که با تلویزیون مطرح میشوند، با بهانه میگویند که دیگر با تلویزیون همکاری نمیکنند و این عجیب است.
ویدا جوان: بله ولی این سیاست یک جایی هم غلط میشود. آنجایی که یک بازیگر را میآورند، مطرحش میکنند، آن آدم میرود برای آن حرفه تلاش میکند، بعد رهایش میکنند.
بهمن گودرزی: تلویزیون از داشتهها و سرمایههایش مراقبت نمیکند. کسانی که با تلویزیون رشد کرده و دستپرونده تلویزیون هستند، در واقع میشوند سرمایه آن مجموعه. پس وقتی یک سرمایهای را زحمت میکشید و مثل یک گیاه رشد میدهید، خب باید مراقبت هم کنید، نمیتوانید همینجوری رهایش کنید. روی این حساب است که در گونههای مختلف، ورزشی، بازیگر، اشخاص مختلف را میبینید که راحت از دست میروند و بهواسطه بیتوجهی آنها، شاید دیگر تمایلی به بازگشت ندارند.
مالکی: این یک حقیقت است که محبوبیت «کلاهقرمزی» به جایی رسیده که از کودک تا کهنسالان ما همه مخاطبش هستند؛ ولی امروز هرچه سراغش را میگیرید خبری از آن نمیبینید.
آنا: حمایت معنوی یا مالی حتی؟
بهمن گودرزی: قطعاً مالی به آن شکل نمیتواند باشد چون وقتی کسی میگوید دیگر نمیآیم در تلویزیون کار کنم، حتماً یک جای بهتر از آنجا را دارد. اگر لنگ پول باشد که چنین حرفی نمیزند. شاید علتش عدم توجه باشد ولی باید با خودشان حرف زد تا علت را بررسی کرد.
برای من یا دوستان پیش آمده که فلان بازیگر را خواستند، گفتند ما تلویزیون کار نمیکنیم. قبل از اینکه این داستان اخیر کنارهگیری یکی دو بازیگر خانم رسانهای شود. واقعاً آنها باید بررسی شود که علت چیست.
آنا: در مورد برخی تولیدات هم چنین اتفاقاتی میافتد که بیجهت از دست میرود. نمونهاش همین تجربه «کلاه قرمزی» است که هر از گاهی است.
بهمن گودرزی: این را باید از آقای مالکی جویا شد.
بهادر مالکی: واقعاً سؤال خود من هم هست! این یک حقیقت است که محبوبیت «کلاهقرمزی» به جایی رسیده که از کودک تا کهنسالان ما همه مخاطبش هستند؛ ولی امروز هرچه سراغش را میگیرید خبری از آن نمیبینید.
بهمن گودرزی: همان «مراقبت» که گفتم.
بهادر مالکی: حتی به نظرم مراقبت هم نیاز نیست، حداقل صدمه نزنند.
آنا: فعلا هم که خبری از تولیدش نشده است! شده؟
بهادر مالکی: هر سال از آذرماه تقریباً این خبرها میآید و مرتب تکذیب و تأیید میشود. اگر میخواست تولید شود باید زودتر از اینها در جریان تولید قرار میگرفتیم.
بهمن گودرزی: جالب است بدانید که بهادر وقتی داشت با سریال «زیر همکف» قرارداد امضا میکرد، بندی آورد که آن تولید «کلاه قرمزی» شروع شود من میروم! من چون مواظب همین مراقبتها بودم و البته میدانستم که متأسفانه اتفاقی هم قرار نیست بیفتد.
آنا: آقای مالکی، برخی از همکاران شما در کنار فعالیت عروسکگردانی و صداپیشگی، وارد فضای مجازی هم شدهاند. شما نمیخواهید یک «مالکشو» راه بیندازید؟ و یا به هر شکلی از این فن و صدا بیشتر استفاده کنید؟
بهادر مالکی: نه واقعا، آن هم در راستای همین اهل مصاحبه نبودن است. فضای مجازی برای من بیشتر شبیه تلسکوپ است و برای تماشا کردن. تا وقتی که واقعاً چیزی برای گفتن آنجور که دلم میخواهد وجود نداشته باشد، به خود میگویم حرف زدن را بلد نیستی، حرف نزدن را که بلدی!
آنا: در مورد حمایت کردنها هم نظری دارید؟ استفاده بهتر از سرمایهها در تلویزیون و کلا مدیومهای هنری.
بهادر مالکی: بالاخره این سیاستگذاری هست. ما سریال که میسازیم یا هر کاری که برای تلویزیون انجام میشود، مالک و صاحب اصلی و مادیاش، خود تلویزیون است. پس در واقع سیاست مدیران است که به آن سمت و سو میدهند، چه کاری انجام شود، چه کاری انجام نشود و کلاً اتاق فکر آنجاست. هر چقدر این قضیه بازتر باشد، تعامل با سازنده بیشتر باشد، بهروزتر باشد، قطعاً خروجی بیشتری میگیرد. اگر نه، بسته باشد، در واقع رانت باشد، یکسری افراد خاص کار کنند، خب همین شیوه ادامهدار میشود. فرمولش خیلی ساده است.
گودرزی: بهادر وقتی داشت با سریال «زیر همکف» قرارداد امضا میکرد، بندی آورد که آن تولید «کلاه قرمزی» شروع شود من میروم! من میدانستم که متأسفانه اتفاقی قرار نیست بیفتد.
آنا: من همچنان جواب سؤال قبلترم را کامل نگرفتهام؛ در مورد عروسکی جدید و متولد خود شما. وقتی فضای مجازی اینقدر استقبال میکند واقعا برای آن وسوسه نشدهاید؟
بهادر مالکی: نه، اگر اوقات فراغتی بماند ترجیح میدهم به سمت تئاتر و نوشتن بروم که الان دارم این کار را میکنم و خوشحال هم هستم. الان داریم این کار را میکنیم و إنشاءالله یک کار خوبی هم از آب دربیاید.
آنا: این ماجرای هر از گاهی آمدن در سینما چیست؟ چون اکثر کارهایتان هم با کمال تبریزی است. نمیخواهید در این فضا با فیلمسازان دیگری کار کنید؟
بهادر مالکی: پیشنهاد خوبی شود چرا که نه؛ خیلی هم وسواس و حساسیتم بالاست. در عین اینکه برای انتخاب نقش و بازیگری فیلترهای زیادی دارم.
آنا: آقای شاهی ادامه فعالیتهای شما در چه فضا و عرصهای خواهد بود؟ فکر میکنم فضا زیادی برای شما باز شده! باز بازیگری را ادامه میدهید یا موسیقی و ... ؟
هومن شاهی: در بازیگری سینما که چند پیشنهاد داشتهام ولی خوانده و دوستشان نداشتم ولی إنشاءالله اگر «زیرهمکف 2» را بسازند، پای کار هستم.
آنا: البته فضای موسیقی برای شما قطعا زیادی هم جدی است.
هومن شاهی: من تقریباً شبهایم را برای تئاتر و روزهایم را برای موسیقی میگذارم. آلبومم را دارم جمع میکنم که البته به صورت آلبومی بیرون نمیآید، تک تک و با مجوز بیرون خواهد آمد. الان دارم تئاتری به اسم «دزدان شماره 43» کار میکنم با آقای شاهین صادقیان با بازیگری آقای خسرو احمدی، مینا وحید و چند نفر از دوستان دیگر. نگاه میکنم که چه ساعتهایی آفیش هستم، بقیهاش را موسیقی کار میکنم.
آنا: در مورد بازخوردهای پخش سریال برای دوستان هم بپرسیم.
هومن شاهی: به نظرم در کل مدیوم تلویزیون خیلی وسیعتر است. در دورانی که موزیک ویدئو کار میکردیم، موقعی که پخش میشد، از 10 نفر، مثلا 8 ریاکشن نشان میدادند. الان میتوانم بگویم خیلی بیشتر از اینهاست.
شاهی: شبهایم را برای تئاتر و روزهایم را برای موسیقی میگذارم. آلبومم را دارم جمع میکنم که البته به صورت آلبومی بیرون نمیآید، تک تک و با مجوز بیرون خواهد آمد.
بهمن گودرزی: از 10 نفر چه بسا 11 نفر ریاکشن نشان میدهند!
هومن شاهی: مخصوصاً در شهرهای غیر از تهران، خیلی به سریال لطف دارند.
آنا: و از فضای مجازی و حضور فعالی که دوستان در این فضا دارند؟ خصوصا خانم جوان که فکر میکنم فعالتر است. از این بابت که خیلی از واکنشها آنجاست که اتفاق میافتد.
ویدا جوان: نمیتوان گفت خیلی فعالم چون کلاً در زندگی خیلی دست به عصا و محافظهکار هستم. در فضای مجازی هم این مساله را حفظ کردهام. خیلی اهل شوآف نیستم و آن را دوست ندارم. خیلی هم به چشم اینکه این رسانه من است به آن نگاه نکردهام. بیشتر از این جنبه که حضور داشته باشم، خبر داشته باشم و خبررسانی کنم به دوستانی که میخواهند بدانند مثلا در حال چه کاری هستم و غیره. ولی اینطوری نیست که الان اینجا عکس بگیرم بگویم من الان در حال خوردن میوه در خبرگزاری آنا هستم!
آنا: نسبت به اتفاقات اجتماعی و سیاسی چطور؟
ویدا جوان: اگر واقعاً چیزی باشد که دغدغهام باشد، واکنش نشان میدهم ولی در عین حال برایم مهم است که به من مربوط باشد و آن نظری که میدهم، تأثیری دارد یا خیر. اگر تأثیر نداشته باشد، قاعدتاً فقط برای اینکه همرنگ جماعت باشم، این کار را انجام نمیدهم.
آنا: خود شما هیچوقت به این راه و این کار فکر نکردهاید که بتوانید از ظرفیتی که به واسطه شهرت از آن برخوردارید و دیگران فاقد آن هستند، استفاده مناسبی کنید تا هم برای جامعه مفید باشد هم برای خودتان؟
ویدا جوان: چرا؛ ولی فکر میکنم یک چیزی است که هنوز فرهنگ استفاده از مشاور رسانهای در کشور ما وجود ندارد. چون یک رسانه نوپا است و در یکی دو سال اخیر هم رجوع به اینستاگرام به خاطر واقعیتهایی که بیان میشود، خیلی شدت و طرفدار پیدا کرده. یکی دو نفر هستند که صفحه خبرگزاری دارند، گاهی مشورت میکنم. ولی اینکه دائم باشد، خیر.
آنا: در مورد سریال «زیر همکف» یک بحثی پیش آمده و مشابهت هر از گاهی آن با سریال «لیسانسهها» و همان «فوق لیسانسهها»ست. نه خیلی شبیه ولی اشتراکات زیادی دارند از بازیگران تا تهیه کننده و موسیقی خیلی نزدیک بهم و ...!
بهمن گودرزی: در این سریال، تا آنجایی که جا داشت سعی کردم از استعدادها و خلاقیتهای جدیدتر و کمتر دیده شده و به عبارتی تکراری نشده استفاده کنیم. از آن طرف هم از پیشکسوتانی که بودنشان لازم بود. به نظرم این شباهات درست نیست.
متأسفانه دور از جمع «زیر همکف»، در یکسری کارها آدمهایی که چون بیزحمت وارد بازیگری شدهاند، به خودشان حق میدهند که مثلا دیرتر از همه باید سر ضبط بیایند، زودتر از همه باید بروند، یعنی فکر میکنند چون بازیگرند و راپورتدار شدهاند، شما مجبور هستید که اینها را تحمل کنید. این آدمها که قطعاً عمر حرفهای شان هم کوتاه است، باید بیایند در کلاس درس چنین پیشکسوتانی که در «زیر همکف» حضور دارند و این منش و افتادگی را یاد بگیرند.
آنا: مثل خود سریال که مختص است به تیتراژ؛ من هم پایان گپ و گفتمان را به این موضوع اختصاص دهم. فکر میکنم خیلیها منتظر بودند که در پایان سریال از صدای هومن شاهی برای تیتراژ استفاده کنید. چرا این اتفاق نیفتاد؟
بهمن گودرزی: اتفاقا تیتراژ را هومن خوانده بود، خیلی هم جذاب. واقعاً حیف است و میتوانست یک تکانی به سریال بدهد اما متأسفانه پروسه مرکز موسیقی و تصویب شعر و خواننده، گویا خیلی پروسه طاقتفرسایی است و قیدش را زدیم. واقعاً نمیدانم اسمش را چه بگذارم، حسادت بوده یا هر چیز دیگر. دوست ندارم در موردش حرف بزنم ولی اینها باعث شد که متأسفانه این ماجرا نیز در سایه بماند.
جوان: فرهنگ استفاده از مشاور رسانهای در کشور ما وجود ندارد. اینستاگرام رسانهای نوپا است و در یکی دو سال اخیر هم رجوع به آن به خاطر واقعیتهایی که بیان میشود، خیلی شدت و طرفدار پیدا کرده است.
هومن شاهی: به هرحال سریال «زیر همکف» برای من تجربه خیلی خوبی بود. فکر نمیکردم میتواند سختتر از تئاتر باشد. اما کنار این تیم نکاتی را یاد گرفتم و همین باعث میشود که در کار بعدیام پرش خیلی بیشتری داشته باشم.
انتهای پیام/4139/
انتهای پیام/