صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۰۶ - ۰۹ دی ۱۳۹۸
مدیر انجمن ناشران کودک و نوجوان:

70 هزار تیراژ چاپ کتاب کودک به 500 جلد رسیده است!/ ناشران با مدارس ارتباط ندارند

مدیر انجمن ناشران کودک و نوجوان در برنامه رادیویی «گیومه» از وضعیت اسفناک نشر کتاب کودک و نوجوان گفت.
کد خبر : 463229

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، پرونده برنامه زنده رادیویی «گیومه»، به بحث و بررسی در خصوص وضعیت اسفناک نشر کتاب کودک و نوجوان و همچنین نمایشگاه بین‌المللی کتاب اختصاص داشت.


عبدالعظیم فریدون، مدیر انجمن ناشران کودک و نوجوان و مدیر انتشارات محراب قلم با آرمان غفاریان، گوینده این برنامه و سید علی مومنی، کارشناس حوزه فرهنگ و هنر به بحث و تبادل نظر پرداخت. 


مومنی: یکی ازبحث‌ها که پیش از این  خیلی مطرح شده، موضوع نمایشگاه و فروشگاه بودن است. اما الان می‌خواهیم درباره نشر کودک و نوجوان صحبت کنیم. این بخش یکی از بخش‌های پر استقبال نمایشگاه کتاب است. آیا فکر می‌کنید که آن بخش باید فروشگاه کتاب کودک و نوجوان باشد یا باید فضایی برای بحث و تبادل نظر باشد؟ 


فریدون: فلسفه وجودی، نمایشگاه است نه فروشگاه. اما غیر از کودک لطمه به کتابفروشی‌ها می‌زند. برای اینکه نمایشگاه تعاملی بین پدیدآورندگان ایجاد می‌کند. ناشر کتاب‌های جدید را که تولید کرده را عرضه کند و پدیدآورندگان مثل تصویرگران، ویراستان و مترجمان و نویسندگان حتی در بخش‌‍های خارجی با دیگران تعامل برقرار کنند و به گفتگو بنشینند و فرصتی است که برای همه اینها مغتنم است و بتوانند تعامل کنند. اما به دلیل اینکه وضعیت نشر کشور ما، متأسفانه وضعیت خوبی نیست، نمایشگاه یه فروشگاه بزرگ برای عامه شده است. ما در بخش کتاب در سطح کشور فروشگاه کتاب کودک مستقلا کم داریم. شاید به تعداد انگشت‌های دست هم نباشد.



در تهران هم به همین شکل است. شاید دو یا سه فروشگاه داریم که مختص کودک است و بقیه در کنار کتابفروشی‌های کتاب‌های بزرگسال بخش کوچکی اختصاص داده شده است. یا مثلاً ناشران فروشگاه‌های بزرگ برای اینکه جنس‌شان جور باشد و بیشتر تزیینی است. پس با این شرایط برای خانواده ها فضای نمایشگاه مغتنم است. مشکلات رفت و آمدی و وقت و همراهی بچه ها با خانواده ها و دوری فروشگاه های اندک نمایشگاه این فضا را ایجاد می‌کند که بتوانند نیازهای بچه‌ها را خریداری کنند. از زمانی که نمایشگاه شروع شده است می بینم که مشتریان ثابت ما، می‌آیند و کتاب‌های یک ساله بچه ها را می‌خرند. 


مومنی: آیا این سبک درست است؟


فریدون: تنگنا موجب شده است. به هر صورت بخش عمده ناشران، کتاب ها را در فروشگاه‌ها عرضه می کند اما وقتی شما به کتابفروشی ها مراجعه می‌کنید، برای چند ناشر را بیشتر ندارد و آن هم به اندازه محدود. آن هم کتابفروشی نزدیک منزل باشد و شما بتوانید مراجعه کنید. کودک حتماً باید با همراهی بزرگ تر ها مراجعه کنند. به صورت کلی حرف درست است که نمایشگاه کتاب، محل نمایش است اما مشکل امروز جامعه ما، برای بزرگسال و کودک متفاوت است یعنی بزرگسال به راحتی می‌تواند برود و کتاب خود را بخرد، حتی اگر دور باشد یا آن کتاب را نداشته باشد. اما کودک استقلال خرید ندارد.



مومنی: زمانی ما مشکل را نمی‌دانیم که چه فرآیندی باعث می‌شود که نمایشگاه را تبدیل به فروشگاه کنیم. اما الان همانطور که شما می گویید ما کتابفروشی مخصوص کودکان نداریم. خود این مساله این پیام را می دهد که مشکل را در جای دیگر رفع کنیم. سی و سومین دوره برگزار می شود و دست کم باید ضعف‌ها در بخش های دیگر برطرف می شد و هدف نمایشگاه را به سمت و سوی درست می بردیم؟


فریدون:این بحث درستی است و آسیب‌شناسی هم صورت گرفته اما مشکل اساسی تر داریم و آن هم این است که هیچ کدام از مدیران ما ثبات نداشتند. اگر هم خواستند تصمیم درستی بگیرند، دوره مدیریت شان به پایان می‌رسد.


مومنی: مشکل همین جاست به فرمایش شما ما مدیر محور هستیم. حالا اگر فرآیندی هم باشد، آیا تعیین کننده است؟


فریدون: من متأسفم که  بگویم، در کل کشور اینطور هست و در بحث فرهنگی هم همین است. فقط در بخش فرهنگی اینطور است که زمان بیشتری می طلبد برای این کار که موضوعی  استمرار پیدا کند و نهادینه شود. بحث های فرهنگی مثل بخش صنعتی نیست که دستگاهی را خریداری کنیم و بیاییم و مشکل تولید را انجام دهیم. بحث فرهنگ نیازمند بستر و افراد متفکر و صبر و حوصله است. نیازمند سرمایه گذاری کلان و حمایت های درست و حسابی است. در مدیران فرهنگی ما چنین چیزی وجود ندارد. فکر می کنند که دوره ای هستند و بیایند و بروند.


در کشور ما متاسفانه مدیران معمولاً سلیقه‌های شخصی خود را اعمال می‌کنند و هر کدام که آمدند قبلی را تخریب می کنند، هیچ کدام پا نمی‌گیرد. در بحث فروشگاه ها و حتی مدارس همین است. نگاه کنید کتابخانه های مدارس ما، کتاب های به روز ندارند. یا کتابخانه یا معلم کتابدار ندارند. این از وضعیت مدارس. کتابخانه های مان هم تعدادش کم است یا آنطور که باید، مجهز نیستند. کتابخانه‌های پرورش فکری هم تعدادش کم است، در رفت و آمد مشکل وجود دارد و کتاب‌های به روز وجود ندارد.



کودکان و نوجوانان ما کجا باید به دنبال کتاب بروند؟ جز اینکه در این فرصت به پدران و مادران فشار بیاورندکه بروید و کتاب های مورد نیاز ما را بخرید. بزرگسالان اوقات فراغت ندارند اما فرزندان ما که این اوقات را دارند. یکی از مشکلات عدم دسترسی به کتاب است. ما ویترین کتاب نداریم. مدیران فرهنگی ما باید بستر را فراهم کنید. اینکه 4 کتاب از ناشر بخرید که مشکل حل نمی‌شود. بستر دسترسی به کتاب را فراهم کنید. 


مومنی: اشاره کردیم که ممکن است برنامه‌های بلند مدتی وجود نداشته باشد و رفت و آمد مدیران و اعمال نظرات شخصی آنها هم موثر باشد. نقش انجمن‌ها و اتحادیه‌ها چیست؟ فرض کنید انجمن ناشران کودک و نوجوان و اتحادیه ناشران و بقیه جاها چقدر می‌توانند در روند رفت و آمد مدیران موثر باشند؟


فریدون: قدرت اقتصادی خود ناشران هم آنقدر زیاد نیست که بتوانند تولید کنند. ما الان در این انجمن که سی‌امین سال تأسیس خود را پشت سر می‌گذارد، شاید اولین تشکل بعد از اتحادیه باشد، بارها و بارها فروشگاه ایجاد کردیم و نمایشگاه گذاشتیم در تهران و شهرستان‌ها، موقتی شده است. سرمایه‌گذاری کلان می خواهد. اما الان سه سال است همین انجمن بخش کتاب کودک باغ کتاب (ماه پیشونی) را تاسیس کرده است. بزرگ ترین کتابفروشی جهان به لحاظ وسعت است. حدود 4 هزار و پانصدمتر است.


شعبه دوم را در بندرعباس روبروس اسکله شهید رجایی تأسیس کردیم حدود2 هزار و پانصد مترمربع. این توانایی اعضای انجمن است. سرمایه‌های خرد و کلان را روی هم گذاشته اند حدود 70 نفر و دو فروشگاه بزرگ را راه اندازی کرده اند. برخی از اعضای انجمن هم فروشگاه مستقل دارند. ولی توانایی ناشران اینطور نیست که بتوانند کشور را پوشش دهند. این نیازمند حمایت های ملی است. باید فکر کنند که چطور می توانند دسترسی را برای بچه ها فراهم کنند. ناشران ارتباط با مدارس ندارند. اجازه این کار را ندارند. حالا اجازه ارتباط ندارید، عیبی ندارد ولی کتابخانه مدارس را تجهیز کنید. اینکه دیگر دست ما نیست. در کتابخانه‌های عمومی هم آنقدر که باید، کتاب نیست. اینکه در دست ناشر خصوصی نیست. 


مومنی: باید چه کرد؟ ظرفیت کتابخانه ای مدارس محدود است. مگر می توانند با همه ناشران ارتباط بگیرند و همه کتاب های را بیاورند؟


فریدون: اصلاً همچنین چیزی نیست. کتابخانه اگر فعال باشد، همان کفایت می کند. ما حدود صد هزار مدرسه داریم. تولید یک کتاب چند تاست؟ 500 عدد. من نمی‌گویم صد هزار دانش آموز بلکه می گویم مدرسه. مشکل اقتصادی و دسترسی دارند ولی صد هزار مدرسه را تجهیز کنید. از همه ناشران هم نخرید. بخشی را تهیه کنید. بر اساس سلایق، معیارها و ضوابط خود بخرید. مگر می شود در صد هزار مدرسه 500 تا 1000 تیراژ کتاب کودک داشته باشیم. یک محله را هم جواب نمی‌دهد. ما استراتژی و راهبردهای فرهنگی در زمینه کتاب نداریم. خود من که حدود 38 سال است در حوزه کتاب کودک، نمونه مکتوبی که بدانم کسی آن را می خواند و به آن عمل می کند را ندیدم. 


مومنی: اشاره کردید به باغ کتاب، با توجه به برنامه های وسیعی که در آن وجود دارد، آیا باز هم اعتقاد دارید که نمایشگاه کتاب باید فروشگاه باشد؟ احساس می شود، در بخش کودک و نوجوان دیگر تبدیل به شهربازی برای کودکان شده است. بیشتر از اینکه بخواهد نمایشگاه یا فروشگاه کتاب کودک باشد، شاید محل بازی باشد. 


فریدون: محل بازی که نه... چون اصلا اجازه ندارند که به جز کتاب، محصول دیگری بیاورند. ناشران می توانند کتاب عرضه کنند. اما توجه کنید که محلی به نام باغ کتاب می تواند جایگزین نمایشگاه بشود. در نمایشگاه نمی توانید بگویید که بخش بزرگسال فروشگاه باشد و بخش کودکان، نمایشگاه شود. امکان اجرایی اش هست؟ 



مومنی: در حوزه‌های دیگر هم همین شکل است که وقتی بچه ها چیزی را می خواهند، خانواده ها نمی توانند مقاومت کنند و مجبور هستند که برای آنها خرید کنند. اما این ظاهراً شامل کتاب کودک نمی شود... 


فریدون: اگر اینطور است پس چرا تیراژ بین 500 تا 1000 تاست؟ این اصلا نیاز به استدلال ندارد. در دهه 60 در بخش خصوصی 70 هزار و در بخش محراب قلم 11 هزار تا 22 هزار می زدیم. امروز رسیده است به این رقم. تعداد دانش آموزان دهه 60 را ببینید. اینها چه شده است؟ البته تعداد ناشران هم اضافه شده است. پروانه نشر دارند اما ناشر حرفه ای که در سال 50 عنوان کتاب تولید کند، خیلی بسیار کم است. فرض کنید اگر 11 هزار تولید می کردیم، می فروختیم ولی الان همین مقدار هم تولید شود، دو سال طول می کشد که به فروش برسد. تیراژ چندین برابر کم شده است. 


گفتنی است، برنامه زنده گیومه به تهیه کنندگی حسین معصومی و اجرای شهاب شهرزاد و کارشناسی سید علی مومنی، شنبه تا چهارشنبه ساعت 9 صبح بر روی موج 5/107 رادیو نمایش قابل دریافت است.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر