مَرد! چرا با ما چنین کردی
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - غم از دست دادن مجاهد شهید حاج قاسم سلیمانی بهت و بغضی برای مردم ایران و بلکه آزادگان سراسر دنیا به همراه داشته که شرح آن در قالب کلمات بیان شدنی نیست. اما از قدیم گفتهاند که «آب دریا اگر نتوان کشید، پس به قدر معرفت باید چشید» لذا چند خطی همراه میشویم با دلنوشتهای از «قاسم شجاع» در وصف حال و هوای این روزهای قلوب احرار عالم.
سه روزی گذشت از غم نبودنت. دریغ از سردیِ داغی که به جان ما انداختهای. با رفتنت به رؤیای شیرینت رسیدی و دل همه ما را خون کردهای، سردار! تویی که دیدنت ما را سیراب نمیکند. در این چند روزه گویی آبِ دریا مینوشیدیم؛ لحظه به لحظه کاممان تشنهتر میشد، حاجی!
مَرد! ... چرا با ما چنین کردی. ما که بعد از خدا امیدمان به تو بود حاج قاسم.
میگفتی: وقتی با کسی حرف میزنید طوری رفتار کنید و حرف بزنید که فکر کنند شهیدی را ملاقات کردند... تو از همان اولش هم شهیدتر از هر شهیدی بودی.
مگر میشود بی محابا هربار دل به دریایِ آتش زد و به فکر شهادت نبود. سردار قبول داریم که زیبنده نبود که تو چون ما میمُردی. نمیشود دَرک کرد که رفتنِ ما که دربندِ اهل و عیال و دنیاییم و ... با چون تویی که روح بلندت همشه به فکر پَرکشیدن بود یکی باشد.
قسم میخوریم که اگر یکی از نزدیکان خود را از دست میدادیم اینقدر ضجّه نمیزدیم و ... دلِ ما خون نمیشد.
سردار! آنقدر خوب بودی که دشمنان قسم خوردهی ما هم در مقابل شما سرِ تعظیم فرو میآورند و زبانشان به تحسین گشوده میشد. خیلی زود رفتهای سردار، دلمان برایت خیلی تنگ میشود.
مرد جوانی در راهپیمایی جمعه فریاد میزد: این سرزمین پُر است از سلیمانیها، ما همه سلیمانی هستیم ... راست میگفت، اینجا مثل شما کم نداریم ولی هیچکس مثل تو نمیشود. قسمت میدهم به اندازهای که دل ما را سوزاندهای و اشک ما را درآوردی، باید به همان اندازه شفاعتمان کنی.
زن میانسالی در حالی که صورتش از اشک خیس شده بود، به گزارشگر تلویزیون میگفت: ما منتظرِ دیدنِ گرفتنِ انتقام خون حاج قاسمیم.... زنی که در زادگاهت (کرمان) آرزو میکرد فرزند دو سالهاش را طوری بزرگ کند تا یک قاسم سلیمانی دیگر شود.
خلاصه هر چه کردم نتوانستم حریف دلم شوم تا در مورد تو ننویسم آخر ما که چسبیدیم به زمین کجا، و تو که در آسمانها سِیر میکنی کجا.
دلمان را بدجوری سوزاندهای کار شما با این شهید شدنت از «عرباً عربا» هم گذشته و بهخون فتادهای را میمانی که تمام وجود نازنینات به ملکوت پیوست. شک ندارم که بامداد جمعه، اربابِ بیکفن خون نداشتهات را به آسمانها فرستاد و فرشتگان و اولیای خدا در استقبالِ شما، از هم پیشی میگرفتند....
انتهای پیام/4139/
انتهای پیام/